151-بین
تشیع و تسنن، با توجه به اختلافات بنیادین، به ویژه در
مورد ولایت، امامت، مهدویت و ...، چگونه ممکن است؟ آیا
راهکار اساسی و بدور از شعاری وجود دارد؟
متن شبهه:
ما باید از قرآن و سنت معصومین علیهم السلام درس بگیریم، آن چه در این
آموزهها تعلیم شده، همانهاست که گاهی نظریهپردازان و اندیشمندان،
چشم بسته و عصازنان، به فراز و اصلی از آن پیبرند و به عنوان نظریه
یا دکترین خود، به بازار اندیشههای اعتقادی و سیاسی، عرضه میکنند.
متن شبهه:
موندیم توی این انتخابات پیش رو به پسر خاله مقام معظم رهبری رای بدیم؟(صادق واعظ زاده)
یا به پدر عروس مقام معظم رهبری رای بدیم (غلامعلی حداد عادل)
یا به برادر عروس مقام معظم رهبری رای بدیم(کمال خرازی)
یا به پسر باجناقش رای بدیم(محمد باقر قالیباف)
یا اصلا در مسائل خانوادگیشون دخالت نکنیم؟
بذاریم صلاح کار مملکتشون رو خودشون بدونن؟؟.
متن شبهه:
موندیم توی این انتخابات پیش رو به پسر خاله مقام معظم رهبری رای بدیم؟(صادق واعظ زاده)
یا به پدر عروس مقام معظم رهبری رای بدیم (غلامعلی حداد عادل)
یا به برادر عروس مقام معظم رهبری رای بدیم(کمال خرازی)
یا به پسر باجناقش رای بدیم(محمد باقر قالیباف)
یا اصلا در مسائل خانوادگیشون دخالت نکنیم؟
بذاریم صلاح کار مملکتشون رو خودشون بدونن؟؟.
متن شبهه:
موندیم توی این انتخابات پیش رو به پسر خاله مقام معظم رهبری رای بدیم؟(صادق واعظ زاده)
یا به پدر عروس مقام معظم رهبری رای بدیم (غلامعلی حداد عادل)
یا به برادر عروس مقام معظم رهبری رای بدیم(کمال خرازی)
یا به پسر باجناقش رای بدیم(محمد باقر قالیباف)
یا اصلا در مسائل خانوادگیشون دخالت نکنیم؟
بذاریم صلاح کار مملکتشون رو خودشون بدونن؟؟.
در سالهاي اخير، فردي به نام آقاي اکبر
ثبوت، مطالبي را (به صورت شفاهي و به نقل از شيخآقابزرگ تهراني) به
آخوند خراساني نسبت داده، و آن را به صورتهاي مختلف منتشر نموده يا به
نقل از ايشان انتشار پيدا کرده است. از جمله مطالب مذکور، نقدهايي است
به حاکميت سياسي فقيهان. نتيجة اين نقدها، نه فقط عدم پذيرش انحصار
مشروعيت تصرف در امور عمومي و سياسي به فقيهان، بلکه نادرستي حاکميت
فقيهان (حتي در صورت انتخاب مردم) است! نوشتار حاضر به بررسي و نقد اين
گزارشها پرداخته و جعلي بودن آنها را ثابت ميکند.
اساساً فلسفه نظارت، اصلاح امور و
جلوگیرى از مفاسد و انحرافات است و این تنها با نظارت فعال و استصوابى
امکان پذیر است و صرف استطلاع کافى نیست. بنابراین به اصطلاح فقهى،
تناسب حکم و موضوع نشان مى دهد که نظارت مصوب، همان نظارت استصوابى
است.
هر چند که دین اسلام مدافع آزادی افراد و
جوامع است ولی این آزادی به معنای باز گذاشتن راه انحراف و گمراهی نیست.
اسلام مکتبی است که خود را کاملترین دین معرفی کرده و پیامبرش را
آخرین پیامبر دانسته و خود را ناسخ همه ادیان آسمانی پیش از خود میداند.
اسلام و معارف آن، حق است و طبق آیهای از قرآن، «هر کس که غیر از
اسلام دین دیگری اختیار کند، از او پذیرفته نخواهد بود».[1]
البته که مزدوران وهابی عربستان هم در
قبال پول مفت نفتی که از زیر پای مردم مستضعف و فقیر منطقه شرقیه
عربستان (مردمی که سالهاست برای کسب حقوق اولیه انسانی شان دست به
اعتراض مسالمت آمیز زدند و به شدت سرکوب می شوند) بیرون کشیده می شود
تا به شکم های نجاست خوارشان ریخته شود باید از خود یک خوش خدمتی حتی
در این اوضاع وخیم امروز عربستان نشان بدهند و بیش از این هم از آن ها
انتظار نیست.
پرسشگر محترم، هرچند كه جواب سوال
شما در ادامه بيانات حضرت امام هست ولي با اين حال سعي ميكنيم با
تفصيل بيشتري به اين موضوع بپردازيم. متن كلام امام خميني اينچنين
است: «امروز ما از روزهاى قبل بيشتر احتياج به همبستگى داريم.
امروز ما مواجه با همه قدرتها هستيم و آنها در خارج و داخل دارند
طرح ريزى مىكنند؛ براى اينكه اين انقلاب را بشكنند و اين نهضت
اسلامى و جمهورى اسلامى را شكست بدهند و نابود كنند. و اين يك
تكليف الهى است براى همه كه اهمّ تكليفهايى است كه خدا دارد؛ يعنى،
حفظ جمهورى اسلامى از حفظ يك نفر- ولو امام عصر باشد- اهميتش بيشتر
است؛ براى اينكه امام عصر هم خودش را فدا مىكند براى اسلام. همه
انبيا از صدر عالَم تا حالا كه آمدند، براى كلمه حق و براى دين خدا
مجاهده كردند و خودشان را فدا كردند. پيامبر اكرم آنهمه مشقات را
كشيد و اهل بيت معظم او آنهمه زحمات را متكفّل شدند و جانبازىها
را كردند؛ همه براى حفظ اسلام است. اسلام يك وديعه الهى است پيش
ملتها كه اين وديعه الهى براى تربيت خود افراد و براى خدمت به خود
افراد هست و حفظ اين بر همه كس واجب عينى است؛ يعنى، همه مكلف
هستيم حفظ كنيم تا آن وقتى كه يك عدهاى قائم بشوند براى حفظ او،
كه آن وقت تكليف از ديگران برداشته مىشود.»[1]
نمیشود
کلاً سیاهنمایی کرد، هنوز مسئولین خوب، متعهد، مذهبی و دلسوز در هر
رده و منصبی بسیارند و کار میکنند و خوب هم کار میکنند. قطعاً
استقلال مملکت و رشدی که ایجاد شده [کم یا زیاد]، از تعهد، تخصص و کار
آنان است و نه نتیجه تنبلی، خیانت و زراندوزی برخی دیگر.
اما این آقایان (مورد نظر در سؤال) هیچ کدام از آسمان به زمین نیامدهاند
و هیچ یک نیز فطرتاً و مادرزاد مسئول نبودهاند، بلکه خودمان انتخاب
کردهایم. پس اگر انتخاب اصلح ننمودیم، یا دانش و بینش و میل ما همین
ما بوده است، و یا فریب خوردهایم، که باز نشان از بیبصیرتی و کَیّس
نبودن خود ماست. و در واقع به قول شاعر: "از ماست که بر ماست".
بالاخره وقتی رییس جمهور این مملکت که خودش نیز یک روحانی و طلبه است،
در آغاز ماه محرم، در شهر زنجان که عزاداریش معروف شده است، به منبر
رفته و بگوید: درس ما از کربلا، تعامل و مذاکره است – و بگوید: در شب
تاسوعا میدانید که امام حسین(ع) خیمهای برپا کرد و عمر سعد را به
مذاکره دعوت کرد – و بگوید: بالاترین امر به معروف "توسعه" و بالاترین
منکر "فقر" است و ... (1)؛ مشاور وزیر امور خارجهاش نیز با وقاحت تمام
و ابراز نگرانی برای "خدشهدار شدن غرور ملی مردم امریکا"، میگوید: «من
فکر میکنم مراسم 13 آبان با نگاهی به داخل برگزار میشود، اما به نظر
من در برگزاری این مراسم باید نگاه به خارج را نیز مدنظر قرار دهیم.
دیر یا زود؛ روزی مجبور خواهیم شد این کار را انجام دهیم.» (2)
ما نباید آن قدر ساده و دلسوز باشیم که تا کسی چنین ادعایی کرد، گمان
کنیم "لابد نمیداند"؛ و بعد مترصد شویم که پاسخ مناسب دهیم تا بداند و
روشن شود. آنها اگر بیشتر از ما ندانند که داعشها را امریکا و انگلیس
و اسرائیل درست کرده و به جان مسلمین انداختهاند، کمتر از ما
نمیدانند.
در هر حال همین قدر که اسلامنشناسانِ اسلامستیز چنین ادعا و ضد
تبلیغی میکنند، خودش پاسخ کامل و جامعی است. بالاخره از "اسلامستیز"،
جز همین ستیز انتظار نمیرود.
مقام معظم رهبری، در یکی از بیانات خود (1)
به این جمله «اتّقوا من مواضع التّهم» اشاره نموده و
میفرمایند: «... گفتند يك شيخى در
يك مدرسهى دينى به طلبهاى گفت كه گفتهاند: فلان طلبه،
فلان مراودهى غلط را دارد. طلبه هم گفت: اتّقوا من مواضع
التّهم، آشيخ تو هم! ...».
متن
دقیق و کامل بیان معظم له که در پیام واتسآپ مذکور
نیز آمده بود، به شرح ذیل میباشد:
«... من همین جا در داخل پرانتز عرض بکنم؛
یکی از خطاهائی که خود ما کردیم - بنده خودم هم در این خطا سهیمم - این مسئلهی
تحدید نسل از اواسط دههی ۷۰ به این طرف باید متوقف میشد. البته اوّلی که سیاست
تحدید نسل اتخاذ شد، خوب بود، لازم بود، لیکن از اواسط دههی ۷۰ باید متوقف میشد.
این را متوقف نکردیم؛ این اشتباه بود. عرض کردم؛ مسئولین کشور در این اشتباه
سهیمند، خود بندهی حقیر هم در این اشتباه سهیمم. این را خدای متعال و تاریخ باید
بر ما ببخشد. -
لینک»
بله، این سخن که به نظر خودشان خیلی
منطقی، سیاسی، اقتصادی و ... رسیده است، در فضای مجازی
واتسآپ پخش شد و سپس با پیامک به دیگران منتقل گردید.
حالا وقتی میگوییم: با سخنان و مطالب سبک و دروغ،
عوامفریبی میکنند، به یک عده بر میخورد؟!
الف – شاید اطلاع ندارند و یا گمان میکنند بسیاری از
مردم نمیدانند که بخش عمدهای از سهام شرکتهای معروف
ژاپنی، متعلق به امریکاست.
به فرض که استقلال ژاپن، پس از همان بمباران اتمی فرو
ریخت و تحت عنوان کشوری هم پیمان، یک کشور کاملاً
وابسته شد؛ خُب چه ربطی به ما دارد؟ اما چرا نمیگویند
که پیشرفت ژاپنیها به خاطر کار و تلاش بسیار و نظم و
برنامهریزی دقیق آنها در تمامی شئون زندگی است و گمان
میکنند چون «مرگ بر امریکا نگفتند» به این رشد رسیدهاند؟
از شدت بغض به چه حرفهایی
افتادهاند و انصافاً چقدر مدعی و متکبر شدهاند. این
کاش دانشجویان مسلمان، معتقد و انقلابی نیز مطالبات به
حق خود را این چنین طرح و دنبال میکردند.
در هر حال این سؤالِ به اصطلاح معترضانه و به واقع غیر
علمی، غیر منطقی و متکبرانه، بسیار طرح شده است که
بیشتر جنبهی ضدتبلیغی دارد؛ شما نیز با قاطعیت، جدیت
و جسارت تمام به آنها بفرمایید:
....
ما نمیدانیم که ایشان راجع به آقای
احمدینژاد چنین فرمودهاند یا خیر؟ اما مضمون «دین را
در فیضیه آموختی یا لندن» که خطاب به آقای روحانی بود
را در رسانهها خواندهایم. منتتهی برای روشن شدن اصل
مطلب، صرف نظر از حبّها و بغضها و جانبداریها، به
نکات ذیل دقت نمایید:
الف – بحث اطاعت، همیشه در مقابل «دستور = امر» میباشد،
نه نظریه؛
ب – بدیهی است که وقتی کسی در چارچوب قوانین جمهوری
اسلامی ایران و به رأی مردم انتخاب شد و دولتی تشکیل
داد، دستورات دولتی که توسط رییس جمهور یا وزرا ابلاغ
میشود، لازم الاجراء میباشند. البته دولت نیز حق
ندارد خارج از چار چوب قانون حکم دهد و اگر تخلف نمود،
مجلس و ...، موظف و مکلف هستند......
با اندک مطالعهای در سیر «فلسفه غرب»
یا «سیر تحول اندیشه و از جمله اندیشهی سیاسی» در غرب،
به وضوح و به راحتی مشهود است که میتوان نظریهپردازان
غربی را به دو دستهی «اندیشمندان پیشرو» و «اندیشمندان
پیرو» تقیسم نمود.
البته باید هم چنین بگویند و انتظار
دیگری نیز نمیرود. بالاخره ضدتبلیغ در جنگ روانی باید
مرتب حرف بزند، چرا که قویترین اسلحهی این جنگ، همان
«کلام» است. ولی انصافاً باید اذعان نمود که یکی از
بزرگترین مشکلات کشور ما این است که اولاً همه حرف میزنند
و ثانیاً هر کس نیز هر چه دلش خواست میگوید. از رییس
جمهور و نماینده مجلس گرفته تا استاد دانشگاه و
روزنامهنگار، تا طلبه و حضرت آیتالله، تا دانشجو و
استاد دانشگاه، تا کارگردان و هنرپیشه، تا راننده
تاکسی و آرایشگر و بقّال سر کوچه!
الحمدلله همه اسلامشناس، مفسر قرآن، متخصص در ادیان،
تاریخدان و ادیب و نیز تحلیلگر سیاسی هستند. گاهی
مجتهد شده و فتوا نیز میدهند، گاهی میگویند: اسلام
این را نگفته و آخوندها ساختهاند، چنان چه اغلب پزشک
میشوند و برای یک دیگر نسخه نیز میپیچند.
اقدامات سران فتنه با طراحي و پشتيباني آمريكا و
ضدانقلاب از جمله منافقين صورت گرفت و جريان فتنه
بازيخوردگان دسيسه آمريكا و نفاق بودند. مطالبه عمومي مردم نيز از قوه
قضائيه بازداشت و محاکمه عادلانه سران فتنه و مجازات به خاطر رفتارهاي
مجرمانه آنان اعم از قانون گريزي ، القاي دروغ بزرگ تقلب ، برهم زدن
نظم و امنيت عمومي ، مصاحبه با رسانههاي ضد انقلاب و ساير رفتارهاي
تحريك آميز و اطلاعيه پراکني و همراهي با کشورهاي آمريکايي و رژيم
صهيونيستي که دستشان به خون افراد بيگناه آغشته است، مي باشد .
آن چه ایشان در « همایش بیمه سلامت همگانی » در خصوص
اسلام و سنت الرسول صلوات الله علیه و آله گفتند [که
البته ربطی به موضوع همایش نداشت]، به اسلام نیز ربطی
ندارد و به نظر میرسد باورها، اعتقادات، دانش، بینش و
حتی اوهام و تمایلات خود را نسبت به اسلام عزیز بیان
نمودهاند.
الف – دقت نمایید که در میان مدعیان اندیشهی اسلام
انقلابی و خط امام و ولایت، دیدگاههای متفاوتی وجود
دارد که سبب پیدایش جریانات متفاوت فکری نیز شده است و
یکی از این دیدگاهها، فقط واعظ و ناصح فرض نمودن
ولایت و بالتبع حکومت و حاکم اسلامی میباشد.
برنامه «سمت خدا» نه تنها برنامهای بسیار غنی و مفید
بود، بلکه پر بینندهترین و البته مؤثرترین برنامهی
شبکههای تلویزیون جمهوری اسلامی ایران بود که طبق
معمول هر کار خوب و سازندهی دیگری «هدف» توطئه دشمنان
و بیبصیرتی دوستان قرار گرفت.
اما نکتهی مهم اینجاست که انحرافات، انحطاطها، خطاها
و ظلمها همیشه از سوی کسانی واقع میشود که یا ایمان
ندارند و یا علم و بصیرت ندارند و یا در هر حال دچار
اشتباه میشوند و یا اساساً دشمن هستند، اما انگشت
اشاره در تقصیر را متوجه «دوست» میکنند تا اذهان
عمومی از یک سو متوجه نقص یا دشمنی نگردند و از سوی
دیگر گُل به خودی بزنند.
هر چند ممکن است گمان کنید که این شبهه به ذهن خودتان
خطور کرده و در جایی نخواندهاید، اما ریشهاش چنین
نیست، بلکه یک جوّی وجود دارد که سعی در تطهیر ظالمین
و یا دست کم تخریب اهل بیت علیهمالسلام، با تشبیه
رفتار حق و باطل به یک دیگر وجود دارد و به شدت کار میکند،
حتی در برخی از دانشگاههای خودمان، توسط اساتیدی که
حتی سعی در توجیه و تطهیر خوارج دارند و سلفی و تکفیری
را نیز از نسل و ادامه دهندهی راه همانها میخوانند.
چه در کلام و چه در عمل حتی [العیاذ بالله]، با خدا هم
میشود مخالفت کرد، چه رسد به «ولایت فقیه». چنان چه
ابلیس مخالفت کرد و تمامی شیاطین جنّ و انس و هر کافر،
مشرک، منافق و اهل معصیتی مخالفت میکند – و این همان
نعمت عقل و اختیاری است که خداوند موهبت نموده، اما
برخی علیه خودش به کار میگیرند.
پس میشود مخالفت کرد و هر نامی چون: تحقیق و مطالعه،
آزاد اندیشی، اختلاف در نظر، آزادی فکر و عقیده و ...
بر آن نهاد؛ اما مهم این است که بدانیم آیا این مخالفت
صحیح هم هست یا خیر؟ موجب رشد و کمالی هم میگردد یا
خیر؟ مظهر عقل و شعور و منطق است یا خیر؟ از روی اخلاص
است یا غرض و مرض؟
خیر، آن چه میگویند صحیح نمیباشد.
الف – روابط سیاسی و اقتصادی کشورها، هر چند داد و
ستد، مطالبات و دیون است، اما مانند روابط حاکم بر
بازار نمیباشد که مثلاً طلبکار چک یا قرارداد بدهکار
را به راحتی به اجرا بگذارد. بلکه ملاحظات بسیاری دارد
که حتماً باید لحاظ گردد.
ب - هر چند جمهوری اسلامی ایران تا کنون این خسارت را
اخذ نکرده است، ولی نبخشیده است که بگوییم چه کسی
بخشیده و با چه اجازهای بخشیده و ...؛ بلکه جزو
معاهدات و دیون باقی مانده است، چنان چه مطالبات و
دیون بسیاری نیز از امریکا و اروپا دارد.
بدیهی است که اخذ دیون کشورها از یک دیگر، نیز خودش
ملاحظاتی دارد و امکانات و شرایطی میخواهد. حال چه از
عراق باشد و چه از کشورهای دیگر، یا سایر کشورها از
ایران.