بخش شهید آوینی حرف دل موبایل شعر و سبک اوقات شرعی کتابخانه گالری عکس  صوتی فیلم و کلیپ لینکستان استخاره دانلود نرم افزار بازی آنلاین
خرابی لینک Instagram

 

سیاسی/شبهه118

اگر ما به نام اسلام و شرع حکومت تشکیل دهیم، و اگر مراجع و علماى دین، متصدى امور حکومتى شوند، به معناى این است که ما سرنوشت اسلام و مرجعیت را به یک حکومت پیوند بزنیم، و این بسیار خطرناک است. چون هر حکومتى دیر یا زود به فساد مى‌گراید و سقوط مى‌کند.

 

هر چند هیچ الزامی وجود ندارد که هر حکومتی دیر یا زود فاسد گردیده و سقوط کند – این یک القای کاذب برای ناامید کردن مردم از تداوم حکومت‌شان است- ، اما اگر فرض مطروحه در سؤال را بپذیریم، معنایش این می‌شود که برای حفظ اسلام و نیز حرمت و نقش مرجعیت، باید هیچ‌گاه حکومت اسلامی تشکیل ندهیم و هیچ گاه مراجع معظم تقلید در امور سیاسی و اداره‌ی مملکت دخالت نکنند، و این همان شعار «دین از سیاست جداست» می‌باشد که به انحای مختلف طرح و القا می‌گردد. به بی‌دین یا ضعیف الایمان می‌گویند: دین کارآیی ندارد و به مؤمن و مسلمان می‌گویند: دین ضایع می‌شود!

الف – نمی‌شود از ترس مرگ خودکشی کرد و یا به بهانه‌ی حفظ دین و قداستش، همان دین را به تعطیلی کشاند. دین اگر دین است و اگر دین الهی است و اگر بر حق است و اگر تکلیف انسان به ایمان و عمل به آن است [که اسلام عزیز چنین است]، باید در راه تحقق‌اش اقدام نمود، نه این که به صورت یک تئوری مکتوب، در کتابخانه‌ها قرار داده و مقدسش شمرد.

ب - «سرنوشت اسلام» را خداوند متعال تعیین کرده است و هیچ گاه تغییری و تبدیلی به آن راه نمی‌یابد. سرنوشت اسلام عبارتند از: «إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ – دین نزد خدا اسلام است» - و این که خداوند متعال تمام دینش را محقق و ظاهر خواهد کرد، هر چند مشرکین نخواهند:

«هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى و َدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ و َلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ» (التوبه، 33)

ترجمه: او كسى است كه پيامبرش را با هدايت و دين درست، فرستاد تا آن را بر هر چه دين است پيروز گرداند، هر چند مشركان خوش نداشته باشند.

عاقبت این دین را نیز خودش تبیین نمود و به مؤمنین‌اش که عمل صالح انجام می‌دهند، وعده داد که آنها را در روی زمین به خلافت و حکومت جهانی برساند.

ب – اما «سرنوشت مسلمین» مانند هر انسان و قوم دیگری، به دست خودشان است و تغییر عمده‌ای در آن ایجاد نمی‌گردد، مگر آن که خودشان حرکت کنند، تلاش کند، قیام کنند، دست به تغییر و تحول اساسی بزنند و بر دین خود قیّم و استوار بمانند:

«... إِنَّ اللّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ ...» (الرعد، 11)

ترجمه: در حقيقت‏ خدا حال قومى را تغيير نمى‏ دهد تا آنان حال خود را تغيير دهند.

به انسان فرمود که ایمان بیاور و فرمود: «و َرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينًا – و برای شما اسلام را به عنوان دین و آیین برگزیدم» و نیز فرمود: هیچ دینی به جز اسلام پذیرفته نیست: «و َمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الإِسْلاَمِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ - و هر كه جز اسلام دينى [ديگر] جويد هرگز از وى پذيرفته نشود».

ج – پس اگر کثیری از مردم تسلیم اوامر الهی نگردیدند و بندگی هوای نفس و طواغیب و فراعنه را ترجیح دادند و یا آن که نام مسلمان روی خود گذاشتند، اما تسلیم حق نشدند و سر تسلیم مقابل غیر خدا فرود آوردند، سرنوشت خودشان تباه می‌شود و نه سرنوشت «اسلام».

مگر آنان که نام خود را مسلمان گذاشتند و امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام را در محراب ترور کردند، یا امام حسن علیه‌السلام را خانه‌اش به قتل رساندند و یا کربلای خونین به راه انداخته و سر از بدن مبارک امام حسین علیه‌السلام جدا کردند، «اسلام» توانستند اسلام را نابود کنند؟ خیر، بلکه آن دسته از مسلمینی که غفلت کردند، دنیا طلب شدند و تسلیم حق نشدند، نابود شدند و امروز اسلام زنده‌تر، پویاتر و گویاتر، به من و شما و جهانیان رسیده است.

د – این که به خاطر حفظ قداست اسلام، اسلام را کنار بگذارید و هیچ گاه حکومت اسلامی برقرار نکنید و مبادا مراجع و فقها وارد شوند، یک حقه و یک مکر شیطانی و صهیونیستی است.

چگونه ممکن است بدون حکومت اسلامی، به اسلام عمل شود و احکام اسلامی محقق گردد و حال آن که بیش از 70% آیات قرآن کریم، احکام حکومتی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، قضایی، جهادی و ... می‌باشد؟! چطور ممکن است که مسلمان، «قیام به قسط» را در درون و برون کنار بگذارد، در حالی که فرمود انبیا، با دلایل روشن، کتاب و میزان به همین دلیل ارسال شده‌اند؟ یک مسلمان چگونه می‌تواند موحد و مؤمن باشد، اما اولیایش طواغیت باشند؟ در حالی که فرمود:

«اللّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ و َالَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْلِيَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ» (البقره، 257)

ترجمه: خداوند «ولیّ» كسانى است كه ايمان آورده ‏اند، آنان را از تاريكي‌ها به سوى روشنايى به در مى ‏برد و[لى] كسانى كه كفر ورزيده ‏اند سرورانشان (اولیای‌شان) [همان عصيانگران=] طاغوتند كه آنان را از روشنايى به سوى تاريكي‌ها به در مى‏ربرند؛ آنان اهل آتشند كه خود در آن جاودانند.

آیا مسلمانان حق دارند که به بهانه‌ی حفظ قداست اسلام و قرآن، مانند یهودیان، دین خود را تکه‌تکه و مُثله کنند و به برخی از آیات آن ایمان بیاورند و برخی دیگر را تکفیر کرده و یا کنار بگذارند و خود مصداق و مانند یهودیانی گردند که در حق‌شان فرمود: «... أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاء مَن يَفْعَلُ ذَلِكَ مِنكُمْ إِلاَّ خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا و َيَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَ مَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ - آيا شما به پاره ‏اى از كتاب [تورات] ايمان مى ‏آوريد و به پاره ‏اى كفر مى‏ ورزيد پس جزاى هر كس از شما كه چنين كند جز خوارى در زندگى دنيا چيزى نخواهد بود و روز رستاخيز ايشان را به سخت ‏ترين عذاب‌ها باز برند و خداوند از آنچه مى ‏كنيد غافل نيست – البقره، 85»

مگر می‌شود گفت: فقهای اسلام فقط به تبیین احکام و قوانین طهارت، غسل جنابت و حیض و نفاس و در نهایت شکیات نماز بپردازند و سایر احکام و قوانین مرتبط با تمامی شئون زندگی فردی و اجتماعی را به دیگران واگذار کنند؟ این چه اسلامی است؟!

و – اگر گفته شد: به خاطر حفظ اسلام نباید حکومت اسلامی تشکیل دهیم، چون ممکن است نتوانیم درست عمل کنیم و اسلام ضربه ببیند، چه جایگزینی دارد؟ آیا حکومت را به طواغیت بسپاریم و خود عبد ذلیل آنها باشیم – به کناری کشیده و روزی هفده رکعت نماز بخوانیم و دائم ذکر و تسبیح بگوییم و اجازه دهیم که مملک، سرمایه‌های مادی و معنوی، نوامیس ... و همه چیزمان غارت گردد و منتظر بمانیم تا خودش فرجی برساند؟! آیا اسلام این است و خداوند حکیم و ربّ، از بندگانش چنین خواسته است؟!

یا آن که باید، به خدا ایمان آورده و به طاغوت کفر ورزیم، قیام به قسط کنیم، با ظلم و جنایت مقابله کنیم، در راه استقرار عدالت اجتماعی اسلام گام برداریم ... که اینها همه مستلزم برخورداری از استقلال و به ویژه استقلال در حاکمیت است، هر چند نوپا و ضعیف باشد. و البته باید رفته رفته نواقص خود را نیز جبران کنیم و حکومت و ملتی کامل گردیم؟

 هیچ کس نمی‌گوید: چون ممکن است خوب درس نخوانیم و آبروی علم برود، پس تحصیل را باید کنار بگذاریم – چون ممکن است بهداشت را خوب رعایت نکنیم و آبروی سلامتی از بین برود، پس بهداشت و علم پزشکی و سلامت و تغذیه را کنار بگذاریم ...، اما به ما می‌گویند: برای حفظ اسلام، باید اسلام و به ویژه مهم‌ترین شاخصه و ستون تحققش که «حکومت» است را کنار بگذارید؟!

ز – پس، اگر مردم اسلام را کنار بگذارند، خودشان گمراه می‌شوند – اگر به جای حکومت اسلامی زیر یوغ بندگی حکومت طواغیت بروند، دنیا و آخرت خود را فنا کرده‌اند – اگر به جای احکام الهی (در هر یک از شئون فردی و اجتماعی)، احکام بشری را جایگزین نموده و تبعیت و تقلید کنند، خودشان به هلاکت می‌رسند – اگر به جای فقها و مجتهدین در اسلام، از کراواتی‌های غرب و شرق‌ و فقهای مکاتب و سیاست‌های بشری، چگونه زیستن را تقلید کردند، خودشان به خدمت درآمده و نابود می‌شوند و یا اگر به نام اسلام به میدان آمده، اما با بی‌بصیرتی یا تبعیت از هوای نفس، فقاهت و مرجعیت را کنار گذاشته و دست به دامان دشمنان خود و دین‌شان شدند و لبخند آنان دلخوش کردند، خود را فریفته‌اند و به زودی میوه‌ی تلخش را خواهند چشید. و البته به دامن کبریاییش ننشیند گَرد.

و مسلمانان در سرتاسر دنیا باید بدانند که خداوند متعال وعده کرده است که دینش را ظاهر و البته حاکم می‌گرداند و اگر آنان به این بهانه‌ها یا هر بهانه‌ی دیگری، کناره‌گیری کنند، یا به نام اسلام به قدرت رسیده و در راه تحقق خواسته‌های نفسانی یا اوامر طواغیت گام بردارند، خداوند متعال کم نمی‌آورد، بلکه سریعاً آنان را از میان برداشته و قوم دیگری را برای تحقق دینش جایگزین می‌نماید، قومی که آنها خدا را دوست دارند و خدا نیز آنان را دوست دارد، از مسخره، مسخره کنندگان نمی‌ترسند و در راه خدا جهاد می‌کنند:

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَ لاَ يَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاء و َاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ» (المائده، 54)

 

ترجمه: اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد، هر كس از شما از دين خود برگردد (زيانى به خدا نمى ‏زند) خداوند به زودى گروهى را خواهد آورد كه آنها را دوست دارد و آنها نيز او را دوست دارند، در برابر مؤمنان رام و خاضعند و در برابر كافران مقتدر و پيروز، در راه خدا جهاد مى‏ كنند و از سرزنش هيچ ملامتگرى نمى‏ هراسند. اين (ايمان و محبت و شهامت) فضل خداوند است كه به هر كس بخواهد مى ‏دهد و خداوند (از نظر وجود و توان و رحمت) گسترده است و داناست.

منبع:x-Shobhe

بازگشت به صفحه ی شبهات سیاسی

 
 Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved