بخش شهید آوینی حرف دل موبایل شعر و سبک اوقات شرعی کتابخانه گالری عکس  صوتی فیلم و کلیپ لینکستان استخاره دانلود نرم افزار بازی آنلاین
خرابی لینک Instagram

 

قرآنی/شبهه27

شخصی که مدعی علوم قرآنی است‌ می‌گوید به دلیل آیات «یونس 15» و نیز « آل عمران 7» و ...، هر کسی نمی‌تواند قرآن را تفسیر کند و البته قرآن اصلاً نیازی به تفسیر ندارد!

البته که هر کسی نمی‌تواند قرآن کریم را تفسیر کند. تفسیر کار کسی است که قرآن بدو وحی شده (رسول اکرم ص) و یا علوم را سینه به سینه از ایشان گرفته و خود معدن وحی و مخزن اسرار الهی است (ائمه معصومین ع). و آن چه که امروز به نام «تفسیر» بیان یا تألیف می‌گردد، مبتی بر همان تفاسیر بوده و یا تشریح است و نه تفسیر. و اگر بگویند که قرآن کریم نه تفسیر می‌خواهد و نه تشریح و نه تعلیم و نه موشکافی و تعمق و تدبر و ...، پس فقط به درد بوسیدن می‌خورد و نه فهمیدن و عمل کردن. و این همان معنایی است که دشمنان اسلام و قرآن القاء می‌کنند تا اگر دینی هست، فقط بر اساس ظاهر نگری و خرافه‌گرایی باشد تا آنها بتوانند به راحتی تفاسیر سوء خود را بر قرآن کریم حمل نموده و به اذهان عمومی مسلمین القاء کنند.
بدیهی است که این روش برخورد با آیات کریمه‌ی قرآن کریم، خود نوعی تفسیر و البته تفسیر به رأیی است که مبتنی بر جهالت و جسارت نیز هست. پس چگونه با تفسیر به رأی از جانب خود، مدعی می‌شوند که قرآن نیازی به تفسیر ندارد؟! بهتر نیست که ابتدا خود تفسیر و آن هم تفسیر به رأی ننمایند؟
اینک آیاتی را که مدعی مورد تفسیر به رأی خود قرار داده است را با دقت مرور می‌کنیم:

«وَ إِذا تُتْلى‏ عَلَيهِم آياتُنا بَيِّناتٍ قالَ الَّذينَ لا يَرجُونَ لِقاءَنَا ائتِ بِقُرْآنٍ غَيرِ هذا أَو بَدِّلهُ قُل ما يَكُونُ لي‏ أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقاءِ نَفسي‏ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما يُوحى‏ إِلَيَّ إِنِّي أَخافُ إِن عَصَيتُ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظيمٍ» (یونس، 15)
ترجمه: و چون آيات ما بر ايشان تلاوت مى‏شود با اينكه آياتى است روشن، كسانى كه اميد ديدار ما را ندارند مى‏گويند: قرآنى ديگر براى ما بياور، و يا (معارف مخالف خواسته ما را كه در آن است) عوض كن.

چنان چه مشاهده می‌شود، در این آیه اصلاً سخنی از «تفسیر» به میان نیامده است. بلکه ضمن تأکید به «روشن» بودن آیات، سخن از درخواست کفار مبنی بر «بدل»، یعنی مبدل کردن آن در میان است.
الف - روشن «مبین» بودن یک کلام (چه وحی و چه غیر وحی) دلیل بر آن نیست که تفسیر یا تشریح نخواهد، به ویژه اگر سخن علمی، ایجاز و برخوردار از ژرفای معارف باشد. آیا می‌توان گفت: شعر حافظ یا سعدی یا نظامی و ... تفسیر نمی‌خواهد؟! راجع به یک غزل چند بیتی حافظ، می‌توان فقط به ظاهر اکتفا نمود و حتی برداشت غلط نمود و می‌توان یک یا چند کتاب تفسیر نمود. به عنوان مثال: «در نظربازی ما بی‌خبران حیرانند – من چنینم که نمودم، دگر ایشان دانند – عاقلان نقطه‌ی پرگار وجودند ولی، عشق داند که در این دایره سرگردانند». حال یک ادیب، یک فیلسوف، یک عارف و یک دانشمند، چقدر مطلب می‌تواند در این زمینه داشته باشد؟
ب – بدل نیز به معنای تفسیر کردن نیست. بلکه «بدل» یعنی صورتی را به صورت دیگر درآوردن. و بدل کردن قرآن کریم که خواست کفار بود، یعنی این قرآن را که آیاتش را ما نمی‌پسندیم از میان بردار و قرآن دیگری که وفق حال ما باشد بیاور. چنان چه در همین آیه تصریح به «قرآنی به غیر از این قرآن» دارد. و پیامبر اعظم (ص) نیز در پاسخ می‌فرماید: این آیات وحی الهی است، سخن من نیست که بتوانم از جانب خود آن را مبدل به سخن دیگری نمایم.
آیه دیگر مورد استناد مدعی، به شرح ذیل است:

«‌وَ لَقَد يَسَّرنَا القُرءَانَ لِلذِّكرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ» (القمر - 17)
ترجمه: و با اينكه ما قرآن را براى تذكر آسان كرده‏ايم، آيا كسى هست متذكر شود؟

این آیه مبارکه، چهار بار عیناً در سوره‌ی قمر تکرار شده است، لذا بیان و روشن کردن همین امر که بفهمیم چرا یک آیه در یک سوره چهار بار تکرار شده است؟ نیاز به تفسیر با رجوع به آیات بعدی دارد.
در هر حال در این آیه نیز سخنی از ضرورت یا عدم ضرورت تفسیر به میان نیامده است، بلکه می‌فرماید، قرآن کریم را برای «ذکر» آسان کردیم. و با توجه به جهالت نوع بشر و عناد و لجاجت کفار می‌پرسد: آیا به رغم این آسانی کسی هست که متذکر شود؟
ذکر، یعنی یادآوری. و منظور از «ذکر» در این آیات نیز «یاد خداوند» است. یادآوری به چیزی اطلاق می‌گردد که انسان می‌دانسته، اما فراموش کرده است. خداشناسی و خداپرستی، فطری انسان است و در همگان نیز وجود دارد و به همین‌ دلیل است که انسان بدون پرستش وجود ندارد. حال اگر خدای واقعی را نیافت، خدای کاذب را به جای آن گذاشته و می‌پرستد. و خداوند می‌فرماید که این قرآن را برای «یاد خدا» آسان قرار دادیم. یعنی از عوامی که ظاهر آن را می‌خواند تا عالمی که به بواطن آن پی‌ می‌برد، همگی و هر کس به اندازه‌ی توان و استعداد خود می‌تواند با تلاوت قرآن [و البته تأمل و تدبر و تعقل در آن آیات که این نیز دستور و کلام وحی است] یاد خدا بیافتد. حال کجای این آیه تصریح دارد و یا دست کم اشاره دارد که قرآن کریم نیاز به تفسیر ندارد؟! آیا چنین تعبیری به غیر از تفسیر به رأی مدعی، افترا به قرآن کریم نیست؟!
اساساً همین که فهم از آیات قرآن کریم به صورت یکسان انجام نمی‌پذیرد و هر کسی (مثل این جناب یا سایرین) از سوی خود تفسیری اگر چه غیر مربوط ارائه می‌دهد، خود دلیل به نیاز به تفسیر صحیح و منطبق با وحی است که از جانب معصوم (ع) صورت می‌پذیرد. آیا در زمان رسول خدا (ص) کم اتفاق افتاده که ایشان آیه را تلاوت نمودند و مردم سؤال کردند که منظور چیست؟
پس، مشاهده می‌فرمایید که ضمن ضرورت داشتن تفسیر صحیح قرآن (مانند هر کلام دیگری)، آیات مورد استناد، جملگی مورد تفسیر به رأی گوینده قرار گرفته است.
پیش از این نیز مطلبی در خصوص «عدم نیاز به تفسیر به دلیل آسان بودن قرآن» درج شده است که حتماً مطالعه نمایید.

x-shobhhe.com

بازگشت به صفحه ی شبهات متفرقه

 
 Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved