بخش شهید آوینی حرف دل موبایل شعر و سبک اوقات شرعی کتابخانه گالری عکس  صوتی فیلم و کلیپ لینکستان استخاره دانلود نرم افزار بازی آنلاین
خرابی لینک Instagram

 

متفرقه/شبهه197

 

شریعتی: «خداوندا چگونه زیستن را تو به من بیاموز، چگونه مردن را خود خواهم آموخت». آیا در این جمله اشکالی هست؟ موضوع مورد بحث در محافل دانشجویی است، لطفاً مستدل پاسخ فرمایید.

شاید این جمله مرحوم شریعتی به لحاظ جمله‌بندی ادبی و یا سیاق شعاری (ژورنالیستی)، زیبا باشد، اما به لحاظ معرفتی در دیدگاه اسلامی کاملاً غلط است. چرا که موحد و مؤمن در هیچ امری خود یا دیگران را با خدا شریک نمی‌گرداند و تبیین چگونگی هدایت و کمال را در هیچ امری – از جمله چگونه مردن - بین او و بندگانش تقسیم نمی‌نماید. چرا که می‌داند هیج دخالت و شراکتی در تکوین ندارد.
خداوند متعال مساعدسازی زمینه برای هدایت و رشد بیشتر را حتی پیش از ازدواج تعلیم داده است و دختر را از 9 سالگی و پسر را از 15 سالگی مشرف به درگاه خود و دین خود نموده است [که اصطلاحاً به آن سن تکلیف می‌گوییم] و آنان را مخاطب وحی خود قرار داده است. چگونگی نزدیکی زن و مرد، همخوابی و تولید مثل را نیز او تعلیم داده است. چگونگی زندگی فردی و اجتماعی را نیز او تبیین و تعلیم نموده است، و چگونگی مرگ را نیز خودش تعلیم نموده است. و جایی خالی نیست تا بشر احساس ضرورتی برای اشتراک نماید. در واقع هیچ جا، عذر و بهانه‌ای برای شرک وجود ندارد.
حال برای نمونه به چند مورد از تبیین و تعلیم انواع مرگ و یا به تعبیری «چگونه مردن» در کلام وحی و لسان اهل عصمت (ع) که همان تبیین کلام الله است اشاره می‌گردد:

مرگ در حال کفر:
در طول زندگی بسیار اتفاق می‌افتد که انسان دانسته و یا نداسته و از روی جهالت و غفلت و یا عناد و سرکشی، مکرر از ایمان به کفر بر می‌گردد. در روایات تصریح شده که عده‌ای (به ویژه در آخرالزمان) صبح ایمان می‌آورند و شب کافر می‌شوند. این افت و خیزها در طول زندگی هست، اما انسان باید دقت و مراقبت نماید که مبادا عمرش در آن هنگامی که در حال کفر است به سر رسد و کافر بمیرد. که در این صورت از رحمت خدا، ملائک و انسان‌ها فاصله می‌گیرد و مشمول لعنت آنها (لعنت یعنی دوری از رحمت) می‌شود.

«إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَمَاتُوا وَهُمْ كُفَّارٌ أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللّهِ وَالْمَلآئِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ» (البقره، 161)
ترجمه: كسانى كه كافر شدند و در حال كفر مردند لعنت‏خدا و فرشتگان و تمام مردم بر آنان باد.

مرگ در حال تقوا و اسلام:
در مقابل مرگ در حال کفر و عصیان، مرگ در حال تقوا و اسلام است. بدیهی است بسیار متفاوت دراد که عبد در چه حالی با معبود ملاقات کند؟ در حالی که تقوا پیشه کرده و تسلیم امر اوست و یا در حالی که اسیر نفس شده و در حال عصیان اوست؟ لذا تعلیم می‌دهد، که مراقبت کنید تا مسلمان بمیرید و مسلمان وارد عالم دیگر و بخش ابدی حیات گردید.

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنتُم مُّسْلِمُونَ» (آل عمران، 102)
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد از خدا آن گونه كه حق پرواكردن از اوست پروا كنيد و زنهار که جز مسلمان نميريد.

مرگ با اکراه و مرگ با خواهش و تمنا:
مرگ [که چاره‌ای هم از آن نیست]، نزد اکثر مردم ناخوشایند و حتی منفور است. اما نزد مؤمنین چنین نیست. چرا که اولاً: این ناخوشایندی و نفرت، به خاطر محبت آنها به دنیای فانی است و مؤمنین چنین محبت و تعلقی به دنیا ندارند و می‌دانند که اینجا محل گذر است و اوج محبت‌شان نیز متعلق الله جل جلاله است (وَالَّذِينَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ) و ثانیاً: «محب، همیشه مایل و عاشق لقای محبوب است». پس کسانی که محب و عاشق خدا هستند، مایلند هر چه زودتر این سفر به سلامت طی شود و به لقای او برسند که این لقا و کمال آن نیز پس از مرگ رخ می‌دهد. لذا مؤمنین همیشه تمنای مرگ دارند. و خیلی تفاوت است بین مرگ با اکراه و ناخوشایندی و مرگ با خواهش و تمنا. لذا خداوند به یهودیانی که مدعی انحصار محبت الهی بودند فرمود: اگر راست می‌گویید، از خدا تمنای مرگ کنید:

«قُلْ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ هَادُوا إِن زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِيَاء لِلَّهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ» (الجمعة، 6)
ترجمه: بگو این یهودیان! اگر گمان شما بر این است که [تنها] شما دوستدار خدایید و نه دیگر مردم، (از خدا) تمنای مرگ کنید، اگر راست می‌گویید.

از این روست که مؤمنین همه شهادت طلب هستند و تمنای مرگی دارند که بدان واسطه با رویی سفید به لقای محبوب بشتابند.

کشته شدن در راه طاغوت، کشته شدن در راه خدا:
تضاد اهداف و منافع، موجب بروز جنگ بین انسان‌ها می‌شود. این جنگ همیشه بوده و همیشه نیز خواهد بود. چرا که منافع انسان در چگونگی جهان‌بینی او تعریف و تبیین می‌شود. بالتبع کفار موحدین را سدی برای رسیدن به امیال خود می‌بینند و بالعکس مؤمنین، کفار را مزاحم و رسیدن به منافع خود می‌بینند و بین آنها جنگ در می‌گیرد.
شکل ظاهری جنگ می‌تواند در هر دو طرف مشابه باشد. هر دو طرف می‌کشند و کشته می‌شوند. اما اهداف متفاوت است.
در این جنگ بسیاری از دو طرف کشته خواهند شد، اما عده‌ای در راه طغیان و طاغوت و عده‌ای در راه خدا. و این دو نوع مرگ بسیار متفاوت است و نتایج کاملاً متفاوتی دارد. لذا خداوند تعلیم می‌دهد که مرگ در راه خدا را انتخاب نمایید.

«الَّذِينَ آمَنُواْ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُواْ أَوْلِيَاء الشَّيْطَانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا» (النساء، 76)
ترجمه: كسانى كه ايمان آورده‏اند در راه خدا كارزار مى‏كنند و كسانى كه كافر شده‏اند در راه طاغوت مى‏جنگند پس با ياران شيطان بجنگيد كه نيرنگ شيطان [در نهايت] ضعيف است.

مرگ اختیاری و مرگ اجباری:
در روایات معصومین (ع) نیز تعالیم بسیاری در خصوص «چگونه مردن» وجود دارد. از جمله روایت مشهور حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه‌اسلام است که می‌فرماید: «موتوا قبل ان تموتوا»، چنان چه می‌فرماید: «حاسبوا قبل ان تحاسبوا». یعنی از خودتان حساب بکشید، قبل از آن که از شما حساب بکشند و خود را بمیرانید، قبل از آن که شما را بمیرانند.
بدیهی است که معنای این بیان ژرف توصیه به خودکشی نیست. بلکه به هنگام مرگ انسان به تمامیت خود تحویل گرفته می‌شود (یتَوَفَّاهُمُ الْمَلآئِكَةُ). ملائک مأمور به موت می‌آیند و تعلق روح او به بدنش را قطع می‌کنند و این دو انیس و مونس قدیمی را از هم جدا می‌کنند و بالتبع تمامی اختیارات و اراده‌های افاضه شده برای حیات دنیا، از جمله نفس، تمایلات و نیازهای حیوانی بدن و ...، از انسان سلب می‌گردد و با ورود به عالم برزخ، حقایق دیگری از عالم هستی را می‌بیند و مشاهده می‌کند. پس اگر کسی در زمان حیات خودش، نفس را به کنترل عقل درآورد و تسلیم امر خداوند عزّوجل گردد، هم مرگ اختیاری در عین حیات دنیوی را برگزیده است و هم بدین واسطه حجاب از بصیرت او کنار می‌رود و حقایق را در همین عالم می‌بیند.

نتیجه:
پس تعلیم زندگی و مرگ، هر دو از پروردگار عالمیان است. انسان می‌تواند با عقل و اراده خود، چگونه مردن را بر اساس تعالیم الهی اختیار کند، همام چنان که به او امکان داده شده تا چگونه زیستن را انتخاب کند. اما نمی‌تواند از جانب خود آن را تکوین، تبیین و تعلیم نماید.
پس بهتر است در دعای خود بگوییم: خداوندا مرا به چگونه زیستن و چگونه مردنی که خود آموخته‌ای موفق بدار. چنان چه ائمه (ع) عرض می نمودند: خداوندا! توفیق شهادت و سعادت در دنیا و آخرت را رزق ما گردان. امین

 

x-shobhhe.com

بازگشت به صفحه ی شبهات متفرقه

 
 Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved