چطور مرتاضهای
هندی نیز میتوانند مانند عرفای اسلام کارهای خاصی انجام دهند، با این
که حتماً اهل معصیت هم هستند؟
مرتاضها نه تنها اهل معصیت، بلکه اهل
کفر و شرکت هستند. لذا نتیجه میگیریم که انجام هر کار خاص یا
خارقالعادهای، دلیل بر معرفت و ایمان الهی نیست. به قول استادی: اگر
کسی نگاه به مار یا عقربی کرد و «یا علی ع» گفت و آن جانور خشک شد، هیچ
تعجب نکن و گمان مبر که حتماً از مقامات خاص معنوی برخوردار است. او
اگر «یا شمر» هم میگفت، آن مار یا عقرب خشک میشد. چرا که این یک صنعت
است. و گرامیان باید به این نکتهی مهم، آن هم در دورهای که دکان و
دستگاه برای مرید و مرادبازی و دور کردن اذهان از اعتقادات حقه بسیار
شده است، توجه کافی داشته و با دیدن چندتا کار عجیب یا شنیدن چند خبر
از امور شخصی خود یا دیگران، فریب این دکانداران را نخورند.
انسان دارای «روح» و «جسم» است و هر کدام از این دو، از نیروهای بالفعل
و بالقوهی فراوانی برخوردار میباشند. علت این که همگان نمیتوانند از
تمامی نیروهای جسمانی یا روحانی خود استفاده کنند، پخش بودن این
نیروهاست. پس اگر کسی بتواند
قدرت جسمانی یا روحانی خود را متمرکز نماید، حتماً در عضو جسمی یا بعد
روحی یا ذهنی تمرکز یافته، تقویت میگردد.
مثل قوای جسمانی و روحانی انسان مثل خورشید است. حرارات خورشید بسیار
زیاد و سوزاننده است، اما میبینیم نه تنها چیزی را نمیسوزاند، بلکه
مایه انرژی مطبوع و حیات است. حال اگر کسی ذرهبینی بردارد و یا با
سایر وسایل مربوطه بخش کوچکی از این نور و انرژی را از یک نقطهی
کانونی خارج نماید، متوجه سوزانندگی آن میشود. مثلاً برگ کاغذ یا گیاه
یا پوست قرار گرفته زیر آن کانون میسوزد و یا در عرصهی علم و
تکنولوژی میتواند به انرژی خورشیدی دست یابد.
قوای شدید بدنی، بین تمامی اعضا تقسیم شده است، پس اگر فقط بخشی از آن
در یک نقطه متمرکز گردد، حتماً نیروی فوقالعادهای میشود. چنان چه در
صورت عادی شاهدیم که قدرت دست انسان، حتی ممکن است یک قالب یخ ده سانتی
را نتواند بشکند، اما یک رزمی کار با تمرکزی که میکند و فریادی که
میکشد، قوای بسیاری را از سایر اعضا به دست منتقل میکند و با ضربه به
یک نقطهی مرکزی، ده قالب یخ را میشکند – کاری که انسان در شرایط
معمولی با یک تبر هم نمیتواند انجام دهد. یا یک مرتاض با نگاه چشم خود
چنگالی را خم میکند و یا ... .
روح انسان نیز مراتبی دارد و هر مرتبه نیز از قوا و استعدادهای فراوان
خود برخوردار است. مرتبهی اول «روح بدن» است که به آن «روح حرکت» نیز
اطلاق میگردد و مرتبه دوم «روح شهوت» است که به آن «روح میل» نیز گفته
میشود. هم میل به شهوات حیوانی از این روح است و هم میل به پرستش.
مرتبهی سوم «روح قدرت» است تا موجود زنده بتواند برای تحقق میل خود
عمل نماید. مرتبهی چهارم «روح ایمان» است که اختصاص به موحدین و
مؤمنین دارد و مرتبهی پنجم، «روحالقدس» است که ویژه انبیای الهی
(پیامبر اکرم «ص» و اهل بیت «ع») میباشد.
چنان چه شاهدیم، سیر حیات در انسان با «حیات نباتی» نطفه آغاز میگردد
و پس از رشد به حیات حیوانی میرسد و پس از رشد به حیات عقلی و ایمانی
میرسد، اما برخی در همان مرتبهی نباتی یا حیوانی باقی میمانند و
خداوند متعال آنان را «کالحجر – مانند سنگ» - «کاالانعام – مانند
حیوان» اطلاق مینماید.
آن چه مرتاضها انجام میدهند، همان تمرکز در مرتبهی قوای جسمی و یا
در نهایت قوای «شهوانی – حیوانی» است. از این رو کاری نمیکنند که
مشابه کار دستهای از حیوانات نباشد. مثل قرار گرفتن در بالاتر از سطح
زمین، بلند کردن شیای سنگین، دیدن یا شنیدن از فاصلهای دور، راه رفتن
روی آب، خواندن ذهن طرف مقابل و ... .
اما آن چه مؤمنین و عرفای حق انجام میدهند، مبتنی بر قوای روح ایمان
است که آنان را بر خود (نفس)، بدن و حتی آن چه در پایینتر از مرتبهی
وجودی آنان قرار دارد، مسلط مینماید.
مؤمنین و عرفا نیز «تمرکز» و تمرین دارند، منتهی تمرکز آنها همان عمل
به «لا إله الاّ الله» و «توحید» است. هیچ عملی اعم از مادی یا معنوی
انجام نمیدهند، مگر آن که هدف و قصد آنها بندگی خداوند متعال است و
تمرینشان انجام عمل صالح و مخلصانه و نیز مراقب است. بدیهی است نیرویی
که این «تمرکز و وحدت همهی قوا و امیال و اهداف» و عمل صالح و خالصانه
به انسان میبخشد و او را «خلیفة الله» مینماید، به مراتب فوق نیرویی
است که از وحدت قوای جسمانی یا حیوانی یا ذهن در مرتبهی حیوانی حاصل
میگردد.
«وَ سَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ
وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِقَمٍ
يَعقِلُونَ (النحل، 12)
ترجمه: و شب و روز را به خدمت شما گذاشت و خورشيد و ماه و ستارگان به
فرمان وى در خدمت شما هستند كه در اين، براى گروهى كه عقل خود را به
كار برند عبرتهاست.
«أَ لَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي السَّماواتِ وَ
ما فِي الْأَرْضِ وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ
باطِنَةً وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُجادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ
وَ لا هُدىً وَ لا كِتابٍ مُنيرٍ» (لقمان،20)
ترجمه: مگر نمىبينيد كه خدا هر چه را كه در آسمانها و زمين هست رام
(مسخّر) شما كرد؟ و نعمتهاى خويش را آشكارا و نهان بر شما كامل نمود؟
(و باز) بعضى از مردم بدون علم و هدايت و كتاب، در باره خدا مجادله
مىكنند.
x-shobhhe.com |