شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
99821
نام: سميه
شهر: شيراز
تاریخ: 12/13/2012 3:37:37 PM
کاربر مهمان
  هركس قصدمعرفي خودرا داردمهمترين خصلت خود را بيان ميكندوخداقبل از هر چيز خود رابخشنده ومهربان معرفي كرده....
بسم الله الرحمن الرحيم
99820
نام: يغما
شهر: تنهايي
تاریخ: 12/13/2012 3:13:06 PM
کاربر مهمان
  سه ساله دوستش دارم.هرطورميتونستم بهش فهموندم.ولي ميگه تو از هر نظر شايسته اي ولي من شرايط ازدواج ندارم. كاش فقط ميگفت اونم دوستم داره. همين دلم رو آروم ميكرد و دلم نمي سوخت كه سه سال احساسم حروم شد. نميتونم به كس ديگه اي دل ببندم.تحملم ندارم يه روزي اونوباديگري ببينم.كلافه وخسته ودلمرده ودلشكسته ام...
99819
نام: صدیقه
شهر: تهران[
تاریخ: 12/13/2012 3:09:36 PM
کاربر مهمان
  من با یکی دو ماه رفت و امد دارم.همه میدونن آبروم میره اگه ازدواج نکنم. استخاره میگه بده چه کنم؟
99818
نام: رضا
شهر: اصفهان
تاریخ: 12/13/2012 2:56:15 PM
کاربر مهمان
  سلام من دوست دارم یه رفیق خوب مذهبی داشته باشم نمیدونم چیکار کنم
99817
نام: ماد ایرانی
شهر: ایران
تاریخ: 12/13/2012 2:46:26 PM
کاربر مهمان
  سلام السلام علیک یا اباعبدالله
سوگند عزیزم یک دنیا لطف کردی مرسی که لایقم دونستی ومن حقیر را سفره پر خیر وبرکت حضرت رقیه یادم کردی انشالله همه حاجت مندان حاجت روا بشند من حقیرم از لطف مولام حسین بی نصیب نمانم ..دست حق یارت خدا ی علی نگهدارت شاد باشی
99816
نام: bahare
شهر: shahrekord
تاریخ: 12/13/2012 2:07:38 PM
کاربر مهمان
  khodaya tanham nazar
99815
نام: سارا
شهر: تهران
تاریخ: 12/13/2012 1:13:31 PM
کاربر مهمان
  خدا ميترسم از فرداي قيامت ميگه در حقش جفا كردي خوب ميخوام جبران كنم مگه نميگي ظلم كردم ستم كردم پس چرا نميزاري جبران كنم چراااااااااا؟!!!!!!
خدا خودت شاهد باش كه سعيم باتمام وجود كردم اما خودش نخواست ظلمي كه كردم جبران كنم نخواست...
99814
نام: حامد ح ی
شهر: تهران
تاریخ: 12/13/2012 12:44:28 PM
کاربر مهمان
  به یاد آور...

آن روز بارانی را به یاد آور....

آن روزی بی وقفه باران روی سرت می بارید...

و من و تو به هم نگاه میکردیم...

تو خندیدی...

و من نیز خندیدم...
به یاد آور و فراموش مکن.....

آن روز،مردی زیر سقفی پناه گرفته بود و نام تو را در دل فریاد می کرد.....

و تو به سوی او آمدی .....

شادو شکوفان و مرطوب.....

به یاد آور...
آن بارانی که حکمت خوشبختی بود....
آه به یاد آور...

باران هنوز بی وقفه روی سرت می بارید.....

ولی هیچ چیز مثل گذشته نیست...

و سوگ عظیمی بر همه چیز می بارد....

باز هم باران می بارد...

باران دلتنگی....

بدون رعد و برق...
دیگر هیچ صدایی به گوش نمی رسد....

تنها ابری ضخیم آسمان راپوشانده....

و ابرها به هیچ نام و نشانی در دور دست ها ناپدید می شوند....
99813
نام: راستین
شهر: غریبم
تاریخ: 12/13/2012 12:40:35 PM
کاربر مهمان
  سلام سوگند گرامی از امان از جدایی یک دنیا ممنون.
نذرتون قبول باشه...
99812
نام: جا مانده از راه خدا
شهر: تهران
تاریخ: 12/13/2012 12:23:16 PM
کاربر مهمان
  به نام خداوند بخشنده و مهربان

سلام به تمامی دوستان خوبم

لطفا برای سلامتی و نزدیکی زمان ظهور حضرت مهدی(عج) ده تا صلوات و برای شادی روح تمامی شهدا و درگذشتکان یک فاتحه بخوانید .


شیوانا همراه کاروانی در راهی می رفت .

ظهر به منزلی رسیدند و چون تا منزل بعدی یک روز کامل راه بود ، تصمیم گرفتند همان جا استراحت کنند و سحرگاه روز بعد به سمت منزل بعدی حرکت کنند .

وقتی همه مستقر شدند.

شیوانا سطل آبی برداشت و به سراغ پله های شکسته حجره ای رفت و با گلی که فراهم کرده بود شروع به ترمیم پله های شکسته نمود .

یکی از کاروانیان مات و مبهوت به شیوانا خیره شد و با تعجب گفت : استاد !!

شما با این همه علم و معرفت ، چرا وقت گرانب های خود را به بنایی و بازسازی پله های شکسته کاروانسرایی بین راهی تلف می کنید .

حیف از شما نیست که استراحت نمی کنید و به این قبیل کارهای بی ارزش می پردازید !!؟؟

در ثانی کسی به شما بابت انجام این کار پول نمی دهد .

پس چرا زحمت می کشید و انرژی خود را هدر می دهید ؟؟

شیوانا بی اعتنا به مرد معترض به کار خود ادامه داد .

مرد کاروانی که از بی اعتنایی شیوانا خشمگین شده بود .

با صدای بلند در حالی که شیوانا را مسخره می کرد گفت : استاد بزرگ !!

همان طور که کار می کنید می توانید بگویید تفاوت یک آدم نادان و یک سالک معرفت چیست !!؟؟

شیوانا لبخندی زد و گفت : من در خصوص انسان نادان اطلاعات زیادی ندارم !!

اما یک سالک معرفت کسی است که در هر لحظه از زندگی اش صرف نظر از پولی که به او می دهند مفیدترین کاری که از او برمی آید را انجام دهد .

من از الآن تا غروب کاری برای انجام ندارم .
خسته هم نیستم .
من این کار را انجام می دهم چون تنها کار مفیدی است که الآن می توانم انجام دهم و همین احساس مفید بودن برای من کفایت می کند.

در پناه خدا باشید.

یا حق
<<ابتدا <قبلی 9988 9987 9986 9985 9984 9983 9982 9981 9980 9979 9978 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved