شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
80171
نام: مهدی
شهر: شیراز
تاریخ: 5/8/2011 11:13:49 AM
کاربر مهمان
  كوله پشتي اش را برداشت و راه افتاد.
رفت كه دنبال خدا بگردد و گفت: تا كوله ام از خدا پر نشود برنخواهم گشت.
نهالي رنجور و كوچك كنار راه ايستاده بود، مسافر با خنده اي رو به درخت گفت: چه تلخ است كنار جاده بودن و نرفتن؛
درخت زيرلب گفت: ولي تلخ تر آن است كه بروي وبي رهاورد برگردي. كاش مي دانستي آنچه در جست وجوي آني، همين جاست...

مسافر رفت و گفت: يك درخت از راه چه مي داند، پاهايش در گِل است، او هيچ گاه لذت جست وجو را نخواهد يافت.
و نشنيد كه درخت گفت: اما من جست وجو را از خود آغاز كرده ام و سفرم را كسي نخواهد ديد؛ جز آن كه بايد.

مسافر رفت و كوله اش سنگين بود. هزار سال گذشت، هزار سالِ پر خم و پيچ، هزار سالِ بالا و پست. مسافر بازگشت رنجور و نااميد. خدا را نيافته بود، اما غرورش را گم كرده بود...

به ابتداي جاده رسيد. جاده اي كه روزي از آن آغاز كرده بود. درختي هزار ساله، بالا بلند و سبز كنار جاده بود.
زير سايه اش نشست تا لختي بياسايد.

مسافر درخت را به ياد نياورد. اما درخت او را مي شناخت.

درخت گفت: سلام مسافر، در كوله ات چه داري، مرا هم ميهمان كن.
مسافر گفت: بالا بلند تنومندم، شرمنده ام، كوله ام خالي است و هيچ چيز ندارم.

درخت گفت: چه خوب، وقتي هيچ چيز نداري، همه چيز داري.اما آن روز كه مي رفتي، در كوله ات همه چيز داشتي، غرور كمترينش بود، جاده آن را از تو گرفت.
حالا در كوله ات جا براي خدا هست و قدري از حقيقت را در كوله مسافر ريخت...

دست هاي مسافر از اشراق پر شد و چشم هايش از حيرت درخشيد و گفت: هزار سال رفتم وپيدا نكردم و تو نرفته اي، اين همه يافتي!

درخت گفت: زيرا تو در جاده رفتي و من در خودم ، و پيمودن خود، دشوارتر از پيمودن جاده هاست ...

اين داستان برداشتي است از فرمايش حضرت علي
من عرف نفسه فقد عرف ربه
آن کس که خود را شناخت به تحقيق که خدا را شناخته است...

80170
نام: س
شهر: ت
تاریخ: 5/8/2011 10:52:25 AM
کاربر مهمان
  خانمی هستم ۲۲ساله یه ترسی وجودموگرفته شبا از مردن میترسم کابوسهای وحشتناک میبینم لطفا اکه میشه کمکم کنید
80169
نام: سحر
شهر: بی معرفت
تاریخ: 5/8/2011 10:42:48 AM
کاربر مهمان
  سلام برم سر اصل مطلب خیلی دلم پره آخه من یه خواهر دوست داشتنی دارم که ۶ ساله ازدواج کرده ولی الان با یه نی نی ۲ماهه بخاطر بد بودن همسرش میخواد طلاق بگیره دلم واسه نی نی میسوزه حق خواهرم نبود که اینجوری زندگیش خراب شه بخاطر آشغال بودن اون عوضی عمرش تباه شد تورو خدا واسش دعا کنید.
80168
نام: سمیه
شهر: همین حوالی
تاریخ: 5/8/2011 10:14:13 AM
کاربر مهمان
  سلام دوستان گل باغ آقا سید مرتضی
خیلی وقته اینجا نیومدم! یعنی سعادت نداشتم. بچه های قبلی کجان ؟ نیستن؟ هرا خانم ؟ ایمان عزیز ؟ سید بزرگوار؟
التماس دعا
80167
نام: انسیه
شهر: تنهایی و انتظار و امیدو...یاالله
تاریخ: 5/8/2011 9:27:56 AM
کاربر مهمان
  سلام
فاطمیه آمد و آن همدم و مونس کجاست؟/شمع می پرسد ز پروانه گل نرگس کجاست؟
در عزای مادرت یابن الحسن یکدم بیا/تا نپرسند این جماعت بانی مجلس کجاست؟
*اللهم عجل لولیک الفرج*
بازهم جمعه ای دیگروری تقویم خانه یمان خط خوردوتونیامدی امایک جمعه دیگربه ظهورت نزدیکتر شدیم.آقاجان دیگر خود جمعه هم طاقتش طاق شده است و میخواهد چهره زیباترازماه توراببیند.*العجل یا اباصالح المهدی(عج)*

*****اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم*****
یا فاطمه زهرا(س)

التماس دعااااااخییییلیییی زییییاااددد



80166
نام: محمد رضارضایی
شهر: قمl
تاریخ: 5/8/2011 4:00:54 AM
کاربر مهمان
  اقای پورامینی سلام وقتشه میدان را به دیگران بسپارید اونها که مردوزن دعاگوشون بود میز ریاست سر زانوشون بوداستعفای شما عین صواب وامید ایثارگران خواهد بود چون همه احساس میکنند شما باندی عمل میکنید که به نظر بنده درست است وهمین باند بازیهای امثال شماست که مملکت را به تباهی کشانده
80165
نام: امیرعباس
شهر: غربت
تاریخ: 5/7/2011 10:08:44 PM
کاربر مهمان
  سلام به همه اهالی حرف دل چندوقته که یه بغض بزرگ تودلمه که به هیچکس نمیتونم بگم فقط همینقدر میتونم بگم که برام دعا کنید که خیلی محتاج دعای شمام التماس دعا...
80164
نام: تنهای خسته
شهر: بابل
تاریخ: 5/7/2011 10:02:52 PM
کاربر مهمان
  خدایا کفر نمیگویم
پریشانم
چه میخواهی تو از جانم
مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی
خداوندا
اگر روزی زعرش خود به زیر آیی
لباس فقر بپوشی
غرورت را برای تکه نانی
به زیر پای نامردان اندازی
وشب آهسته و خسته
تهی دست و زبان بسته
به سوی خانه باز آیی
زمین وآسمان را کفر میگویی
نمیگویی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!
خداوندا!
اگر در روز گرما خیز تابستان
تنت بر سایه ی دییوار بگشایی
لبت بر کاسه ی مسی قیر اندود بگذاری
وقدری آن طرف تر
عمارت مرمرین بینی
واعصابت برای سکه ای این سووآن سودر روان باشد
زمین وآسمان راکفر میگویی
نمیگویی؟؟؟؟؟!!!!!
خداوندا!
اگر روزی بشرگردی
زحال بندگان باخبرگردی
پشیمان میشوی ازخلقت از این بودن از این بدعت
خداوندا تو مسئولی
خداوندا تومیدانی که انسان بودن و انسان ماندن در این دنیا دشوار است چه رنجی میکشد
آنکس که انسان است
واز احساس سرشار است
سلام به دوستای خوبم از آشنایی باهاتون خوشحالم وازتون میخوام که برای دوست جدیدتون دعاکنید
التماس دعا.
80163
نام: سهام
شهر: شهرشما
تاریخ: 5/7/2011 9:22:33 PM
کاربر مهمان
  سلام علیکم.
روزها میان و میرن و اونچیزی که موندگاره خاطره هاست.
بعضی وقتها خاطراتی وجود داره که با اینکه آزاردهنده هستن اماآدم دوس داره هر چند وقت یک بار مرور کنه شاید علتش آدمای داخل اون ایامه. شایدم تکرارش باعث تذکر و جلوگیری از اون چیزیه که خاطررو تلخ کرده.به هر جهت برا منم پیش میاد گاهی اوقات میان سراغم گاهی هم خودم میرم سراغشون میپرسین چطور؟ایطور:میشینم اون روزا رو مرور میکنم جایی که بودم،حرفی که زدم و...........
منظور از این حرفا:اینه که حالا که هیچی جز خاطره ازمون نمیمونه چرا با رفتار ها و حرفای ناراحت کننده خاطری آزرده کنیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟
که بعد از مدتها هم که ناخودآگاه یادی بشه ..........
اصلا بگذریم.
التماس دعا.
یاعلی
80162
نام: فاطمه
شهر: تنهایی
تاریخ: 5/7/2011 7:48:59 PM
کاربر مهمان
  دلم گرفته خدایا تو دل گشایی کن من امدم به هوایت تو هم خدایی کن
خیلی دعام کنید
<<ابتدا <قبلی 8023 8022 8021 8020 8019 8018 8017 8016 8015 8014 8013 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved