شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
50061
نام: فرزاد
شهر: تهران
تاریخ: 2/8/2008 9:54:28 AM
کاربر مهمان
  سلام بر مهدي ، مهدي آخر و زمان كسي كه عالم منتظر ظهور اوست واقعاٌ چه موقعي ظهور ميكند خدا كنه كه زنده باشيم و چشم ما به جمال ايشان منور شود به دلم رسيده جانم تو بيا كه زنده مانم پس از آن كه من نمانم به چه كار خواهي آمد دوست دارم تا زنده ام شما را ببينم مهدي جان چه كنم كه زندگي بر وقف مراد نيست ولي دائم ذكر شما بر ليانم است روزگار پر از درد و بدبختي و خوشي هاي كاذب ميدونم كه شما با جونا خيلي حال ميكوني و خيلي دوسشون داري و گفتي كه هر موقع طرف من بيان با كمال ميل پذيرايي ميكوني من بدبخت منه بيچاره درست ولي يه چيزي هست كه باز ميتونه انسانها رو اميدوار كنه تو اين دنيا كه بيش از پنج ميليون جمعيت داره مگه چند نفر هستن كه ميگن ياابن الحسن مهدي جان ميدونم كه در كنار ما هستي ولي چه كنيم با اين وضعيت زود از راه خارج ميشيم و ميريم تو بيراهه چه كنيم الهي يار بي همتا نيآمد يگانه منجي دلها نيامد نهاد آدينه را معود ديدار تو صد آدينه رفت اما نيامد
50060
نام: امید
شهر: شیراز
تاریخ: 2/8/2008 7:51:25 AM
کاربر مهمان
  سلام
من حالا دوروزه براتون پیام می فرستم اما مثل اینکه مدیر محترم اجازه نمیدن که بیاد تو صفحه
شما بگین من چطوری مشکلم رو بگم اخه
اگه اجازه ندن مجبورمی شم به اسید مرتضی متوسل بشم ببینم این دیگه چه وضعشه
50059
نام: بنده ی خدا(اگر لایق باشم)
شهر: گوشه ای از عالم هستی
تاریخ: 2/8/2008 12:31:53 AM
کاربر مهمان
  خدایا من ادعامیکنم که از منتظران ظهور هستم حال اگر آقا ظهور فرماید آیا من تاب تحمل عدالت حضرت رادارم؟آیا نامهء اعمالم مرا پیش حضرتروسفید میکند
یا شرمنده؟ آیا...؟آیا...؟ ...
حبیبم قاصدی ازپی فرستاد پیامی با بلوری می فرستاد که میدانم ترا شرم حضوراست مشو نومید اینجا قصر نوراست
50058
نام: محمد
شهر: همدان
تاریخ: 2/8/2008 12:09:37 AM
کاربر مهمان
  برای من دع کنید که من به خواسته ام بر سم
50057
نام: میم
شهر: موعود
تاریخ: 2/7/2008 11:40:56 PM
کاربر مهمان
  بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم و رحمةالله و برکاته

مشتاق دیدار!..جویای احوال...


حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف):

(إنّا غیر ُ مـُهملین ِ لـِمـُراعاتکم و لا ناسین ِ

لذکرکم...)----[بحارالانوار]

(ما در رعایت حال شما کوتاهی نمی کنیم و شما را از خاطر نبرده ایم...)
...
.....

الغیاث از جور خوبان الغیاث...

به دست غم گرفتارم ، بیا ای یار ،دستم گیر
به رنج دل سزاوارم ، مرا مگذار ،دستم گیر

یکی دل داشتم پرخون شد آن هم از کفم بیرون
چو کار از دست شد بیرون بیا ای یار دستم گیر

کنون در حال من بنگر که گشتم عاجز و مضطر
مرا مگذار و خود مگذر درین تیمار دستم گیر


چو کردی حلقه در گوشم مکن آزاد و مفروشم
مکن جانا فراموشم ز من یاد آر دستم گیر

شنیدی آه و فریادم نـدادی از کرم دادم
کنون کز پا درافتادم مرا بردار دستم گیر

نیابم در جهان یاری نبینم غیر غمخواری
ندارم هیچ دلداری تویی دلدار دستم گیر...


بارالها نشود لال به هنگام ممات !
هر زبانی که فرستد به محمد صلوات...
50056
نام: شهاب
شهر: امید به رحمت خدا
تاریخ: 2/7/2008 9:59:16 PM
کاربر مهمان
 

.::مثنوي عاشقان::.


بيا عاشقي را رعايت كنيم

ز ياران عاشق حكايت كنيم


از آن‌ها كه خونين سفر كرده‌اند

سفر بر مدار خطر كرده‌اند


از آن‌ها كه خورشيد فريادشان

دميد از گلوي سحرزادشان


غبار تغافل ز جان‌ها زدود

هشيواري عشقبازان فزود


عزاي كهنسال را عيد كرد

شب تيره را غرق خورشيد كرد


حكايت كنيم از تباري شگفت

كه كوبيد در هم، حصاري شگفت


از آن‌ها كه پيمانه‌ي *لا* زدند

دل عاشقي را به دريا زدند


ببين خانقاه شهيدان عشق

صف عارفان غزل‌خوان عشق


چه جانانه چرخ جنون مي‌زنند

دف عشق با دست خون مي‌زنند


سر عارفان سرفشان ديدشان

كه از خون دل خرقه بخشيدشان


به رقصي كه بي‌پا و سر مي‌كنند

چنين نغمه‌ي عشق سر مي‌كنند:


*هلا منكر جان و جانان ما!

بزن زخم انكار بر جان ما


اگر دشنه آذين كني گردمان

نبيني تو هرگز دل آزرده‌مان


بزن زخم، اين مرهم عاشق است

كه بي زخم مردن غم عاشق است


بيار آتش كينه نمرودوار

خليليم! ما را به آتش سپار*


در اين عرصه با يار بودن خوش است

به رسم شهيدان سرودن خوش است


بيا در خدا خويش را گم كنيم

به رسم شهيدان تكلم كنيم


مگو سوخت جان من از فرط عشق

خموشي است هان! اولين شرط عشق


بيا اولين شرط را تن دهيم

بيا تن به از خود گذشتن دهيم


ببين لاله‌هايي كه در باغ ماست

خموش‌اند و فريادشان تا خداست


چو فرياد با حلق جان مي‌كشند

تن از خاك تا لامكان مي‌كشند


سزد عاشقان را در اين روزگار

سكوتي از اين‌گونه فريادوار


بيا با گل لاله بيعت كنيم

كه آلاله‌ها را حمايت كنيم


حمايت ز گل‌ها گل افشاندن است

هم‌آواز با باغبان خواندن است


زنده یاد سید حسن حسینی


.=.=.=.=.=.=.=.=.=.=. دهه فجر مبارک .=.=.=.=.=.=.=.=.=.=.


50055
نام: عبدالمهدی
شهر: شهر من گمشده است.
تاریخ: 2/7/2008 9:33:31 PM
کاربر مهمان
  بسم رب المهدی
سلام
اولا،مریم خانم منتظر بهاروباران، منم ممنون. استفاده می کنم از مطالبت.
و اما بعد
برادر بزرگوار اقا امید از شیراز

منم طعم لحظه های تلخ رو چشیدم ، بوده وقتایی که فکر کردم اخر دنیاست. و دلم مرگ خواسته.
شاید این لحظه ها اجتناب ناپذیره. مهم نوع برخورد باهاشونه. مثل یک امتحان می مونه. صبرکن. صبر تلخه ولی نتیجه اش شیرینه. ان مع العسر یسرا.براستی که با هر سختی اسانی ست. و مطمئن باش امام خوبمون امام مهدی ، نگاهت می کنه ، نگرانته ، و برات دعا می کنه. منم برات دعا می کنم. غمت نباشه دوست من.

50054
نام: وحید
شهر: کرج
تاریخ: 2/7/2008 8:19:45 PM
کاربر مهمان
  سلام آقای بهجت میخواستم بگم که یه چند ماهی است که گناهانم نمی گذارد که من بیشتر به خودسازی بپردازم لطفا مرا راهنمایی کنید
50053
نام: ديده ها
شهر: امام رضا(ع)
تاریخ: 2/7/2008 8:14:59 PM
کاربر مهمان
  سلام اهل دل

سلام آقا اميد خوبي ؟

اجازه ميدي يه چيزي بگم ؟،

مشكل روهمه دارن... من خودم تجربه تلخي داشتم وتمام افكارم وكارام رو تحت تاثير خودش قرار داد وباعث شد بانا اميدي وافسردگي بدي روبرو بشم
وجوري شده بود كه صبحها انگيزه اي واسه بيدار شدن نداشتم و...
نوشتن افكارم روي كاغذ
ونوشتن نامه به خدا ،
به امام زمان(ع)
كمكم كرد حالم بهتر بشه هروقت غمگين ميشدم صلوات ميفرستادم وگاهي هم دعاهاي صحيفه سجاديه رو ميخونم واقعا كمك ميكنه
خداخيلي مهربونه
مطمين باش اگه باهاش حرف بزنيم وبخواهيم خودش گفته كه كمكمون ميكنه
نميدونم چرا اينقدر دارم حرف ميزنم! احساس كردم مشكل تو ميتونه مشكل همه ما باشه
بهرحال منو ببخش ...
فقط ميدونم كه خطاي ما هرچقدر هم كه بزرگ باشه خدا بزرگتره ورحمت وبخشندگيش بينهايته
دارم خودمو نصيحت ميكنم كه باداشتن همچين خدايي ديگه نااميدي معنا نداره........
.........
"نازنينا !نظري جلوه كن ازپرده غيب

كه زمان گوش بزنگ است وزمين چشم براه"

اللهم صل علي محمدوال محمدوعجل فرجهم

50052
نام: مجنون
شهر: عشق اباد
تاریخ: 2/7/2008 6:42:41 PM
کاربر مهمان
  سلام زهرا.سلام برتو که در این سن کم بدجوری مرا عاشق کردی.به خدا این عشق از روی هوا و هوس نیست بلکه من فقط تورا بخاطر نجابت و ایمانی که در وجودت حس کردم دوست دارم .مخصوصا ان حجاب کاملت که مرا بیشتر مجذوب تو ساخته است.از این که در این صفحه فرصت شد تا یک بار دیگر عشقم را به تو ابراز کنم خیلی خرسند شدم.ان شاالله در این تابستان به شهرتان خواهم امد و یک بار دیگر می گویم(زهرا دوستت دارم).خدانگهدار.به امید دیدار...امضا:مجنون
<<ابتدا <قبلی 5012 5011 5010 5009 5008 5007 5006 5005 5004 5003 5002 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved