شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
137281
نام: دیوانه
شهر: برزخ
تاریخ: 11/15/2016 10:27:08 PM
کاربر مهمان
  سلام شهید آوینی عزیزو همه ی دوستان. حاجات همگی انشاا... برآورده به خیرباشه.برای هم دعا کنین مخصوصا دلشکسته ها که به خدا نزدیکترن.برای منم دعا کنین.ازشهدام یاد کنین.شهداحتمابهتون کمک میکنن.امتحان کنین/
137280
نام: .
شهر: .
تاریخ: 11/15/2016 9:14:21 PM
کاربر مهمان
  راهی را انتخاب کردم و تصمیمی گرفته ام .آرامش از من صلب شده و آرام و قرار ندارم از زندگی روزمره خودم خارج شدم و به دنبال حقیقت میگردم انقدر در ذهنم مشغله فکری دارم که گاهی قلبم درد میگرد با اینکه تنها بیست سال دارم. در این راه از تمسخر دیگران میترسم . میترسم از خانواده ام فاصله بگیرم چون آن ها ظاهر بین هستن و عرف پسند.آیا من هم باید مطابق کثیر جمعیتی از جوانان تهران رفتار کنم؟آخرش که چه؟با حرف و حدیث ها چه کنم؟ از دنیا دل بریدم شاید خدا مرا پاک گرداند اما با گناهانم چه کنم؟ دلم پر می کشد برای پیاده روی اربعین اما میدانم پدرم بخاطر جنسیتم اجازه نخواهد داد.دنبال چیزی ام که دیوانه ام کرده این من نیستم .دلم میخواهد به زندگی عادیم برگردم اما نمیشود. آیا میتوانم مثل سابق با ظاهرو رفتاری مطابق عرف جوان های تهران پیش بروم اما در دلم معنویتی عمیق حس کنم؟... این تضاد ازارم می دهد. کاش درهای آسمان به رویم باز شود تا به ابدیت بپیوندم.دلم زندگی سرشار از معنویت می خواهد و مرا بی تاب کرده اما جامعه و خانواده و دوستانم و نفسم مانع آن می شوند امان از این نفس ...و برایم شده یک غده در قلبم که دارد سکته ام میدهد. برایم دعا کنیدالتماس میکنم.
137279
نام: دل سوخته
شهر: سوخته
تاریخ: 11/15/2016 9:08:31 PM
کاربر مهمان
  سلام دوستان امیدوارم هرکجاهستید خوب باشید این روزهاخیلی ها زائر امام حسین (علیه السلام )هستند باقلبی آکنده ازحسرت ازخداوند می خواهم به همه ی دوستان حرف دلی توفیق زیارت نصیب بفرماید ومرانیز دعوت کند که مادرم رابه این سفرزیارتی ببرم وازآقا بخواهم که ازخداوندبرای من سلامتی طلب کنند التماس دعا
137278
نام: دلتنگ مولا(ع)
شهر: مشهد
تاریخ: 11/15/2016 8:15:35 PM
کاربر مهمان
  چ حسی قشنگ تر از توست ...؟؟؟
درست هر لحظه ک دلتنگت میشم...همون موقع ک تموم وجودم تو رو فریاد میزند...
خدایا...خداجونم ...چقدر عشق تو بی اندازست...
هربار هر چقدر ک بدتر شدم تو بهتر و مهربون تر اغوشت برام باز کردی...
وباز من امشب باید تجدید عهد کنم ک ...
یا صاحب الزمان ادرکنی
137277
نام: محمد
شهر: .
تاریخ: 11/15/2016 4:21:45 PM
کاربر مهمان
  خدایا نمی دانم چه بگویم از چه بگویم از کار هایی که کرده ام یا نکرده ام یا ان هایی که باید می کردم و نکرده ام نمی دانم ...نه دلی دارم برای ماندن و نه پایی برای رفتن از ان روز های حماسه و شور مرا چشمانی مانده دوخته به اسمان به این امید که روزی باران خواهد امد...
137276
نام: خسته
شهر: اصفهان
تاریخ: 11/15/2016 11:04:11 AM
کاربر مهمان
  امیدوارم برادرم به آرزوش برسه - تمام مریضها شفا پیدا کنن و خواهرم از این برزخی که توشه نجات پیدا کنه
137275
نام: بهزاد کاظمی قوشچی
شهر: ارومیه
تاریخ: 11/15/2016 9:49:54 AM
کاربر مهمان
  دلم برای جبهه هرروز تنگتر می شود برای سپاه برای بسیج خیلی دلم می خواهد به زیارت آقا بروم ولی نمی دانم لیاقت دیدارش را دارم یا نه می خواهم اشک بریزم گریه کنم های های باچاهی در باغ بزرگی شکوه کنم از خودم وفقط وفقط از خودم. یاران چه غریبانه رفتند ازاین خانه......
137274
نام: فاطمه
شهر:
تاریخ: 11/14/2016 7:26:06 PM
کاربر مهمان
  سلام به همه
من دانشجوام، بابرادرم زندگی میکنم و کار میکنم. 29 سالمه..دیگه نمیتونم باهاش زندگی کنم و احساس سرباری میکنم. خاستگار دارم ولی الان اینقد حالم بده نمیتونم فکر کنم. نمیخوامشون...سربار خانوادم شدم. اذان ک میشه همه دعا میکنن ازدواج کنم. شبا دوست ندارم بیام خونه...قبلا نوشتم ولی هرچی گشتم پیامم نبود
میدونم همتون گرفتارید ولی دعام کنید .خواهش میکنم
137273
نام: کیوان قزلباش
شهر: بابل
تاریخ: 11/14/2016 6:46:37 PM
کاربر مهمان
  بسم الله الرحمن الرحیم
اول اسم بود آن اسم نزد الرحمن الرحیم بود و آن الله بود

با تشکر فراوان از سایت سراسر پر بار شما. واقعا" زحمت میکشید. اجرتان با الله
137272
نام: سامان
شهر: ایذه
تاریخ: 11/14/2016 12:20:40 PM
کاربر مهمان
  دنیا همه چیش سخته.بعضی موقعا به آرزومونم که میرسیم میبینیم باز چقد سخته.مثلا خودمو میگم یکی از آرزوهام این بود با کسی که الان همسرمه ازدواج کنم.و خدام منو به آرزوم رسوند.خداروشکر.ولی دیدم بازم سخته.سخته که بخام همسرمو نگه دارم.هیچ موقع به دنبال راحتی نباشید.حتی موقعی که به آرزوتون میرسید.نابرده رنج گنج میسر نمیشود.آره راست میگم.ولی موقعی که تلاش میکنی و به اون گنجه میرسی مواظبت کردن ازش سخته
<<ابتدا <قبلی 13734 13733 13732 13731 13730 13729 13728 13727 13726 13725 13724 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved