شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
136971
نام: تنهای تنهای تنها
شهر: اراک
تاریخ: 9/24/2016 3:30:17 PM
کاربر مهمان
  سلام به همه دوستای گل ذکیه ثناجون چه خبربهت ایمل دادم ولی فعلاجوابی نگرفتم منتظرجوابتون هستم انشالله زیرسایه امام زمان باشی گلم،اقاسیدازبهبهان سلام امیدوارم عاقبت بخیری برادرپس گروهی که قراربودتوی تلگرام تشکیل بشه چی شدمن گفتم ولی شماجواب ندادین ممنون میشم اگه جواب بدین!(اللهم عجل الولیک الفرج)
136970
نام: گناهکار
شهر:
تاریخ: 9/24/2016 1:45:54 PM
کاربر مهمان
  سلام شش ماهی میشه اینجا نیومدم یادش بخیر اون موقع ها که میومدم اینجا خیلی دپرس بودم از کردارم ناراحت بودم و دلم میخواست یه جوری شه که به خودم بیام اما نشد و منم کلا خداو دنیاشو بوسیدم گذاشتم کنار و به این نتیجه رسیدم که خدا اونی نیست که واسم تعریف کردن خدای هر کسی توی وجود خودشه منم الان خدایی دارم همون وجدانمه بم نمیگه نماز بخون نمیگه فلان آدم با همه فرق داره باید بپرستیش بهم میگه خودتو بپرست برای خوشنودی خودت تلاش کن قبلا خیلی درگیر بودم ولی شکر خدا از وقتی اینجوری شدم فکرم کمتر مشغوله از خدامم راضیم امیدوارم اونم راضی باشه
136969
نام: ذکیه ثنا
شهر: کابل
تاریخ: 9/24/2016 10:03:56 AM
کاربر مهمان
  سلام بر مدیر صاحب محترم سایت و همه حرف دل های عزیز امید همه تون خوب باشید
سلام بر خادم حضرت زهرا جان خیلی خرسندم که پامتون را دیدم تو سایت خدا را شکر که خوب خوش و سلامت هستی عزیز
سلام خدمت خواهر گلم آبجی نازم خانم اقلیما جون خوبی عزیزم منو ببخش باس ایکه نتوانستم پیوم بگذ ارم سفر تون بخیر باشه الهی بخیر بر گردید خیلی دلم باست تنگ میشه مواظب خودت باش عزیزم
سلام بر آقا سید برادر گلم خوبید دادش مرسی منم خوبم انشاالله که شما هم خوب باشید و همه کار های تو بخیر تموم بشه دادش خیلی خوشحالم که پیوم تون را دیدم تو سایت موفق باشی دادش جون
سلام بر دوس جدید آبجی گلم فاطمه خانوم خوش اومدید عزیزم بلی این جا همه با همه دوس هستیم اشکال ندارد شما هم ی دوست خوب و آبجی ما هستید من وقتی تو سایت میام دلم ی حال و هوایی دگری دارد متشکرم از مدیر صاحب سایت که خیلی مهربون است خیلی و پیوم من را سریع تو سایت مگذاره
سلام بر دوست خوبم مهمون حبیب خداست خوبی خوبی جونم کجایی که هیج پیدایت نیست
سلام بر تماشاچی دنیا خوبی عزیزم ؟
سلام بر خانم فاطمه زززز کجایی عزیززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززم دلم برت تنگ شده ؟
سلام بر دوس خوبم خواهر نازم تنهایی تنهایی تنهایی جونم چی شده عزیزم من برات ایمیل گذاشتم لطفا ایمیل کن و من را از احوالت باخبر کن انشاالله که همه چیز خوب باشه عزیزم مواظب خودت باش و سریع باسم ایمیل کن

136968
نام: فیلم ساز
شهر: حالا
تاریخ: 9/24/2016 12:45:35 AM
کاربر مهمان
  هل من ناصر ینصرنی حسین را جوابی شایسته باید
بضاعت من ساخت همین مستند بود
شما هم در حد بضاعت تون تبلیغ کنید تا شرمنده حسین نباشید
من دو سال دیگه جز رقاصه های تاریکی نیستم و دو سال است که هر سال شروع محرم برای من یاد آور اشتباهاتم است و شرمندگی سر تا پای وجودم را در بر می گیره امیدوارم حسین ما را ببخشد.
136967
نام:
شهر:
تاریخ: 9/23/2016 11:48:50 PM
کاربر مهمان
  خدایا ازت ممنونم گذاشتی برای آخرین بار ببینمش. نمیدومم چرا سرنوشتی که تو واسه من رقم میزنی توش درد و رنج و غم و غصه هست. چرا همش خفت و خاری توش هست .
خدا جون ترو به بزرگیت قسمت میدم گناهان منو ببخش و به من رحم کن
136966
نام: هادی
شهر: گیلان
تاریخ: 9/23/2016 11:09:20 PM
کاربر مهمان
  بنام خدا،سلام
پروردگارا دعای منو مستجاب کن ان شاء الله
136965
نام: صدیقه
شهر: اورمیه
تاریخ: 9/23/2016 7:29:49 PM
کاربر مهمان
  سلام به همه ی دوستان .من یه گناهکارم که زندگی ام داره داغون میشه یه دختر ناز کوچولودارم به خاطر اشتباه من سرنوشتش داره تباه میشه شوهرم داغون شده ناخواسته همه چی رو خراب کردم توروخدابرام دعاکنید خدا وهمسرم منو ببخشن به زندگی ام ارامش بیاد
136964
نام: مطهره
شهر: اصفهان
تاریخ: 9/23/2016 7:14:57 PM
کاربر مهمان
  سلام می شه اگه توبه کنی خدا همه گناهاتا ببخشه اره یکی بهم جواب بده بعد توبه واقعی چه شکلی است
136963
نام: اقلیما
شهر: قاسمی
تاریخ: 9/23/2016 2:01:56 PM
کاربر مهمان
  سلام خدمت همه ی حرف دلی ها،تونستم بیام باز پیام بذارم خدا رو شکر....
سلام خدمت اقا سید،داداش ممنون از راهنمایی هاتون ولی اینجایی که ما زندگی میکنیم واقعا میگما بچه هیئتی خیلی کمه،داداشم خودش بچه هئیتی بود همیشه تو صف سینه زنی و زنجیر زنی بود،حتی الانم بعضی وقتا محرم میاد سینه میزنه،زنجیر میزنه به اونایی که غذا درست می کنن کمک میکنه،خودش ادم بدی نیست رفیقای بد داره که اینجوریه بعدش اگه بچه هئتی هم باشه اینجا،داداش من روم نمیشه راحت باهاشون صحبت کنم و مشکل داداشمو بگم.....هر چی میخواسته تا الان خانوادم براش فراهم کردن رفتار بدی هم باهاش نداشتن،خیلی بهش محبت میکردن مخصوصا مامانم زیااااااااد....ما خیلی دوستش داریما اونم همینطور،یه کارای کوچیکی هم انجام دادم مثلا خودم الان تمرین تعزیه که میرم بهش میگم تو هم بیا تمرین اونم قبول کرد،یا بعضی وقتا میگم منو برسون مسجد بعد یه کاری میکنم که خودشم بیاد داخل نماز بخونه.....، منم که هر کاری بتونم براش انجام میدم امیدوارم با دعای خیر شما داداشم بشه همون داداش قبلی..خیلی خیلی ممنون از راهنمایی هاتون،و مرسی بابت دعای خیرتون.....اگه بتونید راهنمایی های بیشتری کنید ممنونتون میشم....یا علی مدد
سلام به داداش وحید،خوب هستید؟؟زیارت قبول،خوشا به حالتون...خوش حال شدم پیامتونو دیدم شعرتون هم عاااااااااالی بود.....یا علی
سلام به همه ی دوستان عزیزم،امیدوارم حالتون خوب باشه...همه ی دوستان برگشتن به سلامتی فقط ابجی فاطمه از ززز خیلی دلم برات تنگ شده ابجی چرا نمیای سایت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟عزت نفس هم زیاد پیداشون نیست،امیدوارم حال همتون عالی باشه..خیلی دوستتون دارم،،مراقب خودتون باشید.....
خدا حافظ تا پنجشنبه هفته بعد.....التماس دعا
136962
نام: وحید
شهر: تنهاترین تنها تهران( سلول بی مرز)
تاریخ: 9/23/2016 9:31:51 AM
کاربر مهمان
  سلام.سالهای طولانی در گناه و ذلت وقت است که باز آیی /این حرف را من هم سالها پشت گوش انداختم/سنم که بالا رفت حالا میفهمم/آن روزها پدر هروقت از مردانگی میگفت /من تمسخر میکردم/آن روزها برگرد/هر روز با اشتباه اشک پدر و مادر را جوری میریختم/خدا شاهد بود آن شب که دیر به خانه برگشتم/حالا از آن سالها حدود 30 سالی رفته/رفیقی ندارم من/چون آنها همه به فکر خود بودن/ولی من خسته و به دو قاب عکس دل بستم/پدر از دست کارهایم به پیش خدا رفته/و مادرم سالهاست که دق کرده/چقد اشتباه کردم من/چقد قدر نشناس بودم من/ولی امروز پسرم از خودم بدتر/یکی دو روزی هست به خانه برنگشته/من امروز تاوان اشکهای پدر ومادرم را میدهم/خودم میدانم که دیر است ای دوست/ولی من میدانم که این گردونه روزی بر فرزندم خواهد افتاد/بیاید هر چه هستیم خوب باشیم /بیاید تا همین امروز را قدر نعمتهای خود بدانیم/بیاید همین حالا شاخه گلی را به پدر و مادر /هدیه کنیم تا که شاد باشن /بیاید از همین امروز یک بی همتا باشیم.اینمشعر اگه قافیه نداره خودم همین الان نوشتم اسمشم میزارم اشتباه من تقدیم به اقلیا قاسمی ما آدما قدر نشناسیم همیشه قدر چیزهای بزرگ پدر و مادرو نمیدونیم من خودم رفیقم داشتم ولی خیلی وقته به این نتیجه رسیدم کانون گرم خانواده همتا نداره.من آدم بدی ام ولی دعا میکنم برادرت زودتر به خودش بیاد همین امروز .رفیقان یک به یک رفتن مرا در خود رها کردن همه خود درد من بودن گمان کردم که هم دردن شگفتا از عزیزانی که هم آواز من بودن به سوی اوج ویرانی پل پرواز من بودن گره افتاده درکارم به خود کرده گرفتارم.یاعلی
<<ابتدا <قبلی 13703 13702 13701 13700 13699 13698 13697 13696 13695 13694 13693 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved