شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
136161
نام: س
شهر: یه جایی تو این دنیا
تاریخ: 5/29/2016 10:49:23 AM
کاربر مهمان
  سلام خیلی دلم گرفته از دست بعضی ادما مث اینکه اصلا نمیمیرن ک اینجوری رفتارمیکنن دوس دارم برم یه جایی ک هیچکی نباشه و فقط با خدا خلوت کنم ک یه کم باهم حرف بزنیم.
136160
نام: بی بی رقیه اکبری
شهر: برلین
تاریخ: 5/29/2016 9:28:18 AM
کاربر مهمان
  احساس میکنم پشتم را خالی کرده شوهرم خیلی تنهام چهار تا بچه دارم. قبول نشدم توی آلمان مدرک ندارم می خواهند مرا دیپورت کنن به افغانستان اونجا هم کسی را ندارم خیلی بدبختم موندم چیکار کنم خیلی دعا میخونم حتی خدا هم مرا فراموش کرده چیکار کنم فکر میکنم به آخر راه رسیدم شوهرم همش با الفاظ زشت صدام میکن.
136159
نام: تقدیر
شهر: .....
تاریخ: 5/29/2016 7:17:13 AM
کاربر مهمان
  سلام به داداش سید
من یکی از اهل دلی ها هستم بذار یه راهنمایی خواهرانه داشته باشم اگه میدونی اون دختر داداشت رو دوست داره و علاقه اونا دو طرفه هست خودت رو اذیت نکن و کنار بکش چون وقتی دختری به کسی علاقه نداشته باشه حاضره از همه چیز حتی علاقه خودش هم بگذره بذار دختر دایبت خواهرانه دوستت داشته باشه و تو هم اونو برادرانه دوست داشته باش اینومیگم چون تقریبا تجربه چنین موقعیتی رو داشتم شما در جایگاه یک پسر و من در جایگاه یک دختر برو و با خدا عاشقی کن و من میدونم خداوند این قدر بزرگ هم که تنهات نذاره و بهترین رو برات بخواد
من به پسری علاقه داشتم و این علاقه یک طرفه بود و البته شاید هم اون به من علاقه داشت و فرصت ابراز پیدا نکرده بود چون از اون دخترایی هستم که به هیچ پسری اجازه نمیدم از حد خودش فراتر با هام صحبت کنه من هم مثل شما عاقلانه انتخاب کرده بودم و عاشق شده بودم درگیر عشق کاذب خودم بودم و از موقعیت هایی که واقعا برای زندگی خوب بودن گذشتم تا مادرش ازم خواستگاری کرد اما نه برای اون پسرش بلکه یکی دیگه از پسراش دنیا رو سرم آوار شده بود میخواستم دیونه بشم شب و روز تو تنهایی خودم گریه میکردم قران میخوندم و گریه میکردم و گریه می کردم و گریه،اون در ظاهر آدم خوبی بود ولی من هیچ علاقه ای بهش نداشتم( اون اشتباها فکر کرده بود شاید علاقه ای در میان باشه) و هم چیزایی راجع بهش میدونستم که برای حفظ ابروش جلو کسی چیزی نگفته بودم ولی اون با کمال پرویی ازم درخواست ازدواج کرده بود و داااشش هم به خاطر اون کلا کنار رفت من موندم و کوهی از غم و اینکه اگه این ازدواج رو قبول میکردم شاید شاید شاید یه وقتی نگاهی به داداش این طرف کنم که گناه آلود باشه و من هم پایبند بودن توی زندگ برام مهمه بالاخره هر دوتاشون کنار گذاشتم شروع کروم به عاشقی کردن با خدا و چه دوران خوبی بود عاشقی کردن با خدا و این گوشه کوچکی از قصه زندگی من بود که برای داداش گلم نوشتم چون از نظر من علاقه اگه وجود داشته باشه مهم است و عشق یک طرفه سرانجام خوبی نداره
الان هم از خدا میخوام عاقبت به خیری برای داداش سید رقم بزنه و برای همه و من.

راستی این رو هم بگم خدا در عوض این صبر پاداشی بزرگ بهم داد
به خداوند اعتماد کن گاهی بهترین ها را بعد از تلخ ترین تجربه ها به تو میدهد
136158
نام: چه بگویم...
شهر: ...
تاریخ: 5/29/2016 1:47:14 AM
کاربر مهمان
  اول ازهمه ازتون التماس دعا دارم مشکلی دارم که خیلی درگیرم کرده خواهشا برام دعا کنید انشالله همه حاجت روا شن...دوما میخاستم بگم ختیم 40 روز زیارت عاشورا بسیار مجربه با دل پاک بخونید انشالله نتیجه میگیرین..واینکه خداشاهده خیلی جامعه بدی شده اقایون به شدت ظاهر بین شدن دختر محجبه با چهره معمولی خیلی ازدواجش سخته شده ..من خودم ادم مذهبی نیستم زیاد حتی اولش میگفتم مهم نیست حجاب اما الان که میبینم چقدر متاسفانه اسیب رسیده به خانواده ها وازدواج ادما واقعا درک میکنم علت حجابو ...حداقل خانومی که حجاب زیادی نداری انقدر ارایش نکن بخدا خارجیام خیلی بهتر مان حداقل ساده لباس میپوشنو انقدر ظاهر بین نیستن
136157
نام: گمنام
شهر: غریب
تاریخ: 5/28/2016 11:13:03 PM
کاربر مهمان
  بسم الله الرحمن الرحیم.
باسلام به مسافردنیا.خواهرم شماوخواهرانتان وامثال شماهابایدصبورباشید.توکل وتوسل وصبر.شهداءراواسطه قراردهید.ان شاءالله جواب می گیرید.میدانم خیلی سخت میگذردومن شرمنده ام.برای شماهادعامیکنم.برای این حقیرهم دعابفرمایید.
سلامتی وطول عمراقاتاظهورمولاعج.
136156
نام: تنهای تنهای تنها
شهر: اراک
تاریخ: 5/28/2016 10:34:33 PM
کاربر مهمان
  سلام دوستای خوبم فاطمه جون امیدوارم درپناه امام زمان باشی عزیزم وذکیه ثنای خانم کجایی رفیق نیمه راه نکنه سرگرم ازدواج شدی گلم ان شاالله هرچی هست خیر باشه لبخند و فاطمه از تاریخ و مذهب و آقا سید از بهبهان امیدوارم زندگی به کامتون باشه آقا سید قضیه شما خیلی پیچیده است من که فکرمیکنم قضیه رو به برادرتون بگید شاید ایشون حاظر شد به خاطر شما از این عشق کوتاه بیاد ولی جالبه چون من دوقلو دارم ولی سیگنال اینقدر اندازه شما قوی نبوده که دوتامون یکی رو دوست داشته باشیم. ولی من یه توصیه دیگه به شما دارم ایمیل داشته باشی من سایت ایکس شبهه روبهتون معرفی میکنم که مشکلتون رو شخصی حل کنید. اگه ایمیل نداریدمیخواین من براتون بپرسم؟این درحدتوانم بودبرادرانشاالله به دردتون بخوره حتماقم دعایادتون نره ببنم دعای سیدهاچطورمیگیره مرسی ازت برادر.انشاالله عاقبت بخیری(اللهم عجل الولیک الفرج)
136155
نام: مرتضی
شهر: تهران
تاریخ: 5/28/2016 4:39:02 PM
کاربر مهمان
  آیت الله پهلوانی:
لحظات آخر فوت علامه طباطبایی ، از ایشان پرسیدم ، آخرین دستوری که میفرمایید چیست؟
زیر لب فرمودند: مراقبه مراقبه مراقبه
.
.
.
‌استاد فیاض بخش:
مراقبه یعنی کنترل کامل حلال و حرام الهی و بالا بردن سطح محاسبه، به گونه ای که انسان در قبال کارهای روزمره جواب گو باشد.
136154
نام: صاالحی
شهر: طلوع زیبا
تاریخ: 5/28/2016 2:41:03 PM
کاربر مهمان
  آقای سید از بهبهان، سلام، نمیخوام ناراحتتون کنم، ولی علاقه اون دختر خیلی مهمه، مهمه که اون برادر شما رو دوست داره، از طرفی هیچ فکر کردین شما که تا آخر عمر نمیخواین با برادرتون قطع رابطه کنید اگه هم یه روز شما به دختر مورد علاقتون برسید ، بعیده بعدش زندگی آرامی رو تجربه کنید چون علاقه ی قبلیه ایشون به برادرتون و برادرتون به ایشون اولین نفر برای شخص شما نا آرامی ذهنی به وجود میاره.
اینکه برادرتون از علاقه شما خبرنداره خیلی خوبه. اونچه که به عقل ناقصه من میرسه و نظر قطعیه منه" فراموش کردن ازدواج با ایشونه". از همین امروز سعی کنید ایشون رو خواهر خودتون بدونید. صحبت هاتون رو به حداقل ممکن برسونید.تا جای ممکن کمتر ببینیدشون. بین ایشون و برادرتون هیچگونه واسطه گری نداشته باشین و کلا قضیه رو به خودشون واگذار کنید مطمانا کسان دیگری هستن که بتونن بهشون راهنمایی بدن و غیره.البته همه ی اینکارا رو طوری انجام بدین که تابلو نباشه ،به تدریج به حداقل برسه، چه میدونم بهونه جور کنید، مسافرت برید یا سر خودتون رو شلوغ کنید و به این بهونه به تلفنا جواب ندید. به هیچ وجه به اون خانوم فکر نکنید و چون دست شما نیستو فکر خودش میاد توی ذهنتون براش یه جایگزین انتخاب کنید یعنی هر موقع فکر اون خانوم اومد به ذهنتون به یه موضوع دیگه فکر کنید مثلا به هر موضوعی خارج از مقوله ازدواج، مثلا به کشاورزی! یا بلافاصله مشغول کاری بشید که اون فکر از یادتون بره مثلا مشغول آشپزی!
اینطور که از حرفاتون معلومه شما الان به شدت احساساتی با این موضوع برخورد میکنید. سعی کنید عقلتون رو به احساس غلبه بدین.
شما که خودتون الحمدلله اهل دعا هستین، چله ی سوره یس (طریقه انجامش رو خودتون پیدا کنید) به نظرم تو این شرایط براتون عالی باشه البته اینبار با یه نیت متفاوت، با این نیت که خدا فضای عقل و منطق رو جایگزین این احساسات کنه و بتونید دید درستی داشته باشین و مهر این دخترخانوم از دل شما برچیده بشه و کلا ماجرا همینجا تموم شه و در آینده اثری از این ماجرا باقی نمونه.
دختر خوب و مومن نمیگم زیاده ولی پیدا میشه و انشالله بعدا به زیارت امام رضا برید و از ایشون همسر مناسب خودتون رو درخواست کنید.
البته توصیه ی حقیر به شما اینه که حداقل تا شش ماه دیگه(البته بیشتر باشه بهتره) دختر دیگه ای رو برای ازدواج انتخاب نکنید تا ذهن شما کاملا آرامش پیدا کنه.
خیلی طولانی شد.بازم میگم اینا "نظر منه" و البته از روی خیرخواهی ، دلیل هم براتون آوردم خودتون روش فکر کنید، اون چله یس هم انشالله به طرز تفکرتون کمک میکنه.البته بعد از فکر و مشورت از استخاره هم میشه کمک گرفت. اگه با حرفام ناراحتتون کردم ببخشید.
اگه بتونید از مراکز معتبر مشاوره بگیرید خیلی خوب میشه،چون ازدواج موضوع مهمیه و شاید نشه با نظر امثال من به نتیجه رسید. مثلا فکر میکنم قم حرم حضرت معصومه واحد مشاوره داشته باشه ، اونا هم متخصصن هم متدین و امین.
136153
نام: عشق فقط باتو معنا پیدا میکند یابن الحسن
شهر: کوی محبت
تاریخ: 5/28/2016 11:13:20 AM
کاربر مهمان
  سلام بر همگی داداش سید از بهبهان میدونم چقدر سخته که همه حتی خونوادت دلتو میشکونن من هر روز با این مشکل روبه رو میشم ولی سکوت میکنم و در خلوت با امام زمانم دردودل میکنم آرامش خاصی داره بیخیال
136152
نام: وحید تنهاترین تنها
شهر: تهران سلول بی مرز
تاریخ: 5/28/2016 10:35:33 AM
کاربر مهمان
  سلام بعد از چند ماه و بهتر شدن حالم با عملی که انجام دادم آمدم.15 شعبان هم گذشت بازهم نیامدی/ ای گل همیشه بهار لابد که من بدم/ این دلیلش میشود امابرای خوبانت بیا/ تنها یه آرزو دارم آن هم ظهور توست/ تا لحظه ی مرگ من نشده آقا بیا/ آقا گناه کارم خود میدانم تو خودت به پاکیه مادرت من راببخش /انقد گرفته از دنیا که حد ندارد ای خدا/ از عشق آخرم مهدی نشانه ی تا لحظه ی مرگم بیار/ باران رحمتش هر دم به باغ تنهایی دلم میزند /این عشق آخرش، وحید را دیوانه میکند.
<<ابتدا <قبلی 13622 13621 13620 13619 13618 13617 13616 13615 13614 13613 13612 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved