شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
124681
نام: بانو(عبدالفاطمه)
شهر: همین نزدیکی ها
تاریخ: 4/16/2014 11:55:22 PM
کاربر مهمان
  اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجّل فرجهم
سلام
و علیکم السلام شهید گمنام، بانو از دلتنگی و خاطره ی عزیز و بقیه...
مجنون مهدی و سوگند و عطیه گرامی...
نوشته هاتون بر عمق جانم رخنه کردند دوستان اهل دلی...
امان از جدایی
شهید گمنام... صفحه ای که گذشاته بودی ور خوندم... شرمم آمد... از خودم.. که من تغییر کرده ام... آنقدر که خود شرمنده می شوم از قلمی که داشته ام و مسئول نبودم... کاش مرا راه نجاتی شود...
................
خاطره ی مومن!
9سال پیش اینجا رو به نظر خویش کشف کردم.... درحالی که من جذب شدم و این خیال با من بود که هستم.... اما نبودم.... سه سال بودم و رفتم... اما نه به خواست خود، باید می رفتم تا یاد بگیرم باشم ...
9 سال پیش بودند سردارانی که من یادگرفتم ازشون ... خیلی چیزها... بزرگ شدم اینجا، سقف ارزوهام رو بلند تر کردم... آرزوهایی که نهایتش خدا بود.... دوستانی بودند از جنس عشق... اونقدر که شب های احیا و محرم تا پاسی از شب برای هم روضه خواندند و اشک ریختند و خالی شدند از حس های بد... اونقدر که کیبورهایمان خیس شد و ما بهاری ...
و حال بعد از سال ها،جرأت کردم که باشم... شاید که دریابم خویش را...
...........
خدای من!
و من تغییر کردم از آن موقع تا الان...
گاهی فرق کرد روزهایم... فقط گاهی
وگاهی تکراری شد و من کدر
مهربان اله من!
تو دست دراز کردی و از ملک کبریایی ات دستم را گرفتی و بردی بالا... نه خیلی بالا، ولی بردیم... و من راضی ام...
اما... بندگی کردنم بیاموز تا شاد گردم...
مسلمم کن به خواسته ات
سر سپرده ام کن به مهربانی ات
خدای من!
من تغییر کرده ام... محسوس...
آنقدر که عاشق کردی ام ...
آتقدر که حس همسر شدن دادی ام
آنقدر که نعمت مادر شدن دادی ام
آنقدر که ندامت دادی ام از کارهایم... در قبال مادر شدن، مسئول شدن، همسر شدن...
و من شادم این روزها، عجیب که شادم و دلتنگی هایم رفته اند..
و چگونه شکر این همه نعمت را کنم؟
واما نگرانم خدای من!
که تغییر نکنم از جایگاه خودخواهی ام
و تغییر نکنم از این همه حس خود بزرگ بینی ام
و ای مهربان خدای من!
ای کاش این من گناهکار پنهان نشود پشت کلمات زیبا
... مرا ببخش و بیامرز قبل رفتنم
آمین یا رب العالمین
124680
نام: خادم الحسین
شهر: تهران
تاریخ: 4/16/2014 11:44:32 PM
کاربر مهمان
  رحمه الله علیک یاشهید
124679
نام: اصغر
شهر: esfahan
تاریخ: 4/16/2014 10:31:49 PM
کاربر مهمان
  حاجی کجایی
دلم گرفته-مسیر دارد طی می شود و دوستانتان چه خوب و چه بد به شما می پیوندند.
از دور و اطرافیانشان پیداست چه طور آدمهایی بودند.
مهر دارد جایش را به گفتار میدهد و آرزوههای زیاد جایشان را به زندگی برای آرامش.
سید از زندگی دنیا واست نگم که آنقدر شورش کردند که حالا دو دستی فقط نامش را دارند نگه می دارن.
الان دو نفر سر یک کارن با مسولیت مشترک و حقوقهای متفاوت ( یکی دو برابر دیگری-خنده دار کسی که سن کاریش کمتره بیشتر میگیره) دیگر مرد زمانی که برادر هوای برادر را داشت که دعایشان استجابت بشه.
زمان شما زاد و ولد دست خوش سیاست نبود.زمان شمااگه اعتراض میکردی کسی از شما پله درست نمیکرد تا به مسویت بالاتر رود .
حاجی کجایی که الان از اونطرف می افتند.
راستی چرا واسه شما باید اینا را بنویسم اگه برادر شهیدم را دیدی بگو واسم دعا کنه که بهش نیاز دارم و انگیزه زندگی را از خدا برام بخواهد.
124678
نام: حمید رضا
شهر: اصفهان
تاریخ: 4/16/2014 10:20:15 PM
کاربر مهمان
  خدا...
دلم واسه خدا یه ذره شده بخدا....
گاهی که مثل الآناز آدما دلم میگیره تنها خودشه که نوازشم میکنه.
به اسمش قسم مدام دست گرمشو وقتی نمیذاره بیافتم حس میکنم.
به رحمتش قسم که واسه من خدا فقط خوبه مطلقه
به خداییش قسم ازش جز مهربونی و رافت و بخشش چیزی ندیدم.

اما دلم براش خیلی تنگ شده.
نمیدونم چرا بعداز هزاربار تجربه معجزاتش هنوزم بهش اعتماد ندارم؟؟؟؟
خداجون دلم برات تنگ شده...
دوباره باهام حرف بزن...
124677
نام: صبر
شهر: هفت شهر غشق
تاریخ: 4/16/2014 10:07:12 PM
کاربر مهمان
  هشدار می دهم!
از یک هفته قبل که روز ولنتاین می رسه چه غوغایی در دنیای مجازی و حقیقی ایجاد می شه!
یاد گرفتیم روز جهانی زن (8 مارس ) را جشن بگیریم !
تو گوگل سرچ زدم "روز زن" ویکی پی دیا 8 مارس را بم معرفی می کنه!(امتحان کنید)
اس ام اس ها که اومد در مورد روز جهانی زن بود!
و .....
دوستان یک شنبه ولادت حضرت فاطمه سلام الله علیها دخت آفتـــــاب است
و میون وبها که دیدم شاید دو تا به پیشواز رفته بودند!
اگر من و شما مانند کسانی که ولنتاین و روز جهانی زن را پاس می دارند
ساکت باشیم، از بقیه هیچ انتظاری نداشته باشیم!
پس برای خشنودی دل امام زمان عج این روز را هر چه با شکوهتر به استقبال برویم!
124676
نام: مریم
شهر: خوزستان
تاریخ: 4/16/2014 9:49:07 PM
کاربر مهمان
  نانی..از قم..سلام. نترس دیر یا زود ازین حالت بیرون میای..من 2ساله تمام همینجور بودم..هیچ چیز واسم رنگ نداشت..هی خدا.. بیخیال.این کاری که میگم حتما انجام بده: هر روز 1 صفحه از قرآن رو بخون بعد به جاهای سرسبز برو و زیباییهای خدارو با دقت ببین اما همیشه آیة الکرسی رو بخون و همراه خودت داشته باش.راستی هر هفته غسل جمعه رو فراموش نکن احساس سبکی به آدم میده بعد به درگاه خدا دعا کن که شادی رو بهت برگردونه.آمین..من تورو خیلی خوب میفهمم چون خودم تازه ازین حس خلاص شدم با کمک خدا..توکل به خدا..خدا بندگانش رو خیلی دوست داره هر وقت که بهش رو کنی و توبه کنی خوشحال میشه و تورو بیشتر خوشحال میکنه. 1قدم برو سمتش ببین چیکار میکنه.
124675
نام: نردبانی سوی خدا
شهر: شهر خدا
تاریخ: 4/16/2014 9:47:55 PM
کاربر مهمان
  سلام به همه اهالی حرف دل
سلام بر شهید اهل قلم
خدا توفیق داد رفتیم قتلگاه شهید اوینی خیلی خیلی خیلی با صفا بود هر چی بگم کم گفتم
اینکه نمی یام سایت نتم قطع هست به خاطر همین.ولی زندگی عالی هست.چون از اردیبهشت که من کم کم اومدم اینجا. اتفاقات خیلی جالبی افتاد برام خیلی خداروشکر راضی هستم درسته تو فضای مجازی کم می یام ولی الحمد لله فضای واقعی دارم فعالیت می کنیم.با وجو همه این خوبی ها مشکلات خیلی سختی هم بود که خدا وشهدا خودشون کمک کردندتحمل کنید.امروز هم گلزار بودم جای همه خالی .انشالله فردا می ریم بازم نائب الزیارتون میشم یا علی
124674
نام: مریم
شهر: خوزستان
تاریخ: 4/16/2014 9:25:42 PM
کاربر مهمان
  دوستتون دارم دوستش دارم کاش دوستمون داشته باشه..کاش همه یاد بگیریم دوست بداریم.. یاحق....
124673
نام: ابربهار
شهر: شیراز
تاریخ: 4/16/2014 9:21:20 PM
کاربر مهمان
  سلام نانی عزیز
امیدت فقط به خدای بالاسرمون باشه و امیدت رو ازکمک همه بنده ها قطع کن اونوقت میبینی که چطور خدا همه بنده هاشو به خدمت تو درمیاره
منم زمانی اینقدر از گناهام شرمنده بودم که متوقف شده بودم...
خیلی به گذشته خودت خیره نشو و فقط بعنوان آینه بغل ماشین بهش نگاه کن...همه ماهایی که اینجا هستیم تو زندگیمون گناهای زیادی کردیم ولی الان نگاهمون متوجه مسیر پیش پامونه و رسیدن به کمال،رسیدن به خدا...
خدا هیچوقت شرمندگی و گریه و زاری مارو دوست نداره ،پس شرمندگی که بخواد تورواذیت کنه بی فایدست...
ارزوی شهادت داشته باش...خواستت رو بااصرار از خدا بخواه تا خدا هممون رو یاری کنه و توفیق بده سردر پای مهدی با عزت شهید بشیم
جمکران و حرم رفتی مارو فراموش نکن...التماس دعا
یا علی
124672
نام: گمنام
شهر: غریب
تاریخ: 4/16/2014 8:40:27 PM
کاربر مهمان
  بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته.

(سردارشهیدصمصام طور)
عزیزانم-شرافت وازادگی ودینداری واقعی بی دردسروبدون تحمل رنج وزحمت بدست نمی اید.بایدسینه سیاه ظلمت شب راشکافت وبه شب پرستان ظلم گرا بی امان هجوم اوردتافجرازادگی وفلق شرافت ودینداری رابدست اورد.برای اینکه سیاهی شب بدررودشفق بایدبخون بنشیند.

سلامتی وطول عمراقاتاظهورمولا(عج).
<<ابتدا <قبلی 12474 12473 12472 12471 12470 12469 12468 12467 12466 12465 12464 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved