شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
123261
نام: زهرا
شهر: شیراز
تاریخ: 2/25/2014 9:59:26 AM
کاربر مهمان
  دلم هوای کربلا و شلمچه کرده بدجوری
یعنی یک روز من هم لایق این زیارت خواهم شد...
123260
نام: ارزو
شهر: اهل چلپای ام
تاریخ: 2/25/2014 9:25:19 AM
کاربر مهمان
  بسم الله الرحمن الرحیم
سلام امروزوقتی بیدار شدم ازخواب برای نماز صبح یدفعه دلم خیلی گرفت چون داشتم به این فکر میکردم که میشه پدر ومادر منم برای یکبارم که شده به کربلاومکه برن خییییییییییییییییلیییییییییییییییلی دلم می خواد که برن میییییییییییییشه التماس دعا راستی بچه ها من یک دانش جو هستم و از دانشگاه با شما درد دل مکن اخه ما خونه مون دست رسی به اینترنت نداریم.
123259
نام: ......
شهر: ......
تاریخ: 2/25/2014 9:00:56 AM
کاربر مهمان
  ﻫﻔﺖ ﺳﯿﻦ ﻓﺎﻃﻤﯿﻪ ) ﺣﺘﻤﺎ ﺑﺨﻮﺍﻧﯿﺪ (
دوباره ﻋﯿﺪ ﻭ ﺩﻟﻬﺎ ﺷﺎﺩ ﻭﺧﺮﻡ /ﻫﻤﻪ ﺩﺭ ﻓﮑﺮ ﺩﯾﺪﺍﺭﻧﺪ ﺑﺎ ﻫﻢ / ﻫﻤﻪ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺳﻔﺮﻩ ﺑﭽﯿﻨﻨﺪ /
ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﺳﻔﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﻫﻔﺖ ﺳﯿﻨﻨﺪ / ﻣﻨﻢ ﺩﺭ ﺳﻔﺮﻩ ﺩﺍﺭﻡ ﻫﻔﺖ ﺳﯿﻦ ﺭﺍ / ﻭﻟﯽ ﺗﻮﺍَﻡ ﺷﺪﻩ ﺑﺎ
ﺩﺍﻍ ﺯﻫﺮﺍ / ﺑﻮﺩ ﺳﯿﻦ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺳﯿﻠﯽ ﮐﯿﻦ / ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﺳﻨﮕﯿﻦ / ﺑﺒﯿﻦ ﺑﺮ ﺳﻔﺮﻩ
ﺳﯿﻦ ﺩﻭﻣﻢ ﺭﺍ / ﮐﻪ ﺳﻮﯾﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﺩﺭ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺯﻫﺮﺍ / ﺑﮕﻮﯾﻢ ﺳﯿﻦ ﺳﻮﻡ ﺗﺎ ﺑﺴﻮﺯﯼ / ﮐﻪ ﻣﺎﺩﺭ
ﺳﻮﺧﺖ ﺑﯿﻦ ﮐﯿﻨﻪ ﺗﻮﺯﯼ /ﺍﺯﯾﻦ ﻣﺎﺗﻢ ﺩﻝ ﺣﯿﺪﺭ ﻏﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ / ﮐﻪ ﺳﯿﻦ ﭼﺎﺭﻣﻢ ﺳﻘﻂ ﺟﻨﯿﻦ
ﺍﺳﺖ / ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺳﻔﺮﻩ ﺳﯿﻦ ﭘﻨﺠﻢ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ / ﺳﺮ ﺳﺠﺎﺩﻩ ﺍﺵ ﺯﯾﻨﺐ ﺣﺰﯾﻦ ﺍﺳﺖ / ﺷﺪﻩ
ﺳﻔﺮﻩ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺍﺷﮏ ﺷﺒﺎﻧﻪ /ﺷﺸﻢ ﺳﯿﻦ،ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺳﻮﺕ ﻭ ﮐﻮﺭ ﺧﺎﻧﻪ / ﭼﻪ ﮔﻮﯾﻢ ﺍﯼ ﻋﺰﯾﯿﺰ ﺍﺯﺳﯿﻦ
ﺁﺧﺮ / ﺑﻮﺩ ﺁﻥ، ﺳﯿﻨﻪ ﯼ ﻣﺠﺮﻭﺡ ﻣﺎﺩﺭ / ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏ ﺍﯾﺘﻬﺎ ﺍﻟﺼﺪﯾﻘﻪ ﺍﻟﺸﻬﯿﺪﻩغ یف
123258
نام: ساحل
شهر: تنهایی
تاریخ: 2/25/2014 8:50:21 AM
کاربر مهمان
  سلام اوا از شهرآسمان ببخش دیر جوابتو دادم حرفت درسته من یه ساله که داداش ازدست دادم ازاون موقع بیشترین احساسمو نسبت به همه چیزازدست دادم ولی من خیلی تلاش کردم که احساسم برگرده برنگشت باهمه بدشدم.چندماه پشت سرهم صحنه ی تشییع جنازشودیدم ولی هیچ وقت نمیخواستم باورکنم که ازدستش دادم ولی این مردم نامرد بودند که میخوان به زوراین واقعیت تلخ رو به من تحمیل کنند. التماس دعا....
123257
نام: مهشید
شهر: دلتنگی
تاریخ: 2/25/2014 8:38:49 AM
کاربر مهمان
  سلام
خدایا شکرت، شکر به داده و نداده ات
بچه ها دیشب به خیر گذشت باورتون نمیشه اما تا خود لحظه ای که همسرم بیاد داشتم فکر میکردم چیکار کنم خیلی سعی کردم دیروز با یه مشاور خانواده حرف بزنم اما متاسفانه وقتی بهم ندادن و منم با توکل بخدا و خیلی صادفانه و روراست مثل همیشه نشستم و باهاش حرف زدم. میدونید وقتی دیدم که حالش خوبه و خستگیش که در رفت بازم مثل خیلی شبا شروع کرد به اینکه میدونم برات کم میذارم منو به خاطر نبودنام ببخش و از این حرفا که خدایی همیشه هم میزنه و ارزش زیادی برای صبر من توی زندگی قائله... و بعدش من شروع کردم که چند وقته یه چیزایی خیلی ذهنمو مشغول کرده سریع پرسید: چی بگو عزیزم... و منم صادقانه همه رو بهش گفتم باور نمی کنید اما دریغ از اینکه یه ذره عصبی بشه یا ناراحت اتفاقا خوشحال هم شد.
می گفت: دوست دارم مشکلاتمونو با صحبت حل کنیم... گفتم: شاید ناراحت بشه از اینکه من رفتم سر گوشیش اما گفت: نه ناراحتی نداره من چیز قابل پنهانی ندارم از تو
و تک تک پیامایی که برام ابهام ایجاد کرده بود رو بهم توضیح داد خودم خنده م گرفته بود که از اصطلاحاتی که با دوستاش بکار میبرن من چه برداشتایی بدی کرده بودم و کلا فکرم منحرف شده که نکنه داره چیزی مصرف میکنه...
خلاصه که تنها موضوع مهم این بود که بخاطر اینکه من حساس نشم فقط بهم نگفته بود که گاهی با دوستاش همدیگه رو میبینن اونم با دوستایی که تا حدودی میدونم که سالمن و اهل خانواده... که بخاطر اونم کلی عذرخواهی کرد و قسم میخورد که تا من اجازه ندم دیگه نمیره...
بچه ها از دیشب یه آدم دیگه شدم انگار اصلا خوبی های همسرمو نمیدیدم از دیشب تازه فهمیدم چقدر دوستش دارم و عاشقشم و ذره ای از اعتمادم بهش کم نشده چون مطمئن بودم که اون آدم درستیه فقط دچار دوگانگی شده بودم
و مهمتر از همه اینکه از دیشب فهمیدم که چقدر همسرم ظرفیت و شعور بالایی داره میدونم که خیلی ها با این حرفا عصبی میشن و دادوبیداد راه می اندازن اما اون کاملا منطقی به حرفای من گوش داد و عشقشو یه بار دیگه بهم ثابت کرد...
بچه ها از همتون ممنونم که باهام همدردی کردید و راه حل بهم ارائه دادید اما اینو به کسایی میگم که مشکلاتی مشابه مشکل من دارن:"صداقت مهمترین و اصلی ترین پایه زندگی ست"
من اینو چندین بار به عینه دیدم و تجربه کردم.التماس دعای فراوان
123256
نام: اردشیر
شهر: اهواز
تاریخ: 2/25/2014 1:32:19 AM
کاربر مهمان
  مدتی است احساس میکنم خیلی از خدا دور شدم و زندگی کردن برایم تلخ شده ای کاش لذت با خدا بودن را دوباره تجربه کنم
خدایا دلم در اختیار توست خودت از خواب غفلت بیدارش کن
123255
نام: ...
شهر: ...
تاریخ: 2/25/2014 1:13:06 AM
کاربر مهمان
 
بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وال محمد

میگن هرکاری بانام خداو با صلوات بر رسول اکرم شروع بشه به خوبی به پایان میرسه منم با نام خودت و درود برپیامبرت واست مینویسم خدا جونم سلام
خدایا میدونم اونقدر لیاقت ندارم و اینقد گنه کارم که اگه حتی نخوای حرفامو بشنوی حق داری همیشه صدات کردم ولی اینبار برات مینویسم مینویسم دلم ترسیده مینویسم حالم بده و تمام وجودمو اضطراب گرفته برات مینویسم این امتحانی که ازم داری میگیری خیلی سخته در حد کنکوره من این درسا رو نخوندم اگه دستمو نگیری شرمنده از سر جلسه میام بیرونا ... دوست داری من شرمنده بشم دوست داری دلم بشکنه ؟؟؟؟ خدایا صدای گریه هامو میشنوی از همون گلویی میاد که تو از رگش بهش نزدیک تری خدایا میگن نا امیدی بزرگترین گناهه خودت کمکم کن مرتکب این گناه نشم خدایا من کوچیکتر و ضعیف تر از اونم که از پس این امتحانت بر بیام خدایا اگه اینبار بعد اینهمه التماس و نذر و دعایی که به درگاهت کردم نا امیدم کنی دیگه نمیتونم رو پاهام وایسم خدایا دشمن شادم نکن خدایا نذار با خجالت و شرمندگی و ضعف بین مردم باشم خدایا تو رو به خودت قسم میدم دیگه نذار به زور بخندم و هیچی به روی خودم نیارم خدایا التماست میکنم ازت خواهش میکنم دستمو بگیر حتی اگه لیاقتشو ندارم خدایا حکمت این امتحانتو نمیدونم چیه ولی کم اوردم خواهش میکنم نذار شرمنده بشم خدایا هزاران بار ازت خواستم اینبارم ازت میخوام اگه نمیخوای حاجتمو بدی تو رو به بزرگیت قسم از سر تقصیرات گناهام در گذر و منو ببر پیش خودت خواهش میکنم نگاهتو ازم دریغ نکن من اینجوری نمیتونم ادامه بدم خدایا 6 روز دیگه تولدمه ها میدونم یادت هست ... منو با هدیه ات شاد کن به حق مادرم فاطمه زهرا و پدرم امیر المومنین و خواهرم زینب و برادرانم حسن وحسین و صاحب و ولی امرم امام زمانم خواهش میکنم کمکم کن قسمت میدم به بزرگی و عظمت و توانایی و قدرت و مهربونیت مگه غیر از اینه که لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم امین یا رب العالمین
اللهم صل علی محمد وال محمد
123254
نام: محبوبه
شهر: اراک
تاریخ: 2/25/2014 12:20:21 AM
کاربر مهمان
  سلام علیکم شهدا سلام شهید اوینی خیلی دلم براتون تنگ شده شما را قسم میدم به مادرپهلوشکستمون حضرت زهرا بطلبیدامسال مارو هم خیلی دل تنگم بد جور دلم هواتونو کرده
هر وقت میام اینجایاد تو می افتم۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
از شهدا میخوام جان عموی دست از تن جدام جان عموم حضرت ابوالفضل دیدارمون تازه بشه بعد از این همه سال
قول بدیم به شهدا که هیچ وقت همو تنها نذاریم
اللهم صل علی محمد و ال محمد وعجل فرجهم
123253
نام: زهرا
شهر: کرمان
تاریخ: 2/24/2014 11:30:03 PM
کاربر مهمان
  لحظه ای به خودت بگو نه یک سوال را از خودت بپرس نه به این جمله توجه کن ...
حسبی الرب من المربوبین حسبی الخالق من الخلوقین
123252
نام: yasaman
شهر: shiraz
تاریخ: 2/24/2014 10:34:48 PM
کاربر مهمان
  vagean sayte fooogoladei hast man k bahre foooooooooogggggooooooladeiii boooordam
<<ابتدا <قبلی 12332 12331 12330 12329 12328 12327 12326 12325 12324 12323 12322 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved