شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
11331
نام: سینا
شهر: تهران
تاریخ: 9/6/2005 2:52:33 AM
کاربر مهمان
  بابا مگه اینجا، جای استخاره است که هی صلاح است، صلاح است می گید؟ بابا به جای لغو ۲ کلمه حرف حساب. حرف دل.
11330
نام: محسن علی اکبر
شهر: کرج
تاریخ: 9/6/2005 2:41:55 AM
کاربر مهمان
  لطفا از سخنرانی اقای پناهیان بهصورت صوتی پخش کنید
11329
نام: رضا
شهر: سو ئد
تاریخ: 9/6/2005 2:31:59 AM
کاربر مهمان
  ولادت سه مولود عشق رئیس و سالار پاکبازان۰ جانباز راه عشق و طریقت۰ سید و سرور خاص و عام سیدالساجدین بر تمام عاشقان مبارک باد.

باز مستی طاقتم را طاق کرد
دفتر صبر مرا اوراق کرد

یادم آمد خلوتی خالی ز غیر
پیری اندر صدر آن یادش بخیر

خم صفت صافی دل روشن ضمیر
خضروش گمگشتگان را دستگیر

مر مرا از حال خویش افزود حال
خواب بود این می ندانم یا خیال؟

هشت بر زانو سر تسلیم من
خواست تا سری کند تعلیم من

پس لب گهر فشان آورد پیش
پیشتر بردم دو گوش هوش خویش

از دم آن مقبل صاحب نظر
گشتم از شور شهیدان با خبر

عالمی دیدم از این عالم برون
عاشقانی سرخ رو یکسر ز خون

دست بر دامان واجب بر زده
خود ز امکان خیمه بالاتر زده

گرد آن شمع هدی از هر کنار
پر زنان و پر فشان پروانه وار

ترسم ار زین بیشتر شرحی دهم
تار تن را نطق بشکافد ز هم

زانکه در گوش من آن والا نژاد
گفت اما رخست گفتن مداد

عمان
11328
نام: مرجانه
شهر: تهران
تاریخ: 9/6/2005 2:30:19 AM
کاربر مهمان
  صلاح است برم دبیرستان
11327
نام: مرجانه
شهر: تهران
تاریخ: 9/6/2005 2:30:14 AM
کاربر مهمان
  صلاح است برم دبیرستان
11326
نام: زهراجعفری
شهر: تهران
تاریخ: 9/6/2005 2:23:16 AM
کاربر مهمان
  صلاح است باعلی اشتی کنم
11325
نام: حلاج
شهر: تهران
تاریخ: 9/6/2005 1:43:33 AM
کاربر مهمان
  ولادت سه ستاره ولایت مبارکباد .
===================
زاهدا غسل مده بر بدنم ..
اشک من ..غسل منو پیراهن مشکی کفنم ..
مجلس عشق حسین است مرا چون کعبه ..
طاق ابروی حسین قبله من ..
زمزمم چشم منو زمزمه ام نام حسین ...
کاش میشد که منم کرب و بلا میرفتم ..
کربلا رفته دلم حیف خودم جا ماندم ..
کربلا رفتن من یک روءیاست ..
کربلا بی همتاست ..
عاقلان از کرمش جمله چو دیوانه شدند ..
لب به جامی نزده مست به میخانه شدند ..
و ملایک همه در حسرت لبهای حسین
همچو پروانه شدند ..
همه ذرات دوعالم شب وروز ..
ذکرشان نام حسین است ...
نوا غرق نواست ..
نام ارباب دواست
کربلا بی همتاست ...
من به خال لب این دوست گرفتار شدم ...
چشم بیمار ندیدم منو بیمار شدم ..
عشق ارباب کشیدست به این احوالم ..
خواب بودم شب بیداری دل ..
پرجمی دیدم وبیدار شدم ..
من شبانگاه که از کوچه گذر میکردم ..
ناگهان با خبر از عطر گل یاس شدم ..
من گرفتار علی اصغر وعباس شدم ..
من نمیترسم از آتش نه عذاب ..
نه ز دوزخ نه حساب
چونکه صاحب دارم
صاحبم پنج تن آل عباست ..
کربلا بی همتاست ...
...دست او دست علی ..
دست علی دست خداست ..
کربلا بی همتاست ..
کیست عباس ؟ خدا مست جمالش باشد ..
ثانی حیدر وزیبا پسر فاطمه است ..
گر بگویم پسر ام بنین است خطاست ...
کربلا بی همتاست ..
او علمدار و هوادار شه عطشان است ..
یکه تاز صف اسلام به هنگام جزاست
کربلا بی همتاست
کربلا بی همتاست
...
یا حق
11324
نام: اهو
شهر: نا کجا اباد
تاریخ: 9/6/2005 1:11:40 AM
کاربر مهمان
  سلام
ايا كسي صداي غربتم را ميشنود؟.
چقدر فاصله ام تا خوب بودن زياد شده .چقدر در اين روزگار بيكسي غرق شده ام.
11323
نام: زهرا
شهر: كاشان
تاریخ: 9/6/2005 1:06:20 AM
کاربر مهمان
  سلام ياران عاشق
من زهرا هستم. غريب ترين پرنده اين سرزمين.
برايم دعا كنيد.
11322
نام: حمید
شهر: کرج
تاریخ: 9/5/2005 11:57:25 PM
کاربر مهمان
  بچه ها به سایت رساله عقل و عشق اگه سر بزنید می فهمید که مست وصال نویسنده این وبلاگ یه روانشناسه که مشکل خیلی ها رو حل کرده چرا اون کسی که مشکل ازدواج داری به ایشون مراجعه نمیکنی؟ خود من سالها بود می خواستم با دختریازدواج کنم هی نمی شد تا اینکه یکی بهم گفت به ایشون مراجعه کنم. منم سر زدم و ایشون چنان با نفس گرمش با اون خانم صحبت کرد که الان ما نه تنها ازدواج کردیم تازه همسرم باردار هم هست. خدا همه ما رو هدایت کنه.
<<ابتدا <قبلی 1139 1138 1137 1136 1135 1134 1133 1132 1131 1130 1129 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved