شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
102281
نام: کیوان رونما
شهر: منوجان
تاریخ: 1/17/2013 12:46:37 PM
کاربر مهمان
  وادی عشق ‏:
وای وای اینجا چه استغنا بود/بایزید ‏
اینجا ‏
کجا ‏
پیدا ‏
بود/مهر ‏
اینجا ‏
ماه ‏
اینجا
هیچ ‏
نیست/ جز ‏
خم
‏
آن ‏
طره ‏
پر ‏
پیچ ‏
نیست
....
بچه ها عشق همینه که شما می نالید
102280
نام: امیدوار به رحمت خدا
شهر: ناامیدی
تاریخ: 1/17/2013 12:43:43 PM
کاربر مهمان
  اَللّهُمَّ اَنْتَ السَّلامُ وَ مِنْكَ السَّلامُ وَ اِلَيْكَ يَعُودُ السَّلامُ
سلام براهالی محترم حرف دل وسلام خدمت سید بزرگوار
امیدوارم حال همگی خوب باشد و بهترین هارزق وروزیتان
من یک بنده گرفتار و درمانده هستم جز خدا کسی رو ندارم خداهم جوابمو نمیده هر چی صدا می کنم انگار خدا نمیشنوه حالم از خودم به هم میخوره هیشکی صدای منو نمیشنوه متوسل شدم به ائمه ولی نه جوابمو نمی دهند یک جورایی همیشه بین امیداوربودن و ناامیدی گرفتارم اینم به خاطر ضعیف بودن ایمانمه حالا همیشه سعی می کردم امیدوارباشم امیدمو از دست ندم ولی دیگه نمیتونم دیگه بریدم من نمی خوام ناامید باشم چون خدارو قبول دارم بهش ایمان دارم قدرتشو عظمتشو این که اگه بخواد می تونه خیلی ناشدنیهارو شدنی کنی خیلی کارای محال وغیر ممکنو شدنی و ممکن کنه ولی دیگه نمیتونم اومدم اینجا تا از شما خواهش کنم برام دعا کنید خیلی محتاجم به دعا برای گشایش در کارم برام دعا کنید ...می دونم ادم بدی هستم بدی هام زیاده ولی بنده خدام دوست ندارم ناامید بشم درگه خداوند کریم وبخشنده درگه ناامیدی نیس
اللّهمّ عجل لولیک الفرج
یا سریع الرضا
یا ستارالغیوب ادرکنا
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

102279
نام: حمید
شهر: امید به خدا
تاریخ: 1/17/2013 12:41:54 PM
کاربر مهمان
  سلام و عرض ادب

ممنون آقای سیف الدوله تعبیر خوبی داره یعنی چی؟ یعنی میشه با اون دختر ازدواج کنم یا اون با یکی دیگه ازدواج میکنه؟
102278
نام: شيدا
شهر: مشهد
تاریخ: 1/17/2013 12:26:10 PM
کاربر مهمان
  سميراجان
من براتنين جان 500 صلوات تاشب براسلامتيش ميفرستم
102277
نام: جان و جوانیم فدای رهبرم
شهر: شهر خدا
تاریخ: 1/17/2013 12:18:37 PM
کاربر مهمان
  کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسید:
می گویند فردا شما مرا به زمین می فرستید، اما من به این کوچکی وبدون هیچ کمکی چگونه می توانم برای زندگی به آنجا بروم؟
خداوند پاسخ داد: در میان تعداد بسیاری از فرشتگان،من یکی را برای تو در نظر گرفته ام، او از تو نگهداری خواهد کرد
اما کودک هنوزاطمینان نداشت که می خواهد برود یا نه،گفت : اما اینجا در بهشت، من هیچ کاری جز خندیدن و آواز خواندن ندارم و این ها برای شادی من کافی هستند.
خداوند لبخند زد: فرشته تو برایت آواز خواهد خواند و هر روز به تو لبخند خواهد زد تو عشق او را احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود
کودک ادامه داد: من چگونه می توانم بفهمم مردم چه میگویند وقتی زبان آنها را نمی دانم؟...
خداوند او را نوازش کرد و گفت: فرشتهّ تو، زیباترین و شیرینترین واژه هایی را که ممکن است بشنوی در گوش تو زمزمه خواهد کرد و با دقت و صبوری به تو یاد خواهد داد که چگونه صحبت کنی.
کودک با ناراحتی گفت: وقتی می خواهم با شما صحبت کنم ،چه کنم؟
اما خدا برای این سوال هم پاسخی داشت: فرشته ات دست هایت را در کنار هم قرار خواهد داد و به تو یاد می دهد که چگونه دعا کنی.
کودک سرش را برگرداند و پرسید: شنیده ام که در زمین انسان های بدی هم زندگی می کنند،چه کسی از من محافظت خواهد کرد؟
فرشته ات از تو مواظبت خواهد کرد ،حتی اگر به قیمت جانش تمام شود .
کودک با نگرانی ادامه داد: اما من همیشه به این دلیل که دیگر نمی توانم شما را ببینم ناراحت خواهم بود.
خداوند لبخند زد و گفت: فرشته ات همیشه دربارهّ من با تو صحبت خواهد کرد و به تو راه بازگشت نزد من را خواهد آموخت،گر چه من همیشه در کنار تو خواهم بود
در آن هنگام بهشت آرام بود اما صداهایی از زمین شنیده می شد.
کودک فهمید که به زودی باید سفرش را آغاز کند.
او به آرامی یک سوال دیگر از خداوند پرسید:
خدایا !اگر من باید همین حالا بروم پس لطفآ نام فرشته ام را به من بگویید..
خداوند شانهّ او را نوازش کرد و پاسخ داد:
نام فرشته ات اهمیتی ندارد، می توانی او را ...
*** مـادر***
صدا کنی
102276
نام: فاطمه
شهر: مشهد
تاریخ: 1/17/2013 11:42:31 AM
کاربر مهمان
  عاشق شعرا و حرفاي مرحوم حاجاقا اقاسي ام
واقعا محشره واقعا
من ي ساله هيچ اهنگي گوش نميدم فقط و فقط شعراي مرحوم اقاسي و دعاي ال ياسين و دعاي عهد
واقعا قشنگن
102275
نام: عاشق شهدا
شهر: شهدا
تاریخ: 1/17/2013 11:37:19 AM
کاربر مهمان
  بنام رب المهدی (عج)

یکرنگی و بوی تازه از عشق بگیر
پر سوزترین گدازه از عشق بگیر
در هر نفسی که می تپی ای دل من !
یادت نرود، اجازه از عشق بگیر
102274
نام: عاشق شهدا
شهر: شهدا
تاریخ: 1/17/2013 11:22:04 AM
کاربر مهمان
  بنام رب المهدی (عج)

تو شعر نگفته مرا میدانی
وز برگ سفید دفتر میخوانی
اخر به چه مانی که بگویم انی
تو همچو خودی ،تو خویش را میمانی
102273
نام: جان و جوانیم فدای رهبرم
شهر: شهر خدا
تاریخ: 1/17/2013 11:21:52 AM
کاربر مهمان
  چند قورباغه از جنگلی عبور می کردند که ناگهان دو تا از آنها به داخل گودال عمیقی افتادند.

بقیه قورباغه ها در کنار گودال جمع شدند و وقتی دیدند که گودال چقدر عمیق است به دو قورباغه دیگر گفتند: که دیگر چاره ای نیست شما به زودی خواهید مرد.

دو قورباغه این حرفها را نشنیده گرفتند و با تمام توانشان کوشیدند که از گودال بیرون بپرند. اما قورباغه های دیگر مدام می گفتند: که دست از تلاش بردارند چون نمی توانند از گودال خارج شوند و خیلی زود خواهند مرد. بالاخره یکی از دو قورباغه تسلیم گفته های دیگر قورباغه ها شد و دست از تلاش برداشت. سر انجام به داخل گودال پرت شد و مرد.

اما قورباغه دیگر با تمام توان برای بیرون آمدن از گودال تلاش می کرد. هر چه بقیه قورباغه ها فریاد میزدند که تلاش بیشتر فایده ای ندارد او مصمم تر می شد تا اینکه بالاخره از گودال خارج شد. وقتی بیرون آمد. بقیه قورباغه ها از او پرسیدند: مگر تو حرفهای ما را نمی شنیدی؟

معلوم شد که قورباغه ناشنواست. در واقع او در تمام مدت فکر می کرد که دیگران او را تشویق می کنند.
102272
نام: پلاک
شهر: انصارالشهدا
تاریخ: 1/17/2013 11:18:58 AM
کاربر مهمان
  با سلام
تا حالا فکر کردید از زمانی که به سن تکلیف رسیدیم اگه فقط روزی یه گناه انجام داده باشیم تا حالا چند تا گناه انجام دادیم؟ البته اگه گناه کبیره جزءشون نباشه!!!
حالا اگه به خاطر هر گناه ما ظهور ده دقیقه به تاخیر بیفته تکلیف چیه.....
<<ابتدا <قبلی 10234 10233 10232 10231 10230 10229 10228 10227 10226 10225 10224 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved