شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
37691
نام: علی
شهر: تهران
تاریخ: 4/21/2007 3:48:12 PM
کاربر مهمان
  من قران را در یک کفه ترازوی دلم گذاشتم و علی را در کفه دیگر دیدم کفه علی سنگین تراست
اگر درختان قلم و دریا ها مرکب شوند نمی توانند فضایل علی را بشمارند یا علی
در صدا وسیما جمله ای از اوینی شنیدم که هرکسی نمی تواند بگوید مگر کسی که مورد هدایت خاص قرار گرفته
و جزئ اهل دل و کسانی که مورد هدایت قرار قرار گرفته اند قادر به درک منظور من نیستند
یا نورالله یا علی
37690
نام: يا ثارالله
شهر: غرب دجله
تاریخ: 4/21/2007 2:50:20 PM
کاربر مهمان
  السلام علیک حین ترکع و تسجد

آدینه‌هایم بی‌صدای آسمانیت رنگ سکوت دارد. گر چه از یاد تو سینه‌ام لبریز است اما در جام وجودم چیزی در خور تعارف آن نهان از دیده‌ی دنیا سراغ ندارم. اما اگر بدانم سعی من بین صفای عمر تا رسیدن به مروه‌ی عجل فرجامش رسیدن به کوثر لقای گل نرگس است هر آینه از حضرت دوست امتداد رشته‌ی لحظات حیات را خواهم طلبید.
ای آشنای غریب دیر زمانی است که حسرت آمدنت مرا بر سر سفره‌ی ندبه و ضجه به ضیافت خوانده است "این استقرت". میگویند مادر مظلومت بین در و دیوار و به هنگام تحمل زخم مسمار تو را نجوا کرده است پس تو را به همان ناله سوگند، دنیا را به ساحل سلامت برسان. قدح تشنه‌ی روحم را از آن زلال معرفت مالامال کن و مرا همنشین بارگاه خلوت نیاز گردان.
حجتا! میدانم که سبب فاصله‌ها، حجاب تکرار عصیان من است. اما چه تدبیر کنم که این اسب چموش نفس، هر دم مرا تا جاده‌ی تاریکی میکشاند و از تو‌ام دور میکند، اما چه میشود بزرگان دست عاطفه بر سر افتادگان بکشند.

همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی

ای تمام هر چه دارم! اگر دست رد بر سینه‌ام بزنی هیچ دارالشفایی را بر این زخم کهنه‌ی انتظار نخواهم یافت.
صالحا! بهارم بی تو فصل خزان است بیا و لشکر فرج را بر سپاه انتظار غالب ساز و فصول عمرم را با حضورت سبز کن.


اللهم عجل لوليک الفرج

الي آمين
37689
نام: مصطفی ساغریچی
شهر: تهران
تاریخ: 4/21/2007 2:44:07 PM
کاربر مهمان
  ثارالله عزیز و جناب مبارز خستگی ناپذیر سلام علیکم

یا من اسمه دواء و ذکره شفاء


یا علی مددی
37688
نام: یا ثارالله
شهر: غرب دجله
تاریخ: 4/21/2007 2:18:15 PM
کاربر مهمان
  به نام حق

اللهم عجل لولیک الفرج


الهی آمین


سلام روز همگی بخیر
37687
نام: سرور دیر
شهر: بندر عباس
تاریخ: 4/21/2007 2:07:21 PM
کاربر مهمان
  من یک دختر ۱۴ ساله هستم که تنها آرزویم قبول شدن با معدل بالا است لطفا شما هم برایم دعا کنید
37686
نام: رویا *غریبهای در دلت
شهر: همه جای ایران سرای من است
تاریخ: 4/21/2007 1:53:00 PM
کاربر مهمان
  می دانستی
وقتی به دنیا می آمدم درگوشم اذان گفتند ووقتی مردم برایم نماز میخوانند **

پس دنیارابرای خودت سخت نکن چون فاصله زندگی تا مرگ از اذان تا نماز است *

نگهدارت محبوب دلها نازنینم
37685
نام: مصطفی ساغریچی
شهر: تهران
تاریخ: 4/21/2007 1:44:39 PM
کاربر مهمان
 
بسم رب الشهداء و الصدیقین

فرازی از دست نوشته های شهید بزرگوار احمد کاظمی
*********************************************
بسم الله الرحمن الرحیم

خداوندا فقط میخواهم شهید بشوم، در راه تو

خدایا مرا بپذیر و در جمع شهدا قرار بده

"خداوندا روزی شهادت می خواهم ، که از همه چیز و همه کس خبری هست الا شهادت"

ولی خداوندا تو صاحب همه چیز و همه کس هستی و قادر و توانایی

ای خدای کریم و رحیم و بخشنده تو کرمی کن ، لطفی بفرما ، مرا شهید راه خودت قرار بده

با تمام وجود درک کردم ، عشق واقعی تویی، و شهادت بهترین راه برای دست یافتن به این عشق...

*********************************************************
اللهم الحقنی بالشهداء و الصالحین(آمین یا رب العالمین)
37684
نام: مهرانا
شهر: مشهد
تاریخ: 4/21/2007 1:29:46 PM
کاربر مهمان
  سلام
سلامممممممممممم به همه دوستان
من یک دختر ۲۱ ساله هستم زندگی واسم تموم شده اصلا معنا نداره چون فقط جرم من اینه که یک پسری رو تا حد مرگ دوست دارم ووووووووووووو میدونم اونم منو خیلی دوست داره ولیییییییییییییییییییی نمیتونیم با هم ازدواج کنیم چون من دختر یکی یه دونه یه خانوده ام با هزا آرزوووووو ما یه موشکل بزرگ دارم و اینه که این آقا قبلا ازدواج کرده و یه دختر خشکله مامانی داره من نمی دونم چه کار کنم خودشو بچشو خیلی دوست دارم . روی حرف خانواد هم نمی تونم حرف بزنم ایییییییییییییییییییییییییییی خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا خودت کمکم کن بهت نیاز دارم . دارم آرومو بی سرو صدا دغ میکنم
37683
نام: محجوبه
شهر: مهد نور
تاریخ: 4/21/2007 1:10:39 PM
کاربر مهمان
  بسم رب الشهدا
امروز نمی دانم از کجا شروع کنم از فراموشی لاله ها از زندگی دل فریب از شهدا و...

سالهايي است كه پنجره روشن بهشت بسته مانده است
و دلهايي كه مي شناسيم در تب و تاب ماندن مي گدازند.
به هرسو مي نگريم نه نشاني از پرنده است نه اثري از پرواز.
دلها همه در احاطه فراموشي اند و خاموشي! دستهاي بلند دعا ديگر معجزه نمي كنند.
رودهاي زلال آواز خشكيده اند.
نخلهاي شاهد شفاعت به حاشيه رانده مي شوند.
سرودهاي لبريز از مظلوميت راه شب را پيش مي گيرند.
نمي داني كجا بايد سراغ فرشته ها را بگيري.
هرمرثيه كه مي سرايي باران نمي آيد. هرمويه اي كه مي نالي راه تو را پيدا نمي كند.
ازدحام كينه آسمان دلها را سربي كرده است .
درختها به خاكستر مي انديشند.
خيابانها همهمه آن همه دريا را فراموش كرده اند.
نگاه پنجره ها به رنگ خستگي است .
مشام كوچه ها را گامهاي بيهوده و بي تكليف پركرده اند.
آه اي قد كشيده تا بهشت! نمي دانم چه بگويم. نمي دانم تو را تاب و تحمل دوري از آن همه آيينه آسماني و دريايي هست؟!
آه اي يادگارفرشته ها! تو هم گوشه اي گرفته اي و دم برنمي آوري.
تو هم اين همه نامردمي را مي بيني اماسكوت مي كني؟
تو هم مي شنوي اين همه زخم را اما چيزي نمي گويي؟
آخر مگرتو را چه مي شود؟
چرا از اين همه سكوت برلب دوخته سراغي نمي گيري؟
چرا ازاين همه غريبي عريان چيزي نمي گويي؟
چرا نمي گويي از نگاههاي پرجست وجوي مادران؟
چرا آسمان هشت سال خون گرفته جنوب را گواه نمي گيري؟
چرا فرياد نمي زني از پلاكهاي ته نشين شده در اروند؟
چرانمي سرايي از ارتفاع بلند دلهاي كوچك؟....
به ذهنم رسید سخنی با خادمان ملت داشته باشم ،همان آنهایی که امروز اداره جامعه در دست آنها است اما روی سخن من بیشتر با دست اندرکاران فرهنگی جامعه است :
آقایان بیاید به عملکرد خود نگاهی کنید چقدر از لحاظ حاکم نمودن فرهنگ اسلامی و شناساندن اسوه ها والگوهای راستین و پاک سرشت مانند شهدا به جوانان تلاش نموده اید و تا چه اندازه موفق بوده اید؟
عزیزان اصلا چند درصد از آن وقت که به سیاسی کاری و تخریب رقیب می پردازید به مسائل فرهنگی والگو دهی درست و صحیح اختصاص داده اید؟
سینما که همان سینماست و مدیران فرهنگی ایدئولوژی خاصی ندارند یا بهتر بگوییم آرمان وهدف خاصی را پیگیری نمی کنند اما ماشاءاله همگی در کوباندن قبلی ها ید طولایی دارند اما وقتی که به آنها می گویید عملکرد شما چیست جز طفره رفتن چیز دیگری در چنته ندارند براستی چرا؟
می دانید چرا ؟ چون دیگر اینجا و در مملکت امام زمان (عج) کسی از اخلاص کار برای خدا و مرام شهدا پیروی نمی کند چون این جور چیزها به قول برخی جاهلان امل گرایی و تحجر است و وای از آن موقع که این تفکر ، تفکر غالب شود .
عزیزان مسئول برادران مدعی رفاقت باشهدا ؛ رفاقت دردی را از معضلات انباشته اجتماعی و تها جمات گسترده فرهنگی دوا نمی کند ادعای رفاقت ذزه ای ارزش ندارد رفاقت و دم از شهدا زدن برای روی کار آمدن بود حالا که به مناصب رسید حداقل دین خود را هرچند کم در حد وسع خود ادا کنید چون دیر یا زود باید این میز را رها کنید و در پیشگاه شهدا جواب پس دهید مواظب باشید که در روز رستاخیز به خاطر عملکردتان سر به زیر نیندازید بگویید:
شهدا ما شرمنده ایم ودیگر هیچ.........

________________________________________

37682
نام: مصطفی ساغریچی
شهر: تهران
تاریخ: 4/21/2007 1:02:57 PM
کاربر مهمان
  حی علی فلاح
<<ابتدا <قبلی 3775 3774 3773 3772 3771 3770 3769 3768 3767 3766 3765 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved