بخش شهید آوینی حرف دل موبایل شعر و سبک اوقات شرعی کتابخانه گالری عکس  صوتی فیلم و کلیپ لینکستان استخاره دانلود نرم افزار بازی آنلاین
خرابی لینک Instagram
 
آیت الله محمد تقی اصفهانی
 
 Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved

عنایت ربانی

پس از آن واقعه و ناپدید شدن آن مرد الهی، آقانجفی بسیار اندوهگین و متأثر میشوند و برای جامه عمل پوشاندن به رهنمودهای او به مدت یک سال تمام مشغول به مجاهدت و تحصیل اخلاق می شوند در پایان همان سال به قصد زیارت عسکریین علیهما السلام به سامرا مشرف شده و به مدت چهار روز تمام در آنجا مشغول اعمال مذکوره می شوند.
روز چهارم زیارت به حرم مشرف شده و هنگامی که وارد حرم مطهر می شوند دفعتاً چشمشان می افتد به همان مرد الهی که یک سال قبل از او دستگیری کرده بود.

آن مرد الهی پس از فراغت از نماز به سمت مقامی که سرداب مطهر در آن جا است رهسپار می شوند.
آقانجفی هم بدنبال ایشان راه می افتد. با آنکه آن شخص با کمال وقار و طمأنینه و آرامش راه می رفت ولی آقانجفی هر چه بر سرعت خود می افزود به آن مرد نمی رسید، تا آنکه وارد سرداب مطهر شده و ساعتی در آنجا مشغول زیارت و تضرع و زاری به درگاه الهی می گردد.

آقانجفی در حالی که نظاره گر احوالات او بود به ناگاه متوجه می شوند که هر آنچه در سرداب است مشغول تسبیح الهی می باشد در این هنگام آن مرد الهی روی به آقانجفی نموده و می گوید:
این است تسبیح ممکنات که از حقیقت آن سؤال نمودی «هداک و ثبتک فی الصراط المستقیم» و احدی تسبیح آن ها را نمی شنود؛ مگر کسی که تصفیه قلب و تزکیه نفس نموده باشد و قلب از غواشی ظلمانیه پاک شده باشد.

در این هنگام آقانجفی به سجده می افتد و شکر و حمد الهی را به جای می آورد. زمانی که سر از سجد بر می دارد می بیند که آن مرد الهی از نظر پنهان شده است.