اولاً خوشآمد عرض مىكنيم به
همهى حضار محترم، برادران و خواهران عزيز، بخصوص برادران و خواهرانى كه از
منطقهى پاكدشت متحمل زحمت شدند و تشريف آوردند. مايل بودم در پاكدشت در جمع
شما شركت كنم؛ اما شما قبول زحمت كرديد و تشريف آورديد. انشاءاللَّه خداوند
متعال همهى مردم عزيز پاكدشت و همهى ملت بزرگ ايران را مشمول بركات خود قرار
دهد.
و تبريك عرض مىكنم عيد مبارك
غدير را، كه عيد بزرگ خداوند و يكى از مقاطع بسيار مهم و تعيينكننده در تاريخ
اسلام است. مسألهى غدير و تعيين اميرالمؤمنين (عليه الصّلاة و السّلام) به عنوان
ولىامر امت اسلامى از سوى پيامبر مكرم اسلام (صلّى اللَّه عليه و اله و
سلّم) يك حادثهى بسيار بزرگ و پُرمعناست؛ در حقيقت دخالت نبى مكرم در امر
مديريت جامعه است. معناى اين حركت كه در روز هجدهم ذىالحجه سال دهم هجرت اتفاق
افتاد، اين است كه اسلام به مسألهى مديريت جامعه به چشم اهميت نگاه مىكند.
اينطور نيست كه امر مديريت در نظام اسلامى و جامعهى اسلامى، رها و بىاعتنا
باشد. علت هم اين است كه مديريت يك جامعه، جزو اثرگذارترين مسائل جامعه است.
تعيين اميرالمؤمنين هم - كه مظهر تقوا و علم و شجاعت و فداكارى و عدل در ميان
صحابهى پيغمبر است - ابعاد اين مديريت را روشن مىكند. معلوم مىشود آنچه از
نظر اسلام در باب مديريت جامعه اهميت دارد، اينهاست. كسانى كه اميرالمؤمنين را
به جانشينىِ بلافصل هم قبول ندارند، در علم و زهد و تقوا و شجاعت آن بزرگوار و
در فداكارى او براى حق و عدل، ترديد ندارند؛ اين موردِ اتفاق همهى مسلمين و
همهى كسانى است كه اميرالمؤمنين (عليهالصّلاةوالسّلام) را مىشناسند. اين
نشان مىدهد كه جامعهى اسلامى از نظر اسلام و پيغمبر، چه نوع مديريت و
زمامدارى و حكومتى را بايد به عنوان هدفِ مطلوب دنبال كند.
مشكل جوامع بشرى هم در مهمترين
مقاطع، در همين نقطه بوده است؛ يعنى جوامع بشرى هرگاه از زمامداران باتدبير و
باتقوا و پرهيزگار و شجاع برخوردار بودهاند، توانستهاند قدمهايى جلو بروند.
آن وقتىكه جوامع دچار مديرانى شدند كه براى آنها پرهيزگارى و پاكدامنى معنا
نداشت، ترجيح منافع مردم بر منافع خودشان مطرح نبود، ترس از خدا و محاسبهى
الهى برايشان مطرح نبود - انسانهاى ضعيف، انسانهاى دلبستهى به منافع و شهوات
شخصى - مشكلات برايشان بهوجود آمد؛ چه مشكلات مادى و چه مشكلات اخلاقى و
معنوى. اينكه مىبينيد ملل اسلامى و كشورهاى اسلامى در برههيى از تاريخ،
مقهور قدرتهاى ظالم و متجاوز شدند، علت همين بود. اگر آن روزى كه استعمار و
لشكركشىها و كشورگشايىهاى غربى در مناطق اسلامى شروع شد، زمامداران مسلمان از
دين، از پاكدامنى، از غيرت و از شجاعت برخوردار بودند، قضيه اينطور نمىشد.
اگر پايبند به شهوات و پايبند به تسلط خودشان بر مقام و قدرتِ چند روزه نبودند،
موضوع اينطور نمىشد. ضعف مسلمانان و جوامع اسلامى، اغلب ناشى شده است از ضعف
مديران جوامع و زمامداران آنها؛ البته هر دو روى هم اثر مىگذارند. مديريتهاى
ناتوان و نااهل، نظام اخلاقى و سياسى را در جامعه سست مىكنند و انسانها را به
ضعف مىكشانند؛ آن وقت در چنين جامعهيى بهطور طبيعى باز زمامداران از
انسانهاى نااهلتر و ضعيفتر رنج مىبرند و مبتلاى به آنها مىشوند.
امروز وقتى به دنياى اسلام نگاه
مىكنيد، مىبينيد كه بيدارى مسلمانان در همهى نقاط مسلماننشين عالم و در
كشورهاى اسلامى به بركت بيدارى ملت ايران است، و ملت ايران به بركت رهبرى امام
بزرگوار - كه جان خود را به ميدان آورد، سينهى خود را در مقابل تيرهاى دشمن
سپر كرد و صادقانه حرف زد و صادقانه عمل كرد - پا در اين ميدان عظيم گذاشت.
دنيايى كه مىخواهد ملل مسلمان را ذليل ببيند، ملت ايران به بركت رهبرىِ
شجاعانه و مخلصانهيى كه امام بزرگوار نشان داد، عزت خودشان را بر اينها تحميل
كردند. ولايت امام (رضواناللَّهعليه) پرتوى از چشمهى فروزندهى خورشيدىِ
غدير بود؛ لذا توانست اين همه آثار را بهوجود بياورد، ملت را بيدار كند، ايران
را بازسازى معنوى و مادى بكند.
يك ملت كهن، با اين تاريخ و با
اين فرهنگ، شده بود بازيچهى دست قدرتهاى متجاوز خارجى؛ دربارهاش تصميم
بگيرند، با موجودى و ثروتش هر كارى مىخواهند بكنند، او را تحقير كنند، منافع
خودشان را منهاى منافع اين ملت دنبال كنند. بزرگترين تحقير و اهانت به يك ملت،
همين است. ملت بيدار شد و عزت خودش را با اقتدار و با سرپنجهى عزت و تصميم و
ارادهى خود دوباره بهدست آورد.
امروز شما ملت در دنياى اسلام
عزيزيد. مىبينيد كه مسؤولان كشور شما وقتى به كشورهاى ديگر سفر مىكنند، مردم
آن كشورها - كه آن مسؤول را مظهر و نماد ملت ايران مىبينند - چه احترامى
مىكنند. نسبت به ديگران، چنين چيزى وجود ندارد. خيلى از رؤساى كشورها به
كشورهاى مختلف مسافرت مىكنند؛ اما اينكه مردم كشورى به خيابانها بريزند و به
رئيس يك كشورِ ديگر احترام بگذارند و شعارهاى شما را با همان الفاظ تكرار كنند،
در دنيا بىنظير است؛ هيچ نمونهى ديگرى براى هيچ رئيس كشورى وجود ندارد. از
اول انقلاب تا الان اينطور بوده؛ اين بهخاطر عزت ملت ايران است؛ و اين عزت
بهخاطر اين است كه ملت ايران استقلال خود را با تكيهى به اعتقاد به اسلام و
ايمان اسلامى محكم نگهداشت و كوتاه نيامد. براى همين است كه با ملت ايران و
نظام جمهورى اسلامى دشمناند.
مىشنويد كه مسؤولان استكبار
جهانى، بخصوص امريكايىها - كه زشتترين مظهر استكبارجهانى، سردمداران دولت
امريكا هستند - دربارهى ملت ايران دايم چه حرفهايى مىزنند و چه اهانتهايى
مىكنند. گاهى هم تهديد مىكنند؛ به خيال اينكه ملت ايران با تشر و تهديد
اينها از ميدان خارج خواهد شد، تسليم آنها خواهد شد و در مقابل آنها زانو خواهد
زد؛ تصور احمقانه و ابلهانه. ملت ايران آن روزى كه امكاناتِ امروز را نداشت،
اين جمعيت عظيم جوان را نداشت، اين توانايىهاى فنىيى را كه امروز به همت
جوانانِ اين كشور بهدست آورده، نداشت، از تشر امريكا و شوروىِ آن روز و
ابرقدرتها نترسيد. امروز ملت ايران از اول انقلاب بمراتب نيرومندتر، محكمتر و
مجهزتر به همهى تجهيزاتى است كه به آن احتياج دارد. بنابراين ملت ايران در
مقابل تهديد هيچ قدرتى مرعوب نمىشود.
با نظام جمهورى اسلامى ايران هم
بد و دشمناند؛ چون نظام جمهورى اسلامى و مسؤولان آن حاضر نيستند ملت ايران را
تسليم آنها كنند؛ آنها اين را مىخواهند. هر دولتى در هر كشورى حاضر باشد به
ملت خود خيانت كند و ملت خود را تسليم امريكا كند، با او خوبند و از او خوششان
مىآيد و او را تمجيد مىكنند؛ مرتجع باشد، قديمى باشد، نظام كودتايى باشد،
نظام سلطنتى باشد، برايشان فرقى نمىكند؛ آنجا ديگر حقوق بشر مطرح نيست! اگر
دولت جمهورى اسلامى هم - العياذباللَّه - حاضر بود ملت خود را تسليم دشمنان
كند، به جمهورى اسلامى نه تهمت نقض حقوق بشر مىزدند، نه تهمت حمايت از تروريسم
مىزدند. دشمنى آنها با نظام جمهورى اسلامى و دولتمردان اين نظام بهخاطر اين
است كه اينها ايستادهاند و حاضر نيستند براى بهدست آوردن دل دشمنان بيگانه،
به ملت خودشان پشت كنند. مشروعيت اين دولتمردان هم به همين است. هر دولتى در
ايران اسلامى كه به مردم خود تكيه نداشته باشد، مشروع نيست. آن مسؤولى كه خواست
دشمن را بر خواست ملت ترجيح بدهد، در مقابل دشمن ضعف نشان بدهد و حاضر باشد ضعف
خود را بر ملت تحميل كند، از مردم نيست؛ مردم چنين مسؤول و دولتمدارى را قبول
ندارند. ملت ايران، قوى و شجاع است. هر كس مىخواهد با اين ملت و براى اين ملت
كار كند، بايد داراى شجاعت، تدبير، قوت قلب و در مقابل دشمنان داراى
اعتمادبهنفس باشد.
هياهوى دشمنان زياد است. هنر
ابرقدرتها، همين تشر زدن و هياهو كردن است. كسانىكه از رموز كار مطلع نيستند،
خيال مىكنند اينها با انگشت خودشان مىتوانند همهى زمين را زير و رو و
كنفيكون كنند؛ اينطور نيست. آنجايى كه ارادهى مردم در مقابل استكبار باشد،
تيغ دشمنان كُند است. آنجايى كه مردم مىفهمند و مىدانند كه استكبار جز به
زيان ملتها هيچ قدمى برنمىدارد و مردم حاضر نيستند تسليم استكبار شوند،
استكبار هيچ غلطى نمىتواند بكند. آنجاهايى كه شما مىبينيد امريكايىها
توانستند با نيروهاى نظامى خودشان وارد و مسلط بشوند، اشكال در درون آن كشورها
بود؛ مشكل اين بود كه اراده و عزم مشترك ملت و دولت براى ايستادگى وجود نداشت و
يا دولتى نبود؛ والّا آنجايى كه ملت منسجم و متحدى، برخوردار از ايمان و عزم
است و ميان ملت و دولت پيوند وجود دارد، استكبار هيچ غلط و هيچ كارى نمىتواند
بكند. تجربهى خود امريكايىها هم همين را به آنها املاء مىكند؛ خودشان هم
مىدانند.
ملت ايران در دل آنها رعب آفريده
است. مىدانند اين ملت، رشيد و شجاع و پايدار است. دهانهاى آلودهشان را باز
مىكنند و ملت پاكيزه و مؤمن و شريف ايران را متهم مىكنند به نژادپرستى و به
چيزهايى كه خودشان شايستهى آن هستند. از حقوق بشر حرف مىزنند! امريكايىها حق
ندارند نام حقوق بشر را بر زبان جارى كنند. كسانىكه لكهى ننگ كارهايى از قبيل
زندان گوانتانامو و ابوغريب و بمباران مناطق مسكونى در عراق و افغانستان و
جاهاى ديگر روى پيشانى آنهاست، مظهر نقض حقوق بشر، خود آنها هستند؛ اينها وقاحت
دارند كه باز هم از حقوق بشر حرف مىزنند.
كشورها را متهم مىكنند به حمايت
از تروريسم! تروريستها زير بال خود امريكايىها رشد كردهاند. طالبان در
افغانستان زير بال خود امريكايىها بهوجود آمدند و رشد كردند. امروز هم
منافقين كه منفورترين و زشتروترينِ تروريستها هستند، زير بال آنها هستند.
تروريسم ابزار دست امريكايىهاست؛ آنوقت اين و آن را متهم مىكنند كه شما
طرفدار تروريسم هستيد! تروريسمى كه آنها مىگويند، مرادشان مبارزات مردانه و
شجاعانه و فداكارانهى فلسطينىهاى فداكار است. آنها توقع دارند كه ملت ايران
در ظلم آنها نسبت به ملت فلسطين شريك شود! اين هم يكى ديگر از توقعات ابلهانهى
آنهاست.
ملت ايران راه خود را با قدرت
ادامه مىدهد. ما راه سازندگى مادى و معنوىِ كشورمان را پيدا كردهايم. ملت
ايران به بركت اسلام قادر است دنيا و آخرت و اخلاق و معنويت خود را آباد كند.
ملت ايران اين راه را شناخته و پيش رفته و ايستاده است. در مقابل همين حرفها هم
ملت ايران مستحكمتر خواهد شد. حضور شما ملت ايران در مقابلهى با ياوههاى
دشمنان، در راهپيمايىِ بيستودوم بهمن، در انتخابات رياستجمهورى و در پاى
صندوقهاى رأى، به فضل الهى خودش را نشان مىدهد. اين حضور، قدرت و عزت و عزم
ملت ايران را نشان خواهد داد.
ما در همهى ميدانهاى
بينالمللى، با منطق و پيرو راه عقلايى - كه اسلام اين را به ما تعليم داده -
حركت كردهايم. منطق ما، منطق تدبير و عقل و پيگيرىِ منافع ملى است؛ در همهجا
اينطور است؛ در مذاكرات هستهيى با اروپايىها هم همينگونه است. آنچه مصلحت
ملت است، مسؤولان كشور آن را دنبال مىكنند. در اين مذاكرات، مذاكرهكنندگان
ايرانى و دولت جمهورى اسلامى جدى هستند؛ منتها طرف مقابل هم - كه چند كشور
اروپايى هستند - بهطور جدى و واقعى وارد ميدان مذاكره بشوند؛ ولى تا امروز
متأسفانه اينطور نبوده است. تا امروز اين چند كشور اروپايى نشان ندادهاند كه
حقيقتاً دنبال حل مسألهاند. اين براى استكبار جهانى مشكل است كه ملت ايران
توانسته باشد با اراده و توانايىهاى ذاتى خود گام بزرگى را در راه علم و
فناورى بردارد؛ مثل انرژى هستهيى. اينها مىخواهند انرژى كشور هميشه وابستهى
به نفت باشد، كه نفت هم تحتتأثير سياستهاى قدرتهاى جهانى است. مىخواهند ملتها
را با ريسمانهاى نامرئى هميشه در مشت خودشان نگهدارند؛ ملت ايران اين را قبول
نمىكند.
ما به كسانىكه از طرف ايران
مشغول مذاكره هستند، اعتماد داريم و از كار آنها حمايت مىكنيم؛ منتها طرف
مقابل بايد بداند كه با ترفندهاى سياسى و با تضييع وقت نمىتواند ملت ايران را
از عزم راسخ خود براى پيمودن راه فناورى انرژى هستهيى باز بدارد. مسؤولان ما
محاسبه كردند، محاسبهشان هم درست است. پيگيرى اين كار براى پيشرفت كشور - هم
پيشرفت مادى، هم پيشرفت سياسى، هم پيشرفت علمى - مفيد و لازم است؛ اين جزو
مصالح ملى است؛ اين را مسؤولان درست فهميدهاند و پايش هم ايستادهاند.
اروپايىها اگر مىخواهند در اين زمينه با ايران اسلامى به يك تفاهم واقعى
برسند، بايد تأثير فشار امريكا و صهيونيستها را روى خودشان كم كنند؛ نبايد
تحتتأثير قرار بگيرند. با ملت ايران، مثل ملت ايران مواجه شوند. ملت ايران، يك
ملت بزرگ و بافرهنگ است - اين را ثابت كرده - نمىتوانند با ملت ايران مثل يك
ملت عقبافتاده و يك كشور مستعمره معامله كنند؛ چنين توهينى را ملت ايران بر
آنها نخواهد بخشود.
بعضى از كشورهاى اروپايى خاطرات
قرن نوزده و اوايل قرن بيست در ذهنشان هست. آن روزى كه انگليسىها با كشتى به
خليجفارس مىآمدند و فرمانده نظامى انگليسى از داخل كشتى به همهى كشورهاى
منطقه - از جمله ايران - حكمرانى مىكرد، گذشته است. دورانى كه محمدرضا پهلوى
در اين كشور مىنشست تا انگليسىها و امريكايىها بهوسيلهى سفرايشان به او
بگويند چه كسى را نخستوزير كن، چه كسى را وزير كن، چه كسى را بردار، نفت را
اينطورى كن، آنطورى كن، گذشته است. آن روز ملت ايران بهپا نخاسته بود. آن
روز ملت ايران بيدار نشده بود. امروز شما با يك ملت بيدار و با عزم و اراده
مواجهايد. مسؤولان كشور هم در مقابل تهديد دشمنان ذرهيى هراس در دلشان احساس
نمىكنند؛ مسؤولان هم از خود اين ملتند. طرفهاى اروپايىِ مذاكره كنندهى انرژى
هستهيى بدانند با چه كشورى صحبت مىكنند. اگر مسؤولان كشور احساس كنند كه در
اين مذاكرات جديت وجود ندارد، روند عوض خواهد شد؛ طور ديگرى خواهد شد؛ اين را
همه بدانند.
ملت ايران آزمايش بزرگ انتخابات
را هم در پيش دارد. ايران ظرفيتهاى بزرگى دارد؛ بيش از هفتاد ميليون جمعيت، با
اين همه امكانات، با اين همه استعداد، با اين همه زمينهى كار؛ كه در هر بخشى
وقتى يك مدير خوب وجود دارد، انسان مىبيند چقدر كار در آنجا بهوجود مىآيد و
چقدر گشايش براى مردم پيدا مىشود. در هر بخشى كه يك مدير دلسوز، كارآمد، مؤمن
و انقلابى سر كار است، انسان آثار و بركات آن را مشاهده مىكند. سرتاسر كشور ما
اينطور است. ما ملت بزرگى هستيم؛ كشور بابركتى هستيم؛ خداوند امكانات خوبى
داده؛ با اين امكانات، از اول انقلاب تا امروز كارهاى بسيار بزرگى هم شده است؛
ولى ما هنوز در شروع كار هستيم؛ چون كارهاى بزرگ، زمانبر است.
در اين كشور بايد با فقر و فساد
و تبعيض مبارزه شود. علاج مشكلات اين كشور اين است كه بهطور جدى اجراى عدالت
پيگيرى شود؛ تبعيض برداشته شود؛ با فساد و فقر و عوامل فقر بهطور واقعى مبارزه
شود؛ اين كارها، كارهاى قواى سهگانه است؛ اعم از قوهى مجريه و قوهى مقننه و
قوهى قضاييه. البته مهمترين بخش در اختيار قوهى مجريه است.
مردم بايد دنبال رئيسجمهورى
باشند كه اين توانايى، اين شادابى، اين قدرت، اين احساس مسؤوليت و اين آمادگى
بهكار در او وجود داشته باشد. مردم تحتتأثير حرف اين و آن هم قرار نمىگيرند؛
تشخيص مىدهند؛ اين را مردم ما نشان دادهاند. فرصت وجود دارد؛ مردم تشخيص
بدهند و انتخاب كنند. البته در انتخاباتى كه چند ماه ديگر در پيش است، آنچه در
درجهى اول مهم است، عزم عمومى مردم است. ملت ايران نشان بدهند كه به مسألهى
انتخابات بىتفاوت نيستند؛ به اين مسأله اهميت بدهند؛ اين اساس كار است. بعد هم
انشاءاللَّه خداى متعال توفيق بدهد و هدايت كند تا دل و ذهن مردم به سمت كسى
برود كه داراى چنين خصوصياتى باشد. آنوقت حركت عمومى ملت ايران روزبهروز شتاب
بيشترى خواهد گرفت و خداى متعال هم وعده كرده است كه هر ملتى تلاش و كار كند،
به او اجر خواهد داد و نتايج را به او عطا خواهد كرد. بركات و رحمت الهى،
تصادفى و شانسى نيست كه بخوابيم و اين بركات بدون دليل بر ما نازل شود؛ نه،
خداى متعال خودش در قرآن، و اولياء ما در كلماتشان، براى ما روشن كردهاند؛
بايد تلاش كرد، بايد كار كرد، بايد مجاهدت كرد تا انشاءاللَّه به نتايج رسيد.
اميدواريم انشاءاللَّه شما
عزيزانى كه اينجا هستيد و همهى ملت ايران در اين روز عيد از وجود مقدس
ولىعصر (ارواحنافداه) عيدى حقيقى بگيرند و مشمول دعاى آن بزرگوار باشند.
خداوند توفيق پيشرفت و عزت و قدرتِ هرچه بيشتر را به ملت ايران عنايت كند.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته