بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی
در دیدار اعضای شورای نگهبان
1382/10/24
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
احراز [صلاحیت]، وظیفه ى شوراى نگهبان است و قهراً باید
صلاحیتها را احراز كند؛ همچنانكه وظیفه ى وزارت كشور هم است. كسى كه داوطلب می
شود تا وارد میدانى شود كه شرایطى براى آن میدان هست و شما هم مسؤول این گذرگاه
هستید، طبیعى است كه بایستى شرایط را در آن شخص احراز كنید. ... شرایطى هست كه باید
احراز شود؛ منتها اندازهى وجود این شرایط در اشخاص مختلف، ممكن است مختلف باشد؛
همچنان كه آن مسائلى كه حاكى از وجود یا فقدان این شرایط هست، آنها هم در شرایط و
اوضاع و احوال مختلف تفاوت پیدا مىكند. من البته به هیچوجه توصیه نمىكنم كه
كسى در مقابل افرادى كه می خواهند با قانون گردنكلفتى كنند كوتاه بیاید؛ این را هم
به آقایان گفتم، هم به بعضى از كسانى كه براى شكایت پیش ما آمدند؛ اما مؤكداً توصیه
مىكنم كه مراقب باشید كه حق كسى ضایع نشود. بسم اللّه الرّحمن الرّحیم اولاً به
برادران عزیز خیلى خوشآمد عرض مىكنیم. مدتى است كه این جمع شوراى محترم نگهبان را
با هم زیارت نكرده بودیم؛ اگرچه خدمت بعضى از آقایان می رسیم. ثانیاً من از زحمات
برادران عزیز تشكر می كنم و می دانم كه براى امر انتخابات دلسوزى و تلاش مجدانه ى
زیادى را دوستان كرده اند. از خداى متعال درخواست می كنیم و امیدوار هستیم كه تفضل
الهى شامل حال بشود و این زحمات را قبول كند و همه ى برادران را؛ چه آنهایى كه در
مركز هستند، چه آنهایى كه در سرتاسر كشور تلاش كردند، مأجور بدارد. همه ى كسانى كه
براى انتخابات كار و تلاش مىكنند، پیش خداى متعال مأجورند؛ چون انتخابات حقیقتاً
امر مهمی در كشور ماست. آن چیزى كه توانسته است دهان دشمنان عنود و لجوج جمهورى
اسلامی را ببندد و آنها را در همه ى چشمها واهى و سست بنمایاند، حضور و
شركت و انتخاب و دخالت مردم در امر حكومت است. مطمئناً اگر حكومت دینى از این
پشتوانه ى بزرگ برخوردار نبود، دشمنان میدانهاى بیشترى براى قضاوتهاى غیرمنصفانه ى
خودشان داشتند. هر كس براى انتخابات كارِ توأم با اخلاص و به عنوان انجام وظیفه
كند، اجر بسیار بالایى دارد؛ هم كسانى كه در وزارت كشور هستند، هم كسانى كه براى
شوراى محترم نگهبان كار مىكنند، هم خودِ اعضاى محترم این شورا. بنابراین هر چند كه
فشار كار خیلى زیاد بوده و زیاد هم خواهد شد؛ اما وقتى انسان به اجر و رضایت الهى
فكر كند، احساس مىكند كه كارهاى سنگین و بزرگ برایش آسان مىشود و مىتواند با
نشاط كار كند. درباره اختلاف نظرهایى كه بین شوراهاى نظارت و شوراى مركزى نظارت، و
وزارت كشور وجود دارد - همیشه این اختلاف نظرها وجود داشته - بنده توصیه ام به
طرفین همیشه این بوده و هست كه ملاك را قانون قرار دهند؛ چون آن چیزى كه مىتواند
خط شاخص باشد و از هرج و مرج ناشى از اختلافنظر مانع شود، قانون است؛ خط قانون را
ملاك قرار دهند و بر طبق قانون كار كنند. اینكه باشد، «انقطع عنه السن المعاندین»؛
كسانى كه حقیقتاً عناد دارند، نمىتوانند بهانه جویى كنند؛ نقطه ضعفى پیدا كنند و
روى آن فشار بیاورند. دربارهى احراز صلاحیتها قبلاً با جناب آقاى جنتى و همچنین با
بعضى از دوستان دیگر صحبتهاى متعددى داشته ایم. آنچه كه در مسأله ى احراز صلاحیت به
ذهنم مىرسد، این است كه احراز، وظیفه ى شوراى نگهبان است و قهراً باید صلاحیتها را
احراز كند؛ همچنانكه وظیفهى وزارت كشور هم است. كسى كه داوطلب مىشود تا وارد
میدانى شود كه شرایطى براى آن میدان هست و شما هم مسؤول این گذرگاه هستید، طبیعى
است كه بایستى شرایط را در آن شخص احراز كنید. این، مخصوص شوراى نگهبان هم نیست؛ به
عهده ى همه است. البته آقایان احراز را حتمی بگیرید؛ اما دایره ى محرز را خیلى تنگ
نگیرید؛ یعنى صلاحیتى كه براى مجلس هست، مشخص شود كه چگونه صلاحیتى است. واقعاً
ببینیم آن مقدار صلاحیتى كه براى مجلس در زمینهى التزام به قانون اساسى و التزام
به دین مبین اسلام و بقیهى شرایط وجود دارد، چه اندازه التزامی است. مىشود این را
یك امرِ مقول به تشكیك دانست كه شدت و ضعف دارد. آن التزام شدید كذایى كه با اندك
چیزى كه دیده شود مخدوش مىشود، معلوم نیست كه براى نماینده ى مجلس لازم باشد؛ آن
مثلاً فرض بفرمایید براى رهبرى یا براى برخى از مقامات عالیرتبه ى دیگر لازم است.
براى مجلس حدى از این خصوصیات و شرایط لازم است كه ما اسمش را صلاحیتها می گذاریم.
آن حد را باید درست تشخیص داد و آن را احراز كرد. گاهى مثلاً فرض بفرمایید كه یك
نفر در فضایى قرار میگیرد كه هیجانى مىشود و حرفى مىزند كه ممكن است حرف خوب و
درستى نباشد؛ اما حاكى از عدم التزام آن شخص به دین یا به جمهورى اسلامی نیست. فرض
كنید جوانى است كه در محیطى هیجانى قرار گرفته و چند نفر مطلبى گفته اند و او هم
حرفى زده، یا در جلسه اى كه دو، سه یا پنج نفر از دوستان دارند راجع به كشور و
اسلام صحبت مىكنند، جمله اى گفته كه این جمله ممكن است كه در صحبتى دوستانه قابل
قبول باشد - هرچند كه انتقادآمیز بوده؛ یا انتقاد از رهبرى یا از برخى از مبانى
نظام - اما نمىتوان این جمله و حرف را كه به گوش ما رسیده، حاكى بدانیم از اینكه
این شخص از صلاحیت ساقط شده است. این مطلب را براى توضیحِ معناى تنگ نگرفتن دایره ى
محرز گفتم. شرایطى هست كه باید احراز شود؛ منتها اندازه ى وجود این شرایط در اشخاص
مختلف، ممكن است مختلف باشد؛ همچنان كه آن مسائلى كه حاكى از وجود یا فقدان این
شرایط هست، آنها هم در شرایط و اوضاع و احوال مختلف تفاوت پیدا مىكند. مطلب دیگر
این است كه ما احراز را حتمی مىدانیم؛ ولى در اینگونه مواقع عادتاً احراز یقینى و
علمی ممكن نیست و احرازِ به معناى قیام بینه هم تقریباً همینطور است. اگرچه
فرموده اند كه دو نفر یا سه نفر هم باشند كافى است؛ اما كمتر پیدا مىشود مواردى كه
دو نفر شاهدِ عادلِ شهادت دهنده ى «عن حسٍ» بیایند و راجع به مطلبى شهادت دهند. در
خیلى از این مسائل، مرزهاى حدس و حس با هم نزدیك است و گاهى حدسیات با حسیات مشتبه
مىشود؛ بخصوص كه در خیلى از حرفها و اظهارات جاى تفاسیر مختلف وجود دارد؛ یعنى
شخصى حرفى زده، وقتى شما به خودش مراجعه مىكنید، مىگوید من منظورم چیز دیگرى بوده
است. نمىشود گریبان او را گرفت كه ظاهرِ حرفت این است. اگر كسى خلاف ظاهر اراده
كرده، یا در آن وقت توجه به ظاهر نداشته، خلاف شرع كه نكرده است. بنابراین ممكن است
كه شخصى خلاف ظاهر حرف زده باشد؛ همین ممكن كه شد، احتمال وارد مىشود و پایه ى
شهادت عن حسٍ را سست مىكند. بنابراین احراز كه مىگوییم، مراد احراز علمی یا احراز
شرعى به معناى قیام بینه نیست، بلكه مراد احراز عرفىِ ناشى از قرائن و اَمارات است
كه باید قرائن و اَماراتى قائم شود و انسان با یك اطمینان عرفى به این معنا برسد،
كه البته ممكن است در هر دو طرف قرائن و اَمارات وجود داشته باشد؛ مثلاً اگر یك نفر
در جایى حرفى زده و در جاى دیگرى هم حرف دیگرى زده كه نقطه ى مقابل آن حرف است، این
هم باید به حساب بیاید و انسان از مجموع و برآیند اینها مطلبى را احراز كند؛ یعنى
آن نقاط اثبات كننده هم در كنار نقاطى كه به حسب ظاهر صلاحیتها را نفى مىكند، به
حساب بیاید. البته خوشبختانه - همانطور كه جناب آقاى جنتى اشاره كردند - قانون،
گستره و امتداد منطقىیى دارد؛ یعنى موضوع در شوراهاى شهرستان و استان و بعد هم در
هیأت مركزى در عرض بیست و یكى، دو روز بررسى مىشود و در طى این مدت فرصت براى خودِ
شوراى نگهبان است كه این شورا مىتواند نسبت به آنچه اتفاق افتاده بازنگرى كند. این
خیلى فرصت خوبى است و هیچ اشكالى هم ندارد. البته هر وقت كه انسان پى برد كه
مسألهیى حق است، هیچ اشكالى ندارد كه بگوید ما آن وقت اینطور تشخیص دادیم، حالا
طور دیگرى روشن شد؛ از حرفمان برمىگردیم. انسان نبایستى در مقابل آنچه كه فهمید و
تشخیص داد كه حق است، پافشارى كند. الحمدللَّه مجموعه ى شوراى نگهبان، مجموعهى
بسیار باارزش و گرانبهایى است؛ فقها و حقوقدانان محترم؛ شخصیتهاى خوشنام، خوشسابقه
و امین. بنابراین حقیقتاً مىتوانید یك نگاهِ با فرصتى را بكنید و اطمینان مردم هم
جلب خواهد شد. من البته به هیچوجه توصیه نمىكنم كه كسى در مقابل افرادى كه
مىخواهند با قانون گردن كلفتى كنند كوتاه بیاید؛ این را هم به آقایان گفتم، هم به
بعضى از كسانى كه براى شكایت پیش ما آمدند؛ اما مؤكداً توصیه مىكنم كه مراقب باشید
كه حق كسى ضایع نشود؛ چون رد صلاحیت چیز كوچكى نیست؛ یعنى اینكه ما كسى را رد
صلاحیت كنیم و احیاناً صلاحیت داشته باشد؛ «جرح»، مسألهى خیلى مهمی است. اینطور
نیست كه بگوییم ما اینطور فهمیدیم؛ نه، باید جوانبش كاملاً دیده و رعایت شود. در
بعضى از موارد و مصادیقى - بنا نداریم وارد جزئیات شویم - كه به بنده دو سه روز قبل
ارائه شد و دیدم، این معنا و آنچه انسان انتظار دارد، وجود نداشت. باید سعى كنید
آنچه انجام مىگیرد، متقن باشد. من همواره به دوستان عزیز و محترم شوراى نگهبان
گفتهام كه انسان باید جاى پا را مستحكم انتخاب كند و بر روى آن بایستد؛ زیر پا
نبایستى سست باشد و هیچ شبههى تخلف و تخطى از قانون یا كوتاهى در امر تطبیق با
قانون نباید بهوجود بیاید. مردم دوست دارند در انتخابات شركت كنند و انشاءاللَّه
شركت هم مىكنند و به انتخابات علاقهمندند و این روال احراز و تشخیص صلاحیت هم یك
روال همه جایىِ دنیایى است و مخصوص ایران و مخصوص مجلس شوراى اسلامی هم نیست. در
همه جا وقتى انسان براى مسؤولیتى مأموریت دارد كه مسؤول معین كند، قهراً تفحص و
جستجو مىكند كه آیا این شخص صلاحیت دارد یا ندارد؛ این هیچ ارتباط ندارد به اینكه
مجلس شوراى اسلامی باشد یا غیرمجلس شوراى اسلامی. بنابراین كار، كار معمولىیى است؛
كارى است كه در همه جاى دنیا و پیش همهى عقلاى عالم انجام مىگیرد. فرض كنید یك
نفر را براى مسؤولیتى به مجلس معرفى مىكنند. مجلس بیخود كه به این شخص رأى
نمىدهد، بلكه تفحص، تحقیق، مطالعه و جستجو مىكند تا ببیند كه این شخص نقطه ضعفى
نداشته باشد. اگر نپسندید، رد مىكند. این رد كردن را نمىشود به مجلس ایراد گرفت؛
زیرا مجلس صلاحیت آن شخص را احراز نكرده و او را رد كرده است. عین همین قضیه
دربارهى نمایندگان مجلس هم طبعاً صادق است. بنابراین روال، روال عادى است و مردم
هم این روال را قبول دارند و قانون اساسى هم این روال را احراز كرده است. آنچه كه
وظیفهى من و شماست، این است كه سعى كنیم آنچه را كه وظیفه ى قانونى است، با دقت و
با اتقان و با رعایت حال آن كسانى كه با آنها سر و كار داریم، انجام بدهیم؛ یعنى
ظلم به كسى نشود و حق كسى پامال نشود. افرادى كه صداى كلفتى دارند و همه صداى آنها
را مىشنوند، به نظر من به قدر آن استاد دانشگاه كه فرضاً نامهى خصوصى به جناب
آقاى جنتى مىنویسد كه من را رد صلاحیت كردهاند، در حالى كه خصوصیات و سوابق من
این است، اهمیت ندارند. من دلم براى آن شخص مىسوزد و براى كسى كه در گوشه و كنار
باشد و خداى نكرده به حق او بىتوجهى شده و رد صلاحیت شده، در حالى كه بهطور
عقلایى و عرفى و با همان قرائن عادى می شود صلاحیتش را احراز كرد. آنچه بنده را
نگران مىكند این است، كه نكند چنین اتفاق بیفتد. حالا كه الحمدللَّه فرصت هست،
واقعاً پروندهى یكیك افرادى را كه هستند، نگاه كنید. البته ممكن است بعضى
سابقهیى داشته باشند كه انسان براساس قرائنى كه دارد، تأیید مىكند كه آن سوابق -
كه الان مطلوب نیست - از آن اشخاص منقطع شده است. بنابراین انسان باید برطبق وضعیت
حال حكم كند. در مورد نمایندگان مجلس هم من به جناب آقاى جنتى پیغام دادم - پاى این
مطلب هم ایستادهام و به نظر من هیچ شبهه هم ندارد - كه اینجا جاى استصحاب است،
مادامی كه خلافش ثابت شود؛ یعنى شما نگویید ما آن وقت یقین نداشتیم؛ نه، حمل بر صحت
كنید. جایى هم كه هم عمل خودتان را - آنهایى كه بودید - هم عمل دیگران را - آنها كه
نبودند - شك دارید، حمل بر صحت كنید. اینهایى كه آمدند، با احراز آمدهاند؛ مگر
خلافش ثابت شود. اگر خلافش ثابت شد، به حرف هیچكس گوش نكنید و همان مطلبى را كه
ثابت شده عمل كنید؛ اما اگر خلافش ثابت نشد، این احراز، استصحاب است و هیچ لزومی
ندارد كه انسان بخواهد از طریق دیگرى این صلاحیت را احراز كند. به نظر من در مورد
نمایندگان مجلس، مىشود این كار را انجام داد. البته حساب آن كسى كه بعد از احراز
صلاحیت، عدم صلاحیتش ثابت شده، جداست و آن، محل كلام نیست؛ اما مادامی كه احراز عدم
صلاحیت نشده، جاى استصحاب صلاحیت است؛ آن وقت صالح بود، حالا هم صلاحیتش را استصحاب
كنید. آنجایى هم كه شك هست، استصحاب كنید. این، مخصوص نمایندگانى است كه احراز
صلاحیتشان در دورهى قبل شده است. البته كسانى در دورههاى اسبق بودهاند كه طبعاً
چنانچه در دورهى قبل صلاحیتشان رد شده باشد، دیگر اینجا جاى استصحاب نخواهد بود؛
اما اگر كسانى هستند كه دورههاى قبل در مجلس بودهاند و بعد هم اصلاً نامزد
نشدهاند، همین حرف برایشان جارى خواهد بود. راه، راه هموارى است؛ راه دشوارى نیست؛
بعضى سعى مىكنند كارهاى آسان را مشكل كنند و كارهایى كه راه قانونى دارد، از راه
قانونى مشى نكنند؛ نه، این كار راه قانونى دارد و شما تازه مسؤولیت قانونى و
رسمیتان شروع شده و مىتوانید رسیدگى كنید؛ در این زمینه هیچ اشكالى به نظر
نمىرسد. به هرحال ما شما را دعا مىكنیم؛ دشوارى كار شماها را هم مىدانیم.
اینطور كارها كه رنگى از قضاوت دارد، همیشه مورد تهاجم است؛ بالاخره یكى از دو نفر
در قضاوت، انسان را مورد طعن و دق قرار مىدهند؛ این مسأله قهرى است و انسان بایستى
خودش را براى اینطور مسائل آماده كند. هرچه این فشارها بیشتر باشد، اجر شما پیش
خداى متعال بیشتر است؛ از اینها خیلى ابائى نداشته باشید؛ بالاخره هست. در راه حفظ
نظام مقدس جمهورى اسلامی و براى اقامهى این بناى رفیع و مستحكم كه امید آیندهى
امت اسلامی است و امروز هم مایه ى امید امت اسلامی است، باید مبارزه و مجاهدت كرد؛
باید سختیها را تحمل كرد. انواع و اقسام سختیها وجود دارد و این هم یكى از سختی هاست، كه البته فقط هم این نیست. انشاءاللَّه این سختیها را تحمل كنید، خداى
متعال اجر خواهد داد. والسّلام علیكم و رحمةاللّه و بركاته