شهید آوینی

 

 

 

ابوذر در تبعید!

بره بی پناه خدا

در محاصره گله گرگان!

یوسف محسود برادران!

 عیسای مظلوم

در همسایگی بندگان سامری!

فرزند علی

در زندان اولاد امیه!

ابوذر در تبعید!

لبنان!

به مرز نامت که می رسم

قافیه هایم را گم می کنم

 

اینجا تهران است

ما در خانه هایمان نشسته ایم

و لبنان را در تلویزیون می بینیم

همچنان که افغانستان را دیدیم

و عراق را

سیاستمدارانمان راه به ترکستان برده اند

و شاعرانمان

دنبال قافیه هایی برای "بیروت" می گردند

و اخبار را دنبال می کنند

 

لبنان باید به اسیری برود

لبنان باید تشنه بمیرد

لبنان باید زیر سم اسبان مثله شود

چون روزی نام حسین را بر لب آورده است

و نصرالله باید مثل پسرش جزغاله شود

چون مثل خمینی حرف می زند

و روزی دست خامنه ای را بوسیده است

 

دلقک های سیار

به تو می خندند، نصرالله!

فاحشه های فراری

دایه های مهربان تر از مادر شده اند

و برای کودکان شهید

اشک می ریزند

آنها بهشت را نمی دانند

و خدا را نمی بینند

و هرگز نخواهند فهمید

که علی اصغر

تشنه نمرد

و عباس

که تکه تکه از شریعه برگشت

چیزی از دست نداد

 

همسایگانت

تو را به خدا سپرده اند

و خود را به شیطان

و شیطان بزرگ

برای حذف آیه های جهاد از کتاب خدا

مصمم تر شده است

لبنان!

عروس دلربای خاورمیانه!

چه می کنی با حسادت عجوزه های همسایه

که قدرشان را کاسته ای با قد بلندت؟

 

لبنان!

سینه ات را برهنه کرده ای

سالهاست

اکنون

گرده ات را نیز برهنه کن

تو

تاوان کشته های خیبر و بدر را

یکجا پس خواهی داد.

 

شعری از امید مهدی نژاد

Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved
logo