شهيد آويني از مقاومت و لبنان مي گويد
: چهره امروز لبنان نسبت به گذشتههاي خويش تغييرات بسياري يافته است.عمده اين تحولات را بايد مستقيما به شرط لازم صدور انقلاب اسلامي و احياي تفكر ديني در مردم لبنان بازگرداند، اما در عين حال نبايد چشم بر شرط كافي، كه وضع تاريخي لبنان و خصايل ذاتي مردم آن است فرو بست.تظاهراتي در بيروت؛ عدهاي كفنپوش پيشاپيش ديگران به چشم مي خورند. روي كفن آنها شعارهايي به زبان عربي نوشته شده است.
اين تظاهراتي است كه براي پشتيباني از حكم حكيمانه امام خميني درباره سلمان رشدي، مولف كتاب «آيات شيطاني»، در بيروت برگزار شده است. چرهه تظاهرات به صورتي باور نكردني شبيه اجتماعات است كه در ايران امروز تشكيل ميشود. در پيشاپيش صفوف، جواناني كه چهرههايي چون بسيجيان ايراني دارند، كفنهايي تمثيلي به تن كردهاند كه بر آنها نوشته است «ما براي اجراي حكم اعدام سلمان رشدي آمادهايم.»چهره امروز لبنان نسبت به گذشتههاي خويش تغييرات بسياري يافته است، تغييراتي كه عليرغم شدت گرفتن جنگهاي داخلي و قدرت يافتن دولت غاصب اسرائيل افق بسيار روشني را در برابر لبنان گشوده است.عمده اين تحولات را بايد مستقيما به شرط لازم صدور انقلاب اسلامي و احياي تفكر ديني در مردم لبنان بازگرداند، اما در عين حال نبايد چشم بر شرط كافي، كه وضع تاريخي لبنان و خصايل ذاتي مردم آن است فرو بست.
لبنان كشور كوچكي است با مساحيت در حدود يك صدم و شصتم ايران، در غرب آسيا، در منطقه خاروميانه و در ساحل شرقي درياي مديترانه كه از شمال و شرق و جنوب شرقي با كشور سوريه و از جنوب هم مرز با فلسطين اشغالي است و درست در ملتقاي سه قاره اروپا، آسيا و آفريقا واقع شده و كانوني است كه آخرين اديان توحيدي زمين، مسيحيت و اسلام ، در آن تلاقي يافتهاند.
در تقسيمات معمول كشوري، لبنان از پنج استان كوچك تشكيل شده است: استان «بيروت»با مركزيت «بيروت» ،«استان جنوبي» با مركزيت بندر « صيدا» استان « بقاع» با مركزيت « زحله» ،« استان شمالي» با مركزيت « طرابلس» و استان « جبل» با مركزيت «بعبدا».
لبنان را كشور « ارض» مينامند و ارض درخت هميشه سبزي است از خانواده كاج و سرو كه غالب ارتفاعات را پوشانده است. مناطق ساحلي در تابستانها گرم و مرطوبند و در زمستانها آب و هوايي ملايم دارند. در نقاط كوهستاني نيز اگر چه برف ميبارد، اما اختلاف درجه حرارت در سراسر سال از 12 تا 15 درجه سانتي گراد تجاوز نميكند و لذا زمين به تمامي فرصت يافته است تا بركات خويش را ظاهر كند؛ بركتي كه در بيان قرآن به مسجد الاقصي و اطراف آن عطا شده و از جانب لبنان تا سواحل زيباي درياي لاجوردين مديترانه ادامه يافته است. دوه رودخانه بزرگ و كوچك نيز در ايجاد طبيعت بينظير لبنان شركت دارند، طبيعتي كه گنجينههاي پنهان خاك را به عرصه شهود كشانده است. آيا آفتاب نيز لبنان را به چشم ديگري مينگرد؟
در ملتقي نهرين، محل تلاقي دو رشته از اين رودها در نزديكي بيروت، طبيعتي آن همه زيبا به ظهور رسيده كه تا پيش از شروع جنگهاي داخلي يكي از عشرتكدههاي جاذب دل باختگان عروس دنيا بوده است؛ همانها كه بيروت را نيز « عروس خاورميانه» لقب داده بودند.
استيلاي روميان بر لبنان به قرن اول قبل از ميلاد باز ميگردد. اكنون « هليوپوليس» يا «مدينة الشمس»،مركز حكومت روميان را «بعلبك» مينامند. اين تغيير نام در سال پانزدهم هجري روي داده است كه مسلمين لبنان را فتح كردهاند. لبنان همسايه فلسطين و سرزمين بعثت انبيايي است كه از نسل اسحاق هستند و لذا در قرن چهارم بعد از ميلاد لبنان سرزميني است كاملا مسيحي. تا پيش از آن ، در طول قرنها ، از دوران كنعانيان هزاره سوم پيش از ميلاد تا حاكميت مقدونيان و بعدها استيلاي روميان ، لبنان مركز قبول انواع فرهنگهاي شركت آميز بوده است.
در طول هزارها سال لبنان يا خود مركز بزرگترين وقايع تاريخ زندگي بشر بوده است يا در مسير همه حركات تاريخي و تمدنهاي دير پايي قرار داشته كه در حيات بشر رخ نمودهاند. لبنان از نزديكترين مناطقي است كه مشمول پيشروي اسلام به ديگر نقاط جهان واقع ميشود.
تغيير نام « هليوپوليس» به نام فنيقي«بعلبك»، ترويج فرهنگ اسلام و زبان عربي به جاي زبان سرياني، تاسيس مساجد و ضرب سكه اسلامي از اثرات فتح لبنان در قرن هفتم ميلادي در زمان خليفه دوم است. سرزمين شام در آن روزگار محدوده وسيعي را شامل فلسطين، اردن، سوريه و لبنان كنوني در بر ميگرفته است.خلاصه تاريخ سلطه سياسي را در لبنان و شامات ميتوان اين گروه بيان كرد:
امويان از اوايل قرن هفتم تا اواسط قرن هشتم،عباسيان تا اواخر قرن يازدهم، صليبيون به مدت يك قرن تا اواخر قرن دوازدهم، ايوبيون و مماليك تا اوايل قرن شانزدهم و سپس عثمانيها تا اواسط قرن نوزدهم بر لبنان حاكميت يافتند. درس ال 1864 لبنان به اشغال فرانسه درآمده وسپس حاكميت توسط فرانسه به مارونيها واگذار شده است.
اينجا«دير القمر» پايتخت حكومت «معنيها» بود كه پيش از « شهابيون» بر لبنان حاكميت داشتند. آنها وابسته به طايفه « دروزيها» بودند و براي نخستين بار در تاريخ جديد لبنان نفوذ اروپاييها از طريق «فخرالدين دوم» از همين سلسله در لبنان برقرار ميگردد. كشور لبنان تا قبل از سال 1920 وجود ظاهري نداشت، بلكه به عنوان استاني از كشور بزرگ سوريه محسوب ميشد و معروف بود به استان جبل لبنان .
بعد از جنگ جهاني اول، نيروهاي متفقين لبنان را اشغال كردند و آن را تحت اداره نظامي فرانسه قرار دادند. دولت فرانسه در سال 1920 محدودهاي شامل مناطق كنوني لبنان را از كشور سوريه جدا كرد و آن را «سرزمين خودمختار لبنان» خواند.( در اين دوره) حكومت لبنان در دست يك فرماندار عالي فرانسوي است كه به مسيحيان و بخصوص به مارونيها گرايش دارد. در سال 1926 قانون اساسي لبنان به تصويب رسيد. بعد از اولين سرشمراي در سال 1932 قانوني به نام « قانون طايفي» تحت نظارت فرانسه نوشته شد كه بر اساس آن هر يك از طوايف لبنان داراي امتيازاتي شدند.
امروز چهره لبنان با جنگهاي داخلي آن تشخص يافته است، جنگهايي كه بين طوايف مختلف مردم لبنان درگرفته و زمينه را براي حاكميت اسرائيل بر فلسطين اشغالي و قسمتهايي از خاك لبنان فراهم ساخته است. وضع كنوني لبنان از يك سو به جايگاه تاريخي و جغرافيايي آن در كره زمين باز ميگردد: لبنان درست در ملتقاي سه قاره اروپا، آسيا و آفريقا و در محل تلاقي آخرين اديان توحيدي زمين - مسيحيت و اسلام - قرار گرفته است. از سوي ديگر،تشكيل حكومت صهيونيستي اسرائيل در فلسطين اشغالي باعث شده است تا اختلافات موجود در ميان طوايف لبنان در جهت يك درگيري ظاهرا پايان ناپذير داخلي به كار بيفتد.
نحوه تاسيس دولت اسرائيل در خاك فلسطين اشغالي ميتواند پرده از راز شيوههايي بردارد كه استكبار جهاني قرنهاست از طريق آن سلطه خود را بر جهان حفظ كرده و حتي وسعت داده است. در آوريل 1920 جلسه شوراي عالي متفقين براي تعيين سرنوشت كشورهاي عربي تشكيل شد و نتيجه مذاكرات به آنجا رسيد كه سوريه و لبنان تحت سرپرستي فرانسه، و عراق تحت الحمايه انگليس واقع شود و فلسطين هم مشروط بر آنكه پيشنهاد «بالفور» به اجرا دربيايد، تحت قيموميت انگلستان قرار بگيرد. لرد بالفور وزير خارجه بريتانيا در نوامبر 1917 خواستار پايه گذاري يك وطن يهودي در سرزمين فلسطين و تحت سرپرستي دولت بريتانيا شده بود. در سال 1922 دولت انگليس آمادگي خود را اعلام داشت و لايحه تشكيل سرزمين ملي يهوديان در فلسطين به تصويب جامعه ملل درآمد. مهاجرت و اسكان يهوديان با پشتياني بيدريغ بريتانيا همه روزه افزاي شمييافت.
در فاصله سالهاي 1919 تا 1932 ، صدر و نوزده هزار و چهارصد تن يهودي به فلسطين مهاجرت كردند. در اين بين سازمانهاي صهيونيستي نيز با تمام امكانات دستاندركار پيشبرد سياسيت « زمين خواري» ، غصب زمينها و راندن كشتگران تهيدست در پيوندي تنگاتنگ با مالكان بزرگ بودند. كارگزاران بريتانيايي براي تسهيل كار زمين خواران در سال 1938 نيز قانوني با سرشت غارتگرانه به تصويب رساندند. بر پايه اين قانون هر قطعه زمين فلسطين را كه منافع عمومي ايجاب ميكرد ميشد به زور از كشاورزان خريد. اين قانون دستاويز مصادره زمينهاي فلسطينيان به بهانه ايجاد ساختمان پايگاه ، و مسير را ه آهن و غيره قرار گرفت.
مبارزات مردم عليه صيونيستها رفته رفته سراسر زمين فلسطين را فرا گرفت. اما در سال 1929 بريتانيا شرارههاي انقلاب را با خون خاموش كرد: 351 تن شهيد و 1719 تن مجروح . در سال 1932 يهوديان نوزده درصد از جمعيت فلسطين را تشكيل ميدادند. سال 1933 با روي كار آمدن فاشيسم هيتلري در آلمان و آزار و شكنجه يهوديان توسط نازيها مهاجرت يهوديان از آلمان اوج گرفت.
سرانجام سال 1947 فرا رسيد. برتيانيا ديگر چشماندازي روشن در آينده نميديد. از يك سو در برابر رقيب جديد خود،آمريكا، ياراي ايستادگي نداشت و از سوي ديگر، فلسطين در آتش ناآرامي و انقلاب ميسوخت و بريتانيا نميتوانست سرپرستي خود را همچون گذشته و با همان شيوه بر اين كشور اعمال كند. از اين رو،در فوريه 1947 بريتانيا به اميد گرهگشايي از مشكل فلسطين مسئله را به سازمان ملل ارجاع داد. در آن زمان شمار كل ساكنان فلسطين يك ميليون و هشتصد و چهل و پنج هزار نفر بود كه از اين رقم 67 درصد عرب و 33 درصد يهودي بودند. قرار بر اين شد كه سرپرستي بريتانيا بر فلسطين در ماه مه 1948 پايان پذيرد.
انگليسيها هنگام تخليه،مراكز دولتي، اردوگاهها، سنگرهاي نظامي و فرودگاهها را به دست يهوديان سپردند و ابزار جنگي خويش را به صهيونيستها فروختند. جنگ اكتبر 1973 بعد از جنگ شش روزه تنها پيروزي نسبي اعراب در نبرد با اسرائيل است كه به دليل تقارن با ماه مبارك رمضان به نبرد«رمضان» معروف گشت و به تقويت مسلمانان مبارز داخل فلسطين منجر شد. تا پيش از سال 1969 ، پايگاه مقاومت فلسطين در اردن بود و سرزمين نسبتا وسيعي بين اردن و اسرائيل در اختيار فلسطينها قرار داشت. در سپتامبر 1970 كه به «سپتامبر سياه» مشهور است، بعد از قتل عام پانزده هزار نفر از مردم فلسطين،ديگران مجبور به مهاجرت از اردن شدند و از آن پس مبارزات از داخل خاك لبنان ادامه پيدا كرده است.
رژيم اشغالگر قدس پس از عمليات گسترده « بيتالمقدس » در جنوب ايران كه تاثيرات چشمگيري بر مبارزان فلسطين باقي گذاشت، در شانزدهم خرداد 1361 به قصد سركوب كامل تحركات حق طلبانه مسلمين، هجوم وسيعي را از زمين و هوا و دريا با كمك نيروهاي سعد حداد، مزدوران ارتش جنوب لبنان،عليه لبنان آغاز كرد و تا بيروت پيش رفت.
از اين پس تاريخ مبارزات مسلمانان عليه رژيم اشغالگر قدس وارد مراحل افتخارآميز تازهاي شده است كه نهايتا به تحقق كلمه « الله اكبر» و آزادي فلسطين منتهي خواهد شد.خبرگزاري فارس