ترور مغنیه، سر آغاز یک جنگ تمام عیار

رژیم صهیونیستی و به خصوص سران و فرماندهان سیاسی و امنیتی آن حق دارند که از ترور مجاهد مبارز "عماد مغنیه" فرمانده شاخه نظامی حزب الله لبنان شاد شوند و به آن افتخار کنند. این مجاهد دلیر، با مقاومت افسانه ای خود شکستی سهمگین را بر پیکره ارتش صهیونیستی وارد ساخت، به طوری که کمیته تحقیق درباره جنگ اخیر لبنان موسوم به "وینوگراد" را بر آن داشت تا به شکست های سیاسی و نظامی مذبوحانه ارتش "اسرائیل" در جریان جنگ ژوئیه گذشته (2006م.) اعتراف کند. چگونه می شود که یک حزب با امکانات محدود و تعداد کمی شبه نظامی ظرف چند هفته موفق گردد در برابر ارتش شکست ناپذیر رژیم صهیونیستی ـ آن گونه که بر سر زبان ها متداول است ـ پیروز شود.

ترور مرد شماره یک تحت تعقیب رژیم صهیونیستی و آمریکا و یکی از مهمترین چهره های موثر در پیروزی اخیر حزب الله بر رژیم صهیونیستی و مسئول و عامل اصلی سلسله عملیات های کم نظیر که به کشته شدن صدها نظامی آمریکایی و صهیونیستی منجر شد "اسرائیل" و آمریکا را بسیار خوشحال کرد. آمریکا 25 میلیون دلار برای هر کس که اطلاعاتی درباره این مجاهد در اختیارش قرار دهد تعیین کرده بود. آمریکا به این خاطر که مغنیه همواره جانب احتیاط را پیشه می کرد و چهره خود را بارها تغییر داده بود، لقب "شبح" را به وی داده بود.

بدون شک، ترور مغنیه دستاوردی بسیار بزرگ برای رژیم صهیونیستی به شمار می آید. اجرای این عملیات تروریستی نشان می دهد که رژیم صهیونیستی توانایی اجرای عملیات های پیچیده و حساس علیه اهداف بسیار بزرگ را دارد. بنابراین و با روشن شدن این مطلب، کشورهای اسلامی می بایست خلل موجود در تدابیر امنیتی ویژه حمایت از شخصیت های برجسته خود را هر چه سریعتر شناسایی و در صدد رفع آن برآیند.

اهداف و انگیزه های رژیم صهیونیستی از این عملیات کاملا شناخته شده و مشخص است. اولا این که این عملیات برای اعاده حیثیت از دست رفته ارتش در جریان جنگ اخیر لبنان صورت گرفت و ثانیا با ترور مغنیه، تلاش شد تا نظریه مربوط به ضعف و فروپاشی توان بازدارندگی رژیم صهیونیستی آن گونه که در جنگ لبنان مشخص شد، اندکی اصلاح شود. مقاومت لبنان در جنگ اخیر توانست به خوبی از خود ایستادگی و پایداری نشان دهد و زمان جنگ را طولانی کند و نیز رزمندگان حزب الله موفق شدند دامنه جنگ را به داخل خاک "اسرائیل" بکشانند و زمام امور را حتی تا لحظه پایان جنگ در اختیار بگیرند.

از سوی دیگر ترور مغنیه ثابت کرد که رژیم صهیونیستی به شکست خود در برابر حزب الله لبنان اعتراف نکرده است و اینک خود را برای جنگ آتی آماده می کند تا از این طریق آبروی از دست رفته ارتش خود را بار دیگر به دست آورد. رژیم صهیونیستی تنها به منطق زور ایمان دارد و بر این باور است که آن چه را که نمی توان با توسل به زور محقق ساخت می بایست برای دست یافتن به آن، زور بیشتری را به کار برد. ما پیش از ترور مغنیه، با اندکی تامل در حمله جنگنده های رژیم صهیونیستی به یک پایگاه نظامی سوریه، جنگ گسترده نظامی علیه غزه و نیز تهدیدات مکرر علیه حزب الله و سوریه و ایران می توانستیم بر مقاصد و توطئه های این رژیم مطلع شویم. اما در این میان نگران کننده ترین واکنش ها به ترور عماد مغنیه، واکنش آمریکاست. سخنگوی کاخ سفید، این عملیات را مورد ستایش و تمجید قرار داد و مدعی شد که جهان بدون مغنیه، جهانی امن تر و بهتر است. آمریکا پیش از یک چنین موضع گیری در ابتدا می بایست به مسئولیت ها و وظایف خود به عنوان به اصطلاح قوی ترین کشور جهان در قبال براقراری امنیت و صلح در جهان، عمل کند و هر گونه عملیات های تروریستی غیر قانونی را محکوم کند.

به دنبال ترور مغنیه و پس از شادی و شعف سراسری در رژیم صهیونیستی و پس از آن که اعضای کنست (پارلمان) این رژیم به ایهود اولمرت به خاطر اجرای این عملیات تبریک و تهنیت گفتند بی آن که نامبرده هیچ اشاره ای به مسئول بودن اسرائیل در این عملیات بکند و حتی برای فریب افکار عمومی هر گونه دست داشتن اسرائیل در ترور مغنیه را تکذیب کرد، اما این خنده و شادی تمسخر آمیز پس از آن که سید حسن نصر الله دبیر کل حزب الله لبنان رژیم صهیونیستی را به شدت تهدید کرد، جایی در میان رهبران و فرماندهان نظامی و امنیتی این رژیم نداشت.

مطبوعات رژیم صهیونیستی با احساس مسئولیتی بالا به کابینه اسرائیل و آحاد صهیونیست ها نسبت به انتقام حزب الله هشدار سختی دادند. این نگرانی ها تا جایی ادامه یافت که برخی از صهیونیست ها اجرای طرح ترور مغنیه را به باد انتقاد گرفتند. ترور مغنیه، حزب الله را متقاعد ساخت که جنگ ژوئیه هنوز تمام نشده و جنگ تمام عیار از این به بعد در خارج اراضی لبنان صورت خواهد گرفت و بدین ترتیب منافع رژیم صهیونیستی در تمام نقاط دنیا هدف حزب الله قرار خواهد داشت. دبیر کل حزب الله در اظهارات اخیرش بر آمادگی حزب خود برای مقابله با هر گونه جنایت تاکید و خاطرنشان کرد که ترور مغنیه آغازی برای سقوط و فروپاشی رژیم صهیونیستی است و همان گونه که خون راغب حرب در جنگ 1984م.

صهیونیست ها را از بیروت و لبنان به استثنای نوار مرزی لبنان با فلسطین اشغالی بیرون کرد و همان طور که خون "عباس موسوی" دبیر کل اسبق حزب الله در سال 1993م. رژیم صهیونیستی را از نوار مری لبنان به استثنای کشتزاهاری اشغالی "شبعا" بیرون کرد، این بار خون مغنیه این رژیم را از هستی ساقط خواهد کرد.

امروز کلیه فرماندهان نظامی، سران سیاسی و احزاب و افکار عمومی رژیم صهیونیستی تهدیدات نصر الله را جدی می دانند. کابینه صهیونیستی به همه صهیونیست ها و یهودیان در سراسر جهان هشدار داده که جانب احتیاط را پیشه کنند و به حال آماده درآیند. کابینه صهیونیستی همچنین از صهیونیست های ساکن اراضی اشغالی خواسته است که در اوضاع کنونی به هیچ یک از کشورهای عربی سفر نکنند.

اگر اسرائیل در فکر صلح و آرامش بود هرگز مغنیه را ترور نمی کرد. ترور مغنیه راه برای سلسله اقدامات تلافی جویانه باز می کند. کسی که بذر کراهیت و مرگ را می پاشد جز هراس و مرگ، محصولی را برداشت نخواهد کرد.

حزب الله که همواره در گفته ها و وعده هایش صادق بوده و ستون فقرات پیکر مقاومت لبنان به شمار می آید و در گذشته موفق شد ارتش رژیم صهیونیستی را طی سال های 2000 و 2006م. شکست دهد این بار نیز به وعده های خود عمل خواهد کرد. حال اگر اسرائیل این تهدیدات را باور کرده پس ما چرا آن را باور نکنیم؟!