شهید آوینی

 


قصه هاي جنگ تموز از زبان رزمندگان حزب الله

نشريه لبناني "السفير"، سلسله مطالبي را تحت عنوان "قصه هاي جنگ تموز (33 روزه) از زبان رزمندگان" به چاپ رساند. مطلب ذيل كه به نبرد "بنت جبيل" مربوط مي شود، پنجمين مطلب اين روزنامه است كه با عنوان "نبرد بنت جبيل: اسرائيلي ها فكر مي كردند درختان زيتون به سوي آنها تيراندازي مي كنند" چاپ شد.

اهميت و جايگاه وقايع "بنت جبيل" كمتر از ديگر وقايع جنگ تموز (33 روزه) نيست. در بنت جبيل ويراني گسترده اي رخ داد و داستان هاي جالبي از پايداري مقابل دشمن روايت شده است. در بنت جبيل يكي از بزرگترين و خونين ترين نبردهاي جنگ 33 روزه سال 2006 اسرائيل عليه لبنان به وقوع پيوست. موجوديت و كليت بنت جبيل هدف دشمن بود، ولي مردم مقاومت كردند و اين منطقه به همين خاطر هم جايگاهي ارجمند يافت.

يكي از فرماندهان (مقاومت) نبرد در بنت جبيل گفت، از جمله دلايلي كه باعث شد دشمن بنت جبيل را اينگونه و به طور گسترده ويران كند، انتقام گرفتن به خاطر حضور "سيدحسن نصرالله" دبيركل حزب الله در اين شهر پس از آزادسازي سال 2000 و سخنراني اش به خاطر آن پيروزي بود.

حدودا يك سال از جنگ 33 روزه گذشته بود كه روزنامه اسرائيلي "يديعوت آحارونوت" مشاهدات سربازان اسرائيلي را در بنت جبيل منتشر كرد. يكي از اين سربازان گفته بود:در پاسخ به اظهارات "سيدحسن نصرالله" دبير كل حزب الله، كه در پي تخليه نيروهاي اسرائيلي از جنوب (لبنان) در ما مه (ارديبهشت) سال 2000، (اسرائيل را) تارهاي (خانه) عنكبوت خوانده بود، ما با عملياتي تحت عنوان "ريسمان هاي محكم" به سمت بنت جبيل حركت كرديم.
اسرائيلي ها به خاطر دو سرباز اسيرشان نبود كه شهر قديمي بنت جبيل را ويران كردند و رزمندگان مقاومت هم داخل آن شهر حضور نداشتند، بلكه بسياري از آنها در بيرون شهر بودند.

اسرائيلي ها پس از آنكه نتوانستند داخل شهر شوند، تنها به خاطر انتقام گرفتن، آن را هدف قرار دادند.
نظاميان اسرائيلي سپس باغات زيتون اطراف بنت جبيل را به عنوان مواضع خود انتخاب كردند و مواضع نظامي شان را در حد فاصل ميان اين شهر و شهرك عيناتا قرار دادند، با اين تصور كه اين باغ ها آنها را از چشمان رزمندگان مقاومت مخفي نگه مي دارد. ولي به خاطر نخوت شديدي كه داشتند به اين مسئله پي نبردند كه اين باغ ها براي صاحبان آنها، يعني كساني كه درختان را كاشتند و بزرگ كردند، سزاوارتر است. آنها (لبناني ها) معمولا در منازل بزرگ (و ييلاقي مانند) خود در اطراف شهر مي آمدند و دور هم جمع مي شدند. اما در اين موقع، منازل و باغ ها تبديل به كمين (نيروهاي مقاومت) شده بودند. اسرائيلي ها به اين باغ ها آمده بودند تا آنها را از دست مردان حزب الله خارج سازند، ولي اين خودشان بودند كه عجز و لابه كنان برگشتند. طبق شهادت ها و اعترافات اسرائيلي ها، در نبردهاي بنت جبيل حدود 35 نظامي آنها به قتل رسيدند و اين جداي از تانك هايي است كه در آنجا منهدم شدند.

اكنون (سال 1386) تعدادي از مهندسان، كه برخي از آنها داوطلب هستند، مي خواهند بنت جبيل را به همان شكل قبل از ويران سازي اسرائيلي ها درآورند، زيرا در اين شهر طبقات بالايي ساختمان ها، جديد بودند و طبقات زيرين آنها، آثاري بودند كه قدمت تاريخي آنها مشخص نيست مربوط به چه دوره اي است.
يكي از فرماندهان (مقاومت) مي گويد "جنگ زميني در چارچوب عمليات پاكسازي مرحله اي و خطي (اين يك اصطلاح نظامي است) شروع شد."

وي در حالي كه لبخند مي زند، اينگونه ادامه مي دهد: بدين ترتيب كه ارتش اسرائيل حمله زميني خود را از ارتفاعات مارون به سمت بنت جبيل، كه فاصله خيلي كوتاهي داشت، آغاز كرد."
او سپس، مواضع مشرف بر بنت جبيل كه همان ارتفاعات طبيعي اطراف اين شهر هستند، را برمي شمارد و در مورد تعداد دفعاتي كه نيروهاي اسرائيلي تلاش كردند تا اين موضع را به دست آورند و بر شهر مسلط شوند، توضيح مي دهد. اين فرمانده در خلال صحبت ها و توضيحاتش، مواضعي را كه اسرائيلي ها به دست آوردند شرح مي دهد: "...اينجا تپه مارون... اينجا تپه مسعود... اينجا مثلث "عيناتا- بنت جبيل- مارون"... اينجا فريز و اينجا هم گراندپالاس قرار دارد."

شهر بنت جبيل طي جنگ 33روزه، سه بار مورد هجوم قرار گرفت: در مرحله نخست، عمليات مستقيم (آزادسازي) اسيران آغاز شد و از سيزدهم تموز (23تير) تا بيست وچهارم همين ماه(چهارم مرداد) طول كشيد.طي اين مرحله، بدون آن كه حمله زميني صورت گيرد، شهر مرتباً بمباران مي شد. مرحله دوم عمليات از بيست وچهارم تا بيست ونهم تموز (نهم مرداد) ادامه يافت. دشمن در اين مدت تلاش كرد كه از طريق تپه مارون و شهرك عيناتا و تپه مسعود، بنت جبيل را اشغال كند. مرحله سوم، از بيست ونهم تا هشتم ماه آب (هجدهم مرداد) طول كشيد. در اين مرحله بود كه بنت جبيل به شكل انتقام جويانه اي هدف بمباران قرار گرفت و ويران شد.

اما، حمله زميني به بنت جبيل در روز بيست وچهارم تموز آغاز شد، يعني زماني كه يك گردان از نيروهاي پياده ارتش اسرائيل از طريق تپه مارون الرأس، دست به پيشروي به سمت شهر زد. پيشاپيش اين پيشروي، نيروهايي از ارتش قرار داشتند كه تانك ها را از منطقه شرقي مارون به داخل بنت جبيل هدايت مي كردند. در اين هنگام، نيروهاي مقاومت سه تانك را منهدم كردند، اقدامي كه باعث شد دشمن در استفاده از تانك منصرف شود و نيروهاي گردان پياده نظام مذكور شروع به پيشروي به برخي از مناطق اطراف بنت جبيل كردند، ولي تعداد زيادي از نيروهاي مقاومت نيز به سرعت اطراف تپه مارون و نزديك مهنيه بنت جبيل پراكنده شدند.

رزمندگان مقاومت در برخي از مواضع خود منتظر مي ماندند تا نيروهاي اسرائيلي به اندازه كافي به آنها نزديك شوند و سپس آنها را هدف قرار مي دادند، اين عملياتي بود كه در مهنيه صورت گرفت.
به اعتراف اسرائيلي ها، طي درگيري هاي نخست در نزديكي مهنيه، دو سرباز اسرائيلي كشته و تعدادي مجروح شدند. به گفته شاهدان، نيروهاي امدادي اسرائيل كه مي خواستند زخمي هاي خود را از معركه خارج كنند، گريه مي كردند و بر سر خود مي زدند.

تجمع در ورودي عيناتا

در بيست وششم تموز (ششم مرداد) نيروهاي اسرائيلي در ورودي جنوبي شهرك عيناتا، براي حمله به بنت جبيل تجمع كردند و نيروهايي نيز از شهرك "افيميم" به مارون و سپس عيناتا وارد شدند.
نيروها شب هنگام پيشروي كردند و اين پيشروي در شب عمداً صورت مي گرفت، چرا كه اسرائيلي ها گمان مي كردند پيشروي شبانه باعث مي شود كه آنها ديده نشوند. اما از آنجا كه رزمندگان مقاومت در همه جاي منطقه پراكنده بودند، نيروهاي اسرائيلي در كمين آنها مي افتادند و با نارنجك و مسلسل و سلاح هاي سبك هدف قرار مي گرفتند. استفاده از نارنجك نشان مي دهد كه دو طرف تنها چند متر با يكديگر فاصله داشتند. اينجا بود كه برخوردهاي خونيني ميان رزمندگان مقاومت و نيروهاي اسرائيلي رخ داد و تعداد زيادي از نظاميان اسرائيلي كشته و يا زخمي شدند. خود اسرائيلي ها اعتراف كردند كه طي زد و خورد در اين مرحله، هشت كشته و 31 مجروح دادند. بعد از اين درگيري، رزمندگان مقاومت بر منطقه مسلط و سپس، دوباره پراكنده و در مواضع خود مستقر شدند. نيروهاي اسرائيلي نيز در اين هنگام مشغول تخليه اجساد و زخمي هاي خود بودند.

مشاهده شدن نظاميان در خانه هاي تپه مسعود

همزمان با درگيري هاي عيناتا، نيروهاي اسرائيلي دست به پيشروي از سمت تپه مسعود زدند. نيروهاي اسرائيلي كه در نبرد بنت جبيل براي پيشروي تنها به يك گردان اتكا داشتند، پس از تلفاتي كه در جنگ مارون به آنها وارد شد، اين بار ارتش اسرائيل، با يك هنگ پيشروي كرد.
به همين خاطر، از طريق ديدباني مشخص شد كه تعداد نيروهايي كه درصدد ورود به مناطق مشرف بر بنت جبيل برآمدند، بسيار زياد هستند.

نيروهاي اسرائيلي از طريق پيشروي شبانه، توانستند به تپه مسعود برسند، ولي پس از آنكه از طرف رزمندگان مقاومت مشاهده شدند، درگيري ها بين طرفين شروع شد و تا صبح ادامه يافت. سپس به خاطر تلفاتي متوجه اسرائيلي ها شد، آنها دست به عقب نشيني زدند. خود اسرائيلي ها در مورد تعداد تلفات شان چيزي نگفتند، ولي ديده شد كه دو نفر از آنها كشته و 15 نفر ديگر زخمي شدند.

نيروهاي دشمن پس از عقب نشيني، در برخي از ساختمان هاي بزرگ تپه مسعود مستقر شدند. بعدازظهر همان روز تعدادي از نيروهاي رزمي شناسايي مقاومت به اين ساختمان ها نفوذ كردند و با تعدادي از نيروهاي اسرائيلي در ورودي يكي از اين ساختمان ها درگير شدند، اقدامي كه باعث شد اسرائيلي ها شبانه از اين ساختمان ها بگريزند.
سپس هواپيماهاي اسرائيلي مستقيماً به سمت همين منازل هجوم آوردند و آنها را بمباران كردند. به گفته فرماندهان (مقاومت)، علت اين بمباران ها، وسايل و تجهيزات نظامي مهمي بود كه سربازان دشمن در آنجا از خود برجاي گذاشتند. اين بمباران ها تا نابودي كامل ساختمان ها ادامه يافت.

در بيست و نهم تموز، نيروهاي اسرائيلي به خاطر صدماتي كه در نبردهاي تپه مارون، عيناتا و تپه مسعود ديده بودند، خروج شان را از منطقه بنت جبيل اعلام كردند، و چيزي شبيه به آتش بس در منطقه طي روزهاي حد فاصل بين بيست و نهم تموز تا هفتم آب (هفدهم مرداد) برقرار شد.

مرحله سوم حمله اسرائيلي ها، با بمباران ويرانگر شهر بنت جبيل آغاز گرديد و در اين بمباران، از هواپيماهاي "اف-16" استفاده شد و توپخانه نيز وارد عمل شده بود. تعداد بمباران ها طي دو ساعت، به 100 بار رسيد، و در اين مرحله و پس از بمباران هاي پي درپي، بخش قديمي شهر به طور كامل ويران شد.
فرمانده (طرف گفت وگوي ما) مي گويد كه در آن زمان اعتقاد بر اين بود كه اسرائيلي ها فكر مي كردند نيروهاي مقاومت در بخش قديمي شهر حضور دارند، ولي تحليل ما اين است كه ويران سازي شهر، يك اقدام انتقام جويانه بود، چرا كه اين شهر معناي نمادين به خود گرفت و پايتخت مقاومت دانسته مي شد و "سيدحسن نصرالله"، دبير كل حزب الله، وارد آن شده بود.

هدف قرار گرفتن 12 تانك

اسرائيلي ها پس از شكستي كه در مرحله ورود به بنت جبيل و تپه هاي مارون و مسعود و منطقه ورودي عيناتا متحمل شدند، تلاش كردند كه نيروهايشان را در منطقه عيترون جمع و از آنجا به بنت جبيل حمله كنند.
اسرائيلي ها اين بار بخت خود را با محاصره شهر به شكل باز و گسترده، آزمايش كردند. آنها با بهره گيري از نيروهاي پياده نظام و زره پوش ها، به سمت منطقه "فريز" پيشروي كردند. در اينجا نيز رزمندگان مقاومت با نيروهاي پياده نظام درگير شدند و تعدادي از تانك ها را منهدم كردند، در اين موقع اسرائيلي ها تلاش كردند از منطقه فريز وارد عيناتا شوند، ولي اين تلاش نيز به شكست انجاميد.

گفته شده است كه لودرهاي اسرائيلي ها شبانه براي اينكه تانك ها هدف قرار نگيرند، بيل هايشان را بالا برده بودند، با اين حال، حدود 12 تانك هدف قرار گرفت.
در همين موقع، نيروهاي ديگر اسرائيلي از تپه مسعود شروع به پيشروي به سمت "صف الهوا" كردند، بر اساس اظهارات تازه اي كه شده است، ارتش اسرائيل اين بار توانست بر بنت جبيل تسلط پيدا كند، و البته درگيري ميان طرفين در تپه مسعود همچنان وجود داشت.

نيروهاي اسرائيلي به محض اينكه وارد يكي از خانه ها در نزديكي رستوران گراند پالاس شدند، رزمندگان مقاومت با مسلسل و گلوله هاي آر پي جي با آنها درگير شدند. به همين خاطر، سربازان اسرائيلي دوباره به سمت تپه مسعود فرار كردند. ولي وقتي كه در آنجا وارد يكي از خانه ها شدند، رزمندگان مستقر در داخل آن، سربازان را هدف آتش قرار دادند و تعداد زيادي از آنها را كشته و زخمي كردند و اين باعث شد كه نظاميان اسرائيلي به سمت مواضع ديگر خود در تپه مسعود بگريزند.

صف الهوا، قتلگاه اسرائيلي ها

روز نهم آب (نوزدهم مرداد) ارتش اسرائيل با بهره گيري از تعداد خيلي زيادي نيرو كه به گفته شاهدان، تا 200 نفر مي رسيد، تلاش كرد يك بار ديگر از مدخل شمالي عيناتا به سمت بنت جبيل پيشروي كند. اما، به محض اينكه نيروها به منطقه اي كه نظاميان (اسرائيلي) آن را قتلگاه ناميدند، وارد شدند، جايي كه هيچ پناهگاهي براي آنها در مقابل گلوله هاي رزمندگان مقاومت نبود، از همه طرف هدف آتش قرار گرفتند.

پس از اين نبرد، آن دسته از سربازان اسرائيلي كه توانستند خود را از معركه نجات دهند، گفتند: "احساس مي كرديم كه درختان زيتون به سوي ما تيراندازي مي كنند و پشت هر سنگي (يك فرد مسلح) يافت مي شد". اين درگيري ها چند ساعتي ادامه داشت و طي آن، تعداد زيادي از نظاميان اسرائيلي كشته و يا زخمي شدند. بقيه نيز با بر جاي گذاشتن مهمات خود در محل درگيري، از منطقه فرار كردند.
موقعي كه سربازان اسرائيلي به بركه عيناتا رسيدند و در حالي كه تعدادي مجروح را بر روي برانكاد (به گفته رزمندگان شاهد اين ماجرا، هفت برانكاد) حمل مي كردند، در كمين نيروهاي مقاومت گرفتار شدند، و در اينجا بودكه با سلاح و آر پي جي و گلوله هاي خمپاره هدف قرار گرفتند و بر تعداد تلفات آنها افزوده شد و دو تانكي هم كه براي اين عقب نشيني به كار گرفته شده بودند، نيز منهدم شدند.

به گفته يكي از فرماندهان مقاومت، اسرائيلي ها طي اين نبرد، برانكادها و زخمي ها را روي زمين رها كردند، تا اينكه هواپيماها و توپخانه وارد عمل شدند و با ايجاد ديواري از دود در اطراف مجروحان، توانستند زمينه اي فراهم كنند تا نظاميان اسرائيلي آنها را جا به جا و به سمت تپه فريز عقب نشيني كنند.

نبرد براي جلوگيري از نصب پرچم

نيروهاي اسرائيلي به تلاش هاي شكست خورده خود بسنده نكردند. براي مرحله سوم و آخرين بار نيز آنها تلاش كردند تا از تپه مسعود به سمت منطقه صف الهوا - بيمارستان صلاح غندور - پيشروي كنند. اين پيشروي زماني صورت گرفت كه اسرائيلي ها فكر مي كردند پس از اين همه بمباران هوايي و گلوله باران توپخانه اي و ويراني گسترده اي كه در منطقه به بار آمده، ديگر هيچ موجودي در آنجا زنده نمانده است. اما، رزمندگان مقاوت در آنجا حضور داشتند. نيروهاي دشمن تلاش مي كردند پرچم اسرائيل را حتي اگر شده بر روي يكي از ساختمان هاي تپه مسعود برافرازند، ولي با آتش تازه اي از جانب رزمندگان مواجه مي شدند و به همين خاطر نيز تعدادي از سربازان دشمن كشته و مجروح شدند.

به گفته اين فرمانده، بسياري از شهداي مقاومت در بنت جبيل، بر اثر بمباران شهيد شدند و تنها تعداد اندكي از آنها طي درگيري ها به شهادت رسيدند، چرا كه در نبردهاي ميداني، آنها بر دشمن مسلط بودند. علت اين تسلط نيز شجاعت رزمندگان، پايداري آنها و شناختي بود كه نسبت به طبيعت و سرزميني كه در آن مي جنگيدند، داشتند. اين ويژگي مدافعان است كه هميشه در مقابل دشمن، نسبت به ميدان نبرد، شناخت بهتري دارند. متقابلا سربازان اسرائيلي در نبردهاي ميداني، شكست مي خوردند.

تعداد سربازان اسرائيلي كه در نبردهاي بنت جبيل كشته شدند، 35 نفر بود و حدود 20 دستگاه تانك آنها نيز منهدم شد. بعدها مشخص گرديد تعداد نيروهايي كه اسرائيلي ها در اين نبرد به كار گرفتند، يك تيپ و يا سه گردان بود.
تعداد رزمندگان مقاومت نيز در مقايسه با نظاميان اسرائيلي، پنج تا 10 درصد اين نظاميان بود. 18 تن از نيروهاي مقاومت كه از فرزندان بنت جبيل بودند و 14 تن نيز از فرزندان عيناتا، به علاوه 18 شهروند (غيرنظامي) بنت جبيل در اين نبرد به شهادت رسيدند.

از ميان فرماندهان مقاومت نيز، "قاسم بزي" كه به گفته اهالي شهر، 20 سال از جانب اسرائيلي ها تحت تعقيب بود، در خلال بمباران يك منزل و انهدام آن در محله قديمي شهر، به شهادت رسيد. به همراه او نيز "سيد ابوطعام" مسئول حزب الله در بنت جبيل و رزمنده ديگري به نام "كفاح شراره" شهيد شدند. وقتي از فرمانده طرف گفت وگو پرسيده شد چرا قاسم در زمان بمباران و انهدام مركز شهر، در آنجا بود، توضيح داد كه يك فرمانده نبردهاي ميداني بايد در همه جا حضور داشته و با همه همنشين باشد و حضور ابوطعام در كنار وي نيز به اعزام كردن فرماندهان به جاهاي مختلف مربوط مي شود چرا كه ممكن است فرماندهان (به طور ناخواسته) در يكجا جمع شوند.

قاسم از فرماندهان برجسته نبرد مارون بود، و سپس از آنجا به بنت جبيل منتقل شد. بعد از شهادتش، "محمد قانصو" معروف به "ساجد" جايش را گرفت و جنگ را تا شهادتش در "دوره" رهبري كرد.

مشاهدات اهالي محل

"حسني بزي" كه در خلال جنگ، در بنت جبيل ماند، نقل مي كند اولين خمپاره ساعت هفت و نيم روز پنجشنبه سيزدهم تموز (بيست و سوم تير) به شهر اصابت كرد، و براثر آن، "هشام بزي" به شهادت رسيد و "كامل العشي" مجروح شد.
صبح روز بعد تپه هاي مشرف بر شهر، به ويژه تپه مسعود، بمباران شدند، اما اين بمباران ها هنوز به شكل گسترده نبود. بمباران ها تا هجدهم تموز (بيست و هشتم تير) ادامه يافت و در اين زمان، يك منزل متعلق به آل حميد هدف قرار گرفت و اين نشانه آن بود كه اسرائيل بمباران را از تپه ها به خانه ها كشانده است.

طبق گفته ها، 13 سرباز اسرائيلي در خلال عمليات پيشروي از تل مارون به سمت مهينه بنت جبيل كشته شدند. به گفته يكي از شاهدان نبرد، رزمنده اي به نام "علي عادل" يك كمين در منطقه جذع تينه در مسير سربازان اسرائيلي ايجاد كرد و به همراه تعداد ديگري از رزمندگان، خيلي از نظاميان اسرائيلي را كشت و سپس به شهادت رسيد. موقعي كه تانك هاي اسرائيلي از راه اصلي به سمت مهينه در حركت بودند، رزمندگان مقاومت نخستين تانك را با انفجار بمب، منهدم كردند و يك سرهنگ دوم اسرائيلي را كه داخل آن بود، كشتند. در اين موقع، نيروهاي اسرائيلي مسير خود را عوض كردند و لودرها را به كار گرفتند و مسير ويژه اي را براي تانك ها در حد فاصل ميان عيترون و بنت جبيل، ايجاد كردند. اين پيشروي آرام به خاطر ايستادگي رزمندگان، تا بيست و پنجم تموز ادامه داشت. در روز بيست و ششم هواپيماهاي دشمن بخش قديمي شهر را به مدت 10 ساعت بمباران كردند و روز بيست و هفتم، اين بمباران به مدت 11 ساعت ادامه داشت، در روز بيست و هشتم، بمباران به 13 ساعت و روز بيست و نهم تا 21 ساعت كشيده شد.

مباران ها از ساختمان هاي بزرگ شروع شد و هشت ساختمان كه در بخش شرقي شهر برجسته تر بودند منهدم شدند. بعد از آن، ويران سازي خانه ها با توپخانه سنگين و موشك شروع شد و اين عمليات ويران سازي تا چهار روز ادامه يافت.

منبع:كيهان




Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved
logo