شهید آوینی

 

 

قَرَاءتُ فى كتابِ عَلِىّ عليه السلام : اءَنَّ رسول الله صلى الله عليه وآله و سلم كَتَبَ بين المهاجرينَ والاءَنصارِ و مَن لَحِقَ بهم مِن اءَهلِ يثرِبَ اءَنَّ الجارَ كالنَّفسِ غيرُ مُضَارّ و لا آثِم ، و حُرمَةُ الجارِ على الجارِ كَحُرمَةِ اءُمِّهِ(109).
((امام باقر عليه السلام فرمودند: كه من در آن كتاب (110) خواندم كه پيامبر صلى الله عليه وآله و سلم بين اهل مدينه ؛ مهاجرين و انصار و ديگرانى كه وارد مى شدند، دستورالعملى را نوشته بودند كه بر اساس آن حرمت همسايه بر همسايه ، مثل حرمت مادر است )).
همان طور كه انسان براى مادر به عنوان يكى از محبوب ترين مخلوقات عالم احترام قائل است و او را به عنوان نفيس ترين ناموسش صيانت و حفاظت مى كند، بايد از همسايه نيز همان طور حفاظت كند.
فحفظه غائبا يعنى همان طور كه نسبت به حرمت مادر خود حساسيت دارد و مادر را از تعرض ديگران و حتى از نگاه هاى تعرض آميز مصون مى دارد و خود را سپر مى كند، بايد نسبت به همسايه نيز اين چنين باشد. اين نهايت احترام به همسايه است كه در هيچ مكتبى مانند آن يافت نمى شود.

2 - بزرگداشت همسايه در حضورش
دومين حق ، حضرت مى فرمايند: كرامته شاهدا اكرام و بزرگداشت او در حضورش ؛ يعنى وقتى با هم برخورد مى كنند، يا با هم در يك جمع دوستانه شركت دارند، او را اكرام كند و مقام او را پاس دارد. در همان كتاب رسول الله صلى الله عليه وآله و سلم تعبير عجيبى آمده است كه :
اءَنَّ الجارَ كالنَّفس غيرُ مُضارّ و لا آثم (111).
((همسايه مثل خود انسان است كه نه به خود ضرر مى رساند و نه گناهى انجام مى دهد)).
هر اهتمامى كه به خود دارد، به او نيز داشته باشد. يعنى همان طور كه دوست دارى با تو رفتار شود، با او رفتار كن ؛ يعنى همان طور احترام و بزرگداشتى كه دوست دارى ديگران به تو داشته باشند تو براى او به جاى آور.

3 - يارى و كمك به همسايه در حضور و غياب
حضرت در اين باره مى فرمايند: و نُصرتُهُ و معونَتُهُ فى الحالَينِ جميعا.
او را يارى كنى و نصرت دهى ؛ هم از كلمه نصرت استفاده شده است و هم اعانت . شايد اين دو لفظ از حيث معنوى و مادى مطرح باشد؛ اعانت در امور مادى و نصرت در امور معنوى . در فرمايش هاى ائمه هدى عليهم السلام و در توصيه هاى اخلاقى ، اين نكته آمده است . مثلا در روايتى از امام صادق عليه السلام به نقل از رسول اكرم صلى الله عليه وآله و سلم آمده است :
ما آمَنَ بى مَن بَاتَ شَبعانَ و جارُهُ جائِع (112).
((اگر كسى شب بخوابد و همسايه اش گرسنه باشد، به من ايمان نياورده است )).
در روايت ديگرى دارد كسى كه لباس داشته باشد و همسايه اش برهنه باشد، مومن نيست ؛ و همين طور كسى كه خودش سيراب باشد و همسايه اش تشنه . در هر حال ، اصل يارى كردن او است ؛ چه در غياب و چه در حضورش ؛ يعنى خانواده او را از خانواده خودش بداند و از هر نوع كمكى كه در توان او است دريغ نكند.

4 - مخفى نگه داشتن بدى ها و عيب ها
حق چهارمى كه امام سجاد عليه السلام براى همسايه ذكر مى فرمايند، اين است كه عيب هاى همسايه را جستجو نكند، حضرت مى فرمايند:
لا تَتَبَّع له عَورَة ، و لا تبحَث له عن سَواءَة لتعرفَها منه من غير اءِرادَة منك و لا تَكَلُّف ، كنت لما علِمتَ حِصنا حصينا، و سترا سَتيرا.
فرمايش امام سجاد عليه السلام بسيار دقيق است . به ظرايفى توجه فرموده اند كه خيلى از مربيان و معلمان اخلاق از آن غافلند. به طور طبيعى همسايگان بر احوال يكديگر واقف تر از ديگرانند، حضرت مى فرمايند كه اگر بر عيوب و منكرى از او علم پيدا كردى ، چشم خود را ببند و عيب و منكر را چنان پنهان كن و پرده ضخيمى بر روى آن بكش ، كه اگر با نيزه دل تو را بشكافند و بخواهند اين عيب را آشكار كنند، نتوانند.
با توجه به اين مطلب ، حتى اگر همسايه ، كافر باشد؛ صرف همسايگى ، اين حق را بر ذمه همسايه خواهد داشت و همسايه را در مقابل او مكلف به رازدارى و چشم پوشى از عيوب او خواهد ساخت ؛ چه رسد به اين كه به دنبال عيوب او باشد. نه تنها درباره همسايه ، بلكه مطلق عيب جويى از ديگران ، به خصوص انسان هاى مومن به شدت نهى شده است .
در تعبير امام سجاد عليه السلام آمده است :
لا تتَّبع له عورة .
((هرگز بدى هاى او را جستجو نكنيد)).
در توضيح اين مطلب ، روايتى بدين مضمون نقل شده است كه :
عن حذيفةِ بن منصور قال : قلتُ لاءبى عبدالله عليه السلام : شى ء يقوله الناس : عورةُ المؤ منِ على المومنِ حرام ؟ قال : ليس حيث تَذهَبُ، انَّما عورةُ المومن اءن يراه يتكَلَّمُ بكلام يُعاب عليه ، فيحفَظُه عليه ليُعَيِّرَه به يوما اذا غَضِب (113).
((حذيفة بن منصور مى گويد: كه من از امام صادق عليه السلام سؤ ال كردم كه منظور رسول اكرم صلى الله عليه وآله و سلم از اين روايت كه فرمودند: عورت مومن بر مومن حرام است چيست ؟ حضرت فرمودند: گمان نكن منظور از عورت معناى خاصش باشد، كه حرام است ديگران به آن نظر كنند، بلكه اين است كه مثلا اگر مومنى لغزشى در سخن و در اداى كلمات داشت ، عيب او را حفظ كنى تا روزى آن را به رخش بكشى يا در جايى عليه او استفاده كنى )).

عيب جويى از ديگران و همسايه
منظور حضرت اين است كه به هيچ وجه به دنبال عيب ديگر انسان ها نباشيد. يكى از زشت ترين و ناپسندترين خلقيات انسان اين است كه در پى عيوب ديگران نباشد؛ به ويژه همسايه كه در شرايط امروزى كه خانه ها بسيار به هم نزديك است از زشتى بيشترى برخوردار است . در سخنى از رسول اكرم صلى الله عليه وآله و سلم نقل شده است كه مى فرمايند:
اللهمَّ انّى اءعوذُ بك من خليل ماكر عيناه تَرَيانى و قلبُه يَرعانى ، ان راءى حسنة دفنها و ان راءى سيئة اءذاعها(114).
((من از يك دوست به خدا پناه مى برم ؛ دوستى كه چشمان او مرا مشاهده مى كند و دلش مراقب من است ، اگر از من خوبى ببيند، آن را دفن و پنهان كند و اگر بدى ببيند در مقام اشاعه ، افشا و نشر آن برآيد)).
پيغمبر صلى الله عليه وآله و سلم مى فرمايند: خدايا! به تو پناه مى برم و معلوم مى شود امر خطرناكى است كه در كنار انسان چنين فردى زندگى كند كه كار و كسب و زندگى خود را تعطيل كند و مراقب ديگران باشد تا ببيند چه لغزش ، خطا و اشتباهى از آنها صادر مى شود تا آن را در جامعه رواج دهد. در اين صورت انسان در خانه اش هيچ امنيتى ندارد و وقتى در چهارديوارى خانه خود امنيت نداشته باشد آسايش او از بين خواهد رفت .
سفارش آيه كريمه قرآن و دستور صريح شرع مقدس است كه و لا تجسّسوا(115) حتى دستگاه هاى حكومتى هم حق تجسس از خانه هى مردم را ندارند.
در تاريخ نوشته اند خليفه دوم ، شب هنگام از كوچه هاى مدينه عبور مى كرد. صداى ضعيفى از داخل خانه اى شنيد؛ از ديوار خانه وارد شد و از احوال اهل خانه تجسس كرد و صاحب خانه را تهديد كرد. صاحب خانه مسلمان گنهكارى بود، اما مسلمانى بود كه احكام شرع و دين را خوب مى دانست . بنابراين گفت : جناب خليفه ! اگر من در حال انجام يك گناهم ، شما سه گناه مرتكب شده ايد: يكى اين كه از ديوار خانه من بالا آمده ايد و حال آن كه آيه شريفه قرآن مى فرمايد: و اءتوا البُيُوتَ مِن اءَبوابِها(116) از در خانه ها وارد شويد؛ ديگر اين كه آيه قرآن مى فرمايد: و لا تجسّسوا(117) تجسس نكنيد؛ و حال آن كه به تجسس و تفحص ز زندگى شخصى و خانه من برآمده اى و گناه سوم تو اين است كه ونظيفه دارى وقتى وارد خانه اى مى شوى ، و با فردى برخورد مى كنى ، سلام كرده ، بعد سخن بگويى ؛ حال آن كه بدون سلام لب به سخن گشوده اى . خليفه گفت : اين سه گناه را بر من ببخش تا من هم از گناه تو درگذرم (118).
در تعبيرات امام اميرالمؤ منين عليه السلام آمده است كه مى فرمايند:
الاءشرارُ يَتَتَبّعون مساوى ءَ الناس ، و يَتركون محاسنَهم ؛ كما يَتَتَبَّع الذُّباب المواضع الفاسدةَ(119).
((كار اشرار اين است كه به دنبال بدى ها و عيوب ديگرانند و خوبى هاى آنها را رها مى كنند. مثل مگس كه همه زيبايى هاى انسان را رها مى كند و بر مواضع فاسد مى نشيند)).
افراد شرور هم مگس صفتند؛ همه خيرات و خوبى هاى ديگران را رها كرده به دنبال عيوب مى گردند. پيشواى يازدهم امام عسكرى عليه السلام مى فرمايند:
مِن القَواصمِ الفَواقِرِ التى تَقصمُ الظَّهرَ جارُ السوء، ان راءى حسنة اءخافها و ان راءى سيّئة اءفشاها(120).
((از بدى ها و قبايحى كه كمر انسان را مى شكند، همسايه بد است كه خوبى هاى تو را پنهان مى كند و بروز نمى دهد و اگر از تو زشتى و بدى ديد، آن را افشا مى كند)).
اميرالمؤ منين عليه السلام در توصيه خود به مالك اشتر مى فرمايند: سعى كن مامورانى كه انتخاب مى كنى ، كسانى نباشند كه به دنبال عيب جويى از مردمند(121).
حضرت در تعبير ديگرى مى فرمايند:
لِيكُن اءبغَضُ الناس اليك و اءبعدُهم منك اءطلَبَهم لِمعايبِ الناس (122).
((دشمن ترين افراد نزد تو، كه بايد هميشه از تو دور باشند، كسانى اند كه بيشتر به دنبال عيب جويى از مردمند)).
در روايت ديگرى از اميرالمؤ منين عليه السلام نقل شده است كه مى فرمايند:
اءيّاك و معاشرةَ مُتتبِّعى عيوبَ الناسِ، فانَّه لم يسلَم مُصاحبهم منهم (123).
((مؤ منان از معاشرت با افرادى كه دنبال عيوب ديگرانند بپرهيزند؛ چون همنشين آنها از ايشان در امان نيست )).
انسان ها بدون عيب نيستند و بالاخره انسان هاى عيب جو از انسان عيبى پيدا مى كنند و آن را افشا كرده و موجب هتك حرمت و حيثيت انسان مى شوند. حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام در روايت ديگرى مى فرمايند:
تَتبُّعُ العيوبِ مِن اءقبَحِ العيوب و شرِّ السَّيئاتِ(124).
((به دنبال عيب ديگران بودن يكى از قبيح ترين عيوب و بدترين گناهان است )).
يعنى هم به عيب نفسانى بودن اين سيئه اشاره مى كند و هم به اثر آن كه يكى از گناهان تلقى مى شود. آن هم نه به عنوان يك گناه بسيط و كوچك ، بلكه به عنوان بدترين بدى ها كه اساسا از صفات انسان هاى پست فطرت است . در روايتى از وجود مقدس رسول اكرم صلى الله عليه وآله و سلم نقل شده است كه حضرت مى فرمايند:
مثَلُ الذى يَجلِس فيسمَع الحكمةَ مِن غيره ، و لا يُحدِّث الا بشرِّ ما سمع ، مثل رجل اءتى راعيا فقال له : اءعطِنى شاة مِن غنمِك ، فقال : اذهَب فخُذ خيرها، فجاء فاخذ باُذُنِ الكلبِ الّذى مع الغنم (125).
((كسى كه با ديگران مى نشيند و حرف هاى خوب و كارهاى حكمت آميز آنها را مى بيند و مى شنود و از ميان همه آنچه شنيده و ديده ، بدترين را انتخاب مى كند، مانند كسى است كه سراغ گله دارى مى رود و از او يك گوسفند طلب مى كند؛ چوپان هم او را آزاد مى گذارد كه در گله گوسفند، بهترين را انتخاب كند؛ مى رود و از جمع گوسفندان ، سگ گله را انتخاب مى كند)).
فردى كه دنبال زشتى هاى ديگران است ، يا فاقد قدرت تشخيص مى باشد و يا كج سليقه است ، از ميان همه خوبى هايى كه يك فرد مى تواند داشته باشد، بدترين را انتخاب مى كند. يا اين كه اصلا اين انتخاب علامت خسّت و دنائت طبع او است . به جاى اين كه چيزى را انتخاب كند كه از آن منفعت ببرد، چيزى را انتخاب مى كند كه به ديگران ضرر بخورد. از ميان اين همه گوسفند مطلوب ، سگ را انتخاب مى كند كه براى او هيچ منفعتى ندارد؛ اما وقتى سگ را مى برد، به صاحبش ضرر مى خورد.
در كلام اميرالمؤ منين عليه السلام دليل اين رفتار چنين بيان شده است كه آنها با اين كار خود قصد عذرتراشى براى بدكارى هاى خويش دارند. كسانى كه دنبال عيوب ديگران هستند، نوعا افرادى اند كه داراى عيوب و نقاط ضعف متعددى هستند و مى خواهند براى خود شريك جرم بيابند. حضرت در كلام ديگرى مى فرمايند:
ذَوُو العيوبِ يُحبّون اشاعةَ معايبِ النّاسِ لِيَتَّسعَ لهم العُذرُ فى معايبهم (126).
((افرادى كه داراى عيبند، دوست دارند عيوب ديگران را اشاعه دهند تا بتوانند براى عيوب خود دليل تراشى كنند)).
اينها با دليل تراشى چنين وانمود مى كنند كه در عيوب خود تنها نيستند؛ بلكه همسايه ، دوست و اطرافيان او نيز چنين هستند و از طرفى مى خواهند حقارت اجتماعى خود را كه به خاطر داشتن اين عيب ايجاد شده است ، جبران كنند.

پيامدهاى افشاى عيوب ديگران
اساسا عده اى تصور مى كنند با نقل عيوب ديگران و از بين بردن منزلت و پايگاه اجتماعى آنها، رشد مى كنند. به عبارت ديگر فكر مى كنند با تحقير ديگران ، مى توانند نردبانى بسازند كه اسباب تعالى و ترقى خود را فراهم كنند. در روايتى از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه مى فرمايند:
مَن قال فى مُؤ مِن ما رَاءَتهُ عينَاهُ و سَمِعَتهُ اءُذُناهُ فهو مِنَ الَّذينَ قال الله عزّوجلّ: ((انَّ الَّذينَ يُحبّون اءَن تشيعَ الفاحشَةُ فى الَّذينَ آمنوا لهم عذاب اءَليم (127)))(128).
((اگر كسى ، هرچه از ديگران مى بيند و مى شنود نقل كند، مشمول اين آيه است كه مى فرمايد: خداوند به كسانى كه دوست دارند فحشا در ميان مؤ منان رشد پيدا كند وعده عذاب دردناك داده است . ايشان هم در دنيا به عذاب مبتلا مى شوند و هم در آخرت )).
در تعبير ديگرى از رسول اكرم صلى الله عليه وآله و سلم نقل شده است كه مى فرمايند:
و مَن سَمِعَ فاحِشَة فَاءَفشَاها كان كَمَن اءَتاهَا(129).
((اگر كسى منكرى را از ديگرى ببيند و آن را افشا كند، مثل اين است كه خود مرتكب آن منكر شده باشد)).
بنابراين اگر انسان بخواهد با افشاى عيوب ديگران به رتبه و منزلت اجتماعى دست پيدا كند عيب بسيار بزرگى است و ديگران به عنوان يك انسان معيوب به چنين كسى نگاه خواهند كرد، نه به عنوان انسانى سالم . اصولا چنين خصايصى داراى آثار وضعى بسيارى است كه خداوند براى اين قبيل مقرر فرموده است . رسول اكرم صلى الله عليه وآله و سلم فرمودند:
كان بالمدينةِ اءقوام لهم عيوب ، فسكَتوا عن عيوبِ الناسِ، فاءسكَتِ الله عن عيوبهم الناس ، فماتوا و لا عيوب لهم عند الناس ، و كان فى المدينة اءقوام لا عيوبَ لهم فتكَلَّموا فى عيوبِ الناس ، فاءظهَرَ اللهُ لهم عيوبا، لم يزالوا يُعرَفون بها الى اءن ماتوا(130).
((در مدينه ، جماعتى بودند كه عيوبى داشتند؛ ولى - يك امتياز داشتند كه - اگر عيوبى در ديگران مى ديدند، دم فرو مى بستند - نتيجه اين شد كه - خداوند كارى كرد كه وقتى مردند، در اجتماع هرگز به عنوان خاطى و معيوب شناخته نشدند؛ نه در زمان حياتشان و نه بعد از آن . و در مدينه گروهى بودند كه هيچ عيبى نداشتند، مگر اين كه عيوب ديگران را نقل مى كردند و هميشه حرف ديگران را مى زدند. آنها دچار خطاهايى شدند كه تا زنده بودند به آن خطاها شناخته مى شدند - آن طايفه را كسى نمى شناخت مگر اين كه آن عيوب برايشان ذكر شود -)).
عذاب آنها در دنيا اين بود كه به بدنامى شهرت پيدا كردند و عذاب آخرت آنها هم محفوظ است كه به حقوق ديگران تجاوز كرده اند.
گاهى افرادى كه مبتلا به اين مرض روانى - عيب جويى از ديگران - هستند پا را فراتر مى گذارند و در بى تقيدى و بى تعهدى به اصول اخلاقى و بى اعتنايى به ارزشهاى انسانى ، آنقدر پيش مى روند كه اگر در كسى عيبى نيابند، به عيب تراشى مى پردازند. و دليل آن ترميم و جبران احساس ‍ حقارت و فراهم كردن منزلت هاى اجتماعى براى خود است ؛ و گاهى هم تصور اين افراد چنين است كه با تحقير ديگران ، با غيبت كردن از آنها و نقل عيوبشان مى توانند براى خود جايگاه و پايگاه اجتماعى درست كنند. يعنى مى بينند فردى داراى منزلتى است ، مى انديشند اگر او در اين جايگاه نباشد، يقينا نوبت ايشان شده و يا راه براى رسيدن آنها به آن منزلت هموارتر خواهد شد؛ بنابراين عيب جويى ، يا عيب سازى مى كنند. از اين افراد در روايات تعبير به شرار الناس يعنى بدترين مردم شده است . در روايتى از رسول اكرم صلى الله عليه وآله و سلم نقل شده است كه مى فرمايند:
اءلا اُخبركم بشِرارِكم ؟ قالوا: بلى يا رسول الله صلى الله عليه وآله و سلم ، قال : المَشّاونَ بالنميمةِ، المُفرِّقون بين الاءحبّةِ، الباغونَ للبَرَاءِ العيبِ(131).
((آيا بدترين هاى شما را معرفى كنم ؟ گفتند: آرى يا رسول الله ! حضرت فرمودند: سه طايفه جزء بدترين افراد بشرند: كسانى كه نمامى و سخن چينى مى كنند؛ كسانى كه بين دوستان تفريق و فاصله ايجاد مى كنند و كسانى كه به دنبال عيب تراشى براى افراد منزه و برى از عيب هستند)).
گاهى خبائث به جايى مى رسد كه كه براى اطلاع از عيبى يا ساختن عيبى براى ديگران ، با افراد طرح دوستى مى ريزند؛ به آنها نزديك مى شوند تا بتوانند عيبى را به او نسبت دهند. عيبى كه با شرايط و حال و احوال او تناسب بيشترى داشته باشد و زمينه پذيرش اجتماعى داشته باشد. از نظر معارف ما اين افراد، دورترين مردم از خدا هستند و در مرز كفر قرار گرفته اند. امام صادق عليه السلام فرمودند:
اءَبعَدُ ما يكونُ العَبدُ مِن الله اءَن يكونَ الرَّجلُ يُوَاخِىَ الرَّجلَ و هو يحفَظُ عليه زَلَّاتِه ليُعَيِّرَه بها يوما ما(132).
((شديدترين چيزى كه انسان را از خدا دور مى كند اين است كه وى با كسى رفيق شود تا عيب هاى او را پيدا كند و روزى عليه او استفاده كند)).
تعبير ديگرى هم به همين مضمون از امام باقر عليه السلام آمده است كه :
اءَقرَبُ ما يكونُ العبدُ الى الكفرِ اءَن يُواخِىَ الرَّجلُ الرَّجلَ على الدِّينِ فيُحصَى عليه زَلَّاتِه ليُعَيِّرَه بها يوما ما(133).
((نزديك ترين چيزى كه انسان را به كفر مى رساند اين است كه با كسى دوست شود تا به عيوب او واقف شده و روزى عليه او استفاده كند)).
در روايتى از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه :
اذا رَاءَيتُم العبدَ مُتَفَقِّدا لذنوبِ النّاسِ ناسِيا لذنوبِهِ، فاعلَموا اءَنَّه قد مُكِرَ به (134).
((اگر كسى را ديديد كه دنبال يافتن عيوب ديگران است و عيب خود را فراموش كرده ، بدانيد كه خود را فريب مى دهد)).
يعنى هم آثار دنيوى آن دامنش را مى گيرد و هم اثار اخروى . چنين انسانى اساسا نمى تواند به هدف اصلى خود نائل شود. امام عليه السلام مى فرمايند او با اين كار، خود را فريب داده است ؛ يعنى هيچ وقت به نتيجه دلخواه خويش كه ترقى و رشد در سايه افشاى عيوب ديگران است ، دست پيدا نمى كند و مهم اين است كه اين رفتار براى طرف مقابل آثار خير دارد. امام صادق عليه السلام مى فرمايند:
مَنِ اطَّلَعَ مِن مؤ من علَى ذَنب اءَو سيِّئة ، فاءَفشَى ذلك عليه و لم يَكتُمهَا، و لم يستغفِرِ الله له ، كان عندَ اللهِ كَعَامِلِها، و عليه وِزرُ ذلكَ الَّذى اءَفشاهُ عليه ب و كان مغفورا لِعَاملها، و كان عقابُهُ ما اءَفشَى عليه فى الدُّنيا مستورا عليه فى الآخرةِ، ثمَّ يَجِدُ الله اءَكرَمَ مِن اءَن يُثَنِّىَ عليه عقابا فى الآخرةِ(135).
((اگر كسى عيوب مومنى را بداند و آن را افشا كند و براى صاحب آن طلب مغفرت نكند، نزد خدا، كننده آن كار و صاحب آن عيب شناخته مى شود و علاوه بر آن ، گناه افشا را هم خواهد داشت . صاحب آن عيب و گناه ، با افشاى عيبش از طرف ديگران ، مورد غفران قرار مى گيرد؛ چون عذاب گناهش را به شكل فاش شدن عمل ديده و اين گناه در آخرت پوشيده خواهد ماند و خواهد ديد كه خداوند، بزرگتر و كريم تر از آن است كه او را دوباره در آخرت عقاب كند)).
چون در دنيا عقاب شده و آبرويش ريخته شده است ، در آخرت خداوند آبروى او را نمى ريزد. پس مهم اين است كه خداوند متعال براى گناهان و سيئات اخلاقى ، آثار وضعى دنيوى و اخروى قرار داده است .
هدف انسان عيب جو اين است كه با نقل عيب ديگران ، آنها را حقير كند تا خود رشد كند؛ وى نه تنها به اين مقام و منزلت دست پيدا نمى كند، بلكه طرف مقابل را، تطهير مى كند و ثمره اش اين است كه در اخرت ، آن فرد از عذاب اخروى نجات پيدا مى كند و عذاب او همان آبروى ريخته شده اش ‍ در دنيا است و در آخرت رسوا نخواهد شد. امام صادق عليه السلام مى فرمايند:
مَن رَوى علَى مُؤ من رِوَاية يُريدُ بها شَينَهُ و هَدمَ مُروءَتِهِ لِيَسقُطَ مِن اءَعينِ النَّاس ، اءَخرَجَهُ الله مِن ولايَتِهِ الى وَلايَةِ الشَّيطانِ، فلا يَقبِلُهُ الشَّيطانُ(136) .
كسى كه عليه برادر مومنش مطلبى نقل مى كند كه او را بشكند، آبرويش را بريزد، شخصيت او را نابود كند، او را از منظر مردم ساقط كند و از اعتبار بيندازد، خداوند او را از ولايت و حصن حصين خود كه همه انسانها در آن قرار دارند، بيرون مى كند و او را به ولايت شيطان مى سپارد. عجيب اين است كه امام عليه السلام مى فرمايند حتى شيطان نيز از اين انسان تبرى مى جويد، از او گريزان است و او را نمى پذيرد.
آثار اجتماعى اين اخلاق سوء بر همگان روشن است كه چه آلودگى را در جامعه به وجود مى آورد و چه امراضى در سايه نقل اين زشتى هاى اخلاقى در جامعه ايجاد مى شود.
همه تلاش معارف اخلاقى اسلام ، سالم نگاه داشتن محيط اجتماع است و كسى كه اقدام به آلوده كردن اين محيط مى كند، به منزله ميكروب و ويروس ‍ خطرناك و واگيرى است كه به همه سرايت كرده و جامعه را نابود مى كند.
شرع مقدس و معارف اخلاقى ما براى ايجاد مصونيت و واكسينه كردن جامعه و مقاوم كردن افراد در برابر اين بيماريهاى روحى ، دستورالعملهايى دارد و از ان جمله ، جلوگيرى از افشاى گناه و رفتار سوء ديگران است .

پرهيز از افشاى عيوب و گناهان ديگران
شخصى به نام محمد بن فضيل از امام هفتم عليه السلام نقل مى كند:
قُلتُ له : جُعِلتَ فِداكَ الرَّجلُ مِن اءِخوَانى يَبلُغُنى عنهُ الشَّى ءُ الَّذى اءَكرَهُهُ فَاءَساءَلُهُ عن ذلك فيُنكِرُ ذلك ، و قد اءَخبَرَنى عنه قوم ثِقَات فقال لى : يا محمَّدُ كَذِّب سَمعَكَ و بَصَرَكَ عن اءَخيكَ فاءِن شَهِدَ عندَكَ خَمسونَ قَسَامَة ، و قال لكَ قولا فَصَدِّقهُ و كَذِّبهُم لا تُذِيعَنَّ شيئا تَشِينُهُ به و تَهدِمُ به مُرُءَتَهُ فتكونَ مِن الَّذينَ قال الله فى كتابِهِ: (((انَّ الَّذين يُحبُّون اءَن تشيعَ الفاحِشَُُ فى الَّذينَ آمنوا لهم عذاب اءَليم (137).))(138)).
((من به محضر امام عليه السلام عرض كردم كه درباره بعضى از برادرانم چيزى نق مى كنند، كه آن را نمى پسندم ؛ يعنى نمى خواهم آن برادر مومنم به آن كار مبتلا باشد، از خودش سؤ ال مى كنم و مى گويم : درباره تو چنين نقل كرده اند، انكار مى كند؛ در حالى كه اين مطلب را انسان هاى موثقى در مورد او نقل كرده اند. آيا من حرف افراد موثق را بپذيرم يا انكار او را؟ حضرت فرمودند: اى محمد! نه تنها قول افراد ثقه را نبايد بپذيرى ، بلكه اگر خودت هم چيزى از او ديدى و او انكار كرد بايد چشم و گوش خودت را هم تكذيب كنى . بعد امام عليه السلام فرمودند: نه تنها يك يا دو نفر ثقه خبر بدهند نبايد بپذيرى ، بلكه اگر پنجاه نفر هم نزد تو قسم بخورند كه او كارى را انجام داده است اما خودش آن را انكار مى كند، قول او را بپذير و قول ديگران را تكذيب كن و عليه او چيزى نقل نكن كه اعتبار او زير سؤ ال برود.
در غير اين صورت مشمول اين آيه شريفه مى شوى كه مى فرمايد: كسانى كه بدى هاى ديگران را نقل مى كنند و دوست دارند كه بدى ها در جامعه منتشر شود، هم در دنيا و هم در آخرت عقاب خواهند شد)).
امام صادق عليه السلام از رسول اكرم صلى الله عليه وآله و سلم نقل مى فرمايند كه فرمودند:
مَن اءَذاعَ فاحشَة كان كَمُبتَدِئِها، و مَن عَيَّرَ مومنا بشَى ء لم يَمُت حتَّى يركَبَهُ(139).
((اگر كسى اشاعه فحشا كند، مانند كسى است كه آن گناه را انجام داده است و كسى كه مومنى را بر گناهى كه كرده است ، سرزنش كند، از دنيا نخواهد رفت ، مگر اين كه خود، مرتكب همان گناه شود)).
يعنى اثر وضعى نقل عيب ها و زشتى هاى ديگران اين است كه در دنيا عذاب شود و عذاب او در دنيا مبتلا شدن به همان بليّه است .
به هر حال ، علت اشكالات نفسانى ما و عيب هايى كه جوامع به آن دچار شده اند، خلاء اخلاق است كه بايد درمان و اصلاح شود. راه درمان آنها نيز توجه به راهنمايى هاى عقل سليم بشرى و در مرحله بعد مراجعه به كلمات اهل بيت معصومين عليهم السلام است .
توجه معارف ما نيز به پيشگرى از ابتلاى جامعه به اين امراض است ؛ يعنى اول ايجاد مصونيت مى كند و بعد راه درمان را معرفى مى كند. بعضى از بيمارى ها در درازمدت اثر مى گذارند؛ مثلا ممكن است كسى به مرضى مبتلا شود كه اين عادت تدريجا اثر بگذارد و در طول هفتاد سال ، اواخر عمر فرد، اثر خود را بگذارد و منجر به مرگ شود. ولى بعضى از بيمارى ها، در كوتاه ترين زمان اثر مى گذارند؛ از جمله امراض روحى كه شديد و زود اثر مى كند و انسان را زود از پا درآورده و نابود مى كند عيب جويى از ديگران است .
روايتى را مرحوم مجلسى از امام صادق عليه السلام و آن حضرت از رسول اكرم صلى الله عليه وآله و سلم نقل شده است كه مى فرمايند:
اءنَّ اءسرَعَ الخيرِ ثوابا البرُّ و انَّ اءسرعَ الشرِّ عقابا البغى ، و كفى بالمرءِ عيبا اءن يَنظُرَ من الناسِ الى ما يَعمى عنه من نفسه اءو يُعَيِّرَ الناس بما لا يستطيع تركَه (140).
((سريع ترين خير از نظر ثواب و پاداش ، خير رساندن به ديگران است و بدترين مرض ها از نظر عقاب دنيوى و اخروى ، سركشى و تعدى به حقوق ديگران است . اين عيب براى انسان كافى است كه در مردم عيوبى را جستجو كند كه در خود او هست ، اما از آن غفلت كرده ، مردم را به چيزى ملامت مى كند كه خود نيز نمى تواند آن را ترك كند)).
تجسس از عيوب ديگران ، تجاوز به حريم و حقوق آنها است و تعدى به آبروى ديگران ، از گناهانى است كه هرگز بخشيده نمى شود و اثرات آن سريعا در دنيا هويدا مى شود. به طور تجربى نيز در اين چند سال زندگى محدود ما انسان ها نيز تجربه شده است كه ناديده گرفتن آبرو و حرمت مومن از گناهانى است كه اثر آن سريعا در همين دنيا گريبانگير فرد مى شود.
بعضى از گناهان بين انسان و خداوند كريم است كه به لحاظ كرامت و لطف از آنها مى گذرد و اغماض مى كند؛ چون چنين وعده كرده است ، اما برخى از گناهان است كه ربطى به حق الله ندارد، بلكه حقوق انسان ها است كه از آن به حق الناس ، تعبير مى شود كه تجاوز به حريم آبروى مومن نيز از مصاديق آن است .

5 - عدم استراق سمع
امام سجاد عليه السلام در پنجمين حق براى همسايه مى فرمايند:
لا تَسَّمَّع عليه من حيثُ لا يَعلَمُ.
((از جايى كه او خبر ندارد سخنان او را استماع نكنيد)).
گوش كردن پنهانى يكى از مصاديق عيب جويى از همسايه است . انسان حق ندارد به هيچ وجه در امور همسايه خود تحقيق و جستجو كند و نهى كلمه لا تجسسوا(141) نهى عام بوده و شامل هر نوع فحص و جستجو ر كار و زندگى خصوصى ديگران مى شود و حتى شامل استماع سخنان و يا نگاه كردن پنهانى به ديگران نيز مى شود؛ گرچه امروزه ابزار برقرارى ارتباطات شكل و صورت جديد و تنوع بيشترى پيدا كرده است ، ولى اصل كلى كه عدم جستجو از زندگى همسايگان است ، تفاوتى نخواهد كرد؛ مثلا ممكن است او در حريم خانه خود با همسر، فرزند خود مشاجره و يا صحبت مى كند و يا با مهمان خود سخن مى گويد، كسى حق ندارد آن را بشنود؛ حال ، شنيدن يا به اين صورت است كه از فاصله نزديك بشنود، يا از پشت ديوار گوش بايستد و يا براى اين كار وسيله هاى مخابراتى و ابزار استراق سمع درست كند و تلفن او را شنود كند. رسول اكرم صلى الله عليه وآله و سلم مى فرمايند:
اءِنَّ الله تبارك و تعالى كَرِهَ لكم اءَيَّتُها الاءُمَّةُ اءَربعا و عِشرينَ خَصلَة و نهاكُم عنها... و كَرِهَ التَّطَلُّعَ فى الدُّورِ(142).
((اى امت اسلام ! خداوند متعال ، بيست و چهار خصلت را در شما نمى پسندد: يكى از آنها، اشراف پيدا كردن به خانه ديگران است كه مى تواند با نگاه كردن يا با گوش دادن به سخنان باشد)).
در تعبير ديگرى امام صادق عليه السلام با اشاره به حديث مناهى ، به اين معنى اشاره فرموده اند كه :
اءَن يَطَّلَّعَ الرَّجلُ فى بيتِ جارِهِ(143).
يكى از امورى كه پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه وآله و سلم از آن نهى فرموده اند، سعى در اطلاع يافتن از خانه همسايه است .
در بخش ديگرى از حديث مناهى اين تعبير آمده است كه جدا قابل تامّل و توجه است :
اءَلا و اءِنَّ الله حَرِّمَ الحرَامَ و حَدَّ الحُدودَ فَما اءَحَد اءَغَيرُ مِنَ الله و مِن غَيرَتِهِ حَرَّمَ الفَواحِشَ(144).
((خداوند محرمات و حدودى دارد و هيچ موجودى غيرتمندتر از خداوند عالم نيست و كارهاى زشت را به واسطه غيرت خود حرام فرموده است )).
امام صادق عليه السلام با استناد به حديث مناهى مى فرمايند:
اءَنِّه نَهَى اءَن يَطَّلَّعَ الرَّجل فى بَيتِ جارِهِ، و قال : مَن نَظَرَ الى عَورَةِ اءَخيهِ المُسلمِ اءَو عَورَةِ غيرِ اءَهلِهِ مُتَعَمِّدا اءَدخَلَه الله مَعَ المنافقينَ الَّذينَ كانوا يَبحَثونَ عن عَوراتِ النَّاسِ، و لم يخرُج من الدُّنيا حتَّى يَفضَحَهُ الله ، اءِلّا اءَن يتوبَ(145).
((خداوند نهى فرموده است كه انسان بر خانه همسايه اش اشراف و اطلاع پيدا كند، اگر كسى به دنبال يافتن اسرار برادر مسلمانش يا ديگران باشد، خداوند او را همراه با منافقان وارد جهنم مى كند. آنها كسانى اند كه دنبال يافتن بدى هاى مردمند. از دنيا خارج نمى شوند تا اين كه خداوند آنان را مفتضح و رسوا مى كند، مگر اين كه توبه كنند)).
يعنى چون دنبال آبروريزى و بردن حيثيت برادر مسلمان و يا همسايه خود بوده اند، اثر وضعى اش اين است كه در اين دنيا، قبل از اين كه مرگ آنها را در كام خود كشد، مكافات عمل خود را خواهند ديد و آبرويشان در معرض ‍ خطر قرار خواهد گرفت ، مگر اين كه توبه كنند، كه فقط در اين صورت ، از عقاب دنيوى و افتضاح و رسوايى دنيايى در امان خواهد ماند.

6 - يارى و كمك هنگام گرفتارى
يكى ديگر از عبارت هاى امام عليه السلام در حقوق همسايه اين است كه مى فرمايند:
لا تُسلِمهُ عندَ شَديدَة .
((به هنگام مصائب و شدايد او را رها نكند)).
حضرت رسول اكرم صلى الله عليه وآله و سلم مى فرمايند:
خيرُ الناسِ مَن ينفَعُ الناسَ، فكُن نافعا لهم (146).
((بهترين مردم كسانى اند كه نفعشان به مردم بيشتر مى رسد؛ پس براى مردم نافع باش )).
اين نفع رسانى به طور طبيعى در حق همسايه ، اولويت خاصى دارد.اگر كسى از كنار گرفتارى و مصائب و مشكلات همسايه اى كه گرفتار و درمانده است ، به سادگى بگذرد، اگر نگوييم حقوق انسانى را پايمال كرده است ، به يقين حقوق همسايه را پايمال كرده است . در برخى از معارف ما، خير رساندن به ديگران مقيد به مومن مسلمان است ؛ اما در خيلى از روايات نيز هيچ قيدى براى آن ذكر نشده است و صرف اين كه انسان صاحب روح و موجودى از مخلوقات ذات ذوالجلال ربوبى است ، دستگيرى از او و كمك كردن به او توصيه شده است .
در سخنى از رسول اكرم صلى الله عليه وآله و سلم وارد شده است كه فرمودند:
اءِنَّ الله يحبُّ اءغاثَةَ اللَّهفانِ(147).
((خداوند كمك به درماندگان را دوست دارد)).
در اين كلام نورانى قيد نشده است كه اين انسان درمانده ، مومن باشد يا غيرمومن ؛ مسلمان باشد يا غير مسلمان و مجاور انسان ، غير از حقوق انسانى ، حق همسايگى بر وى دارد. به يقين كسى محبوب خدا است كه به درماندگان كمك كند. خدا در قبال اين كار به او پاداش مى دهد كه اين جزا هم مى تواند جزا و پاداش دنيوى باشد و هم مى تواند اخروى باشد و همچنين مى تواند هر دو پاداش را نصيب فرد كند.
از مواردى كه در معارف ما به هر دو جزا وعده داده شده است ، خير رساندن ، كمك كردن و دستگيرى از انسان هاى گرفتار است . در سخنى از رسول اكرم صلى الله عليه وآله و سلم نقل شده است كه مى فرمايند:
اءلا و مَن فرَّج عن مؤ من كُربة مِن كُرَبِ الدنيا، فرَّج الله عنه اءثنين و سبعين كُربَة مِن كُرَبِ الآخرةِ واثنين و سبعين كُربَة مِن كُرَبِ الدّنيا، اءهوَنُها المَغصُ(148).
((اگر كسى مشكلى از مشكلات دنيوى انسان مومنى را برطرف كند، خداوند هفتاد و دو مشكل از مشكلات آخرت و هفتاد و دو مشكل از مشكلات دنيوى او را برطرف مى كند؛ كه كمترين آنها درد جسمانى قولنج است )).
شبيه اين روايت از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه فرموده اند:
مَن اءغاثَ اءخاهُ المؤ منَ اللَّهفانِ عندَ جَهدِهِ، فَنَفَّسَ كُربتَهُ و اءعانَهُ على نَجاحِ حاجتِهِ، كانت له بذلك عندَ اللهِ اءثنانِ و سبعونَ رحمة من اللهِ، يُعَجِّلُ له واحدة يُصلَحُ بها معيشتُه ، و يَدَّخِرُ له اءحدى و سبعينَ رحمة لِاءفزاعِ يوم القيامةِ و اءهواله (149).
((اگر كسى ، مومن گرفتارى را در حد توانش يارى دهد و گره از كار او بگشايد و او را در رسيدن به حاجتش يارى دهد، خداوند هفتاد و دو رحمت از رحمت هاى واسعه خود را شامل حال او مى كند كه يكى از آنها سامان دادن امر معيشت او است و هفتاد و يك رحمت ديگر را براى گرفتارى ها و هول و هراس هاى روز قيامت او ذخيره مى كند كه در آن منزل به فرياد او برسد)).
براى معتقدان روز قيامت و عالم آخرت ، مشكلى بالاتر از مشكلات آخرت نيست كه خداوند هفتاد و يك باب از ابواب رحمتش را براى كسانى كه در مقام گشايش كار گرفتاران برآمده اند ذخيره مى كند.
در روايت ديگرى از امام صادق عليه السلام آمده است كه مى فرمايند:
مَن نفَّسَ عن مؤ من كُربَة نفَّس الله عنه كُرَبَ الآخرة ، و خرج مِن قبره و هو ثَلجُ الفؤ ادِ(150).
((كسى كه گره از كار مومنى بگشايد، خداوند گره مشكلات او را در آخرت و قيامت باز خواهد كرد و در حالى كه از قبر بيرون خواهد آمد كه دلش آرام و با طماءنينه است )).
اميرالمؤ منين عليه السلام مى فرمايند:
مِن كفّارةِ الذّنوبِ العظامِ اءغاثةُ الملهوفِ، و التَّنَفُّسُ عن المكروب (151).
((يكى از آثار دستگيرى از افراد گرفتار و گره گشايى از كار افراد مصيبت دار اين است كه كفاره گناهان بزرگ مى شود)).
انسان ها دو گونه اند: برخى در مسائل جسمانى ضعيف و ناتوانند و برخى ديگر در مسائل فكرى ، روحى و روانى . پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه وآله و سلم مى فرمايند:
مَن اءعانَ ضعيفا فى بدنِه على اءمره ، اءعانه الله على اءمره ، و نصَب له فى القيامةِ ملائكة يُعينونَه على قطعِ تلك الاءهوالِ، و عبورِ تلك الخنادِقِ من النّارِ، حتى لا يُصيبَه مِن دُخانها، و على سمومها، و على عبور الصراط الى الجنة سالما آمنا، و مَن اءعانَ ضعيفا فى فهمِه و معرفتِه فَلَقَّنَه حجَّتَه على خصم الدّين طلّابِ الباطلِ، اءعانَه الله عندَ سكراتِ الموتِ على شهادةِ اءن لا اله الّا الله وحده لا شريك له ، و اءنَّ محمّد عبدُه و رسولُه ، و الاءقرارِ بما يَتَّصل بهما، و الاءعتقادِ له حتى يكونَ خروجُه من الدنيا و رجوعُه الى الله عزّوجلّ على اءفضلِ اءعمالِه ، و اءجلِّ اءحوالِه ، فيُحيّى عند ذلك برَوح و ريحان ، و يُبشَّرُ باءنَّ ربّه عنه راض ، و عليه غيرُ غضبان ، و مَن اءعانَ مشغولا بمصالِحِ دنياه اءو دينِه على اءمره حتى لا يَتَعَسَّرَ عليه اءعانَه الله تَزاحُمَ الاءشغالِ، و انتشارَ الاءحوالِ يومَ قيامه بين يدى الملكِ الجبّارِ، فمَيَّزَه من الاءشرارِ، و جعله مِن الاءخيارِ(152).

 

Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved
logo