شهادت حضرت جوادالائمه
اين نوگل باغ ولايت و عصمت
گرچه کوتاه عمر بود ولی رنگ و بويش مشام جانها را بهره مند ساخت . آثار فکری و
رواياتی که از آن حضرت نقل شده و
مسائلی را که آن امام پاسخ گفته و کلماتی که از آن حضرت بر جای مانده ، تا
ابد زينت بخش صفحات تاريخ اسلام است .
دوران عمر آن امام بزرگوار 25
سال و دوره امامتش 17سال بوده است . معتصم عباسی از حضرت جواد (ع ) دعوت کرد
که از مدينه به بغداد بيايد .
امام جواد در ماه محرم سال 220هجری به بغداد وارد شد . معتصم که عموی ام
الفضل زوجه حضرت جواد بود ، با جعفر پسر مأمون و ام الفضل بر قتل آن حضرت
همداستان شدند .
علت اين امر - همچنان که اشاره کرديم - اين انديشه شوم بود که مبادا خلافت از
بنی عباس به علويان منتقل شود . از اين جهت ، درصدد تحريک ام الفضل برآمدند و
به وی گفتند تو دختر و برادرزاده خليفه هستی ، و احترامت از هر جهت لازم است
و شوهر تو محمد بن علی الجواد ، مادر علی هادی فرزند خود را بر تو رجحان مي
نهد . اين دو تن آن قدر وسوسه کردند تا ام الفضل - چنان که روش زنان نازاست -
تحت تأثير حسادت قرار گرفت و در باطن از شوهر بزرگوار جوانش آزرده خاطر شد و
به تحريک و تلقين معتصم و جعفر برادرش ، تسليم گرديد . آنگاه اين دو فرد
جنايتکار سمی کشنده در انگور وارد کردند و به خانه امام فرستاده تا سياه روی دو
جهان ، ام الفضل ، آنها را به شوهرش بخوراند . ام الفضل طبق انگور را در
برابر امام جواد (ع ) گذاشت ، و از انگورها تعريف و توصيف کرد و حضرت جواد (ع
) را به خوردن انگور وادار و در اين امر اصرار کرد .
امام جواد (ع ) مقداری از
آن انگور را تناول فرمود . چيزی نگذشت آثار سم را در وجود خود احساس فرمود و
درد و رنج شديدی بر آن حضرت عارض گشت. ام الفضل سيه کار با ديدن آن حالت
دردناک در شوهر جوان ، پشيمان و گريان شد ، اما پشيمانی سودی نداشت .
حضرت جواد (ع ) فرمود : چرا گريه مي کنی ؟ اکنون که مرا کشتی گريه تو سودی ندارد
. بدان که خداوند متعال در اين چند روزه دنيا تو را به دردی مبتلا
کند و به روزگاری بيفتی که نتوانی از آن نجات بيابی .
در مورد مسموم کردن حضرت جواد (ع ) قولهای ديگری هم نقل شده است .