شهید آوینی

 

 

مقدّمه

 

به‏نام خدايى كه در چشممان جارى است.

نسيم حقيقتى كه در اين منظر وزيدن گرفته، مژگان تاريخ را به تلاطم آورده و اين دريچه‏اى شده است به سوىِ «يك پلك تحيّر».

من على(ع) را در خانه عرفان فاطمه(س) جستجو كردم كه اتصال عجيبى بود بينِ منزل ام‏الائمه(س) و مقصد ابوتراب. از زمانى كه نبودم، مدام به من گفتند: (على(ع) در ادراك انسان نمى‏گنجد.) آنقدر شنيدم و قبول كردم تا خسته شدم. اين را هنوز هم مى‏گويند. ولى اين سدّ تكاپو نيست، كه كليد جستجوست. يادم هست از روزى كه رياضى را آغاز كردم، مى‏كوشيدم آن را با تاريخ انطباق دهم. و امروز كه خواستم على(ع) را در تاريخ بنگرم، رياضى به ياريم شتافت. كه ديدم را وسيع كرد و انديشه‏ام را بلند. من پرواز قلم را به دو بال رياضى دانشگاه و اسلام حوزه سپردم؛ تا آسمان ادراك شما، چه رنگى باشد و چه هوايى داشته باشد.

نوشته حاضر، برگ سبزى است تحفه انگشتان خسته‏اى كه با ذكر «ياعلى» رمق‏مى‏گيرد و حاصل درنگى است هرچند ناچيز، امّا عاشقانه؛ در وسعت بى‏كران على(ع). سيرى در جاده‏هاى غربت آلود آشنايى با مولاى دلشدگان، با نثر ادبى.

اين نوشته شامل هشت فصلِ دو قسمتى است كه در قسمت اول هركدام، فردى با زبانى خاص با آستان حضرتش به گفتگو مى‏نشيند. در قسمت اول على(ع) مخاطب است و قسمت دوم تمام فصل‏ها، مولا، گوينده‏اى است بليغ كه صداى آسمانى‏اش از نهج‏البلاغه بر مى‏خيزد.


در قسمت‏هاى اول:


1. فصل اول: پيغمبر روح، با على(ع) كه «شأن نزول عشق»است، از فضايل و ميلاد آسمانى ايشان و... سخن مى‏گويد.
2. فصل دوم: مادر گرامى ايشان؛ حضرت فاطمه بنت اسد، از ميلاد او كه «تفسيركعبه» است، صحبت مى‏كند.
3. فصل سوم: حضرت زهرا(س) در «تسبيح سكوت» خود، دوران زندگى با حضرت و مظلوميت‏هايشان را به درد دل مى‏نشيند.
4. فصل چهارم: ابوذر غفارى «مسافر عشق» از آغاز آشنايى‏اش با مولا(ع) تا غربت خود در ربذه، گفتگو مى‏كند.
5. فصل پنجم: از آنجا كه لياقت صحبت با اميرالمؤمنين را در عايشه نديدم، شتر جنگ جمل او «به جرم جهل» خويش اعتراف مى‏كند.
6. فصل ششم: امتداد نور حقانيت ايشان، «ميراث‏دار زخم» غربت، امام حسن(ع) با پدر، از دنياى با او و پس از او، سخن مى‏گويد.
7. فصل هفتم: دكتر سيدمحمّد تيجانى، نويسنده‏اى غير شيعه كه با الطاف الهى شيعه‏شده و شهد ولايت را نوشيده، با مولا از درياى او «تلاطمى در مرداب» خود را تعريف مى‏كند.
8. فصل هشتم: مقام معظم رهبرى حضرت آيةاللَّه خامنه‏اى، «امين» غزل‏ها، به‏عنوان نايب برجسته امام زمان(عج) و امتداد ولايت على(ع) از ثقلين پيامبر(ص) از اين امانت روشن در ايران امروز سخن مى‏گويد، با سيرى در تاريخ (از امانت تا امين).
قابل توجه است كه فصل هشتم را، امام على(ع) با سكوت بلند خويش پاسخ مى‏دهد. يعنى با صفحه‏اى سفيد كه تقدير هميشه عشق است. تمام اين سخن‏ها در فضايى از زمان شكل مى‏گيرد كه امام على(ع) در بستر شهادت است. يعنى زاويه ديد زمانى در اين نوشته؛ شب قدر، شب شهادت امام، شب يتيمى زمين را، ضبط مى‏كند. و تمام اشخاص به غير از دكتر تيجانى و آقای خامنه‏اى (مد ظلّه‏العالى) حضرت را در شب شهادت در بستر سرخ معراجش مخاطب قرار مى‏دهند.
به اين اميد كه آغاز روشنى باشد براى نسل انتظار. ان شاء الله.

محبوبه زارع‏
آبان 1378



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved
logo