شهید آوینی
 
چه می کنیم با مردان بی ادعا؟

روزنامه کیهان در تاریخ 27/1/84 در ستون «گذری و نظری» صفحه اخبار کشور مطلبی با عنوان «چه می کنیم با مردان بی ادعا؟» را به قلم محمد خامه یار منتشر کرد.متن این یادداشت به شرح ذیل است:

اسمش را نگفت. اصرار هم بی فایده بود. نمی خواست برای کسی مزاحمت ایجاد کند. چهره اش در میان آن همه حجب و حیا پنهان مانده بود. چهره ای که از میان ماسک معلوم بود، نحیف شده است آن هم به خاطر درد و رنج و مشقت، به خاطر تحمل همه مشکلات جانبازی.

او را نمی شناسم. دیروز روی پله دفتر کیهان در قم بدجوری از حال رفته بود. جعبه اکسیژن اش را به کار گرفته و ماسک به صورت زده بود. متوجه شدم جانباز شیمیایی است. جلو رفتم، چفیه به گردن داشت. و هنوز هم به این نماد افتخار می کرد و آن را برای خود ارزش می دانست.

از کسی کمک نمی خواست، حتی برای نشستن روی صندلی. با اصرار او را به داخل ساختمان محل کار هدایت کردم و او در نهایت پذیرفت که دقایقی استراحت کند. در همان دقایق کوتاه سرفه هایش جانسوز بود. او سرفه می کرد و من انگار همه وجودم را می سوزانند.

استراحت کرد. حالش رو به بهبودی نسبی رفت. کم کم بساطش را جمع کرد که برود. نای سخن نداشت تا تشکر کند با اشاره دست و صدای خفیفی قدردانی کرد. جلو آمدم. از او خواستم وسیله نقلیه ام را آماده کنم تا او را به مقصد برسانم. هرچه اصرار کردم، فایده ای نداشت گفت که مسافت دوری را تا حاشیه شهر باید طی کند. معلوم نبود کسی او را به منزل برساند، با این همه، هنگام خداحافظی گفت: قصد مزاحمت برای کسی ندارم و دلیلی ندارد مزاحم دیگران شوم.

مرد در آن سوی خیابان در انتظار تاکسی ماند با کیف اکسیژنی که در دست داشت. . . و من در این اندیشه که جامعه ما مرهون ایثار، جوانمردی ، حمیت و فتوت همین مردان گمنام است. و چه زیبا فرمود پیر این میکده که: نگذارید پیشکسوتان جهاد و شهادت در پیچ و خم زندگی به فراموشی سپرده شوند.

 

Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved
logo