شهید آوینی

 
پاسخ گلایه‌آمیز و دردمندانه خانواده جانباز شهید محمد رجبی ثانی به قوه قضائیه

پی انتشار جوابیه‌های روابط عمومی اداره کل زندان‌های استان تهران که از سوی روابط عمومی قوه قضائیه ارسال شده بود ، همسر جانباز شهید محمد رجبی ثانی پاسخی را به همراه اسناد و مدارک مربوط به دفتر خبرگزاری مهر ارسال کرد.

اینجانب ملیحه خدمتخواه همسر شهید محمد رجبی ثانی ، جوابیه اداره کل زندان‌ها درمورد به شهادت رسیدن همسر جانبازم محمد رجبی ثانی را خواندم که پس از آن لازم بود جواب آن را برای شما نوشته تا با چاپ آن حقیقت محض برای مردم شریف ایران اسلامی روشن شود .

1- اداره کل زندان‌ها در نامه‌هایی که به شما و دیگر روزنامه‌ها فرستاده‌اند ، با ما ابراز همدردی کرده‌اند . ولی ای کاش به پاس ایثارگری‌های همسر جانبازم در طول دفاع مقدس که با بررسی‌های ایثارگری‌های او ، نائل شدن به فیض شهادت جای تردید ندارد ، در نامه‌های خود با ارج نهادن به ایثار و ازخودگذشتگی‌های ایثارگران و جانبازان و شهدا ، کلمه متوفی را به کار نمی‌بردند . ضمن آنکه حتی از بردن نام جانباز در ابتدای نام همسرم به شدت خودداری کرده‌اند .
2- در جوابیه‌ای که در خبرگزاری مهر چاپ شد اظهار شده که اینجانب نامه از بیمارستان روانپزشکی صدر به مددکاری قزلحصار را بردم . آنهم به جهت این که همسر جانبازم دچار بیماری اعصاب و روان است و از این جهت باید تحت درمان قرار بگیرد . و آنها اعلام کرده‌اند که پانزده روز قبل از این نامه ، بیمارستان اداره بهداری با تشخیص پزشکان متخصص شروع به درمان همسرم کرده‌اند . یعنی درمان او از تاریخ 14/7/83 آغاز شده بود . درحالی که در جوابیه گفته‌اند از تاریخ 16/7/83 برای همسرم دارو تجویز شده و بطور روزانه دارو را تحویل زندانی می‌دادند . که خواهش می‌کنم به موضوع توجه بفرمایید که زمان شروع مداوای همسرم واقعا چه تاریخی بوده است .
از طرف دیگر آنکه همسرم در شبانه روز بیش از بیست عدد قرص اعصاب به تشخیص پزشکش مصرف می‌کرد . و زمانی که حالش خوب نبود ، برای خوردن قرص‌هایش باید دقت می‌کردم و گاهی با اصرار به او دارو می‌دادم تا حال او بهتر شود . حالا که مسئولین محترم زندان اعلام داشته‌اند که طبق تشخیص متخصص زندان همسرم دچار اضطراب مزمن بوده ، چرا باید نحوه درمان او فقط تحویل داروها به زندانی باشد.
و دیگر آنکه 30 مهر ، اورژانسی ، همسرم را به بهداری زندان می‌برند و آنقدر حال او وخیم شده بود که بهداری فقط چند ساعت او را نگه داشته و طبق گفته مسئولین نیمه شب ( ساعت 12 شب ) او را به بیمارستان شهید رجایی می‌برند . که علت آن اصلا بیماری اعصاب و روان نبوده است . بلکه به علت‌های دیگری چون عفونت بوده‌است . بعدا با ملاقات او عفونت‌های شدیدی در ناحیه دستانش دیدم . چرا روابط عمومی محترم زندان در مورد اعزام او به بهداری و بیمارستان توضیح نداده‌اند ؟ چرا صحبتی از عفونت‌های ایجاد شده در دستان و بدن او که در زندان ایجاد شده نمی‌کنند و نمی‌گویند که علت آن چه بوده است؟ و در زندان بر سر او چه آمده است ؟ که در اثر این عفونت‌ها به کما می‌رود و مدتی بیهوش بوده است . و فقط اعلام می‌کنند که : پزشکی قانونی علّت فوت را عفونت منتشره داخلی و عوارض ناشی از آن تشخیص داده است .
خواهش می‌کنم سؤال بفرمایید ، عفونت‌های بدن همسر جانبازم در نتیجه چه حادثه‌ای بوده است ؟ و در زمان مشاهده عفونت تا درمان که مدعی هستید هیچگونه قصور و سهل‌انگاری در درمان او نکرده‌اید ، در این مورد چه انجام داده‌اید ؟ آیا غیر از این است که گذاشتند عفونت‌هایی که ایجاد آن در بدنی که از نظر جسمی سالم بوده ، آنقدر مضمن شود که دیگر قابل درمان نباشد ؟ هرچند که چرایی به وجود آمدن عفونت‌ها و سوختگی دستان همسرم هنوز مبهم است و جوابی به ما نداده‌اید .
3- در قسمت دیگری از نامه آمده است که هیچ نامه‌ای به زندان ارسال نشده که همسرم جانباز بوده است . تو را به خدا قسمتان می‌دهم عکسی از نامه‌ای که از مسئول حقوقی و امور مجلس بنیاد جانبازان که قاضی ناظر زندان با خط خود زیر آن دستور داده است ، چاپ بفرمایید . البته دو نامه است که قاضی( قاضی دادسرا ) از من نگرفت تا ضمیمه پرونده کند و گفت این نامه‌ها اصلا مهم نیستند . حالا مسئولین محترم زندان می‌گویند که خبر نداشته‌اند همسرم جانباز بوده است .


4 - از طرف دیگر اعلام نموده‌اند که ما اصلا به ملاقات همسرم نرفته‌ایم . که خوشبختانه ورقه‌های ملاقات را که زندان به ما داده بود ، به خواست خداوند متعال نگه داشته‌ایم ملاقات اول در تاریخ 14/7/83 ساعت 12:25 بوده . ملاقات بعدی در تاریخ 18/7/83 ساعت 11:03 صبح و ملاقات سوم 25/7/83 ساعت 10:30 صبح بوده است .

عجیب است که چنین ادعایی می‌کنند . ضمنا سند دریافت وجه نقدی را دارم که در تاریخ 14/7 و 18/7 تحویل باجة مخصوص دریافت وجوهات زندانی‌ها دادم که رسید آن دارای مهر نیزمی‌باشد . واقعا چطور وجود ما را جهت ملاقات انکار می‌کنند ؟ چه جوابی یا توجیهی برای این گفتة دور از حقیقت خود دارند ؟
و در آخر نامه نیز گفته‌اند در قرار بازداشت قاضی ، مطلبی در مورد جانباز بودن همسرم در قرار نوشته نشده بود . که باز می‌گویم بارها و بارها پیش بازپرس رفتم . درخواست و التماس کردم که به وضعیت همسرم به جهت آنکه جانباز اعصاب و روان است ، توجه کند . که قاضی به حرف من گوش نمی‌داد و التماس‌های من و اشک‌هایی که در بازپرسی ریختم ، همچنین التماس‌ها و اشک‌های علیرضا ( پسرجانباز) نتیجه‌ای نداشت . وفقط از بازپرس می‌شنیدم که می‌فرمودند : می‌خواست به جبهه نرود . . .

به هرحال بسیار لازم بود که جواب نامة مسئولین محترم داده شود . ولطف کنید با چاپ آن حقیقت‌ها را برای مردم دلسوز و مهربان و حقیقت‌جو روشن کنید .

درضمن بعضی از مطبوعات بدون آنکه خبر شهادت همسرم را و چگونگی نائل شدن به شهادت را انعکاس دهند ، فقط جوابیه روابط عمومی اداره کل زندان‌ها را منتشر کرده‌اند . از آنها گله‌مندم که جوابیه را با کدام خبری که از همسرم چاپ کرده بودند ، منتشر کرده‌اند ؟

از خداوند می‌خواهم که به همه توفیق عطا فرماید و همه همیشه دنبال حقیقت باشند .

والسلام      
ملیحه خدمتخواه

 

Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved
logo