شهید آوینی

 
منیژه محمدی وکیل خانواده جانباز شهید محمد رجبی ثانی در گفت و گویی اختصاصی

منیژه محمدی وکیل خانواده جانباز شهید محمد رجبی ثانی در گفت و گوی اختصاصی با گروه دفاع مقدس خبرگزاری مهر در خصوص پرونده محمد رجبی ثانی و ابهامات آن و سیر اتفاقات منجر به شهادت وی توضیح داد . آنچه در ذیل می‌آید بخش دوم و پایانی این گفت و گوی مبسوط است .

مهر: حال رجبی ثانی چگونه بود که به بیمارستان منتقل کردند تا تحت درمان باشد ؟
محمدی :
گویا در زندان حال ایشان بد می شود. من بر حسب اتفاق زندان که رفته بودم با ماموری که شب اول رجبی را در بیمارستان رجایی همراهی می کرد برخوردکردم .آن مامور اذعان داشت عفونت دستان رجبی بگونه ای بود که وقتی می خواستیم به او دستبند بزنیم تا از زندان به بیمارستان اعزام کنیم نتوانستیم  و با پابند بردیم.  شما ببینید رجبی ثانی چگونه  به بیمارستان منتقل میشود ودر بیمارستان نیز همانطورکه قبلا گفتم در یک اتاق شبیه به یک انباری و فاقد امکانات پزشکی بستری می شود. آن خبرنگاری که در کیهان گزارش کرده بود می گفت زمانیکه رجبی دربخش درحالت کما بود - نه در ICU – پزشکان معالج با صراحت این را به من گفتند، رجبی ثانی دیگر موجود نبود و واژه شبه موجود را استفاده می کردند . آیا رجبی وقتی به زندان می رفت بدین صورت عفونت داشت ؟ ایشان از  نظر جسمی (نه روانی)  کاملا سالم به زندان اعزام می شود وتمام این مسائل قریب به دو هفته  درزندان اتفاق می افتد. دندانهای ایشان شکسته بود. پزشک قانونی نمی تواند انکار بکند. زیر چشمش کبود بود. بنا به مشاهدات دست هایش تاول داشت که می گفتند نتیجه سوختگی است. این سوختگی چه بوده است؟

مهر: آیا با توجه به وضعیت روحی و روانی ایشان احتمال دارد که خودشان باعث بوجود آمدن این صدمات شده باشند؟
محمدی :  خیر . اگر اظهار بشود این مطالب توسط خود رجبی اتفاق افتاده ، باید بگویم محال است . یعنی امکان ندارد خودزنی بوده و سوختگی از ناحیه خودش صورت گرفته است. که البته دلایل آن را برای حفظ سیر پرونده الآن نمیتوانم بگویم . ثانیا اگر چنین چیزی را بپذیریم ، آنوقت باید دید در کجای زندان رجبی توانسته این گونه خود را بسوزاند ثالثا بر فرض وجود چنین چیزی  چرا مسئولین زندان  این حالت روانی را سریعا مورد توجه قرار نمی دهند و رابعا پس از حادثه چرا آنقدر تامل می کنند تا اینکه جراحات عفونی می شود و با عفونت شدید به بیمارستان اعزام می کنند.

مهر : آیا خود شهید رجبی زمان کمی که به هوش بود توضیحی به خانواده اش نداده بود ؟
محمدی :
ببینید از زمانیکه رجبی  را گرفته بودند همسرایشان  سه بار به ملاقات رفته بود. طی این مدت وضعیت  عادی بود وفقط  رجبی به شدت از محیط زندان عصبانی بود و گلایه داشت .  ملاقات آخر را پسرش می رود  که مسوولین زندان اطلاع می دهند  منتقل شدند به بیمارستان شهید رجایی . پسر شهید رجبی به بیمارستان مرا جعه کرده و مشاهده می کند که پدرش  در اتاقی به شکل یک انباری بستری شده است. رجبی ثانی  در آن اتاق بستری بودند تا اینکه به کما می روند، وقتی به کما رفتند منتقل می شود به ICU  که در آنجا یک سلسله اقدامات درمانی صورت می گیرد تا اینکه  از کما خارج می شود. اما کامل به هوش نبوده است .بنابه اظهارات پسر شهید رجبی ثانی وقتی  با او صحبت می شد فقط گریه می کرد یعنی حرف خاصی نمی زد فقط اشک می ریخت. تا اینکه در مراجعات  بعدی این خانواده که رجبی حالت عادی پیدا کرده بود و می توانست حرف بزند فقط می گفت اذیت کردند و تمرکز کافی برای بیان حادثه ای که برایش اتفاق افتاده بود نداشت. پس از این قضایا به دلیل عدم تحرک زخم بستر گرفته و از ناحیه پشت عفونی می شود .  مداوای این  آغاز می شود  تا اینکه فوت می کنند.

مهر :نظر مسئولین زندان درباره این متهم چه بود ؟ آیا شما می دانید ؟

بنابه اظهارات پسر شهید رجبی ثانی وقتی پس از به هوش آمدن با او صحبت می شد ، فقط گریه می کرد. یعنی حرف خاصی نمی زد فقط اشک می ریخت. تا اینکه در مراجعات بعدی این خانواده که رجبی حالت عادی پیدا کرده بود و می توانست حرف بزند فقط می گفت اذیت کردند.

روزنامه کیهان در تاریخ 5 مهر ماه 83 با عنوان جانباز اعصاب و روان از زندان به بیمارستان رفت  موضوع بستری شدن شهید رجبی را انعکاس داده بود. در انتهای این گزارش آمده است  که خبرنگار محترم به مسوولین روابط عمومی زندان قزل حصارمراجعه کرده و نظر آنها را جویا می شود. آنها جواب می دهند که وی (شهید رجبی) به جرم قمه کشی، تخریب اموال عمومی و مزاحمت در دادگاه رسالت محکوم شده است. در اینجا نکاتی مطرح است .اولین نکته این است که قمه جز سلاح های سرد است قاعدتا اگر ایشان قمه داشتند، باید ضبط می شد. من با جرات می گویم ایشان مطلقا قمه کشی نکرده بلکه با حالت عصبانیی که شاکیان برای اوایجاد کرده بودند با چوب یک شیشه پیکان و یک شیشه پراید را می شکند.  فقط همین . نه به کسی آسیب جسمی رسانده و نه اینکه قمه ای در دست او بوده است . متاسفم این گونه قلب حقیقت می شود.

دومین نکته اینکه جرم رجبی ثانی شاکی خصوصی دارد، یعنی اگر شاکی شکایت نکرده بود جنبه عمومی جرم اصلا مطرح نبود . پس چطور می توانست تخریب اموال عمومی کند در حالیکه تخریب اموال عمومی از جرائمی است که دارای جنبه عمومی و حق الهی است. به اظهار خانواده شهید از زمان وقوع درگیری تا زمانیکه شکایت شود در حدود یک هفته گذشته بود. چه طور رجبی ثانی اموال عمومی را تخریب کرده بود ،جرمی که از جرایم مشهود است ولی نیروهای عزیز انتظامی ما هیچ گونه اقدام و پیگیری نکردند تا اینکه شاکی  حضور پیدا می کند آنگاه به مساله رسیدگی می شود. نکته سوم مزاحمت است . من در نشستی که با یکی دیگر از خبرنگاران پیگیر این موضوع داشتم .این خبرنگار اظهار می داشت که در چند روز گذشته مراجعه به زندان قزل حصار داشته و مسوولین زندان اذعان داشتند که شهید رجبی فردی شرور و دارای محکومیت کیفری بود . سوال من این است یک فرد شرور چرا تمام درگیری هایش فقط با یک خانواده است. چون غیر از مواردی که به همین شاکیان برمی‌گردد مورد دیگری در مورد او گزارش نشده . پس فرد شرور به چه معنی است. مگر این نیست که فرد شرور دربرخورد با تمام افرادی که حرفشان مغایر اعتقادات و تفکراتش باشد درگیر می شود. درحالیکه رجبی ثانی اینگونه نبود. اکثریت قریب به اتفاق اهالی محل از جوانمردی این شهید صحبت می کنند . از دست خیر داشتن او در رفع مشکلات دیگران می گویند. آیا به این فرد باید گفت شرور؟ متاسفانه اینها مطالبی است که پس از شهادت او بازگو می شود.

در اینجا بازپرس محترم به اصل موضوع، چگونگی درگیری، شخصیت متهم و چگونگی وقوع جرم بی توجه بودند. یک قاضی که رای و قراری را صادر می کند جزء وظایف اخلاقی و الهی او است که به شخصیت و علت جرم متهم توجه کند.

مهر : تحلیل شما چیست ؟
محمدی : من استنباطم این است که قضیه شهید رجبی از این قرار باشد که محمد رجبی ثانی در اثر سوء ظن، تشویش، نگرانی و ذهنیت بسیار منفی که در مورد شکات داشته -که شاید ناشی از بیماریش بود -درگیر می شود.درگیری ای که بار اول نبود .مدتی از این موضوع می گذرد تا اینکه شکات شکایت می کنند.در دادگاه رجبی ثانی به اتهام ایجاد مزاحمت و شکستن شیشه - نه قمه کشی و تخریب اموال عمومی- محکوم شده و قرار 10 میلیونی برای او صادر می شود.  بازپرس محترم با توجه به علمی که داشتند، مخیر بودند قرار 10 میلیونی برای شکستن چند شیشه صادر کنند . که البته سنگین است، چراکه به شاکیان هیچ گونه جراحاتی وارد نشده بود.  در اینجا بازپرس محترم به اصل موضوع ،چگونگی درگیری، شخصیت متهم و چگونگی وقوع جرم بی توجه بودند .یک قاضی که رای و قراری را صادر می کند جزء وظایف اخلاقی و الهی او است که به شخصیت و علت جرم متهم توجه کند.  رجبی در این پرونده معلول دو چیز است . یکی رفتارهایی که خانواده شکات داشته و شهید طی سالیان درگیرآن بود و جای بحثش اینجا نیست ، دوم بیماری ای است که قدرت تفکر را از او گرفته بود  و بازپرس به این نکات بی توجه بوده است.

مهر: آیا جزء وظایف بازپرس است که به موضوعاتی که مطرح کردید توجه داشته باشد ؟
محمدی :
عنایت کنید به ماده  95 قانون آیین دادرسی کیفری. در این ماده آمده  که قاضی تحقیق و بازپرسی چه تکلیفی دارد آیا باز پرس محترم توجهی  به این ماده کرده است؟ آمده است که « هرگاه قاضی تحقیق در جریان تحقیقات متوجه شود که متهم هنگام ارتکاب جرم مجنون بوده است تحقیقات لازم را از کسان و نزدیکان او و سایر مطلعین به عمل آورده و نظریه پزشکی متخصص را در این مورد تحصیل ،مراتب را در صورتمجلس قید کرده پرونده را به دادگاه ارسال می دارد. دادگاه پس از بررسی پرونده هر گاه تحقیقات قاضی تحقیق و اهل خبره را کافی دید و از صحت آن مطمئن شد از نظر جزایی قرار موقوفی تعقیب صادر و در مورد دیه و خسارات مالی در صورت مطالبه، حکم مقتضی صادر می گردد » پس ببینید زمانیکه همسرشهید در محضر قاضی محترم تحقیق اظهار می دارد که متهم دچار بیماری اعصاب و روان است و اصرار به این امر می کند که تحقیقات لازم صورت بگیرد این موضوع مورد توجه قرار نمی گیرد. اگر چنین باشد نقض ماده 95 آیین دادرسی کیفری است. امیدوارم واقعیت ها پیدا شود و وجدان کاری موجب شود همگان حقیقت را بگویند.

ماده دیگری که قابل توجه است ماده 291 قانون دادرسی کیفری است  . در این ماده  اشاره می شود که «بیماری محکوم الیه موجب توقف اجرای مجازات نمی شود مگر اینکه به تشخیص دادگاه اجرای حکم موجب شدت بیماری و تاخیر در بهبود محکوم الیه باشد که در این صورت دادگاه با تشخیص پزشک قانونی یا پزشک معتمد با اخذ تامین متناسب اجازه معالجه در خارج از زندان را صادر می کند. و اگر محکوم الیه تامین ندهد به تشخیص پزشک و دستور دادگاه در زندان یا بیمارستان تحت نظر دادگستری معالجه می شود» که در مورد رجبی ثانی بیمارستان روانی صدق می کند نه بیمارستان شهید رجایی. شهید رجایی در رابطه با بیماری عفونی می توانسته بسیار موثرباشد نه در مورد بیماری روانی متهم .البته در مورد عفونت هم امکاناتشان زیاد نبود و با این عملکردها نتیجه رضایت بخشی هم حاصل نشد.

ماده 37 قانون مجازات اسلامی در مورد این گونه بیماران و متهمینی که دچار این بیماری هستند به صراحت تعلیق مجازات را پیش بینی کرده است. و اگر هم برای تنبه این کار را کردند مفهوم شکنجه را دارد که باید از مسوولین زندان سوال شود تا آنها پاسخ بدهند.

مهر : به گفته خانواده شهید رجبی ، محمد رجبی ابتدا در بند 2 زندان قزل حصار که بند افراد عادی است زندانی می شود اما پس از مدتی به بند 12 همان زندان که گویا بند افراد روانی است منتقل می شود آیا این صحت دارد و نظر شما در این باره چیست ؟
محمدی :
بله من هم شنیده ام .اگرزندان  این کار را کرده باشند، مشخص است که می دانستند رجبی اختلالات روانی دارد پس چرا بلافاصله به دادستان گزارش نکردند. ماده 37 قانون مجازات اسلامی در مورد این گونه بیماران و متهمینی که دچار این بیماری هستند به صراحت تعلیق مجازات را پیش بینی کرده است. و اگر هم برای تنبه این کار را کردند مفهوم شکنجه را دارد که باید از مسوولین زندان سوال شود تا آنها پاسخ بدهند. 

مهر: اشاره داشتید به اینکه در زندان با یکی از افرادی که شهید رجبی را در بیمارستان همراهی می کرد گفت و گو کردید . به چه دلیل به زندان قزل حصار مراجعه کرده بودید ؟ و نتیجه این بازدید چه بود ؟
محمدی :
بله .ماجرای رفتن من به زندان قزل حصار از این قرار است که در تاریخ 19/8/83 ( همان روز فوت شهید رجبی ) نامه ای از طرف مسوولین زندان قزل حصار به خانواده شهید ارسال می شود. در نامه آمده بود که « خانواده محترم محمد رجبی ثانی، احتراما نظر به شرایط خاص زندانی شما لازم است ظرف مدت 48 ساعت پس از دریافت این نامه به آدرس: کرج، مهرشهر، کیانشهر، ندامتگاه قزل حصار مراجعه نمائید. » این نامه را با پست پیشتاز درتاریخ 21/8/83 یعنی سه روز پس از فوت رجبی ثانی ارسال می کنند ، که در تاریخ 23/8/83 به دست خانواد رجبی ثانی رسیده است.که این موضوع نیز جای پیگیری دارد . در  25/8/83  من به اتفاق پسر و همسر شهید به زندان قزل حصارمراجعه کرده و نامه را ارائه دادیم . پس از بررسی صحت و شماره نامه با دفتر رییس زندان تماس گرفتند.  خانواده شهید رجبی را خواستند که با تلفن صحبت کند که من جلورفتم وگفتم وکیل این خانواده هستم .اول گفتند نمی شود حتما باید خانواد رجبی صحبت کنند ولی بعد گوشی را به من دادند. یک آقایی که گویا یکی از معاونین رییس زندان بود  با عصبانیت گفت شما؟ گفتم من وکیل این خانواده ام . گفت: من کاری با وکیل مکیل ندارم. کسی غیر از شما آنجا نیست. گفتم چرا پسر و همسر شهید رجبی هستند، گفت یکی از آنها صحبت کند . من نخواستم آنجا مساله را پر رنگ کنم در نتیجه گوشی را به همسر شهید رجبی دادم . ایشان گوشی را گرفت و صحبت کرد. چیزی که ما می شنیدیم فقط این بود که همسر شهید گفت نه ماموران شما اجازه ندادند و بعد گفت خداحافظ. پس از صحبت پرسیدم موضوع چه بود. گفت از من پرسیدند که شما شوهرت را  زمان فوت دیدی، گفتم نه ماموران شما اجازه ندادند. بعد گفت خیلی خوب ما فقط در چارچوب این مساله که بخواهیم جسد را به شما تحویل بدهیم کارتان داشتیم که شما اطلاع دارید.کاری دیگر با شما نداریم. 

یک آقایی که گویا یکی از معاونین رییس زندان بود  با عصبانیت گفت شما؟ گفتم من وکیل این خانواده‌ام . گفت: من کاری با وکیل مکیل ندارم. کسی غیر از شما آنجا نیست؟

 

مهر :فقط برای این دلیل رفته بودید و یا پیگیری مورد دیگری هم بود؟
محمدی : البته ابتدا فقط به همین دلیل رفتیم ولی وقتی از زندان می خواستیم خارج بشویم  همسر شهید به من گفت که محمد رجبی وسایلی داشت. می توانیم اینها را بگیریم گفتم اگر وسایل داشته باشد می شود گرفت. گفت: یکسری وسایل شخصی شامل عکسهای من و بچه ها و از این قبیل موارد داشت . رفتم و با خانمی که مسوول ارتباطات بود موضوع را مطرح کردم . ایشان تماس گرفتند گفتند نمی دانیم وسایلش درحال حاضرکجاست . گفتم به هر صورت نمی تواند که گم شده باشد قطعا در زندان است. قریب به ساعت 11 بود که گفتند باشد پیگیری می کنیم -  عمدا زمان ها را یاد داشت می کردم - ساعت 30/11 دقیقه صدا کردند

 باید اعتقاد به یک عدالت قضایی بسیار کامل داشته باشیم و مسوولین قوه قضایی را حداقل مورد انتقاد قرار بدهیم که چرا به وضعیت شهید رجبی و به اقتضای ایثارگریهایش در جبهه و جانباز بودنش براساس قانون حمایت از ایثارگران توجه نشده است.

واظهار داشتند که به دنبال مسوول بند هستند تا  وسایل رجبی را تحویل بدهد. حدود ساعت 12 گفتند وسایل رجبی پیدا شده و می آورند .  تا ساعت یک ربع به یک هیچ خبری نشد. دوباره مراجعه کردم به من گفتند چون مسیر طولانی است زمان می برد. دیگر باید پیدایش بشود . تا ساعت 15/13، 20/13  هیچ خبری نشد .

در این مدت یکبار هم پسرشهید را فرستادم ویکبار هم  همسر آن را ، که می گفتند نرسیده است منتظر باشید  . ساعت 20/13 دقیقه خودم رفتم گفتم سرکار خانم ما گرفتاریم باید برگردم تهران اگر امکان ندارد امروز تحویل بگیریم ،فردا صبح یا یک روز دیگر مراجعه کنیم باز اظهار کرد تا چند دقیقه دیگر حتما می رسید . ساعت 10 دقیقه به 2 ما را صدا کردند و گفتند که وسایل رجبی دست  مسوول بند است و ایشاید باید بیاید تا تحویل بدهد و الان نیست پس نمی شود . گفتم مسوول بند کی تشریف می آورند؟ گفتند ایشان رفته اند مرخصی تا یک هفته دیگر هم بر نمی گردند.  صحبت من این است  مگر میشود که یک بند هفت روز مسوول نداشته باشد. اصلا امکان پذیر است.  به هر صورت آن روز وسایل شخصی رجبی را تحویل خانواده اش ندادند.این هم موضوعی است که باید پاسخ بدهند .

مهر :در پایان بفرمائید  شما بر اساس داشته هایتان  تا به حال به چه نتیجه ای رسیده اید ؟ مقصر اصلی چه کسی است ؟
محمدی : ببینید ما به دنبال مقصر و محاکمه نیستیم. اینجا کشف حقیقت مهم است و اینکه چرا با کسی که از جان و جوانیش بهای سنگینی پرداخته و محروم از یک زندگی عادی شده ، بدین گونه برخورد شده است . ارج نهادن این افراد نباید این چنین باشد .رجبی ثانی نائل به فیض شهادت شد ولی امیدواریم اینگونه موضوعات اولا برای جانبازان دیگری که دچار بیماری اعصاب و روان هستند و تعدادشان هم کم نیست اتفاق نیافتد دوما در مورد هیچ بیمار روانی و هیچ انسانی صورت نگیرد . اینجا جا دارد که بگویم با انتشار اخبار شهید رجبی قطعا همگان آگاه می شوند که چه اتفاق ناگواری افتاده است. روی سخنم با کسانی است که اخبار این پرونده را پیگیری می کنند. شاید در وجودشان یک خشم ویک عصبانیت که طبیعی هم است ایجاد بشود .به این افراد می گویم که عجولانه قضاوت نکنید. بر مبنای خشم و عصبانیتی که با خواندن وقایع رخ داده برای این شهید به قضاوت ننشینید. اگر چنین باشد کار مهمی را انجام ندادیم . باید اعتقاد به یک عدالت قضایی بسیار کامل داشته باشیم و مسوولین قوه قضایی را حداقل مورد انتقاد قرار بدهیم که چرا به وضعیت شهید رجبی و به اقتضای ایثارگریهایش در جبهه و جانباز بودنش براساس قانون حمایت از ایثارگران توجه نشده است.

 

Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved
logo