بخش شهید آوینی حرف دل موبایل شعر و سبک اوقات شرعی کتابخانه گالری عکس  صوتی فیلم و کلیپ لینکستان استخاره دانلود نرم افزار بازی آنلاین
خرابی لینک Instagram

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

سخن نهائى ما درباره قيس بن اسعد انصارى

او از استوانه هاى دين و اركان مذهب است.

اميد است تو اى خواننده عزيز پس از دقت بيشتر در مطالبيكه راجع به اين شخصيت بزرگ نقل كرديم: فضائل و صفات بر جسته او، دانشها و فرهنگها و بينش هايش دورانديشى و عقيده راستين و استوارش و درستى و درستكارى او، جانفشانيهايش در راه يارى پيشوايش و پاى دارى پرچم اسلام در دوران زندگى پيامبر و اميرالمومنين بوسيله او و ثبات و پايداريش در دوران امام حسن آنگاه كه خلق از او روى گردانيدند و دست از همكارى با او كشيدند صراحت بيان و سخنان حقى تا پايان زندگى در هر محفل و مجتمعى بى پرده بيان مى داشت و فريب نخوردن او از جلوه هاى باطل و آرايش بى دينى و مال و منال فراوان معاويه كه براى انحراف او از دينش و فريب دادن او در اختيارش گذارده شد، آنگاه كه يك ميليون درهم باو بخشيد تا با او همكارى كند و يا از فعاليت عليه او خوددارى نمايد "بطوريكه در ص 148 گذشت"...

ديگر با توجه باين امور هيچ گونه ترديدى بخود راه ندهيد كه قيس از پايه هاى محكم دين و ستونهاى استوار مذهب و از بزرگان امت و دعوت كنندگان بسوى حق است و بنابراين آنچه در كتب و تواريخ مشتمل بر شرح حال او نسبت بستايش مقام و شخصيت او ضبط و ثبت گشته با همه مبالغه اى كه در آن بكار رفته گوياى مقام شامخ و حقيقت بارز شخصيت او نيست.

آرى- هر گاه در خاندان سعد فرزندى همچون قيس وجود نمى داشت رسول خدا دست بدعا بر نميداشت و اين چنين نمى گفت:

پروردگارا: درودها و رحمت خود را بر خاندان سعد بن عباده قرار ده.

و در غزوه " ذى قرد" نمى فرمود: خداوند رحمت را بر سعد و خاندانش ارزانى دار چه نيك مردى است سعد بن عباده.

و باز آنگاه كه در خانه سعد غذا صرف فرمود نمى گفت: طعام شما را نيكان خوردند و فرشتگان بر شما درود فرستادند و روزه داران برخان گسترده شما افطار كردند.

و يا آنگاه كه شتر باركش رسول خدا گم شده بود و از طرف سعد بن عباده شترى براى حمل توشه در اختيار آنجناب گذارده شد نمى فرمود:

خداوند بر شما دو نفر "پسر و پدر" بركت دهد اى ابا ثابت "كينه سعد پدر قيس" بشارت باد تورا كه رستگار شدى همانا بوجود آوردن جانشين ها و فرزندان شايسته در دست خدا است و بهر كس اراده كند و مشيتش قرار گيرد جانشينى شايسته و پسنديده مى بخشد بتحقيق پروردگار فرزندى پاك دامن و نيكو سيرت بتو عنايت فرموده است

پس تو اى خواننده، آثار رحمت و مظاهر درود و جلوه گاههاى فضل پروردگار را در قيس مشاهده نما و رحمت و بركت الهى را كه بواسطه دعاى پيامبر "ص" نصيب او و خاندانش شد بنگر درود و رحمت خدا و بركاتش بر او باد.

قيس بن سعد را با شيخين "ابوبكر و عمر" در داستان طوق خالدبن وليد سخنان و مناظراتى است كه ابو محمد ديلمى، حسن بن ابى الحسن در ارشاد القلوب جلد دوم ص 2.1 متذكر آنها شده و بيان كرده كه قيس باز بانى فصيح و نطقى گويا و بيانى رسا و ايمانى محكم و دلى با جرات در مقابل آنان اين سخنان را گفته و ما براى رعايت اختصار از ذكر آن صرف نظر مى كنيم.

استادان و مشايخ قيس و كسانى كه از او روايت كرده اند

بطوريكه در كتاب الاصابه و تهذيب التهذيب آمده است: سرور و فرمانرواى قبيله خزرج"قيس" از رسول خدا "ص" و مولاى متقيان امير المومنين على "ع" و از پدرش سعد روايت نموده است.

از جمله روايات او از پدرش روايتى است كه حافظ محمد بن عبدالعزيز جنابذى حنبلى در كتاب "معالم العتره" بطور مروفوع از قيس و او از پدرش نقل كرده است كه او از على بن ابى طالب رضى الله عنه شنيده كه مى فرمود: در روز جنگ احد شانزده ضربت بر من وارد شد در چهار ضربت از پاى در آمدم و بر زمين افتادم مردى خوش صورت و نيك چهره و خوشبو نزد من آمد و بازويم را گرفت و مرا از جاى بلند كرد و فرمود روى بدشمن آور تو در حال پيروى از دستور خدا و رسول هستى و آندو از تو خوشنودند بعد از آن نزد رسول خدا آمدم و جريان را به آنحضرت گفتم.

رسول خدا فرمود: اى على خداوند ديدگانت را روشن گرداند او جبرئيل بوده است

هم چنين قيس از عبدالله بن حنظله بن راهب انصارى نيز روايت مى كند نامبرده در سال 63 "يوم الحره" كشته شد در حاليكه در آنروز انصار با او بيعت نموده بودند.

ابن حجر در "تهذيب التهذيب" جلد دوم صفحه 193 و جلد پنجم ص 193 و جلد 8 ص 396 روايت قيس را از نامبرده ذكر نموده است.

افراد بسيارى از تابعين از قيس روايت نموده اند كه بعضى از آنها در "حليه الاوليا" و "اسد الغابه" جلد چهارم ص 215 و "الاصابه" جلد سوم ص 249 و تهذيب التهذيب جلد ص 396 ذكر شده اند باين شرح:.

1- انس بن مالك انصارى خادم رسول خدا "ص".

2- بكر بن سواده، بطوريكه در "السنن الكبرى" تاليف بيهقى جلد1.. ص 222 مذكور است نامبرده حديثى را در ملاهى از قيس روايت نموده است.

3- ثعلبه بن ابى مالك القرظى.

4- عامر بن شراحيل الشعبى متوفاى سال 1.4.

5- عبدالرحمن بن ابى ليلى انصارى كه از ياران خاص امير المومنين و در جنگ جمل پرچمدار آنحضرت بود، حجاج بن يوسف ثقفى آنقدر او را تازيانه زد كه شانه هايش سياه گشت و در عين حال ناسزا به على نگفت و از او تبرى نجست، ياران رسول خدا و صحابه خاص آنحضرت گرد او جمع شده و او بر ايشان حديث مى گفت و همگى ساكت نشسته و گوش فرا ميدادند عبدالله حارث گويد: گمان نمى كنم زنها بتوانند فرزندى هم چون او بزايند.

ابن معين و عجلى وعده اى ديگر او را موثق دانسته اند. وى در سال 81 يا 2 و 3 و 6 ديده از جهان فرو بست و ابن خلكان در ص 296 جلد اول تاريخش و بسيارى از تاريخ نويسان شرح حال او را نگاشته اند.

6 - عبدالله بن مالك جيشانى متوفاى سال 77 و ابن حجر در جلد پنجم تهذيب ص 38. شرح شرح حال او را آورده و از گروهى نقل كرده كه او را ثقه دانسته اند.

مرثد گويد: كه او در بين مردم مصر از همه عابدتر و پرهيزگارتر بود، وى از اميرالمومنين و عمر و ابى ذر و معاذبن جبل و عقبه روايت ميكرده است.

7- ابو عبدالله عروه بن زبير بن عوام اسدى مدنى.

8 -ابو عمار عريب بن حميد همدانى. وى از امير المومنين و حذيفه و عمار و ابى ميسره روايت ميكرده است احمد و ديگران او را ثقه و مورد اطمينان مى دانسته اند، به جلد 7 تهذيب التهذيب ص 191 مراجعه كنيد.

9- ابو مسيره عمر و بن شرجيل همدانى كوفى متوفاى سال 63، شهيد دوم استاد و شخصيت بزرگوار شيعه او را در كتاب درايه اش ستوده و گفته است: وى جز تابعين و مردى با فضيلت و از اصحاب محمد بن مسعود بوده است. ابن حجر در جلد سوم "الاصابه" ص 114 و جلد 8 تهذيب ص 47 شرح حال او را آورده و گفته است: ابن حبان او را جز ثقات دانسته و گويد: او از عبادت كنندگان بود و از بس نماز خوانده بود زانوهايش هم چون زانوى شتران وصله بسته بود.

1.- عمر و بن وليد سهمى مصرى متوفاى سال 1.3 مولا و غلام عمر و بن عاص كه از عده بسيارى از صحابه حديث نقل كرده است و يكى از آنها "قيس" است چنانكه در تهذيب التهذيب جلد هشتم ص 116 اين مطلب آمده است از جمله احاديثى كه از قيس روايت كرده حديثى است درباره لهو و لعب كه آن را بيهقى در جلددهم "السنن" ص 222 از طريق قيس نقل نموده است "اضافات چاپ دوم".

11- ابو نصر ميمون بن ابى شبيب ربعى كوفى متوفاى سال 83 و باو رقى نيز گفته شده است اين شخص از امير المومنين و عمر و معاذ بن جبل و ابى ذر و مقداد و ابن مسعود روايت ميكرده است ابن حجر شرح حال او را در كتبا تهذيبش ذكر كرده است.

12- هزيل بن شرجيل از دى كوفى چنانكه در كتاب حليه الاوليا جلد 5 ص 24 و الاصابه جلد سوم ص 62. ذكر شده است.

13- وليد بن عبده غلام عمر و بن عاص بطوريكه در جلد 11 كتاب تهذيب ابن حجر ص 141 آمده است وى از قيس روايت ميكرده است و شايد اين همان عمر وبن وليد باشد كه قبلا نام او را برديم آنچنانكه از كلام دار قطنى ظاهر مى گردد.

14- ابونخيع يسار ثقفى مكى كه در سال 1.9 در گذشته است

ابن حجر در كتاب تهذيبش از عده اى نقل كرده است كه او را ثقه دانسته اند و ابن اثير در جلد چهارم "اسد الغابه" ص 215 روايتى را از قول او از طريق قيس از رسول خدا نقل نموده كه آنجضر فرمود: اگر دانش در ثريا و بان چسبيده شده باشد مردمانى از فارس به آن دست خواهند يافت.

ابوبكر شيرازى متوفاى سال 4.7 در "الالقاب" اين روايت را از وى نقل كرده است چنانكه در ص 4 كتاب تبييض الصحيفه آمده است.

next page

fehrest page

back page

 
 
 
 
 Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved