بخش شهید آوینی حرف دل موبایل شعر و سبک اوقات شرعی کتابخانه گالری عکس  صوتی فیلم و کلیپ لینکستان استخاره دانلود نرم افزار بازی آنلاین
خرابی لینک Instagram

منابع

1- اعراف (7) آيه 79.
2- مائده (5) آيه 98.
3- احزاب (33) آيه 39.
4- مرتضى مطهرى ، حماسه حسينى ، ج 1، ص 189 - 193.
5- طه (20) آيه 25 - 34.
6-همان ماخذ
7-همان ماخذ
8-همان ماخذ
9- طه آيه 25 - 34.
10- انشراح آيه 1 - 3.
11- همان مدرك
12-همان مدرك
13- همان آيه 4.
14- همان ، آيه 5 - 8.
15-ادمه حديپ ب اين صورت است ، الا انه لا نبى بعدى . (شيخ عباس قمى ، سفينه البحار، ج 2، ص 583. و 584.)
16-مزمل 73 آيه 5.
17- مرتضى مطهرى ، سيرى در سيره نبوى ، ص 178 - 188.
18- حديد (57) آيه 25.
19- ... و در او از روح (حقيقت متعالى و برتر) خود دميدم حجر (15) آيه 29؛ ص ‍ 38. آيه 72.
20- سيد حيدر آملى ، جامع الاسرار، ص 363
21- مرتضى مطهرى ، وحى و نبوت ، ص 31 - 37.
22- مرتضى مطهرى ، امدادهاى غيبى در زندگى بشر، ص 61.
23- ملا محسن فيض كاشانى ، المحجه البيضاء، ج 5، ص 89.
24- ملا محسن فيض كاشانى ، المحجه البيضاء، ج 5، ص 89.
25- مرتضى مطهرى ، گفتارهاى معنوى ، ص 180.
26- مرتضى مطهرى ، داستان راستان ، ص 25 و 26.
27-گفتارهاى معنوى ، ص 158 - 161.
28- آل عمران (3) آيه 64.
29- شعراء (26) آيه 18 و 19.
30- همان ماخذ.
31- مجمع البحرين طريحى .
32- گفتارهاى معنوى ، ص 16 - 19.
33- مرتضى مطهرى ، سيرى در نهج البلاغه ، ص 81 و 82.
34- نهج البلاغه فيض الاسلام ، ص 33، خطبه 1.
35- همان جا.
36- حماسه حسينى ، ج 1، ص 194 - 196.
37- محمد باقر مجلسى ، بحار الانوار، (با اندكى تفاوت ) ج 100، ص 80.
38- اين حديث در نهج البلاغه به اين صورت آمده : فانى سمعت رسول الله صلى الله عليه و آله يقول فى غير موطن لن تقدس امع لايؤ خذ للضعف فيها حقه من القوى غير متعتع . (نهج البلاغه فيض الاسلام ، ص 1021، نامه 53.
39- بقره (2) آيه 9. (ت )
40-اشاره به قبل و بعد از انقلاب است .
41- منظور هژبر يزدانى است .
42-حديث در نهج البلاغه فيض الاسلام ، ص 95، خطبه 27.
43- مرتضى مطهرى ، پيرامون جمهورى اسلامى ، ص 80 - 86.
44- نحل (16) آيه 125.
45- برخى مسلمانان به اصطلاح روشنفكران معاصر، در تفاسير زيادى كه بر اكثر سوره هاى قرآن نوشته اند، يكسره منكر شده اند كه قرآن درباره معاد حتى يك آيه هم نازل كرده باشد. در هر جا در قرآن نام دنيا آمده است ، گفته اند: يعنى (نظام پست تر زندگى )، يعنى نظام تبعض ‍ و استثمار، و هر جا نام (آخرت ) آمده ، گفته اند: يعنى نظام برتر، نظامى كه در آن اثرى از تبعيضها و نابرابريها و استثمارها نباشد و مالكيت اختصاصى ريشه كن شده باشد. اگر معناى آخرت اين است ، پس معلوم مى شود قرآن هزار سال پيش از مكاتبماترياليسى ، فاتحه مذهب را خوانده است .
46- علامه محمد حسين طباطبايى ، الميزان ، ذيل آخرين آيه آل عمران .
47- عزت ، خاص خدا و پيامبرش و مؤ مناناست . (منافقون (63) آيه 8).
48-شرافت مرد، شب زنده دارى او و عزتش بى نيازى از مردم است . حديث در بحار الانوار، ج 87، ص 138 چنين آمده است :... و اعلم ان شر الرجل قيامه باليل ... و در كافى ، ج 2، ص 148 چنين آمده است : شرف المؤ من قيامه بالليل ... (ت ).
49- زندگى در اين است كه بميريد، اما پيروز، مرگ در اين است كه بماندى و زير دست . حديث در نهج البلاغه فيض الاسلام ، ص 138، خطبه 51 چنين آمده است : فالموت فى حياتكم مقهورين و الحياه ى موتكم قاهرين .
50- ذلت از ساحت ما به دور است . بحار الانوار، ج 45، ص 83.
51- نساء (4) آيه 75.
52- آيه 39 - 41.
53- آيه 148.
54- آيه 227.
55- شيخ حر عاملى ، وسائل الشيعه ، ج 11، ص 92.
56-مرتضى مطهرى ، جامعه و تاريخ ، ص 219 - 229؛ مجموعه آثار، ج 2، ص 474 - 481.
57- نحل (16) آيه 125.
58- احزاب (33) آيه 45.
59- مى دانيد مكه در ميان كوه است .
60- من پيشاپيش شما را به عذابى سخت بيم دهنده ام . در سوره سباء(34) آيه 46 چنين آمده است : ان هو الا نذير لكم بين يدى عذاب شديد .
61- اخلاص 112 آيه 4 - 1.
62- حديد (57) آيه 1 - 3.
63- اسراء (17) آيه 107 و 109.
64- سيرى در سيره نبوى ، ص 188 - 196.
65- گاه در مفهموم اين كلمه كه به معناى (عموم مردم ) است اشتباه مى شود و مرادف با (توده مردم ) گرفته مى شود، كه نقطه مقابل طبقات ممتاز است ؛ و چون مخاطب اسلام (الناس ) است ، ادعا مى شود كه دين اسلام دين توده مردم است و ضمنا اين جهت فضيلتى براى اسلام شمرده مى شود، ولى بايد بدانيم كه آنچه واقعيت است و هم فضيلت است براى اسلام ، اين است كه اسلام به حمايت توده مردم بر خاسته ، نه اين كه مخاطبش تنها توده مردمند و ايدئولوژى اش ايدئولوژى گروهى و طبقاتى است و آنچه بيشتر مايه فضيلت است ، اين است كه علاوه بر طبقات بهره ده ، از ميان خود طبقات بهره كش و صاحب سرمايه و قدرت ، با اتكا به فطرت انسانى ، احيانا وجدآنهارا به سوى طبقات بهره ده و محروم برانگيخته است .
66- حديد (57) آيه 25:
67- مرتضى مطهرى ، انسان و ايمان ، ص 58 - 61؛ مجموعه آثار، ج 2.
68- هدايت است براى پرهيزكاران . بقره (2) آيه 2.
69- هدايت و بشارت است براى مومنين . همان آيه 97.
70- آمده است تا زنده ها را انذار كند. يس 36 آيه 70.
71- ص 38 آيه 87 و 88.
72- آيه از آيات عجيب قرآن است . در هنگام نزول آيه ، پيامبر در مكه بود و در واقع با اهل يك دهكده گفتگو مى كرد. براى مردام مضحك بود كه فردى تنها با اين اطمينان بگويد كه خبر اين آيه را بعد خواهيد شنيد. به زودى خواهيد شنيد كه اين كتاب در اندك مدت با جهانيان چه خواهد كرد.
73- انبياء (21) آيه 107.
74- حديد (57) آيه 25.
75-زيرا در اين صورت ، ديگر عدالت و حق براى گروندگان هدف نخواهد بود، بلكه رسيدن به منافع و ارضاى خواسته ها، هدف قرار مى گيرد.
76- مرتضى مطهرى ، آشنايى با قرآن ، ج 1. ص 43 - 45.
77- احياى فكر دينى در اسلام ، ترجمه احمد آرام ، ص 143.
78- احياى فكرى دينى در اسلام ، ص 144.
79- وحى و نبوت ، ص 15 - 21. مجموعه آثار، ج 2، ص 163 - 168.
80- توبه (9) آيه 122.
81- مرتضى مطهرى ، جاذبه و دافعه على عليه السلام .
82- ر.ك: علامه محمد حسين طباطبايى ، تفسر الميزان ، ذيل آيه كريمه و عنده مفاتح الغيب لا يعلمها الا هو . انعاغم (6) آيه 59.
83- حجر (15)ايه 21.
84- بقره (2) آيه 156.
85- شورى (42) آيه 53.
86- نازعات (79) ايه 44.
87- ر .ك: مرتضى مطهرى ، عدل الهى و انسان و سرنوشت .
88- طه (20) آيه 50.
89- ابراهيم (14) آيه 7.
90- نهج البلاغه ، حكمت 204.
91- احقاف (46) آيه 3.
92- صافات (37) آيه 171 - 173.
93- زمر (39) آيه 9.
94- نساء آيه 95.
95- حجرات (49) آيه 13.
96- نازعات (79) آيه 18 و 19.
97- رعد (13) آيه 11.
98- بعثت على الشريعه السمحه السهله اين حديث با اين تعبير معروف است ، ولى من يادم نيتس كه به عين اين تعبير در جايى ديده باشم . در كافى (ج 5، ص 494) چنين آمده است : لم يرسلنى الله (تعالى ) بالرهبانية ولكن بعثنى بالحنيفية السهلة السمحة
99- حج (22) آيه 78.
100- نهايه ابن اثير، ج 2، ص 280.
101- مؤ منون (23) آيه 3.
102- بقره (2) آيه 188.
103- آنچه در متن نهى نبوى ام ده است ، بيع غررى است ، ولى موازين اجتهادى ، حكم به الغاى خصوصيت مى كند و مطلق غررها را ممنوع مى شمارد.
104- وسائل ، ج 12، ص 18.
105- همان ، ص 43.
106- همان ، ص 43.
107- الناس مسلطون على اموالهم . (حديث در بحار الانورا، ج 2، ص 272 چنين آمده است : قال رسول الله صلى الله عليه و آله : (ان الناس مسلطون على اموالهم ).،
108- نساء (4) آيه 148.
109- كافى ، ج 5، ص 60.
110- نهج البلاغه ، عهدنامه به مالك اشتر نخعى .
111- آل عمران (3) آيه 110.
112- كافى ، ج 5، ص 56. و در آن به جاى (يسطن )،
113- اقتباس از: هود (11) آيه 56، آل عمران (3) آيه 122.
114- بقره (2) آيه 186.
115- ر. ك: مرتضى مطهرى ، نظام حقوق زن در اسلام .
116- وحى و نبوت ، ص 107 - 127، مجموعه آثار، ج 2، ص 233 - 250.
117- اشاره به كنگره اى است كه به وسيله رژيم منحوس گذشته بر گزار شد.
118- حماسه حسينى . ج 1، ص 211 - 215.
119- نحل (16) آيه 125.
120- سيرى در سيره نبوى ، ص 138 - 140.
121- زمر (39) آيه 23.
122- انفال (8) ايه 2.
123- اسراء 17 ايه 107.
124- مائده (5) آيه 83.
125- نهج البلاغه فيض الاسلام ، ص 618، خطبه 184.
126- مزمل (73) آيه 4.
127- بحار الانوار، ج 92، ص 191؛ جامع الاخبار، ص 57 .
128- ابوالقاسم پاينده ، نهج الفصاحه ، ص 470.
129- عبدالحسين امينى ، الغدير، ج 2، ص 9.
130- شعراء (26) آيه 224 - 227.
131- الغدير، ج 2، ص 34.
132- حماسه حسينى ، ج 1، ص 215 - 229.
133-مرتضى مطهرى ، ده گفتار، ص 196 - 198.
134- نهج الفصاحه ، ص 214.
135- حماسه حسينى ، ج 1، ص 196 - 201.
136- رعد (13) آيه 17.
137-حماسه حسينى ، ج 1، ص 209 - 211.
138- حماسه حسينى ، ج 1، 238 - 241.
139- عنكبوت (29) آيه 18.
140- صافات (37) آيه 95.
141- حماسه حسينى ، ج 1، ص 241 و 242.
142- سيرى در سيره نبوى ، ص 197 و 198.
143-حماسه حسينى ، ج 1، ص 242 .
144- اعراف ،(7)آيه 62.
145- همان ، آيه 68.
146- همان .
147- سيرى در سيره نبوى ، ص 199.
148- على مشكينى ، مواعظ العدديه ، ص 124.
149- ص (38)آيه 86.
150- حماسه حسينى ، ج 1، ص 243.
151- همان ماخذ
152- سيرى در سيره نبوى ، ص 200.
153- همين حديث با مضمون ديگرى در بحارالانوار، ج 73، ص 394 آمده است .
154- (ص ) 38 آيه 86.
155- فضل بن الحسن الطبرسى ، مجمع البيان ، ج 8، ص 486.
156- همان ماخذ
157-همان ماخذ
158-همان
159- همان جا
160- حماسه حسينى ، ج 1، ص 244 و 245.
161- شيخ عباس قمى ، سفينه البحار، ج 1، ص 586. بپرسيد از من ، قبل از ان كه مرا نيابيد.
162- سيرى در سيره نبوى ، ص 201.
163- حماسه حسينى ، ج 1، ص 245 و 246.
164- سيرى در سيره نبوى ، ص 202 و 203.
165- عراف (7) آيه 63.
166- كهف (18) آيه 110.
167- همان ماخذ
168- همان ماخذ
169- همان جا.
170- حماسه حسينى ، ج 1، ص 246
171- آل عمران (3) آيه 159.
172- حماسه حسينى ، ج 1، ص 247.
173- احزاب (33) آيه 39.
174- همان ماخذ
175- حماسه حسينى ج 1، ص 250.
176- نهج البلاغه ، فيض الاسلام .
177- همان ، آيه 22.
178- شعراء (26) آيه 114.
179- انعام (6) آيه 52.
180- حماسه حسينى ، ج 1، ص 254 - 252.
181- قلم (68) آيه 48.
182- احقاف (46) آيه 35.
183- هود (11) آيه 112.
184- همان ماخذ
185- مجمع البيان ، ج 5، ص 140.
186- حماسه حسينى ، ج 1، ص 254.
187- احزاب (33) آيه 45 و 46.
188- ظاهرا اين قضيه مكرر اتفاق افتاد است . من آن موردى را كه يادم هست عرض مى كنم .
189- حديث با اندكى تفاوت در بحار الانوار، ج 71 .
190- رها كن ملامت كردن مرا، زيرا كه ملامت موجب تجرى مى شود، و مرا مداوا كن با چيزى كه ان چيز درد است .
191- بقره (2) آيه 185.
192- همان ، آيه 184.
193- انسان بر نفس خود آگاه است .
194- سيرى در سيره نبوى ، ص 206 - 219.
195- احزاب (33) آيه 39.
196- فاطر (35) آيه 28.
197- شيخ عباس قمى ، مفاتيح الجنان ، اعمال شب نيمه شعبان .
198- سيرى در سيره نبوى ، ص 219 - 222.
199- ذاريات (5) آيه 55.
200- غاشيه (88) آيه 21 - 24.
201- غاشيه (88) آيه 21 و 22.
202- بقره (2) آيه 256.
203- سفينه البحار، ج 1، ص 586.
204- سفينه البحار، ج 1، ص 586.
205- غاشيه (88) آيه 21.
206- گويى پرنده اى روى سرش مى باشد.
207- محمود شريفى و ديگران ، موسوعة كلمات الامام الحسين عليه السلام ، ص 484.
208- سيرى در سيره نبوى ، ص 222 - 230.

209- داستان راستان ، ص 295 و 296.
210- همان ج 1 ص 23.
211- ده گفتار، ص 201 و 202.
212- اين كه اين تاءثير در چه جهتى بوده ، آيا مسير تاريخ را در جهت سعادت و رفاه بشريت تغيير داده است و يا به سمت نقص و انحطاط، و اين كه آيا به سبب تاءثير اين كتاب ، جهش و حركت در تاريخ پديد آمد و خون تازه در رگهاى جوامع بشرى جارى شد و يا بر عكس ، موضوعى است كه از حدود بحث فعلى ما خارج است .
213- آشنايى با قران ، ج 1، ص 9 و 10.
214- نهج البلاغه فيض الاسلام ، ص 428. خطبه 140.
215- نهج البلاغه فيض السلام ، ص 321. خطبه 107 .
216- سيرى در سيره نبوى ، ص 98 - 101.
217- سيرى در سيره نبوى ، ص 118 - 122.
218- وفات ايشان ، 1320 هجرى قمرى بوده است .
219- كهف (18) آيه 23 و 24.
220- مؤ من (40) آيه 51.
221- بحار الانوار، ج 44. ص 279 و 280.
222- نفثة الصدور، ص 46، الاغانى ، ج 1، جزء هفتم .
223- سيرى در سيره نبوى ، ص 169 - 175.
224- همان ، ص 126 - 128.
225- نهج البلاغه فيض الاسلام ، ص 321، خطبه ئ107.
226- البته اين مطلب فى حد ذاته مانعى ندارد. به خاطر پيغمبر ممكن است دنيا زير و رو بشود؛ اينها مساءله مهمى نيست .
227- نحل (16) آيه 125. به راه پروردگارت با حكمت (دلايل عقلى ) و اندرز نيكو دعوت كن و با بهترين روش با آنان به بحث و مجادله پرداز.
228- به هدفها بپرداز و وسايل را رها كن .
229- سيرى در سيره نبوى ، ص 134 - 138.
230- مرتضى مطهرى ، پيرامون انقلاب اسلامى ، ص 180 و 182 - 184.
231- نصر (110) آيه 2.
232- امدادهاى غيبى در زندگى بشر، ص 50 و 51؛ مجموعه آثار، جر 3، ص 405 و 406.
233- مرتضى مطهرى ، تعليم و تربيت در اسلام ، ص 24.
234- آل عمران (3) آيه 104.
235- اصول كافى ، ج 1، ص 54. حديث در اصول كافى چنين آمده است : اذا ظهرت البدع فى امتى فليظهر العالم علمه فمن لم يفعل فعليه لعنه الله .
236- مرتضى مطهرى ، ختم نبوت ، ص 65 - 67؛ مجموعه آثار، ج 3، ص 195 و 196.
237- وسائل الشيعه ، ج 5. ص 39و 40.
238- در يك قرن اخير در اين قسمت ، يعنى قسمت وعظ و موعظه ، مى توان مرحوم حاج شيخ جعفر شوشترى و مرحوم حاج شيخ عباسى قمى - اعل الله مقامهما - را به عنوان نمونه هاى عالى نام برد.

239- ده گفتار، ص 260 و 261 .
240- وسائل الشيعه ، ج 5، ص 40.
241-عين عبارت حاجى نورى است در مقدمه كتاب لولو و مرجان .
242- ده گفتار، ص 261 - 268.
243- همان ، ص 268 و 269.
244- همان ، ص 269 - 271.
245- وسائل الشيعه ، ج 5، ص 40.
246- ده گفتار، ص 271 - 276.
247- سفينه البحار، ج 1، ص 63، اصول كافى ، ج 1، ص 54. با اندكى تفاوت .
248- بقره (2) آيه 159.
249- حماسه حسينى ، ج 1، ص 100 - 107.
250- ج 1، ص 27،
251- پيرامون جمهورى اسلامى ، ص 31 - 39.
252- حماسه حسينى ، ج 1، ص 341 - 348.
253- همان ، ص 348 و 349.
254- همان ، ص 349 و 350.
255- رحمن (55) آيه 1 - 4.
256- همان ، آيه 26.
257- همان ؛ آيه 26.
258- مزمل (73) آيه 5.
259- طه (20) آيه 27.
260- همان آيه 28.
261- حماسه حسينى ، ج 1، ص 350 - 352.
262- طه (20) آيه 29 و 30.
263- همان ، آيه 33 و 34 .
264- انشراح (94) آيه 1.
265- همان ، آيه 2.
266- طه (20) آيه 26.
267- انشراح (94) آيه 2.
268- همان ، آيه 3.
269- همان ، آيه 5 - 8.
270- ينابيع الموده ، ج 1، ص 56؛ ذخائر العقبى ، ص 63، صواعق المحرقة ، ص 119.
271- همان ماخذ
272- طه (20) آيه 25 - 30.
273- انشراح (94) آيه 1 - 8.
274- ج 2، ص 419.
275- حماسه حسينى ، ج 1، ص 352 - 359.
276- آل عمران (3) آيه 159.
277- همان جا
278- نهج البلاغه ، حكمت 333.
279- آل عمران (3) آيه 159.
280- نهج البلاغه ، خطبه 3.
281- نهج البلاغه ، (فيض الاسلام ، ص 713) خطبه 215: عقيل ! داغديدگان به عزايت بنشينند! آيا از آهنى كه يك انسان از روى بازى و شوخى داغ نموده فرياد مى كنى ، و مرا به سوى آتشى مى كشى كه خداوند جبار از روى خشم خود آن را برافروخته است !
282- آل عمران (3) آيه 159.
283- سيرى در سيره نبوى ، ص 232 - 242.
284- آل عمران (3) آيه 159.
285- سيرى ؛ سيره نبوى ، ص 242 - 244.
286- نحل (16) آيه 125.
287- بحار الانوار، ج 20، ص 203. در بحار الانوار در مصرع دوم بيت دوم چنين آمده است : موقف البطل المناجز.
288- همان ، ص 215.
289- بقره (2) آيه 256.
290- انبياء (21) آيه 60 و 62 - 64.
291- بقره (2) آيه 256.
292- بقره (2) آيه 256.
293- سيرى در سيره نبوى ، ص 244 - 256.
294- سيرى در سيره نبوى ، ص 244 - 256.
295- نهج البلاغه فيض الاسلام ، ص 564. خطبه 174.
296- مرتضى مطهرى ، حكمتها و اندرزهاى ، ص 223 - 226.
297- مرتضى مطهرى ، حكمتها واندرزها، ص 223 - 226.
298-ده گفتار، ص 85 - 87.
299- حكمت 107، حديث در نهج البلاغه فيض الاسلام ، ص 9137 چنين آمده است : لا يقيم امر الله سبحانه الا من لايصانع و لايضارع و لا يتبع المطامع .
300-نهج البلاغه ، خطبه 11. (حديث در نهج البلاغه فيض اسلام ، ص 686 و 687، خطبه 207 چنين آمده است : فلا تكلمونى بما تكلم به الجبابرة و لا تتحفظوا منى ما يتحفظظ به عند اهل البادرة و لا تخالطونى بالمصانعة .
301- نهج البلاغه (فيض الاسلام ، ص 1170) حكمت 171.
302- مرتضى مطهرى ، بررسى اجمالى نهضتهاى اسلامى در صد ساله اخير، ص 100، 104.
303- آنچه در ذيل مى آيد، خلاصه است از سيره و خلق و خوى شخصى رسول اكرم صلى الله عليه و آله . در اين جا مخصوصا از مقاله علامه بزرگ معاصر، آقاى حاج سيد ابوالفضل مجتهد زنجانى ، در جلد اول محمد خاتم پيامبران ، نشريه موسسه اسلامى حسينيه ارشاد، استفاده شده است .
304- الجامع الصغير، ج 1، ص 58 (به نقل از: مجموعه آثار، ج 2، ص 253).
305- كافى ، ج 5، ص 78 همان نقل
306- مسند احمد، ج 2، ص 228 (شيخ صدوق ، كتاب من لايحضره الفقيه ، ج 4، ص 272.
307- كحل البصر، ص 68.
308- صحيح مسلم ، ج 5، ص 114.
309- المحجة البيضاء، ج 6، ص 44.
310- وسائل الشيعه ، ج 12، ص 16.
311- فبما رحمة من الله لنت لهم و لو كنت فظا غليظ القلب لانفضوا من حولك فاعف عنهم و استغفر له وشاور هم فى الامر فاذا عزمت فتوكل على الله . آل عمران (3) آيه 59.
312- بحار الانوار، ج 73، ص 294.
313- بحار الانوار، ج 22، ص 107.
314- صحيح بخارى ، ج 5، ص 204 و افعال به صورت تثنيه است .
315- بحارالانوار، ج 1، ص 177.
316- 
317- همان ج 1، ص 177.
318- وحى و نبوت ، ص 128 - 143؛ مجموعه آثار، ج 2، ص 251 - 263.
319- پيرامون جمهورى اسلامى ، ص 128 - 132.
320- ال عمران (3) آيه 64.
321- همان ماخذ
322- همان
323- همان
324-همان جا
325- همان جا.
326-گفتارهاى معنوى ، ص 24 - 27.
327- مرتضى مطهرى ، بيست گفتار، ص 80 و 81.
328- اين كه مى گويم : با هيبت و جلال ، نه على القاعده مى گويم ، بلكه تاريخ اين جور مى گويد. در زمان معاويه يك كسى مى خواست بيايد به شام ، معاويه كه مى خواست به او بگويد: اگر در مدينه حسين بن على را ديدى ، با او چه جور برخورد داشته باش ، گفت : اگر رفتى در مسجد پيغمبر، ديدى مردى در نهايت جلالت و ابهت نشسته و به فلان شكل هم نشسته ، افرادى دور او را گرفته اند و چنان هيبتش آنها را گرفته است كه محسوس و محرز است ، و اين علامت و اين علام ، او حسين بن على است .
329- اكنون سى سال است كه معاويه در شام عليه على عليه السلام تبليغ كرده و چه تبليغهاى دروغى ! يعنى به عنوان بزرگترين دشمن اسالم ، كه اساسا مردم شام به على به صورت يك آدمى كه بويى از اسلام نبرده است نگاه مى كردند.
330- شيخ عباس قمى ، منتهى الامال ، ج 1، ص 209.
331- مرتضى مطهرى ، فلسفه اخلاق ، ص 25 و 26.
332- داستان راستان ، ص 41، 42.
333-همان ماخذ ص 172 و 173.
334- فلسفه اخلاق ، ص 24 و 25.
335- گفتارهاى معنوى ، ص 50 و 51.
336- ختم نبوت ، ص 41 و 42؛ مجموعه آثار، ج 3، ص 178.
337- مرتضى مطهرى ، خدمات متقابل اسلام و ايران ، ص 413 و 414؛ مجموعه آثار، ج 14، ص 365 و 366.
338- سيرى در سيره نبوى ، ص 58 و 59.
339- سيرى در نهج البلاغه ، ص 193 - 195.
340- ده گفتار، ص 237 و 238.
341- ده گفتار، ص 237 و 238.
342- مرتضى مطهرى ، عدل الهى ، ص 213؛ مجموعه آثار، ج 1، ص 237.
343- جاذبه و دافعه على عليه السلام ، ص 37 - 39.
344- داستان راستان ، ص 218.
345- انسان و ايمان ، ص 65 و 66؛ مجموعه آثار؛ ج 2، ص 63.
346- در شبهاى عيد غدير، آقاى دكتر شريعتى يك بحث بسيار عالى راجع به اين حس كه در همه افراد بشر ميل به اسطوره سازى و افسانه سازى و قهرمان سازى و قهرمان پرستى - ان هم به شكل خارق العاده و فوق العاده اى - هست ايراد كردند.
347- اصول كافى ، ج 1، ص 32، بصائر الدرجات ، ص 10
348- بحار الانوار، ج 381؛ تحف العقول ، ص 176، اللهوف ، ص 33؛ مقتل الحسين خوارزمى ، ج 2، ص 5.
349- ابن شهر، مناقب ، ج 4، ص 110، اللهوف ، ص 50، بحار الانورا، ج 45، ص 50، كشف الغمه ، ج 2، ص 32.
350- ابن شهر آشوب ، مناقب ، ج 4، ص 110؛ اللهوف ، ص 50، بحارالانوار، ج 45، ص 50. كشف الغمه ، ج 2، 32.
351- بحار الانوار، ج 44، ص 381؛ اللهوف ، ص 33، تحف العقول ، ص 176.
352- همان ص 366.
353- اللهوف ، ص 41، مقتل الحسين خوارزمى ، ج 2، ص 7؛ ابن عساكر، تاريخ شام ، ج 4، ص ‍ 333؛ مقتل الحسين مقرم ، ص 287.
354- همان مدرك
355- مفاتيح الجنان ، زيارت امام حسين عليه السلام در شبهاى عيد فطر و قربان .
356- جمله ، در متن سخنرانى به همين صورت است .
357- مرحوم آقا محمد على ، پسر مرحوم وحيد بهبهانى ، كه هر دو مردان بزرگى بوده اند. مرحوم آقا محمد على به كرمانشاه رفت و خيلى هم نفوذ و اقتدار پيدا كرد.
358- حماسه حسينى ، ج 1، ص 39 - 58.
359- رحمن (55) آيه 1 - 4.
360- علق (96) آيه 1 - 5.
361- ده گفتار، ص 225 - 229.
362- مرتضى مطهرى ، علل گرايش به ماديگرى ، ص 161 - 163؛ مجموعه آثار، ج 1.
363- مرحوم حاجى نورى - عليه الرحمه در كتاب لؤ لؤ و مرجان در اين موضوع بحث كرده اند. مولوى در جلد دوم مثنوى مى گويد:
هر نبى مى گفت با قوم از صفا
من نخواهم مزد پيغام از شما
گر ترازو را طمع بودى به مال
راست كى گفتى ترازو وصف حال
گر طمع در آينه برخاستى
در نفاق آن آينه چون ماستى
ر.ك: گفتهارهاى (خطابه و منبر)
364- ده گفتار، ص 310 - 313.
365-مرتضى مطهرى ، حق و باطل ، ص 33 و 34؛ مجموعه آثار، ج 3؛ ص 425
366- پيرامون انقلاب اسلامى ، ص 184.
367-همان ، ص 65 و 66
368- پيرامون انقلاب اسلامى ، ص 162 - 165.
369-بررسى اجمالى نهضتهاى اسلامى در صد ساله اخير، ص 87 - 90.
370-مرتضى مطهرى ، نظام حقوق زن در اسلام ، ص 118 و 119.
371- نهج البلاغه ، خطبه 16.
372- مرتضى مطهرى ، اسلام و مقتضيات زمان ، ج 1، ص 80 و 81.
373- بررسى اجمالى نهضتهاى اسلامى در صد ساله اخير، ص 73 - 76.
374- عدل الهى ، ص 14و 15؛ مجموعه آثار، ج 1، ص 38 و 39.
375-داستان راستان ، ص 21، 22.
376- امدادهاى غيبى در زندگى بشر، ص 150، 151.
377- ده گفتار، ص 147 و 148.
378- تحف العقول ، ص 245.
379-ده گفتار، ص 247 - 259 .
380- ايه به طور كامل اين است : فخرج منها خائفا يترقب قال رب نجنى من القوم الظالمين ؛ يعنى موسى از مصر با ترس و نگرانى از دشمن به جانب شهر مدين بيرون رفت و گفت : پرودگار! مرا از شر اين قوم ستمكار نجات ده . قصص 28 آيه 21.
381- ايه به طور كامل اين است : و لما توجه تلقاء مدين قال عسى ربى ان يهدينى سوآئ السبيل و چون از مصر بيرون شد و سر به بيابان رو جانب شهر مدائن آورد، با خود گفت : اميد است كه خدا مرا به راه راست هدايت فرمايد. (قصص (28) آيه 22.))
382- سيد بن طاووس ، اللهوف ، ص 47.
383-نماز خوف ، همان نماز فريضه است به صورت قصر خوانده مى شود.
384- حماسه حسينى ، ج 1، ص 17-32.

 
 Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved