شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
55531
نام: مهسیما
شهر: بندرعباس
تاریخ: 6/23/2008 4:37:59 PM
کاربر مهمان
  دلم داغه مثل دل ادمهایی که رفته اند تا ته عشق. دلم می گیرد از تنهایی خدا -.چرابایدتنها باشد ۰وقتی خدای من تنهاست پس من هم باید تنها باشم ۰ تنها باشم ورها۰احساس می کنم دل خدا هم مثل دل من گرفته است ۰دلم هوای باران کرده است ۰قطره های باران همه عاشقند وفداکار.اغوشم می خارد ۰چقدرشیرین است وقتی که ادم کسی راپیدا کند که با او دردهایش ناچیز میشود وغم هایش فراموش .
55530
نام: سمیرا
شهر: بابل
تاریخ: 6/23/2008 4:37:18 PM
کاربر مهمان
  از کنار تو
تا سکوت باد
فقط یک فاصله بود
کلمه ای که نوشته نمی شد
تا من
کویر را برایت در پاکتی بگذارم
و بفرستم
تا هر وقت دلت گرفت
بهانه ای
برای گریستن داشته باشی
این روزها می گذرد
اما تلخ
و این خورشید سرجایش
همانجایی که باید
ایستاده
اما تلخ
و تلخ می شویم ما
و از کنار تو
تا سکوت باد
فقط یک فاصله می ماند.
55529
نام: هدهد غريب صبا
شهر: غربت
تاریخ: 6/23/2008 4:32:47 PM
کاربر مهمان
  به نام خالق محبت مادر
صاحبخونه عزيز آقا سيد سلام
دوستان عزيزم سلام
فردا روز مادره خيلي دلم مي خواست مي تونستم برم و در كنار خونوادم مثل هر سال براي مامانم جشن مي گرفتيم اما امثال بايد روز مادر تنها باشم
خيلي دلم براش تنگ شده
دوستان واقعا دلم با مامانم تنگ شده دلم باي بابام تنگ شده
خدايا من اونارو به تو سپردم عزيزاموهميشه برام نگه دار و براي ثانيه اي شده عمر من كمتر از اونا باشه.
خدايا موندم تو فلسفه محبتي كه تو دل مادرا گذاشتي آخه هر چه قدرم كه براشون مايه زحمت باشيم بازم به قول خودشون تموم زندگيشونيم.
از خدا مي خوام كمكم كنه هميشه مايه مباهات خونوادم باشم و اينكه سايه همه پدر و مادراي نازنين هميشه بالا سرمون باشه.
بحق گل ياس باغچه زندگي علي
التماس دعا
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
55528
نام: گمنام
شهر: حرف دل
تاریخ: 6/23/2008 4:15:49 PM
کاربر مهمان
  به نام خدا

::. ميلاد تا ميلاد .::

ختم جمعی قرآن کریم از ميلاد بانوي دو عالم، فاطمة الزهراء (س) تا ميلاد مولي الموحدين، علي(ع)

جز اول: مسافر از مسافر خانه
جز دوم: فریده خانم
جز سوم: ایمان از توكل به خدا
جز چهارم: فریده خانم
جز پنجم: مریم خانم از انتظار بهار و باران
جز ششم: آقا شهاب از اميد به رحمت خدا
جز هفتم: ياس از باغچه مهربوني
جز هشتم: انس
جز نهم: سارا خانم از شهر غربت
جز دهم: سارا خانم محترم از مشهد الرضا
جز یازدهم: صلوات – اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
جز دوازدهم: عطیه خانم از مشهد مقدس
جز سیزدهم:
جز چهاردهم:
جز پانزدهم:
جز شانزدهم:
جز هفدهم:
جز هجدهم:
جز نوزدهم:
جز بیستم: باران که دوست داره كربلا باشه
جز بیست و یکم:
جز بیست و دوم: هد هد غریب صبا
جز بیست و سوم: مريم خانم از دل آرام به ياد خدا
جز بیست و چهارم:
جز بیست و پنجم:
جز بیست و ششم :
جز بیست و هفتم:
جز بیست و هشتم: ديده از شهر امام رضا
جز بیست و نهم: فراق از ديدار يار
جز سی ام: گمنام حرف دل

امام سجاد (ع) – صحيفه سجاديه – دعاي ختم قرآن
خدايا، همچنانكه به كتاب خود محمد را براى دلالت بر خويش نشانه ساختى و به آل محمد راههاى رضاى خود را آشكار كردى پس بر محمد و آلش رحمت فرست، و قرآن را براى ما وسيله رسيدن به شرف منازل عزت، و نردبان بر آمدن به محل سلامت، و سبب نجات يافتن در عرصه قيامت، و وسيله ورود به نعمتهاى سراى اقامت قرار ده.

آمين يا رب العالمين
55527
نام: علی
شهر: آفتاب
تاریخ: 6/23/2008 4:06:26 PM
کاربر مهمان
  الهی٬ کوچه های دلم دلگیرند از سکوت، از تاریکی از غبار.

خدایا٬ می ترسم از این افتادنها و برنخاستن ها.

می ترسم از خودم، از این تارها که وجودم را گرفته اند

٬ می ترسم از اینکه رهایم کنی و به خویشم واگذاری.

یا لطیف٬ نور عنایتت را بر پنجره های غبارآلود دلم بتابان؛

سکوت لبهایم را فریاد بیاموز و نگاهم را باران.

دستان بسته ام را پرواز بیاموز تا کبوتران استغاثه ام آسمان حضورت را تجربه کنند.

مرا از خویش رهایم کن و به خود بخوان. به خود بخوان و در خود بمیران.

الهی٬ سپاس تو را که با یادت آرام می گیرم و با نامت قدم بر می دارم.

با تو می شود کوهها را در نوردید و به قله های روشنایی رسید

در جنگلهای دور دست اتراق کرد و از چشمه های زلال برکت نوشید.

یا ستار٬ تویی که دامن آلوده ام را می بینی و رسوایم نمی کنی؛

تویی که پاهای فرسوده از گناهم را می شناسی و نمی شناسی؛

چه بگویم؟ که هر چه هست تو می دانی
55526
نام: جان دل فداي رقيه
شهر: عراق_كوفه
تاریخ: 6/23/2008 3:07:36 PM
کاربر مهمان
  بسم الله الرحمن الرحيم


سلام علي الحسين وعلى علي ابن الحين وعلى اولاد الحين وعلى اصحاب الحسين

نمي دونم جي بكم خيلي خجالتي شودم

وقتي كه از ايران بوطن بعراق بركشتم خيلي

وضعم خراب شد

برقيه قسم يجوري شودم كه اكه مي دونستم اينطوري

مي شم اصلا بفكر بركشتن نمي شودم

ولي واقعا عراق دار اختبار شده

خيلي جيزا وارده عراق شده از اسرائيل تا عربستان

قطر واردن وغيره كه اسم اسلام توي كشورشون نيست

ولي هر كاه فكر مي كنم كه بركردم بر مي كردم
ولي دوباره بر مي كردم

ايمان باشكاي رقيه دارم كه يروز منو خلاص كنه

محتاج داعي شما عزيزان هستيم
55525
نام: \\ح»ید
شهر: کابل
تاریخ: 6/23/2008 3:06:17 PM
کاربر مهمان
  عشق
55524
نام: ایمان
شهر: توکل به خدا
تاریخ: 6/23/2008 3:01:47 PM
کاربر مهمان
  دوست خوبم بنده ی خدا بروجرد
سلام و عرض ادب
خانومی ما همه جوره کوچیکتیم ؛ اینم جواب ای ولت که خیلی داش مشتی شده بود
عزیز دل من خودم به شخصه ننوشتم یکی به این دلیل که گفتم شاید جائی هستی و دسترسی به اینترنت نداری و حضورا میامو سوال می کنم و دوم اینکه بعضی وقتا خود من دوست دارم خلوت کنم و کسی سراغی ازم نگیره
ولی به هر حال دلخور نشی شما همیشه عزیز ما هستی و خواهی بود و به داشتن دوستی مانند شما افتخار هم میکنم
پیشاپیش روز زن و روز مادر را به شما دوست خوبم و مادر گرامیتان تبریک میگویم
مهدیار جان را هم دیده بوسم منتظردیدار آن روی گلتان هستم
یاعلی
55523
نام: ساغر
شهر: تهران
تاریخ: 6/23/2008 2:39:33 PM
کاربر مهمان
  به نام حضرت دوست


سلام

میخوام بدونم خدا واقعا هستش؟
؟؟؟؟؟؟؟؟
55522
نام: بنده خدا
شهر: بروجرد
تاریخ: 6/23/2008 2:01:23 PM
کاربر مهمان
  يه سلام گرم به همه ياران حرف دل
نمي دونم چي بنويسم و اصلا چطوري شروعكنم . اي ول بابا واقعا اي ولعجب سراغي از ما گرفتين ها!
راستي اصلا به فكر نيفتاديد كه يه نفر بروجردي بود و مي يومد گاهي هم برامون مي نوشت .آدم نااميد مي شه به خدا .حداقل يه نفر سراغي ازمون مي گرفت تا ما هم دل خوش بشيم .حالا من هيچ يه حالي از مهديار حرف دلي مي پرسيدين كه اين يه هفته تنها مونده بود و تنها كسي رو كه مايه ارامشش بود يه هفته پيشش نبود .اي ول بابا اي ول.همش جنبه شوخي داشت از اينكه خدا دوباره به من لطف كرد و برگشتم به حرف دل بسيار بسيار سپاسگذارم .
خداجونم دوستت دارم خيلي.
التماس دعا
<<ابتدا <قبلی 5559 5558 5557 5556 5555 5554 5553 5552 5551 5550 5549 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved