بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى
در دیدار مردم قم
18 /10 /1382
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم
مسؤولان رژيم ايالات متحدهى امريكا تاكنون به هيچوجه
نشان ندادهاند كه ذرهيى از دشمنىِ خود را نسبت به نظام اسلامى و مردم ايران كم
كرده باشند، بلكه در همين حال هم وقيحانه مردم، دولت و نظام را متهم كردند و متهم
مىكنند؛ دائم تهديد مىكنند و چهرهى جنگى، خصمانه و خشمآلود به خود مىگيرند،
بعد از آن طرف هم دو كلمه حرف مىزنند؛ پنجهى چُدنى خودشان را پنهان مىكنند در يك
دستكش حرير! نمىشود كه آن دشمنىها و آن نيّات شوم را نديد. • بنده حزب و شخصيت
نمىشناسم؛ بنده اين را مىشناسم كه كسى كه مىآيد به مجلس، بايد با تقوا باشد؛
اولين شرط تقواست ... بايد طرفدار محرومين باشد ... بايد ضد فساد هم باشد و با فساد
مالى و اقتصادى بشدت و بجدّ، از بندندان و نه به لفظ، مخالف باشد، تا با فساد
مبارزه كند. و البته توانمند، با اخلاص و عالم هم باشد. صلاحيت بر اساس اين مسائل
است ... در قانون اين مسائل پيشبينى شده است. اگر قانون بهطور دقيق و
غيرجانبدارانه از يك جناح و يك گروه و يك حزب رعايت شود، همين چيزى كه ما
مىخواهيم، تحقق پيدا خواهد كرد. 18 / 10 / 1382 بسماللّهالرّحمنالرّحيم به شما
برادران و خواهران عزيز قمى؛ به جوانان مؤمن و مردم مقاوم و طلاب و فضلاى معزز
حوزهى علميهى قم خوشامد عرض مىكنيم. روز نوزدهم دى بدون شك يكى از اياماللَّه
است. اين روز در تاريخِ بعد از خود و مسير حركت در طول انقلاب و نهضت، تأثير اساسى
داشت. اگر قيام مردم قم در طليعهى اين نهضت و در پيشانى انقلاب ثبت نمىشد، به
گمان زياد بدخواهان ملت ايران و دشمنان انقلاب حتّى هويت اسلامى نهضت را هم ممكن
بود انكار كنند. با اين كار، قم مظهر قيام مؤمنانهى مردم، مظهر اعتصام به
حبل اللَّه و مظهر «قوموا للَّه مثنى و فرادى» شد. بنابراين روز نوزدهم دى نقطهى
عزيمت در نهضت و انقلاب اسلامى ايران است. در اين حركت تاريخى، هم مردم قم و هم
حوزهى معظم و جليلالقدر علميهى قم نقش داشتند. جوانان و مرد و زن قم، قبل از آن
حركت و با آن حركت، نشان دادند كه پايبندى آنها به اسلام لقلقهى زبان نيست و
حوزهى علميهى قم و مراجع معظم قم در آن روز نيز ثابت كردند كه ظرفيت و استعداد
هدايت يك موج عظيم مردمى را در اين اقيانوس بيكران دارا هستند. اينها چيزهايى نيست
كه زايل شود. امروز هم همان ايمان، همان مردم، همان حوزهى علميه در قم استوار است؛
لذا قم محور اساسى انقلاب بوده و خواهد بود. جوانهاى قم نقش و سهم بسيار بزرگ خود
را فراموش نكنند. آن روز، روز شروع بود. امروز، روز استمرار در صراط مستقيم است.
اگر آن روز آن حركت مهم بود، امروز هم دقت و احتياط براى زاويه نخوردن به صراط
مستقيم و منحرف نشدن مهم است. خداوند متعال به پيغمبر و اصحاب پيغمبر فرمود: «انّ
الّذين قالوا ربّنا اللَّه ثمّ استقاموا»؛ يعنى در اين راه بمانيد و استقامت كنيد؛
راه را گم نكنيد؛ خط را اشتباه نكنيد؛ هدف را فراموش نكنيد؛ اين خطاب به ما و خطاب
به همهى ملت ايران است. وقتى با همان نيت و با همان عزم، يك ملت راه خود را
استمرار بخشيد و از تاب و توان نيفتاد - كه نمىافتد - دروازههاى مدينهى موعود
الهى؛ مدينهى سعادت، به روى مردم باز خواهد شد. بعد از پيروزى انقلاب همهى همت
دشمنان انقلاب و مستكبران در اين متمركز بود كه حالا كه كار از دستشان دررفت، شايد
بتوانند راه اين راهروان را منحرف كنند؛ همچنان كه در قيام مشروطه كردند. و همه يا
بيشتر تلاش اين بيستوپنج ساله بر اين موضوع متمركز بود كه اين خط الهى و اين راه
صحيح و صراط مستقيم گم نشود. البته فضلا، جوانان، بزرگان و مراجع معظم حوزه در اين
زمينه مسؤوليت سنگينى دارند؛ همه سهيمند. و هوشمندى مردم، شجاعت و روح صفا و آزادگى
آنها - كه بحمداللَّه در همه جاى كشور متجلى است و در قم به صورت نمايانى وجود دارد
- تضمينكنندهى تداوم اين راه است. لازم است چند جملهيى دربارهى مصيبت سنگين
زلزلهى بم عرض كنيم؛ چون اينگونه حوادث براى كشور و ملت بهصورت يكپارچه دهشتناك
و سهمگين است، نه فقط براى آن مردم مصيبتديدهى داغدار. در اين قضيه، نمىشود
مصيبت را رها و فراموش كرد و از آن درس نگرفت. مسألهى مصائب طبيعى در بينش اسلامى
مسألهيى قابل توجه است. اين مصائب هست، هميشه و همهجا هم هست. جان باختن انسانها
و مصائب زندگى ناگزير هست و اجتنابناپذير است، ولى در هر مصيبتى درسهايى وجود دارد
كه بايد آنها را آموخت و از تكرار مصائب جلوگيرى كرد. يك مطلب خطاب به مصيبتديدگان
بم؛ اينهايى كه جوانها، پدر و مادر، فرزندان و عزيزانشان را از دست دادند - كه
مصيبت سنگينى براى آنهاست - عرض مىكنم؛ يك مطلب به مردم و يك مطلب هم به مسؤولان.
مصيبتديدگان بم بدانند كه اينگونه مصائب سنگين در معيار و ديوان الهى بدون اجر
نيست؛ اجر هر مصيبت به تناسب سنگينى آن مصيبت است و مصيبتديدگان بايد خدا را
پاسخگوى دل داغديده و نياز روح درهم شكستهى خود بدانند؛ به خدا توكل كنند. كلام
«انّا للَّه و انّا اليه راجعون» درست است؛ التيام است؛ تسلاى دل مصيبتديدگان است.
آن كسى كه مىداند در مقابل هر مصيبتى - چه مصيبت طبيعى، چه مصيبت تحميلى - كه بر
انسان وارد شد، خداى متعال به او پاداش روشنىبخش مىدهد كه چشم و دل او را روشن
مىكند، بهطور قهرى تسلّى پيدا مىكند؛ اين واقعيت است. خداى متعال مىفرمايد:
«اولئك عليهم صلواة من ربّهم و رحمة»؛ صلوات و رحمت الهى بر مصيبتديده، بزرگترين
پاداش اوست. اين تعارف و سرسلامتى زبانى نيست، بلكه فيض و فضل الهى بر مصيبتديده
است؛ لذا در جاى ديگرى از قرآن مىفرمايد: «هو الّذى يصلّى عليكم و ملائكة ليخرجكم
من الظّلمات الى النور»؛ صلوات الهى انسان را از ظلمت خارج مىكند؛ به نور رهنمون
مىشود؛ تاريكىها را از انسان مىگيرد؛ اين بزرگترين دستاورد مصيبتديده است. اين
عزيزان ما در مقابل اين داغ عظيم و مصيبت بزرگ، خدا را به ياد داشته باشند و با او
درد دل و محاسبه كنند؛ از خدا كمك و تسلّى بخواهند؛ خداى متعال اجر خواهد داد.
خطابِ به مردم اين است كه اولاً مردم سرتاسر كشور در اين حادثه كار بزرگى كردند كه
اين كار اگرچه انسانى، اسلامى و عمل به نداى وجدان و دعوت خداى متعال به برّوتقوا
بود، ليكن در عين حال حركتى سياسى بود كه مردم انجام دادند و همبستگى ملى و حضور و
گذشت خود را در مقابل چشم مردم دنيا قرار دادند و نشان دادند كه به نظام اسلامى -
كه متصدى و مسؤول كمك رسانى است - اعتماد دارند. در رژيمهايى كه مردم از حكومت
جدايند، مردم خودشان وارد ميدان امداد مىشوند و به دستگاههاى حكومتى اعتماد
نمىكنند؛ مثل رژيم سابق كه ماها در مناطق آسيبديده مستقر مىشديم و مردم به ماها
كمك مىكردند؛ به دولت و حكومت اعتنا و اعتماد نمىكردند؛ حق هم داشتند. اينجا
مردم نشان دادند كه به دستگاههاى حكومتى؛ بسيج، كميتهى امداد، هلال احمر و
دستگاه هاى گوناگون اعتماد دارند و لطيفترين كار خود را به وسيلهى آنها انجام
مىدهند. اين يك حركت عظيم سياسى از سوى ملت ايران بود. خيال نكنيد كه محاسبهگران
بينالمللى اين چيزها را نمىبينند و نمىفهمند؛ چرا، هر جلوهى همبستگى و حضور شما
مردم، يك سپر دفاعى در مقابل شما از هجوم دشمن بهوجود مىآورد. وقتى ببينند كه
مردم اينطور در صحنهاند و حاضر به يارى و كمك هستند؛ همبستگى دارند؛ چه بين
خودشان و چه بين خودشان و دستگاههاى نظام، مىفهمند كه پنجهزدن به روى اين كشور و
اين ملت و اين نظام آسان نيست. بنابراين بنده مجدداً از كمك، حضور، دغدغه و ابراز
احساسات مردم صميمانه سپاسگزارى مىكنم. البته اين كمكها بايد ادامه پيدا كند؛ ولو
حالا كمك جنسى علىالظاهر - آنطور كه مسؤولان مىگويند - مورد نياز نيست؛ اما
بههرحال هميارى لازم است و يارى رساندن مردم انشاءاللَّه مىتواند به ادامهى اين
كار كمك كند. مطلب ديگرى كه به مردم عرض مىكنيم اين است كه اين مصائب طبيعى، معلول
و محصول عملكرد خود بشر است. اينها بلايى است كه خود ما با كوتاهىها و
سهلانگارىها براى خودمان درست مىكنيم. اگر آن كسى كه متكفل ساختن خانهى زيد و
عمرو است، خود را مسؤول بداند و خوب، علمى و با دلسوزى كار كند، يا زلزله تلفاتى
نخواهد داشت، يا اينقدر نخواهد داشت. نتيجهى كوتاهى اين مىشود كه اينطور خسارت
سنگين؛ از دست رفتن چندين هزار نفر، پيش مىآيد و داغش بر دل ملت مىماند. بايد
خيلى احساس مسؤوليت شود. كسانى كه ساختمان مىسازند؛ كسانى كه خانه به مردم
مىفروشند؛ كسانى كه در دستگاههاى دولتى مسؤول نظارت بر اين امور هستند و كسانى كه
سرمايه هاى خود را در اين راه بهكار مىاندازند، مسؤولند و اينها بايد فكر چنين
چيزى را بكنند. آن جايى كه مسؤوليت و وظيفه به سراغ كسىآمد، خسارت كم مىشود؛ اما
آن جايىكه بىمسؤوليتى شود، مصيبت پيش مىآيد - «فبما كسبت ايديكم«؛ »ما اصابك من
سيّئة فمن نفسك» - و عدهيى از مردم بىگناه و مظلوم قربانى مىشوند. بنابراين آحاد
كسانى كه در اين زمينهها فعاليت دارند، مسؤوليت دارند و بايد متوجه اين نكات
باشند؛ خودشان خسارتها را كم كنند. مسؤولان هم در اين زمينه بايد ميداندار باشند و
نبايد بگذارند عدهيى با سهلانگارىهاى خود جان مردم را تهديد كنند. بم، تنها شهر
ايران نيست كه در خطر و معرض چنين حوادثى است؛ در همهجا اين حرف هست. مسؤولان و
دستگاههايى كه متصدى اين امورند، موظفند؛ بايد دقت و رعايت كنند. نكته بعدى اين
است كه دستگاههاى مسؤول بايد در كمكرسانى و امداد هم وظايفشان را خوب انجام دهند.
ما از دستگاههاى مختلفى كه در اين قضيه فعاليت كردند، تشكر مىكنيم؛ هم از
هلالاحمر و سپاه و ارتش و بخصوص بسيج و هم از كميتهى امداد و ديگرانى كه در اين
ميدان وارد شدند و در اين چند روز به كارهاى بهداشتى، ترابرى، برق و تلفن پرداختند
كه همهشان كارهاى خوب و برجستهيى كردند؛ ليكن آنجا كار خيلى زياد است. بنده خبر
و اطلاع دارم كه كمبودهايى هست و بايستى مسؤولان به اين كمبودها توجه كنند و مردم
مصيبتديده را يكبار ديگر دچار مصيبتِ بىعدالتى و نرسيدن و بىتوجهى نكنند. البته
ما اين مسائل را به مسؤولان تذكر دادهايم و باز هم خواهيم گفت. اين مطلب را هم عرض
كرديم، براى اينكه معلوم باشد كه ما اين مسائل را از مسؤولان مطالبه مىكنيم و
لازم مىدانيم كه آنها به اين وظايف سنگين عمل كنند؛ نمىشود اغماض كرد. البته در
اين قضيهى زلزله، كه مصيبت بزرگى براى مردم بود، براى عدهيى از سياستبازان
بينالمللى و مستكبر هم فرصت و درواقع حادثهى خوشايندى فراهم شد كه بتوانند كارها
و اغراض سياسى خود را دنبال كنند، كه جنجال امريكايىها در اين مسأله از همين قبيل
است. در مقابل سيل كمكهايى كه از اطراف كشور، با اين حجم انبوه و عظيم، به اين مردم
شد و همچنين در كنار كمكهاى بينالمللى، كمكى هم از طرف دولت مستكبر امريكا رسيد كه
البته براى مردم بود و مسؤولان موظف بودند كه همهى كمكها را قبول كنند و به جاى
خود برسانند؛ اما اين چه ربطى دارد به اينكه دشمنىهاى پيوسته، لاينقطع، دايمى،
عميق و بنيانى رژيم مستكبر امريكا با ملت، كشور و منافع و مصالح ايران و نظام مورد
علاقهى مردم فراموش شود؟! مسؤولان رژيم ايالات متحدهى امريكا تاكنون به هيچوجه
نشان ندادهاند كه ذرهيى از دشمنىِ خود را نسبت به نظام اسلامى و مردم ايران كم
كرده باشند، بلكه در همين حال هم وقيحانه مردم، دولت و نظام را متهم كردند و متهم
مىكنند؛ دائم تهديد مىكنند و چهرهى جنگى، خصمانه و خشمآلود به خود مىگيرند،
بعد از آن طرف هم دو كلمه حرف مىزنند؛ پنجهى چُدنى خودشان را پنهان مىكنند در يك
دستكش حرير! نمىشود كه آن دشمنىها و آن نيّات شوم را نديد. البته ما اهل لجبازى
نيستيم، اهل منطق و استدلاليم. رژيم ايالات متحدهى امريكا به ملت ايران سالها ظلم
كرده است؛ با نظام اسلامى سالها مخالفت كرده است؛ انواع توطئهها را عليه اين ملت و
نظام اسلامى به راه انداخته است؛ از رژيم غاصب صهيونيستى، با همهى جناياتى كه اين
رژيم مىكند، بهطور دائم و متزايد دفاع كرده است؛ به ملتهاى عراق و افغانستان آن
جفاها و ظلمها را كرده است و هنوز هم مىكند؛ نيتِ شوم نسبت به نظام اسلامى و
عقايد مردم و مصالح ما دارد و هرجا منافع كشور ما بوده، اگر توانسته دستاندازى
كرده است كه جلويش را بگيرد؛ نيت حضور قدرتمندانه در ايران و بلعيدنِ منابع مالى و
حياتى آن را دارد. آنچه ملت ايران را در مقابل اينگونه ژستهاى دروغين هشيار و
خشمگين مىكند، اينهاست. اين كارها را كنار بگذارد، ما با كسى لجبازى نداريم. يك
ملت را اينطور تهديد و تحقير كردن، مورد تهاجم سياسى قرار دادن، سعى در تجزيهى آن
ملت كردن، فشارهاى گوناگونِ اقتصادى بر آن وارد آوردن، نظام حاكمِ بر آن ملت و كشور
را اينطور تهديد كردن و با زبان استكبار و زورگويى و قلدرى حرف زدن و بعد هم يكجا
لبخند دروغى تحويل دادن، باعث مىشود مردم از اين حرفها بدشان بيايد و خشمگين شوند.
ملت ايران ملتى است مستقل، آزاد، هوشمند، و بشدت به هويت ملى و اسلامى خود
علاقهمند؛ از هرگونه تهديدى بشدت بيزار و متنفر؛ و غيرپذيراى دخالت خارجىها و
سلطهى بيگانه؛ و ملتى آقا و عزتمند كه هر كس با اين ملت از در صلح و مسالمت و
دوستى و تعامل معمولى وارد شود، با ملتى خوب، پذيرا و علاقهمند روبهرو مىشود؛
اما اگر كسى بخواهد به اين ملت زور بگويد، تهديد كند، قصد سلطهى بر آن را داشته
باشد و دائم چنگ و دندان به او نشان دهد، معلوم است كه اين ملت، ملتى نيست كه زير
بار كسى برود. شما ملت عزيز ايران بدانيد - و مىدانيد - كه قدرتمند هستيد. همين كه
دشمن بيستوپنج سال است كه مىخواهد شما را از هويت دينى و ملى خودتان خالى كند و
نتوانسته، دليل بر قدرت شماست. همين كه دشمن دست به تهديد مىزند، نشانهى
قدرتمندىِ ملت ايران است. اين قدرتمندى را روزبهروز زياد كنيد و نشان دهيد كه در
صحنه حضور داريد. هر ملتى كه از صحنه بيرون رفت و فضاى سياسى، اقتصادى و فرهنگى
كشور را رها كرد، سوءاستفاده كُنها و بيگانهها فورى به آن فضا مىآيند و مالك و
صاحب آن مىشوند. كشورتان را نگه داريد. كشور براى شماست؛ ايران براى شماست و براى
هيچكس ِ ديگر نيست؛ خودتان اين كشور و اين نظام را با ايمان، عزم، وحدت و قدرتى كه
خدا به شما داده است، نگه داريد. انتخابات در پيش است. حضور در انتخابات يكى از
مستحكمترين وسيلههايى است كه اين ملت مىتواند آن را مثل يك زره پولادين در مقابل
خود و در مقابل حملهى دشمنان و سوءنيت و بد دلىِ مستكبران و دخالتكنندگان نگه
دارد. انتخابات بسيار مهم است. آنچه كه بنده در انتخابات از خداى متعال خواستهام و
مىدانم كه ملت عزيز ما هم همين را مىخواهد، اين است كه انتخابات پُرشور، سالم،
قوى و با حضور ملت انجام بگيرد و انشاءاللَّه خداى متعال توفيق بدهد به ملت ما كه
نمايندگان صالح و توانمند و كارآمدى را به مجلس بفرستند. يكى از مهمترين اركان
نظام، مجلس شوراى اسلامى است. اگر در مجلس نمايندگان مؤمن، بااخلاص و توانمند حضور
داشته باشند، مجلس خيلى از گرهها را مىتواند باز كند. مهمترين موضوعى كه بنده
توقع و اهتمامِ به آن دارم، انتخابات است. البته انتخابات ميدان رقابت است و افراد
بايستى با هم رقابت كنند؛ رقابت سالم. هر كسى كه به اين نظام معتقد و پايبند است،
مىتواند وارد ميدان انتخابات شود. كسانى كه اين نظام و قانون اساسى را قبول
ندارند، آمدنشان به مجلس خطاست و خودشان هم بايستى بدانند كه از نظر اين ملت آمدن
آنها به مجلس خطاست. معلوم است كه كسانى كه اين قانون اساسى و اين ملت و كارها و
شعارها و راه و اهدافش را قبول ندارند، نبايد به مجلس بيايند؛ اما آن كسانى كه
نظام، اسلام، قانون اساسى و امام را قبول دارند، بايد به ميدان رقابت بيايند؛ منتها
رقابت سالم و نه رقابت لجوجانه و عنادآميز. اين جناحها و خطوط و احزاب هم از نظر
بنده اعتبارى ندارند. بعضى خودشان كه كشمكش مىكنند هيچ، سعى مىكنند كه رهبرى و
دستگاههاى نظام را هم وانمود كنند كه در دعواهاى جناحى و خطىِ اينها واردند؛ اين
مطلب درست نيست. بنده حزب و شخصيت نمىشناسم؛ بنده اين را مىشناسم كه كسى كه
مىآيد به مجلس، بايد با تقوا باشد؛ اولين شرط تقواست؛ «انّ اكرمكم عنداللَّه
اتقاكم». ديگر اين كه، بايد طرفدار محرومين باشد؛ بداند كه در كشور محروميت هست و
سعى و همت او باشد كه رفع محروميت كند. بايد ضد فساد هم باشد و با فساد مالى و
اقتصادى بشدت و بجدّ، از بندندان و نه به لفظ، مخالف باشد، تا با فساد مبارزه كند.
و البته توانمند، با اخلاص و عالم هم باشد. صلاحيت بر اساس اين مسائل است و مسؤولان
دستگاههاى مختلف - چه وزارت كشور، چه شوراى نگهبان و چه دستگاههايى كه در
زيرمجموعهى اين مراكز مشغول فعاليت هستند - بايد معيارشان را قانون قرار دهند؛
زيرا در قانون اين مسائل پيشبينى شده است. اگر قانون بهطور دقيق و غيرجانبدارانه
از يك جناح و يك گروه و يك حزب رعايت شود، همين چيزى كه ما مىخواهيم، تحقق پيدا
خواهد كرد. دستگاههاى دولتى مراقب باشند كه نقش داور را ايفا كنند. در يك بازى
ورزشى داور نقش مشخصى دارد. اگر هر يك از دو تيمى كه با هم مسابقه مىدهند، پيروز
شوند، در حقيقت داورى كه خوب داورى كرده، پيروز شده است؛ اما اگر داور رفت سراغ يكى
از دو تيم - رفت سراغ اين جناح يا آن خط - چه آن تيم پيروز شود، چه شكست بخورد،
داور شكست خورده است. دستگاههاى دولتى نقش داورى خود را حفظ كنند و مراقب باشند
گرايش به اين حزب و آن حزب و اين جناح و آن خط پيدا نكنند. قانون را مخلصاً، خالصاً
رعايت كنند؛ همه چيز درست خواهد بود؛ مردم هم قدرت انتخاب پيدا مىكنند. البته
كسانى كه به عنوان نامزد انتخابات به مردم معرفى مىشوند، معنايش اين است كه اينها
صلاحيت دارند و اين معرفى، امضاى صلاحيت اينهاست. دستگاهها بايستى مراقب باشند كه
اين امضاء بيهوده، خلاف و دروغ نباشد. اين دروغ گفتن به مردم است؛ هم رد كردنِ آدم
صالح، هم پذيرفتنِ آدم ناصالح؛ هر دو بد و هر دو خلاف است. دستگاهها مراقب باشند
كه اين خلافها انجام نگيرد، تا انشاءاللَّه روز انتخابات برسد و مردم نگاه كنند و
با فكر آزاد و رأى درست، كسى را كه به نظر خودشان صالحتر است، با شناخت و معرفت
انتخاب كنند و به مجلس بفرستند. يك مجلس معتبر و آبرومند مىتواند براى كشور خيلى
مفيد باشد. اميدواريم پروردگار متعال تفضلات، نِعَم و رحمت خودش را از اين ملت قطع
نكند و همچنان كه در طول اين ساليان متمادى همواره حول و قوّه و ارادهى الهى بر
كمكِ به اين ملت تعلق گرفته است، در آينده هم انشاءاللَّه همينطور باشد و همه
مشمول ادعيهى زاكيهى حضرت بقيةاللَّه (ارواحنافداه) باشند. والسّلام عليكم و
رحمةاللّه و بركاته