شهید آوینی
       

اشتغال زنان در ایران (1)
اشتغال زنان در گذر تاریخ

مسئولان کشور پس از انقلاب، زنان را به مشارکت اجتماعی و تحصیل فراخواندند که با وجود خلأ الگوسازی در زمینه‌ی مشارکت اجتماعی و عدم تناسب نظام آموزشی با جنسیت و عدم همسویی نظام آموزشی با مشاغل اجتماعی، به‌نوعی با بحران هویتی و احساس پوچی برای زنان روبه‌رو شدند.


در طول تاریخ، ضرورت‌های اقتصادی و اجتماعی، زنان را به فعالیت اقتصادی و اشتغال کشانیده است که امروزه با توجه به مشکلات اقتصادی و تغییر الگوی مصرف و سبک زندگی افراد، ضرورت اشتغال زنان بیش از گذشته مطرح شده است. تحولات در زمینه‌ی اجتماعی و فرهنگی، اشتغال زنان را از نیاز اقتصادی برای بخشی از زنان به «مطالبه» برای بسیاری از آنان تبدیل کرده است.
 
با توجه به اهمیت موضوع اشتغال زنان، امروزه این موضوع از حوزه‌های مختلفی همچون ادبیات توسعه، علوم اجتماعی، علم اقتصاد، علم روان‌شناسی و حوزه‌ی حقوق مورد بحث قرار گرفته است. گذشته از این علوم، موضوع اشتغال زنان برای فمینیست نیز موضوع پراهمیتی است. در نگاه آنان قدرت، شخصیت و حیثیت برای افراد در فعالیت بیرون از خانه است و زنان برای دستیابی به این امتیازات باید در این امر اقتصادی مشارکت کنند.1 از نگاه فمینیست، اشتغال زنان عامل مهمی در تعیین الگوی جدید روابط پدر و مادر، برای فرزندان درباره‌ی الگوی تقسیم کار جنسیتی است و می‌تواند نگرش سنتی ذهن آنان را تغییر دهد.2
 
گسترش اشتغال زنان، ارزش‌های جامعه‌ی زنان و مردان را دچار تغییراتی می‌کند که آثار مهمی بر فرد، خانواده و روابط اجتماعی دارد. علاوه بر آن، اشتغال زنان بر جسم و روان زنان، روابط زناشویی، مادری، آسیب‌های اجتماعی، اقتصاد خانواده و اقتصاد ملی، جمعیت و شکل‌گیری شخصیت و آینده‌ی فرزندان وی نیز اثرات مهم و قابل توجهی خواهد داشت.
 
 تعریف اشتغال
 
اشتغال به فعالیتی اطلاق می‌شود که به‌منظور تهیه و تولید کالا و خدمات اقتصادی انجام می‌شود؛ در حالی که کار معنایی عام دارد و هر فعالیتی را در بر می‌گیرد.
 
اشتغال دارای سه ویژگی اساسی است:
 
1.  انجام فعالیت در زمان مشخص و منظم
 
2. دریافت مزد در قبال ساعات کار
 
3. وجود فاصله بین محل کار و زندگی یا به عبارتی فاصله گرفتن محل تولید و مصرف3
 
در راستای این تعاریف، تمامی فعالیت‌های خانه‌داری، کارگاه‌های خانگی بدون دستمزد و خیریه، با وجود تأثیرات مهم اقتصادی، نادیده انگاشته شده و زنان خانه‌دار در زمره‌ی غیرفعالان جای می‌گیرند که در پی آن، آثار روانی این تقسیم‌بندی و تحقیر فعالیت خانگی، زنان را به رها کردن مسئولیت‌های خانگی و انجام فعالیت بیرون از خانه تشویق می‌کند.
 
در کشورهای صنعتی، شغل زنان خانه‌دار در فهرست رتبه‌بندی مشاغل یاد نشده است که این خود به معنای ارزش صفر این فعالیت خواهد بود، اما اعتبار این شغل در قبال دریافت دستمزد 34 از 100 است.4 این در حالی است که ارزش کار خانگی تقریباً معادل 25 درصد تا 40 درصد ثروت ایجادشده در کشور‌های صنعتی است.5
 
تاریخچه‌ی اشتغال زنان
 
الف) باستان
 
در جوامع بدوی، وظایف مخصوصی همچون نگهبانی از آتش، جست‌وجوی ریشه‌های خوردنی نباتات، جمع‌آوری میوه‌های وحشی، کشاورزی در زمین‌های رسوبی و... به عهده‌ی زنان بوده است. در چنین جوامعی، زن کارهای قبیله را اداره می‌کند و به مقام روحانیت می‌رسد. زنجیره‌ی اتصال خانواده به‌وسیله‌ی زنان صورت می‌گیرد.6 در این دوران (مادر شاهی)، زن اقتصاد قبیله، خصوصاً امور کشاورزی را، که به‌مراتب مهم‌تر از شکار است، به عهده داشت.7
 
در مشرق‌‌زمین نیز زنان به اعتبار مقام مادری و تولید مثل که موجب غلبه بر مرگ و استمرار نسل بشر بوده، جایگاه مهم و اساسی داشتند. در این دوره، فعالیت کشاورزی، بذر افشانی، ساخت ظروف8 و وسایل زندگی به عهده‌ی زنان بود. در غرب نیز زنان ضمن اشتغال به امور خانه، در خارج از خانه با کوزه‌گری و کار کشاورزی همدوش مردان فعالیت می‌کردند.9 در این دوران، در مشرق‌زمین زنان به اعتبار نقش مادری،قداست داشتند؛ در حالی که در غرب، حضور زنان در امور اقتصادی بیش از نقش زایشی آنان مورد توجه و اهمیت بود.
 

در دوره‌ی ظهور ادیان الهی یهودیت و مسیحیت در شرق، هم‌زمان با آغاز دوره‌ی مدنیت در غرب، تغییرات شگرفی در نگرش نسبت به زنان پدید آمد. با ظهور اسلام در شرق، هم‌زمان با قرون وسطا در غرب نیز در همه‌ی عرصه‌ها، از جمله عرصه‌ی اقتصادی، جایگاه متفاوتی برای زنان شرقی حاصل شد.


  

ب) مدنیت و تمدن

با آغاز تمدن در شرق و وجود تمدن‌های بزرگی همچون ایران، بابل، چین، مصر و ژاپن، جایگاه زنان تا حد اداره‌ی قبایل،10قضاوت و مشورت،11 حاکمیت،12 فرمانروایی13 و حضور در مجامع دینی14 ارتقا یافت و در امور اقتصادی نیز آنان به همین نسبت شأن بالاتری یافتند.
در این دوره، در مغرب‌زمین تمدن‌های بزرگ یونان و رم شکل گرفتند که مصادف با آغاز دوره‌ی پدر شاهی بود.15 در این دوره، تدوین قوانین ناظر به امور جنسی به دست مردان بود. اعتقاد به یگانگی نیروی توالد و اختصاص آن به مردان، اشاعه‌ی زناشویی سیاسی، رواج روسپی‌گری و انجمن روسپی‌خانه،16 آزادی و هرزه‌گردی زنان و فسخ رسم ارث بردن از مادر، منجر به حضور زنان در عرصه‌های اقتصادی شد و فعالیت آنان در امور خانگی، از جمله ریسندگی، بافندگی، قلاب‌دوزی، آسیاب غلات و برای طبقه اشراف، نظارت بر کارگران خانگی و پرورش فرزندان خلاصه شد.
در دوره‌ی ظهور ادیان الهی یهودیت و مسیحیت در شرق، هم‌زمان با آغاز دوره‌ی مدنیت در غرب، تغییرات شگرفی در نگرش نسبت به زنان پدید آمد. ظهور اسلام در شرق هم‌زمان با قرون وسطا در غرب نیز در همه‌ی عرصه‌ها، از جمله عرصه‌ی اقتصادی، جایگاه متفاوتی برای زنان شرقی در مقایسه با غربی حاصل شد.
 
ج) انقلاب صنعتی
 
با ظهور رنسانس و حاکمیت کلیسا، تعریف جدیدی از حضور زن در زمینه‌ی سیاسی و فرهنگی شکل گرفت. تفریط بیش از حد و سخت‌گیری در حق زنان و نادیده گرفتن حقوق آنان در قرون وسطا، سبب گرایش افراطی درباره‌ی حقوق زنان شد. جسارت عقلی، گستاخی اخلاقی در زمینه‌ی بی‌توجهی افراطی به موازین اخلاقی و دینی را اشاعه داد.
تحصیل در این دوران برای زنان در چارچوب ادبیات، فلسفه، مجسمه‌سازی، نواختن موسیقی و آشنایی با شخصیت‌های برجسته‌ی تاریخی رم و یونان شایع شد.17 حضور اقتصادی زنان کم‌رنگ و به فعالیت در کارگاه‌های نساجی محدود شد.
با ظهور انقلاب صنعتی، تحولات چشمگیری در حوزه‌ی اقتصادی زنان روی داد و وضعیت تحقیرآمیز و برده‌وار زنان در غرب را دچار تغییرات اساسی نمود که اصلی‌ترین علل این تغییرات عبارت‌اند از:
 
1. انتقال تدریجی صنعت از خانه به کارخانه طی قرن 18 و تفکیک عرصه‌ی عمومی و خصوصی
 
2. ایجاد ساختارهای هماهنگ با گفتمان تجددگرایانه در عرصه‌ی سیاسی، فرهنگی و اقتصادی
 
3. دگرگونی مرحله‌ای صنعتی طی قرون 18 و 19
 
پشتیبانی اقتصاد از انقلاب صنعتی با تمرکز کار و سرمایه در تولید صورت گرفت. در واقع در این زمان، کار که مفهومی عام نزد زن و مرد در سیستم کشاورزی داشت، به مفهوم اشتغال تبدیل شد. با گسترش کارخانه‌ها و رشد سرمایه‌داری، رابطه‌ی کارگر با کار تغییر کرد و کارگر حق تعیین ساعات و شرایط کار خود را از دست داد.
 
هم‌زمان با انقلاب صنعتی، زنان که تا پیش از این به دلیل تفاوت‌های فیزیولوژیک و زیست‌شناختی و قدرت بدنی کمتر، در فعالیت‌های یدی پایین‌تر به کار گرفته می‌شدند، با ورود ماشین به صحنه‌ی تولید وضعیتی تقریباً برابر با مردان یافتند. این روند در اواخر قرن 19 توجه سرمایه‌داران و صنایع را به نیروی کار زنان و به شمار آوردن آنان در معادلات اقتصادی جلب کرد. از دیگر دلایل استفاده از زنان از سوی کارفرمایان، می‌توان به موارد ذیل اشاره نمود:
 
1. امکان پرداخت دستمزد کمتر به دلیل عدم آموزش و نبود سرمایه‌ی انسانی لازم
 
2. استفاده از زنان برای کارهای موقت و فصلی که نیازمند مهارت و تخصص خاصی نبود
 
3. استفاده از زنان در وضعیت‌های اضطراری همچون جنگ به‌جای مردان کارگر
 
4. استفاده‌ی سیاسی از زنان برای ایجاد شکاف بین سندیکاهای کارگری و عدم اجازه‌ی ورود به آنان در این سندیکاها
 
5. به‌کارگیری نیروی عظیم کار زن در بخش‌هایی که مردان، کار در آن بخش‌ها را در شأن خود نمی‌دیدند.
 
د) عصر مدرن
 
از اوایل قرن بیستم، فراخوان اشتغال زنان به دلیل رواج فرهنگ مصرف‌گرایی و افزایش تورم، که نیاز به تولید را بیشتر می‌کرد18و نیز مطرح شدن ایده‌ی آموزش دولتی، رونق گرفت.
 
به دلیل نظریات نظام سرمایه‌داری مبنی بر تولید ثروت بیشتر، عنصر جنسیت رفته‌رفته کم‌رنگ و در مقابل، شعار برابری به معنای برابری در آموزش، فرصت‌ها و منابع، حقوق و کنترل و نظارت پررنگ‌تر شد.
 
مداخلات دولتی در امر آموزش و فراخوان زنان به اشتغال در میان دول سوسیالیستی با اهتمام دنبال می‌شد که در این میان، برخی سیاست‌ها در جهت تضعیف جایگاه زن در خانواده بود. سیاست‌مداران این‌گونه به زنان القا می‌کردند که ماندن در خانه خیانت به دولت است.
 
در دهه‌های اخیر، نظام آموزشی مدرن، نقش تعیین‌کننده‌ای در کم‌رنگ شدن ارزش‌های خانوادگی و تمایل به اشتغال در میان زنان داشته است که می‌توان یکی از فلسفه‌های اصلی نظام آموزشی را آمادگی برای احراز مشاغل دانست. از این روست که دختران دارای تحصیلات عالی در صورت نبود زمینه‌ی اشتغال، دچار بحران هویت خواهند شد.
 
از سوی دیگر، جریان فمینیسم با استفاده از قدرت رسانه، زنان را به استقلال مالی از همسران و دستیابی به مناصب اقتصادی و اجتماعی و رها کردن نقش‌های خانگی تشویق می‌کند.19 آنان چنان تأثیری بر ذهنیت زنان امروزی گذاشته‌اند که بسیاری از زنان شاغل کشور‌های اروپایی اظهار کرده‌اند که حتی بدون نیاز مالی نیز به کار کردن ادامه می‌دهند و حتی تصور از دست دادن کارشان و تحمل فضای تنگ خانه را ندارند.
 
در تعاریف جدید توسعه، دستیابی به توسعه‌ی پایدار نه تنها بدون افزایش دائم و سریع سهم زنان در عرصه‌ی اقتصادی ممکن نیست، بلکه در این مسیر، باید به چیزی فراتر از برابری فرصت‌ها و تسهیل در موقعیت‌های ویژه برای زنان اندیشید. از این رو، در برنامه‌های بلندمدت دولت‌ها سهم ویژه‌ای برای زنان در نظر گرفته شده است. 

با ظهور رنسانس و حاکمیت کلیسا، تعریف جدیدی از حضور زن در زمینه‌ی سیاسی و فرهنگی شکل گرفت. تفریط بیش از حد و سخت‌گیری در حق زنان و نادیده گرفتن حقوق آنان در قرون وسطا، سبب گرایش افراطی درباره‌ی حقوق زنان شد. جسارت عقلی، گستاخی اخلاقی در زمینه‌ی بی‌توجهی افراطی به موازین اخلاقی و دینی را اشاعه داد.

 

تاریخچه‌ی اشتغال در ایران

الف) اشتغال زنان در ایران پیش از اسلام

1. دوره‌ی مادها


در این دوره، زنان به انجام امور خانه و نگهداری فرزندان و کار و زراعت در کنار شوهران اشتغال داشتند. پس از اتحاد قبایل، زندگی آنان از حالت کوچ‌نشینی دائم درآمده و در دهات و بلاد استقرار یافتند و کم‌کم قدرت مرکزی تشکیل دادند و زندگی مردم وارد مرحله‌ی جدیدی شد.
 
2. دوره‌ی هخامنشیان
 
در این دوره، زنان در برخی از کارها با مردان مشارکت داشتند و دستمزد و حقوق برابر با آن‌ها دریافت می‌کردند که به‌صورت غیرنقدی در قالب اجناس و کالاهای مختلف رایج آن زمان بود و بافندگی در میان زنان رونق داشت.
 
3. دوره‌ی اشکانیان
 
زنان در این دوره نیز در فعالیت‌های تولیدی و اقتصادی شرکت داشتند. از مجسمه‌ی سنگ آهکی که از گورستان یک زن و شوهر در پالمیر به دست آمده می‌توان دریافت که زنان آن دوره همچنان به ریسیدن نخ و بافندگی مشغول بودند، اما همانند روم و یونان، مرد در استفاده از اموال زن کاملاً مختار بوده است، چون زن از هیچ حقوقی برخوردار نبود.
 
4. دوره‌‌ی ساسانیان
 
در این دوره، که آخرین سلسله‌ی شاهان ایران قبل از اسلام است، افراد جامعه به چهار طبقه‌ی روحانیون، جنگجویان، دبیران و توده‌ی مردم شامل صنعتگران و کشاورزان شهری و روستایی تقسیم می‌شدند و مشاغل زنان در ارتباط با طبقه‌ای بود که در آن تولد یافته بودند. هرچند موقعیت زن در مناطق مختلف تا حدی متفاوت بود، ولی به‌طور کلی، بنا بر قوانین متداول، زن شخصیت حقوقی نداشت و شیء تلقی می‌شد.
 
ب) اشتغال زنان در ایران پس از اسلام
 
1. ظهور اسلام تا دوره‌ی صفویه
 
براساس تعالیم و قوانین اسلام، زن از حق تعلیم و تعلم، حق مالکیت، حق شرکت در فعالیت‌های اجتماعی، حق انتخاب همسر و سایر حقوقی که از آن محروم بود برخوردار گشت. زن در این دوره عمدتاً به کار‌های خانه مشغول بود و تاریخ کمتر از اشتغال آنان سخن می‌گوید. در این دوره، تولید صنایع دستی مختلف توسط زنان عموماً در خانه صورت می‌گرفت و متداول بود.
 
2. دوره‌ی صفویه تا آغاز مشروطیت
 
در این دوره، نقش زنان عمدتاً به کارهای خانه محدود می‌شد. زنان در خانواده‌های فقیر در مواردی از قبیل فوت شوهر یا تنگدستی خانواده، مجبور به کسب‌وکار در خارج از منزل بودند و به کارهایی از قبیل فروش مواد خوراکی، مشاطه‌گری، قالی‌بافی، صنایع دستی و از این قبیل می‌پرداختند. قالی‌بافی و صنایع دستی از رایج‌ترین کار‌های زنان بود.
 
اشتغال زنان در خارج از خانه در این دوره بیش از دوره‌های قبل است. آنچه در دوره‌ی قاجار بیش از اشتغال و حضور زنان در عرصه‌های کار و خدمات جلوه می‌کند، حرکت‌های مذهبی و سیاسی زنان است که به‌صورت گسترده در جریان تحریم تنباکو و وقایع مربوط به مشروطیت نقشی فعال داشتند.
 
3. دوره‌ی مشروطیت تا پهلوی
 
از اقدامات این دوره که زمینه‌ساز اشتغال تعدادی از زنان بود، تأسیس دارالمعارف برای تربیت آموزگاران زن بود که معلمان این مدارس از مردان مسن و دانشمند انتخاب می‌شدند. فارغ‌التحصیلان این مراکز به شغل معلمی در مدارس دخترانه مشغول شده و کم‌کم تعداد مدارس دخترانه افزایش می‌یافت که مقدمه‌ی ورود دختران و زنان به عرصه‌ی فعالیت‌های اقتصادی بود.
 
4. دوره‌ی پهلوی
 
دوره‌ی رضاشاه: رشد مطبوعات وابسته و تبلیغات آن‌ها، زمینه‌ی تشکیل انجمن‌های فرهنگی و اجتماعی توسط زنان را فراهم آورد. مقدمه‌ی اشتغال آنان در برخی مشاغل دولتی و غیر آن بود، اما حضور آنان در جهت اهداف استعماری و جدا کردن آنان از مبادی دینی صورت می‌گرفت.
 
دوره‌ی محمدرضاشاه: زنان در این دوره در عرصه‌های مختلف اجتماعی و شغلی حضور داشتند، اما روی آوردن به الگو‌های غربی برای آنان مورد نظر رژیم بود. عدم پذیرش آموزه‌های فرهنگی رژیم پهلوی با الگوی مورد تبلیغ آنان برای زنان از یک سو و ارائه‌ی الگوی آرمانی از زن مسلمان ایرانی در قالب شخصیت‌های دینی توسط برخی از اندیشمندان آن دوره، زمینه‌های بازاریابی هویت اصیل دینی در بسیاری از زنان را فراهم آورد که مقدمات حرکت عظیم اقشار مردم به‌ویژه زنان را در سال‌های 56 و 57 فراهم ساخت و با رهبری بی‌نظیر امام خمینی، انقلاب اسلامی شکل گرفته و سرانجام در 22 بهمن سال 57 با سرنگونی رژیم پهلوی، جمهوری اسلامی رسماً اعلام موجودیت کرد.
 
5. دوران انقلاب اسلامی
 
امام خمینی (ره) در جریان انقلاب اسلامی و پس از پیروزی آن، با آگاهی از توانایی‌ها و ظرفیت‌های زنان، عرصه‌های جدیدی را برای حضور فعال زنان در جامعه و در راه پیشبرد اهداف اسلامی گشودند. امام زنان را ترغیب به مقدرات اساسی و امور مهم اجتماعی نمودند تا شبهه‌ی دور ماندن و برکناری نیمی از آحاد جامعه از فعالیت‌های اجتماعی را، که توسط دشمنان القاء شده بود، برطرف نمایند.
 
علل و عوامل فرهنگی و اجتماعی اشتغال زنان در ایران
 
در جامعه‌ی ایرانی از دیرباز فرهنگ مقایسه و چشم و هم‌چشمی، که در این فرهنگ واژه‌ی «آبرو» پرکاربرد و به معنای حفظ وجهه‌ی شخصی و خانوادگی افراد بوده، رواج داشته است. در این فرهنگ، افراد خود را در زندگی روزمره با دیگر طبقات اجتماعی مقایسه می‌کردند و در نوع پوشش، فرهنگ غذایی، خانه‌آرایی، تحصیلات و اشتغال از یکدیگر اقتباس می‌کردند. در این میان، تحصیلات و اشتغال زنان به سرمایه‌ی اجتماعی خانواده‌ها و ابزار کسب آبروی اجتماعی تبدیل شد.20
 
در پی انقلاب اسلامی، حضور زنان در جامعه، که در نظام شاهنشاهی با مفاهیمی همچون تبرج و فتنه‌گری همراه بود، با مفاهیم جدیدی همچون حضور عفیفانه در عرصه‌های زنانه و حرکت‌بخش به مردان ایرانی روبه‌رو شد. حضور زنان در صف مقدم راهپیمایی‌های زمان انقلاب و نیز پیشاهنگی زنان در اعزام عزیزانشان به جبهه در زمان جنگ تحمیلی و ایجاد آرامش روانی در خانواده و کمک‌های پشت جبهه، فرهنگ دفاع مقدس را هویتی خاص بخشید.
 
انقلاب اسلامی ارزش‌های جدیدی را در جامعه رواج داد که در نتیجه‌ی آن، دارندگی و برازندگی به‌منزله‌ی یک ارزش جای خود را به قناعت داد تا آنجا که ثروتمندی یک ارزش منفی شمرده می‌شد و تظاهر به دارندگی با واکنش شدید مردم روبه‌رو می‌شد، که احتمالاً این موضوع خود از عوامل کاهش جمعیت زنان شاغل در دهه‌ی شصت گردید.21
 
اما پایان جنگ به‌منزله‌ی پایان عامل وحدت‌بخش اجتماعی و حاکمیت الگوهای توسعه براساس الگو‌های جهان مادی سبب تغییر دوباره‌ی این فرهنگ شد و دارندگی بیش از گذشته سبب برازندگی و فقر مایه‌ی شرمندگی شد.22
 
با توجه به تنوع‌طلبی و ترویج مصرف‌گرایی در دهه‌های اخیر از سوی رسانه‌های مختلف، بسیاری از زنان به انگیزه‌ی رهایی از فضای یکنواخت خانه و ورود به فضای جدید، به مشاغلی روی می‌آورند که احساس می‌کنند عدم حضور در عرصه‌ی اجتماعی به ضعف اطلاعات، تحلیل‌ها و تجربه‌های آنان می‌انجامد.
 
علل و عوامل سیاسی اشتغال زنان در ایران
 
مسئولان کشور پس از انقلاب، زنان را به مشارکت اجتماعی و تحصیل فراخواندند که با وجود خلأ الگوسازی در زمینه‌ی مشارکت اجتماعی و عدم تناسب نظام آموزشی با جنسیت و عدم همسویی نظام آموزشی با مشاغل اجتماعی، به‌نوعی با بحران هویتی و احساس پوچی برای زنان روبه‌رو شدند.
 

اشاعه‌ی آموزش به سبک جدید، منجر به از دست دادن نیروی کار نوجوانی شد که در گذشته، نیروی کار و درآمد خانواده بود و او را به مصرف‌کننده تبدیل کرد. این موضوع موجب شد زنان بخشی از فرصت‌های اشتغال را برای تأمین دستمزدی که در گذشته به فرزندانشان تعلق داشت، درخواست کنند.


  ایجاد فرصت‌های شغلی متفاوت برای زنان، رفع محدودیت‌های استخدامی زنان در گذشته، مثلاً در نیرو‌های نظامی یا در شب‌ها، خدمات نیمه‌وقت بانوان، افزایش مرخصی زایمان و مرخصی شیردهی فرزندان، از جمله قوانین جدیدی بود که مسیر را برای اشتغال زنان هموارتر کرد.
 
علل و عوامل اقتصادی اشتغال زنان در ایران
 
اشاعه‌ی آموزش به سبک جدید منجر به از دست دادن نیروی کار نوجوانی شد که در گذشته نیروی کار و درآمد خانواده بود و او را به مصرف‌کننده تبدیل کرد. این موضوع منجر شد تا زنان بخشی از فرصت‌های اشتغال را برای تأمین دستمزدی که در گذشته به فرزندانشان تعلق داشت، درخواست کنند.
 
از دیگر سو، تحولات اقتصادی در دهه‌های اخیر، منجر به تغییر نسبت هزینه‌ها و درآمد‌ها شد. فرار از فقر و کمک به اقتصاد خانواده، انگیزه‌ی زنان را برای ورود به بازار کار فزونی بخشید. تلاش پیگیر دولت‌ها موجب شد تا داشتن دو درآمد اقتصادی به‌صورت ضرورت زندگی جلوه یابد.
 
اشتغال بسیاری از زنان متأهل در کشور ما به دلیل نیاز اقتصادی نیست و تنها به امید دستیابی به رفاه بیشتر صورت می‌گیرد. آمارها نشان می‌دهد گرایش طبقه‌ی متوسط و بالاتر به اشتغال بیشتر از طبقه‌ی ضعیف است و با افزایش درآمد افراد، موافقت با کار زنان بیشتر می‌شود که این خود دلیل بر تأثیر عمیق فرهنگی بر ذهن افراد جامعه است.23(*)
 

منابع:
 
1. پاتریک نولان و گرهارد لنسکی، جامعه‌های انسانی، ترجمه‌ی ناصر موفقیان، ص 464.
2. ر.ک: پاملا ابوت و کلر والاس، جامعه‌شناسی زنان، ترجمه‌ی منیژه نجم عراقی، ص 114.
3.  ر.ک: پاملا ابوت و کلر والاس، جامعه‌شناسی زنان، ترجمه‌ی منیژه نجم عراقی، ص 116.
4.  ر.ک: حمید عضدانلو، آشنایی با مفاهیم اساسی جامعه‌شناسی، ص 43.
5. آنتونی گیدنز، جامعه‌شناسی، ترجمه‌ی منوچهر صبوری، ص 196.
6. مرتضی راوندی، تاریخ اجتماعی ایران، ص 29.
7. همان، ص 29 و 30.
8. عبدالعظیم رضایی، تاریخ تمدن و فرهنگ ایران، ص 28.
9.  ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج 1، (مشرق‌زمین، گاهواره‌ی تمدن)، ترجمه‌ی احمد آرام و دیگران، ص 12.
10.  دفتر پژوهش‌های فرهنگی وابسته به مراکز فرهنگی سینمایی، حیات اجتماعی زن در تاریخ ایران، ج 1، دفتر اول، قبل از اسلام، ص 26.

11. عبدالعظیم رضایی، سرشت و سیرت ایرانیان باستان، ص 215.
12. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج 1، (مشرق‌زمین، گاهواره‌ی تمدن)، ترجمه‌ی احمد آرام و دیگران، ص 857.
13. همان، ص 197.
14. همان، ص 465.
15. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج 2، (یونان باستان)، ترجمه‌ی سهیل آذری، ص 60.
16. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج 1، (مشرق‌زمین، گاهواره‌ی تمدن)، ترجمه‌ی احمد آرام و دیگران، ص 339.
17. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج 1، (رنسانس)، ترجمه‌ی پرویز مرزبان، ص 206.
18. امیلیا نرسیسیانس، مردم‌شناسی جنسیت، ص 56.
19. کارولین گراگلیا، فمینیسم در آمریکا تا سال 2003، ج 2، (آرامش در خانه)، ترجمه‌ی معصومه محمدی، ص 55.
20. درباره‌ی نظام مقایسه در جامعه‌ی ایرانی و فشار هنجاری ناشی از آن، ر.ک: فرامرز رفیع‌پور، توسعه و تضاد، کوششی در جهت تحلیل انقلاب اسلامی و مسائل اجتماعی ایران، ص 208 تا 212.
21. همان، ص 131.
22. همان، ص 198.
23. شهلا باقری، اشتغال زنان در ایران، ص 102.
 
* فاطمه بنی‌جمالی؛ پژوهشگر مسائل زنان و خانواده

 

 

منبع: سایت برهان

Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved
logo