موضوع: مبانی توسعه و تمدن «توسعه» در فرهنگ امروزی ما شاید از نظر لفظ تازه باشد اما از نظر معنا تازه نیست. این معنا اگر نخستین سوغات غرب برای ما نباشد، از اولین رهاوردهای غربگرایی و غربزدگی در كشور ماست. لفظ «ترقی» از اولین كلماتی است كه فرنگرفتههای ما از نخستین روزهای آشنایی با غرب برای توصیف آن دیار به كار بردهاند. نام مقاله : در معنای توسعه _منظور از «توسعه» در جهان امروز، صرفاً توسعهی اقتصادی با معیارها و موازینی خاص است و اگر گاهی سخن از «توسعهی فرهنگی» هم به میان بیاید مقصود آن فرهنگی است که در خدمت «توسعهی اقتصادی» قرار دارد. چنانکه وقتی سخن از آموزش نیز گفته میشود هرگز آن آموزش عام که ما از این کلمه ادراک میکنیم مورد نظر نیست بلکه منظور آموزش متد و ابزار توسعه (در همان وجه خاص) است نه چیز دیگر. نام مقاله : درمعنای توسعه _باید در معنای پیشرفت تجدید نظر كرد و دریافت كه «پیش» كجاست و «پس» كجا. آیا غایت تكاملی بشر در تاریخ، ماشینی شدن ابزار تولید است یا نه، آنچنان كه در معارف اسلامی آمده است باید صیرورت تكاملی انسان را بر اساس این اصل مقدس انا لله و انا الیه راجعون تحلیل كرد؟ نام مقاله : نوح نبی (ع) و تاریخ تمدن _لا اكراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی. راه رشد (سبیل الرشاد) راهی است كه انسان را به سوی علت غایی وجود خویش و آن هدف خاصی كه از آفرینش بشر مقصود پروردگار متعال بوده است هدایت میكند و آن را «راه صلاح» ترجمه كردهاند. با این ترتیب، این كلمه هرگز به معنای توسعه یا ترقی نیست. نام مقاله : درمعنای توسعه _هر چند دترمينيسم را اكثراً جبر ترجمه كردهاند، اما مسلماً لفظ موجبيت بهتر است. صرف نظر از بحث در الفاظ، روند كنوني توسعهي اقتصادي كه در ذات خويش با رشد غولآساي تكنولوژي متحد است بشريت را ايجاباً در مسيري ميراند كه با اختيار و ارادهي آزاد انساني منافات دارد. هر چند اين سير جبري نيست. نام مقاله : ديكتاتوری اقتصاد _وظیفهی اصلی حکومت اسلامی اصلاً تزکیه و تعلیم اجتماع است، اما چون فقر و فقدان عدالت اجتماعی مانعی عظیم در برابر این هدف اصلی است بالتبع به از بین بردن فقر و سایر موانع میپردازد و به طور موازی در جهت تکامل و تعالی معنوی جامعه برنامهریزی میکند. نام مقاله : درمعنای توسعه _اوتوپیای افلاطونی، غایت حاکمیت انسان ـ به تعبیر غربی آن ـ بر کرهی زمین است، حال آنکه حکومت جهانی عدل برای مسلمانان، آرمانی است که در حاکمیت احکام خدا بر اجتماع بشر معنا پیدا میکند. همین دو آرمان یا ایدهآل تاریخی است که یکی به تمدن غرب و سیطرهی شیطانی آن در جهت تمتع هر چه بیشتر از نعمات و لذایذ دنیایی میانجامد و دیگری به انقلاب اسلامی ایران و برپایی حکومت جهانی اسلام. نام مقاله :توسعهیافتگی، اوتوپیای قرن حاضر _در نظام اعتقادی ما آن توسعهای معتبر است که بر تعالی روحی بشر تکیه دارد و تعالی روحی بشر نیز به پرهیز از فزونطلبی و تکاثر، و منع اسراف و تبذیر، و پیروی از یک الگوی متعادل مصرف منتهی میشود، نه به رشد اقتصادی محض. توسعهیافتگی، اوتوپیای قرن حاضر «امام» به معنای پیشوا، آرمان وجودی بشر، و آن غایتی است که همهی صفات تکاملی انسان در وجود او تبلور یافته است. نام مقاله : توسعهیافتگی، اوتوپیای قرن حاضر _ارمغانی که انسان از بهشت با خود به عالم دنیا آورده است جاذبهای فطری است که او را از درون به سوی بهشت و آنچه بهشتی است میکشاند. اما معالاسف انسان دچار نسیان است و مادام که ایمان نیاورده و استمرار در عمل صالح نداشته باشد، بهشت واقعی را تشخیص نمیدهد. انسان فطرتاً در جست و جوی بهشت است؛ همان بهشتی که از آنجا هبوط کرده است، و جاذبههای درونی او به سوی عالمی متعادل، زیبا، و جاودانه از همینجا ناشی میشود. نام مقاله : بهشت زمینی _یکی از حکمای گرانقدر معاصر در بحث از «اوتوپیا» و ریشههای فلسفی آن در وجود انسان، بعد از طرح این سؤالها بالأخره جواب میدهد: اوتوپیا رؤیای بازیافتن نظام ثابت گذشته و آسایش و آرامش قبل از افتادن در عالم و ولادت است. نام مقاله : بهشت زمین _همهی اشتباه در اینجاست که غرب بهشت زمین را بدل از بهشت آسمانی گرفته است و در خیال اوتوپیایی است که در آن بیماری، مرگ و پیری علاج شده است و انسان میتواند فارغ از گذشت زمان جاودانه مرکوب مرادش را همانگونه که نفس امارهاش میخواهد به جولان در بیاورد و اینسوی و آنسوی بتازد و از همهی لذایذ ممکن متمتع شود. نام مقاله : بهشت زمینی _وقتی معیار رشد، کار کمتر باشد مسلماً بهشت جایی است که در آن اصلاً کار نباشد. یک نظر به کتابهای اقتصادی غرب که در زمینهی توسعه نگاشته شده است کافی است که این معنا را به انسان بفهماند که اگر میخواهید ببینید جامعهای توسعه یافته است یا نه، ساعات کار کارگران را نگاه کنید؛ کار کمتر مساوی با رشد بیشتر است. نام مقاله : بهشت زمینی _نظم و انگیزهی الهی نه تنها منافات ندارند بلکه با هم ملازمند؛ اوصیکم بتقوی الله و نظم امرکم. چه چیز «جهاد سازندگی» را قادر ساخت که با نظمی حیرتانگیز طرح «محرم» را چهل و پنج روزه به پایان برساند، حال آنکه مقاطعهکارهای خارجی یک سال وقت و صدها برابر هزینه طلب میکردند؟ کار به مثابه عبادت. اتفاقا نظام جمهوری اسلامی نیز باید سعی کند که تشکیلات اجرایی خویش را در عین حال بر نظم و انگیزههای درونی بنا کند. نام مقاله : بهشت زمینی _انسان بهراستی در نظام کارخانهای بردهای بیش نیست. تعریف برده چیست؟ انسانی که ناچار است بدون انگیزههای درونی و فقط برای زنده ماندن، کار بدنی مشخصی را تمام عمر صبح تا شب تکرار کند. شاخص انسانیت دو چیز است: تکامل روحی و ارادهی آزاد ـ که این هر دو تنها در عبودیت خدا حاصل میآید و لاغیر. وقتی شما انگیزهی الهی را در کار داخل کنید، بلافاصله کار به وسیلهای برای رشد و تعالی انسانی تبدیل میشود و وجود انگیزه، فی نفسه کار را تابع اراده و انتخاب انسان میگرداند. بالعکس، انسانی که ناچار باشد بدون انگیزهی الهی و صرفاً برای تأمین معاش کار کند، بندهی معاش است و بندگی معاش با ارادهی آزاد منافات دارد. تنها بندهی خداست که از همهی تعلقات آزاد است و ارادهاش را هیچ چیز جز حق محدود نمیکند. نام مقاله : بهشت زمینی _انسان مادام که ایمان نیاورده است، در مرتبهی روح شهوت ـ که مقام حیوانی است ـ توقف دارد و فضائل و اعمال و افکارش همگی با این مقام ـ یعنی حیوانیت ـ مناسبت دارد. تنبلی و تنآسایی از خصوصیات ذاتی روح شهوت و مفتاح همهی شرور است. نام مقاله :میمون برهنه _تنبلی و تنآسایی و کمحوصلگی ملازم با روح شهوت در وجود آدمی است و انسان تا از این مرحله به مرتبهی بالاتر ـ که روح ایمان است ـ عروج نکرده است، تنها علتی که او را به تحرک وا میدارد لذت طلبی است. نام مقاله : میمون برهنه _تفکر غالب بشر در مغرب زمین بدین سمت متمایل شده که انسان را در زمرهی حیوانات قلمداد کند، اگر نه، معارف الهی تأکید دارند که رسیدن به انسانیت با گذشت از مراتب حیوانی میسر است نه توقف در آن. نام مقاله : میمون برهنه _اگر بشر را اصالتاً حیوان بدانیم لاجرم باید تمامی تبعات این تعریف را نیز بپذیریم. اولین نتیجهای که از این تعریف برمیآید این است که لذتطلبی خصوصیت اصلی ذات بشر و تنها محرک اوست، و جامعهی غرب امروز این معنا را به تمامی پذیرفته است. نام مقاله : میمون برهنه هر جا که پروردگار لذتی نهاده است در همان جا نشانی از کمال وجود دارد؛ البته در صورتی که خود لذت به غایت و آرمان بشر تبدیل نشود میمون برهنه
_لذت نیز در حالتی ضامن بقای بشر است که از جایگاه استکمالی خویش خارج نشده باشد. اگر لذت مطلق انگاشته شود و به عنوان هدف اعتبار شود، آنگاه نه تنها متضمن حیات نیست بلکه از مسیر اعتدال خارج میشود و خود به وسیلهای در خدمت قطع حیات بشر مبدل میشود. نام مقاله : میمون برهنه _مهمترین علتی که جامعهی غرب را به اتراف و اسراف و تبذیر کشانده است همین است که ارادهی او را در جهت ارضای شهوات و تبعیت از غرایز و اهوای خویش هیچ چیز جز قراردادهای اجتماع محدود نمیکند. نام مقاله :تمدن اسراف وتبذیر _یک نظام صنعتی که چهل درصد از منابع اصلی جهان را برای تأمین نیازمندیهای جمعیتی کمتر از شش درصد جمعیت جهان مصرف میکند، تنها در صورتی میتواند کارآمد خوانده شود که در زمینهی تأمین سعادت، رفاه، فرهنگ، صلح و آرامش، و هماهنگی به توفیق های عظیمی نایل آمده باشد. تصور نمیکنم تأکید بر این واقعیت ضروری باشد که نظام آمریکایی از نیل به چنین توفیق هایی ناتوان بوده...( نام مقاله :تمدن اسراف وتبذیر _وقتی ارادهی بشر را در جهت ارضای شهوات و اهوای خویش هیچ چیز محدود نکند، انسان در مسیر تمتع از لذایذ دنیایی به آنچنان زیادهطلبی و تکاثری دچار میشود که از آن باید به خدا پناه برد. بشر غربی از آنجا که برای وجود انسان قائل به حقیقتی غایی نیست و به حیوانیت بشر اصالت میدهد، برای اهوا و تمایلات حیوانی خود نیز هیچ محدودیتی جز قراردادهای اجتماعی نمیشناسد و قراردادهای اجتماعی را نیز صرفا به منافع فردی باز میگرداند. نام مقاله : تمدن اسراف وتبذیر _در معتقدات اسلامی ما از آنجا که برای روح مجرد و فطرت الهی قائل به اصالت شدهاند، توسعه و تکامل به یک معنا نیستند. برای ما تکامل و تعالی در رجعت به فطرت الهی یا بازگشت به بهشتی است که از آن هبوط کردهایم ـ بهشت اعتدال ـ و با این ترتیب معلوم نیست که توسعهی اقتصادی، آنهم با روشهایی که امروزه مرسوم است، در جهت تکامل روحی و بازگشت بشر به فطرت الهیاش باشد. بنابراین، برای ما جای این پرسش که در صدر کلام آمد وجود دارد که: «از کجا معلوم است که تکامل و تعالی انسان حتماً در توسعهی اقتصادی باشد؟» نام مقاله : نظام آموزشی و آرمان توسعهیافتگی _اگر بخواهیم نظامی آموزشی بر مبنای اعتقاد به معاد و برای تتمیم مکارم اخلاق بنا کنیم نتیجهی کار ما با کمی تفاوت همان چیزی خواهد شد که اکنون در حوزههای علمیه عمل میشود و بالعکس، اگر بخواهیم نظامی آموزشی برای دستیابی به توسعهی اقتصادی با روشهای معمول بعد از انقلاب صنعتی بنا کنیم به سیستمی منطبق بر مدارس و دانشگاهها خواهیم رسید. نام مقاله : نظام آموزشی و آرمان توسعهیافتگی _...با تغییر در غایت و هدف آموزش دو تحول اساسی در نظام آموزش و پرورش رخ میدهد که یکی در مواد درسی است و دیگری در روش تعلیم. برای ادراک بهتر این تحول میتوان دو نظام متفاوت دانشگاه و حوزههای علمیه را، چه از نظر دروس و چه از نظر روش، با یکدیگر مقایسه کرد. مسئلهی مدرکگرایی فرع بر این دو مطلبی است که عنوان شد. مدرکگرایی لازمهی این نظام آموزشی است که در غرب پایهگذاری شده است. وقتی شرط تحصیل امتیازات اجتماعی رفتن به مدرسه و تحصیل در دانشگاه باشد، فی نفسه مدرکگرایی اشاعه پیدا خواهد کرد چرا که کسب امتیازات و مناصب اجتماعی، مشروط به داشتن مدارک دانشگاهی است . نام مقاله : نظام آموزشی و آرمان توسعهیافتگی _...شکست تجربهی کوبا در بهوجود آوردن انسانهای نوین از طریق مدرسه، درسی بس آموزنده است. دانشگاه هر سال یک ردیف از فارغالتحصیل مصرف کننده بیرون میدهد که میخواهند به سطح بالاتری از مصرف دست یابند. هیچ یک از اقدامات حکومت انقلابی برای ادغام آنان در زندگی مردم عادی ـ از کار یدی [دستی] در کارخانهها گرفته تا بریدن نیشکر در مزارع ـ نتوانسته است بر این گرایش اساسی «دانشگاهی» پیروز شود. در عین حال دانشگاه قادر نیست به اندازه کافی کادر تربیت کند و تازه کادرهائی هم که تربیت میکند، با روحیه محافظه کار خود حاصل کار کادرهای خود آموخته و دانشگاه ندیده را برباد میدهند. عیب از معلم و استاد نیست، اشکال در آنجاست که یک حکومت انقلابی میخواهد در نیروی انسانی سرمایه گذاری کند ولی این کار را از طریق نهادی انجام میدهد که برنامه ضمنیاش تولید یک بوژوازی جهانی است. نظام آموزشی و نام مقاله : آرمان توسعهیافتگی _علوم جدید مجموعهای از دانستنیها هستند که با روشی متناسب خویش، بههمراه تکنولوژی که ابزار متناسب این روش را در اختیار قرار میدهد، در کار غلبه بر طبیعت و تصرف در آن هستند. اگر در جست و جوی شأن حقیقی علم و تکنولوژی باشیم باید در همین حد بسنده کنیم و به علم و تکنولوژی نه آنچنانکه علمپرستها و پوزیتیویستها قائل هستند شأن الهی بدهیم و نه منکر اهمیت آن شویم، بلکه بدانیم که جایگاه حقیقی این علوم چیست و درست در همان جا که باید، از آنها استفاده کنیم. نام مقاله : نظام آموزشی غربی، محصول جدایی علم از دین _در هیچ یک از اعصار تاریخ سابقه نداشته است که تمدنی بتواند تا این حد و در این وسعت و عمق، تمدنهای دیگر را در خود منحل سازد و اینچنین بر روح و جان دیگر امتها تسلط پیدا کند و همهی آنچه را که وجه مشخصهی اقوام و ملتهای مختلف در همهی اعصار بوده است، یعنی دین، زبان، فرهنگ، تاریخ، هنر، معماری، آداب و رسوم و غیره را به تبعیت از خود، تا آنجا تغییر دهد که امروز در کوچکترین و دورافتادهترین دهکورههای ایران و ترکیه و یونان نیز مردم لباس اروپایی میپوشند، خانههای خویش را به سبک اروپاییها _ البته با تقلیدی بسیار زشت و ناشیانه _ میسازند، آداب و رسوم تمدن غربی را تقلید میکنند و حتی در زبانشان به تبعیت از غرب تغییرات اساسی رخ نموده است. نام مقاله : انسان از نسل میمون خرافه ای جاهلانه _لازم به تذکر است که اگر انقلاب اسلامی ایران پیروز نشده و کار رجعت به مبانی فرهنگی اسلام در همهی زمینهها به این حد از وسعت و اشاعه نرسیده بود، هرگز امکان سخن گفتن از این مسائل با اینهمه جرأت و جسارت به وجود نمیآمد. اگر کسی بینگارد که انقلاب اسلامی ایران، همچون دیگر انقلابهایی که در قرون اخیر اتفاق افتاده است، دارای وجههای صرفاً سیاسی است، سخت در اشتباه است. رودررویی انقلاب اسلامی ایران در اصل با «تفکر غربی» است و ما انشاءالله در آیندهای نه چندان دور، شاهد یک رجعت همهجانبهی فرهنگی به اصول و مبانی اسلام خواهیم بود و خواهیم دید که چگونه تمدن اسلام مبتنی بر همین رجعت وسیع فرهنگی، تحولات عظیمی را در ارکان و ظواهر حیات اجتماعی انسان ایجاد خواهد کرد و نظامات تازهای را در همهی زمینههای علمی، فرهنگی، سیاسی و مدنی برقرار خواهد داشت. نام مقاله : انسان از نسل میمون خرافه ای جاهلانه _اگر به آنچه که حضرت امام امت در هنگام بازگشایی دانشگاهها فرمودند مراجعه کنیم، خواهیم دید که این برداشتهای لیبرالیستی با مفهوم حقیقی وحدت حوزه و دانشگاه ـ یعنی آنچه مورد نظر حضرت امام بوده است ـ بسیار متفاوت و حتی متناقض است. ایشان صراحتاً فرمودهاند: ...دانشگاه را باز کنند، لکن علوم انسانیاش را به تدریج از دانشمندانی که در حوزههای ایران هست و خصوصاً در حوزهی علمیه قم استمداد کنند. نام مقاله : انسان از نسل میمون خرافه ای جاهلانه _همهی فرضیههای علمی که مقبولیت نسبی پیدا میکنند لزوماً مبتنی بر حقیقت نیستند و سیر تاریخی علم در مغرب زمین نیز صراحتاً نشان دهندهی همین معناست، تا آنجا که با یقین باید گفت هیچ یک از فرضیاتی که از آغاز تاریخ علوم غربی تاکنون مقبولیت عام و جهانگیر یافتهاند هنوز آنهمه تأیید نشدهاند که بتوان آنها را نظریاتی متقن و مبتنی بر حقیقت دانست. ابطال فرضیات پر سر و صدا و جانشین شدن فرضیات پر سر و صدای دیگر مکررا در تاریخ علوم غربی رخ داده است، تا آنجا که آنها رفته رفته حقیقت را امری نسبی پنداشتهاند و این مسئله نباید برای ما عجیب جلوه کند، چرا که اصلاً از طریق تجربهی حسی راهی برای رسیدن به حقیقت وجود ندارد و اگر دریافت حسی با عقل کلی راهبری نشود مسلماً دچار انحراف خواهد شد. نام مقاله : انسان از نسل میمون خرافه ای جاهلانه _تاریخ تمدن، تاریخ تکامل ابزار تولید است و از هر آنچه خارج از این سیر قرار گرفته غفلت دارد و همان طور که گفتیم، نامگذاری اعصار مختلف نیز خود حکایت از همین معنا دارد. عقل علمی جدید اصلاً با غفلت از آسمان و آنچه آسمانی است بهوجود آمده و بدینترتیب، نباید انتظار داشت که این مسائل را درک کند. آنها برای نگاشتن تاریخ تمدن با یک پیشتحلیل داروینیستی از سیر تکامل تدریجی جهان، تنها به سراغ مدارک و وقایعی رفتهاند که با این سیر تحلیلی سازگار است و بالتبع همهی وقایع دیگر، هر چند همچون طوفان نوح(ع) جنبهی جهانی داشته باشد، از تاریخ تمدن حذف خواهد شد. اگر حضرت نوح نبی(ع) کشتی بخار ساخته بود شاید میتوانست جا و مقامی در تاریخ تمدن بیابد، اما ایشان نیروی بخار را نمیشناخت و آنچنان که در قرآن آمده است کشتی خود را با بسمالله هدایت میفرمود: بسم الله مجریها و مرسیها نام مقاله : انسان از نسل میمون خرافه ای جاهلانه _قانونمند بودن جهان به مفهوم نفی اختیار انسان نیست بلکه مختار بودن انسان نیز یکی از همین مجموعهی قوانین و سنتهایی است که در عالم جریان دارد. آیات مبارکهای که ناظر بر خلافت و جانشینی انسان هستند بر مختار بودن او گواهی میدهند، گذشته از آنکه عدهای از علما لفظ «امانت« را در آیهی مبارکهی انا عرضنا الامانة علی السموات و الارض و الجبال فابین ان یحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان(9) به معنای اختیار تفسیر کردهاند و اگر لفظ «امانت» را به معنای ولایت و خلافت نیز بگیریم باز هم اختلافی به وجود نمیآید، چرا که آنچه به انسان لیاقت و استحقاق ولایت و خلافت بخشیده، اختیاری است که از جانب حضرت حق به او اعطا شده است.
نام مقاله : ترقی یا تکامل |