بخش شهید آوینی حرف دل موبایل شعر و سبک اوقات شرعی کتابخانه گالری عکس  صوتی فیلم و کلیپ لینکستان استخاره دانلود نرم افزار بازی آنلاین
خرابی لینک Instagram

 

متفرقه/شبهه227

چرا و چگونه الگوی خود را حضرت فاطمه علیهاالسلام قرار دهیم، در حالی که ایشان چنان پدر و مادر و همسری داشتند؟

 

لازم است در این مبحث مهم (الگو پذیری)، به چند نکته‌ی اساسی و زیربنایی توجه نمود:

الف – انسان، ذاتاً فقیر است. یعنی هستی و کمال محض عین ذات او نیست، پس دائم در هر امری به دیگری یا دیگران نیازمند است، پس در هر امری به دیگری یا دیگران رجوع می‌کند. از جمله این نیازها، آموزش، تعلیم، فراگیری و پیروی در بینش و دانش (جهان‌بینی)، اخلاق (مواضع) و رفتار است که به آن «الگو پذیری» نیز می‌گوییم.

در نتیجه، معلوم می‌شود که برای انسان از «الگو پذیری» گریزی نیست، همه الگوپذیر، پیرو و مقلد هستند، منتهی معلم‌ها، مربی‌ها، جلودارها (امام‌ها) و الگوها فرق دارد و مهم این است که «انسان» از کدام الگو تبعیت می‌کند؟

ب – بدیهی است که تا مربی و الگو خودش کامل نباشد، الگوپذیری و تبعیت از او نیز نمی‌تواند انسان را به کمال برساند، لذا در فرهنگ غنی اسلام که بنایش بر رشد و کمال است، اول معلم و مربی و قابل پرستش، اطاعت و تبعیت، همان الله جل‌ّ جلاله است. لذا اطاعت از خود را فرض و واجب نمود و فرمود که «ایمان» رنگ الهی است و شما نیز به رنگ الهی درآیید. مؤمن از اسم‌های خداوند است. چرا که او کامل است و کامل در امن و امنیت است.

«صِبْغَةَ اللّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدونَ» (البقره، 138)

ترجمه: (آرى ايمان دل‌هاى ما) رنگ‏آميزى خدايى است و كيست كه رنگ‏آميزيش بهتر از خدا باشد؟ و ما پرستندگان اوييم.

ج – بدیهی است که خدا شکل، اندازه و رنگ ندارد، پس به رنگ‌آمیزی او درآمدن، یعنی انسان «اسما»ی الهی را در خود تجلی دهد. حیات، علم، حکمت، زیبایی، قدرت، جود، کرم، رحمت، لطافت ... و به وقتش قهر، غضب، انتقام و ... که نشانه‌‌های کمال هستند، همه تجلی علیم، حکیم، جمیل، قادر، جواد و ... می‌باشند که در موجودات و بیش از همه در انسان تجلی پیدا می‌کند.

د – بیشترین تجلی کمال، یعنی تجلی الله جلّ جلاله که ما باید متجلی او باشیم، در «انسان کامل» است، لذا اهل عصمت (ع) را «مظهر اتمّ اسمای الهی» می‌خوانند. یعنی این کمالات کم و بیش در همه موجودات و انسان‌ها تجلی دارد، اما مظهر کامل و تمام آنها، انسان‌های کامل هستند.

ﻫ – از این رو دستور حکیمانه این است که از انسان کامل تبعیت، پیروی و الگوپذیری کنید و کار حکیمانه این است که انسان خود نیز کامل‌ترین را الگوی خویش بگیرد. لذا فرمود، هر کس حیات اخروی را قبول دارد و دلش می‌خواهد در مرتبه‌ی بالایی از وجود و کمال وجودی قرار گیرد، پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله را الگو بگیرد:

«لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا»

ترجمه: هر آينه شما را در [خصلت‏ها و روش‏] پيامبر خدا نمونه و سرمشق نيكو و پسنديده ‏اى است، براى كسى كه به خدا و روز بازپسين اميد مى‏دارد و خداى را بسيار ياد مى‏كند.

و – شرایط پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله نیز با همگان فرق دارد، چرا که مظهر اتمّ اسمای الهی، خلق اول، خاتم انبیا و رسل است؛ اما خداوند حکیم فرمود که او بهترین الگوی شماست؛ پس وقتی می‌گویند از کسی الگو پذیری کن، معنایش این نیست که «او بشو». مگر انسان می‌تواند مثل خدا بشود «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ»، یا مثل رسول خدا یا امیرالمؤمنین یا فاطمه زهراء یا دیگر معصومین صلوات الله علیهم اجمعین بشود؟! بلکه یعنی: از آنان اطاعت و تبعیت کنید، به آنان تأسی کنید، رنگ آنان را به خود بگیرید، آنان را پیشوا، رهبر، امام و الگو قرار دهید تا شما نیز به کمال برسید. لذا اصلاً قرار نیست که کسی مثل حضرت فاطمه زهراء علیهاالسلام بشود که بگوید مادر، پدر و همسر او با من فرق دارند. اساساً کسی نمی‌تواند مثل آنها بشود. چنان چه امیرالمؤمنین علیه‌السلام نیز در توصیه به شیعیان خود بدین مضمون می‌فرمایند که شما نمی‌توانید مثل باشید و مثل من عمل کنید، اما هر کس به اندازه وسعت، توان و امکان خود (در الگو پذیری) بکوشد.

نکته مهم:

چنان چه بیان شد، در الگو پذیری چاره‌ای نیست، انسان فطرتاً و ذاتاً الگو پذیر است. پس اگر کامل را الگو قرار نداد، حتماً ناقص را الگو قرار می‌دهد – اگر خوب را الگو قرار نداد، حتماً بد را الگو قرار می‌دهد و اگر «انسان» را الگو قرار نداد، حتماً حیوان را الگو قرار می‌دهد.

از این رو قدرت‌های شیطانی نیز دائم در حال الگوسازی هستند. الگوهای حق را ترور شخصیت و نیز ترور جانی می‌کنند و یا امکان الگوپذیری از آنان را محال القا می‌کنند، تا چاره‌ای جز تأسی به الگوهای ساخته‌ شده آنان باقی نماند. حال دیگر کسی در الگو پذیری از چهره‌ها و یا رفتارهای ساخته شده آنان نمی‌گوید: چطور ممکن است؟! آنها ملیت‌شان، فرهنگ‌شان، دین‌شان، اساساً جهان‌بینی‌شان، اهداف‌شان، اخلاق‌شان و پدر و مادرشان با ما فرق دارد! اما اگر نوبت به دین خدا برسد، همه چیز می‌گویند تا اطاعت، پیروی و الگوپذیری ناممکن و حتی نامعقول به نظر رسد! مثل این که: آنها عرب بودند – نژادشان فرق دارد – مال 14 قرن پیش بودند – اصلاً معصوم بودند – سلاله پاک بودند – مخاطب وحی بودند و ...، پس ما نباید و نمی‌توانیم آنان را الگوی خویش قرار دهیم!

پس اگر گفتند: «چرا باید پیامبر اکرم، حضرت علی امیرالمؤمنین، فاطمه زهراء و ائمه طاهرین علیهم‌السلام را الگو قرار دهیم؟ می‌گوییم: چون انسان کامل هستند – چون امریکا و انگلیس آنان را الگو نکرده‌اند، بلکه خداوند متعال آنها را اسوه و الگوی دیگران قرار داده است – چون به حکم عقل انسان باید از انسان کامل تبعیت و الگو پذیری کند و چون ما معتقد به مبدأ و معاد هستیم و آنان راهنمایان این صراط مستقیم هستند.

اما اگر پرسیدند: چگونه تبعیت و الگو پذیری کنیم، در حالی که آنان شرایط متفاوتی داشتند و دارند: می‌گوییم: اولاً همه الگوهای باطل نیز شرایط متفاوتی داشته و دارند و ثانیاً ما قرار است الگوپذیری کنیم، نه این که دقیقاً مثل آنها شویم.


x-shobhhe.com

بازگشت به صفحه ی شبهات متفرقه

 
 Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved