ش
(تهران): تماشاگران که نقاد حرفهای نیستند. شاخصههای تبلیغات و
القائات ضد دینی در فیلمها و سریالها چیست و چگونه صورت میپذیرد؟
تبلیغ [در هر زمینهای] ابلاغ پیام، یا
به تعبیر دیگر پیامرسانی است که گاهی به صورت مستقیم صورت و گاهی به
صورت غیر مستقیم انجام میپذیرد و البته اثر تبلیغ غیر مستقیم که به آن
تبلیغات «مستتر یا پنهان» نیز اطلاق میگردد، به مراتب بیشتر است. و
فیلم و سریال نیز بیشتر از آن جهت که اساس و شاکلهی آن پیامرسانی غیر
مستقیم است، از جاذبه و تأثیر بیشتری برخوردار میباشد.
القاء به معنای تلقین معانی، اصول، باورها و به طور کلی یک فرهنگ است،
که آن نیز به دو صورت مستقیم و غیر مستقیم انجام میپذیرد، اما اهداف
اصلی در ظاهر آن کمتر نمود و بروز دارد و در واقع از طرق متفاوت به
مخاطب تزریق یا همان القاء میگردد.
لذا، شاخصههای تبلیغات و القائات مستقیم و غیر مستقیم ضد دینی در
فیلمها و سریالها میتواند به نسبت موضوع، متن، دیالوگ، جو، لباس،
موزیک و ...، بسیار متعدد و متفاوت باشد، که در ذیل به برخی از نمودهای
بارز آن اشاره میشود.
در فیلمها و سریالهایی که به صورت مستقیم و غیر مستقیم تبلیغات و
القائات ضد دینی میکنند، به طور معمول:
- در کلیهی باورهای اصولی مثل خدا، عدل الهی، قیامت، نماز و ... ایجاد
تشکیک میکنند؛
- در قالب طنز یا یک شخصیت کمدی یا سبک، با مقدسات (قیامت، برزخ و
...)، شوخی کرده یا مسخره میکنند؛
- همیشه نشان میدهند که سابقه یا پشت پردهی شخصیت مؤمن، بسیار زشت و
پر از معصیت است. مثلاً بدهکار بوده، نزولخور بوده، زنباز بوده، ظالم
به دیگران بوده و ... .
- در این گونه احکام اسلام به انحای متفاوت، مانند شخصیت یا گویش یا
عمل به آن مسخره گرفته میشود. مثلاً نقش عاقد، جاری نمودن خطبهی عقد،
نقش قاضی دادگاه و ...، خندهدار، چندشآور، ناراحت کننده، بغضآور و
... نشان داده میشود، در مقابل یک عشق خیابانی بسیار با صفا، زیبا،
دلخواه و ... به نمایش در میآید.
- احکام اسلامی در اینگونه از فیلمها و سریالها بستر ظلم و محل
مناقشهها و به هم خوردن خانوادههاست. مثل ازدواج مجدد – ازدواج موقت
– طلاق – حضانت فرزندان – تقسیم ارث و ... . و در مقابل فساد به زیبایی
ترسیم میشود: مثل عشقهای مثلث و مربع. یک زن با دو یا سه معشوقه، که
اتفاقاً همهی این آقایان نیز به نوعی با هم کنار میآیند. شوخی
میکنند. مسابقه میدهند و ...، یا مثلاً پدر خوب و بیدین، خلاف حکم
خدا خود تقسیم ارث میکند. مثلاً میگوید این خانه مال دخترم، به پسرم
هم هیچ نمیدهم چون آدم بدی است. بدیهی است که بیننده راضی میشود و
میگوید که چه کار خوبی کرد!
- همیشه نشان میدهند مؤمنی که خود و دیگران او را خوب میشناختند، نزد
خداوند بابت معاصی عجیب و قریبش گیر است.
- در این گونه فیلمها و سریالها، فرد متدین، نماز و مسجدش به جا بوده
ولی در حق زن و فرزند و خانواده ظلمهای عدیدهای کرده است.
- همیشه در مقابل این گونه شخصیتهای دینی، افراد نسبتاً بیقیدتری
وجود دارند که اتفاقاً بسیار پاکتر، انسانتر، خوشاخلاقتر، با
خلوصتر و بیریاتر هستند.
- همیشه افرادی که مثلاً تقید کمتری به دین دارند و مثلاً کمی هم
روشنفکر هستند (به ویژه اگر دختر و زن باشند) مورد ظلم متدین قرار
گرفتهاند.
- در این قبیل فیلمها و سریالها، پدران و مادران که به حکم خداوند
متعال باید مورد حرمت و محبت قرار گیرند، مورد توهین و اهانت و پرخاش
فرزندان خود قرار میگیرند و اتفاقاً حق هم با همان فرزندان است!
- شخصیت متدین نماز و دعا بسیار دارد، اما کارش گیر است و صدایش هم به
جایی نمیرسد، اما شخصیت به ظاهر غیر متدین یا کمتر مقید، با یک نگاه
به آسمان، کون فیکون میکند. گویی که دعایش بسیار مستجاتتر است و خدا
آنان را بیشتر میپسندد.
- افراد مذهبی یا متدین در اینگونه فیلمها و سریالها معمولاً
بیسواد، دو به هم زن، یک دنده و لجباز و اگر زن باشند اهل غیبت و تهمت
و اختلاف خانوادگی و ... هستند.
- نشان میدهند شخصیتهای مقید به دین معمولاً شناختی از دین ندارند و
به اصطلاح به صورت کور و متعصب و ناآگاه و از روی عادت به دین گرویده
و یا مقید به عبادات هستند.
- مرد مذهبی دوست دختر دارد، پسر مذهبی دوست دختر دارد و در مقابل
شخصیت معصیتکار به دنبال عشقی پاک و بی غل و غش میگردد.
- به عنوان مثال: دختر کثیف از پسر مذهبی میپرسد: چرا نماز میخوانی؟
با خدا چه کار داری؟ این پسر مذهبی که دوست دختر گرفته است، پاسخ
میدهد: در خانهی ما از اول همه نماز میخواندند. یعنی خودم هم
نمیدانم چه کار میکنم؟ یک عادت خانوادگی و کور است.
- در برخی از فیلمها و سریالها، معمولاً نقشهای مذهبی (به ویژه
زنان) به شخصیتهایی داده میشود که در اذهان عمومی خوشنام نیستند.
- و نهایت آن که خدا، اسلام و قرآنی که در اینگونه از فیلمها و
سریالهای القاء میشود، کاملاً با حقایق متفاوت است و به اصطلاح
روشنفکران، قرائت جدیدی از دین صورت میپذیرد که با هیچ اصول و فروعی
از دین واقعی سازگاری ندارد.
البته همانگونه که بیان شد، هزاران هزار ترفند دیگر نیز وجود دارد که
نویسنده و کارگردان برای تبلیغ ضد دین و القای مفاهیم از آن بهره
میجوید. به عنوان مثال: انتخاب اسامی برای شخصیتها و یا حتی اماکن.
مثل نامگذاری یک روستای خیالی، دورافتاده، طنز و مسخره که افرادش
بسیار سنتی هستند و هیچ نمیفهمند، به «برره» که شاید هیچ کس نداند
یعنی چه و لذا اعتراضی نکند، اما در قرآن کریم و نهجالبلاغه آمده است:
«فىِ صحُُفٍ مُّكَرَّمَةٍ * مَّرْفُوعَةٍ مُّطَهَّرَةِ * بِأَيْدِى
سَفَرَةٍ * كِرَامِ بَرَرَةٍ» (عبس - 16)
ترجمه: تذكارى است در صحيفههايى ارجمند (13).
والا و پاكيزه است * كه بدست سفيرانى نوشته شده * گرامى و نيكو.
باید دقت داشته باشیم که در فیلم و سریال (مانند شعر) چون هر چیزی با
فکر و انتخاب صورت میگیرد، کار همینطوری و اتفاقی نداریم. مثلاً
نویسنده و کارگردان نمیتواند مدعی شود که من همینطوری نام «برره» بر
زبانم آمد. مثلاً نمیتواند بگوید که انتخاب نام «فتاح» در سریال ماه
رمضان یک سال با انتخاب نام «فتوحی» در سریال ماه رمضان قبل، به صورت
اتفاقی بوده است. همه چیز با قصد، هماهنگ و هدفدار انتخاب میشود. به
عنوان مثال وقتی در یک سریال نقش یک فرد مذهبی به یک بازیگر مسیحی داده
میشود و سپس او در نمازش سه بار قیام کرده و سورهی حمد میخواند و یا
سه بار به سجده میرود، معلوم میشود نه کارگردان، نه بازیگر و نه
تصویر بردار و نه منشی صحنه و نه هیچ یک از عوامل دیگر با نماز آشنا
نیستند، لذا جز خنده و مضحکه نتیجهای باقی نمیگذارد.
x-shobhhe.com |