بخش شهید آوینی حرف دل موبایل شعر و سبک اوقات شرعی کتابخانه گالری عکس  صوتی فیلم و کلیپ لینکستان استخاره دانلود نرم افزار بازی آنلاین
خرابی لینک Instagram
 
جناب سید هاشم حداد

جناب  حداد روزی با دوستانش به سمت کاظمین در راه بودند.

در بین راه راننده برای گرفتن کرایه به ایشان مراجعه کرد.

سید هاشم می گویند ما پنج نفر هستیم.

راننده می گوید شما شش نفرید. حاج سید هاشم باز می شمارد و می گوید نه خیر! ما پنج نفر هستیم. دوستان ایشان متوجه جریان می شوند، ولی حرفی نمی زنند تا ماجرا کشف شود.

راننده باز اصرار میکند و او نیز حرف خود را می زند.

راننده می گوید آخر تو خودت را حساب نمی کنی ولی ایشان چنان غرق عالم توحید بوده که نمی توانسته خود را به حساب آورد. تا اینکه دوستان از ایشان خواهش می کنند که شما خودتان را هم حساب کنید و این راننده درست می گوید و می خواهد کرایه شش نفر را بگیرد.

وی نیز برای اینکه خواهش دوستان را رد نکند، کرایه شش نفر را می دهد.

خودشان می فرمودند: در آن موقعیت به هیچ وجه نمی توانستم خودم را به حساب آورم و آن کرایه را نه عینی که جهت تعبد سخن دوستان دادم.

 

 

 

 
 Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved