امام صادق (ع ) مى فرمايد: (ثـروت
پـدرم ازتـمـام خـانـدانـش كمتر و مخارجش از همه افزونتر بود؛ با اين وجود در هر
روز جمعه يك دينار صدقه مى داد.).(37)
و در نقل ديگرى مى فرمايد: (روزى بـر پدرم وارد شدم و ايشان هشت هزار دينار را
بر فقراى مدينه تقسيم مى كرد و درهمان روز اهـل يـك خـانـواده را كـه تـعـدادشـان
بـه يـازده نـفـر مـى رسـيـد خـريـد واز بـنـدگـى آزاد كرد.).(38)
مـواسـات ، هـمـدردى و دسـتگيرى نسبت به خويشاوندان و برادران دينى از نكات برجسته
سيره اخلاقى آن امام بود. حسن بن كثير گويد: (از نيازمندى خود و بى توجهى
برادرانم به امام شكايت كردم . حضرت فرمود: چه بد برادرى است آن كه درهنگام
توانمندى تو، رعايت حالت را بنمايد (وبه تو توجه كند) ولى بـه هـنگام فقر و نادارى
از تو ببرّد.) بعد حضرت يك كيسه حاوى هفتصد درهم به من داد و فرمود: اين مبلغ را
مصرف كن و هرگاه تمام شد مرا خبر ده .).(39)
در بيان ديگرى آن حضرت مى فرمايد: (اَشـَدُّ الاَْعـْمـالِ ثَلاثَةٌ مُواساةُ
الاِْخْوانِ فِى الْمالِ وَاِنْصافُ النّاسِ مِنْ نَفْسِكَ وَ ذِكْرُاللّهِ عَلى
كُلِّ حالٍ).(40)
سـخـت تـريـن كـارها، سه كار است : هميارى و مساعدت مالى با برادران ، رعايت انصاف
با مردم (آنچه براى خود مى خواهد، براى مردم نيز بخواهد) و هميشه به ياد خدا بودن .
كـنـيز امام نقل مى كند كه هرگاه برادران (وخويشاوندان ) امام بر وى وارد مى شدند،
امام آنان را طـعام مى داد، لباس نيكو مى پوشاند، صله و جايزه عطا مى كرد سپس اجازه
مرخص شدن مى داد. روزى از امـام خـواهش كردم كه از اين بذل و بخششها كم كند (شايد
به جهت همان كم بودن توان اقتصادى امام ) ولى آن حضرت در جوابم فرمود: (ما
حَسَنَةُ الدُّنْيا اِلاّ صِلَةُ الاِْخْوانِ وَالْمَعارِفِ) نيكويى دنيا جز
احسان و بخشش به برادران واصحاب نيست ..(41)
عـمروبن دينار وعبدالله بن عبيد گويند: هرگاه خدمت امام باقر(ع ) مى رسيديم ، آن
حضرت به مـاخـوراكـى و لبـاس و پـول مـى داد و مـى فـرمـود: ايـنـهـا قبل از اين
ملاقات براى شما آماده شده بود..(42)
وـ اهتمام به امر آخرت : ارتباط امام باقر با حضرت ربوبى آن چنان عميق بود كه تمام
همّ و غم او در امـور اخـروى خـلاصـه مـى شد و اقليم عقل و دل آن بزرگوار را مسخّر
خويش ساخته بود. ازامام نقل شده كه به جابر جُعفى فرمود: (اَصْبَحْتُ وَاللّهِ
ياجابِرُ مَحْزُوناً مَشْغُولَ الْقَلْبِ) اى جـابـر، بـه خـدا سـوگـنـد كـه
شـبـم را بـا حـُزن وانـدوهـى كـه قـلب را بـه خـود مشغول ساخته ، صبح كرده ام .
جابر عرض كرد:جانم فدايت ، اندوه و دل نگرانى شما براى چيست ؟ امام فرمود:
(اى جـابـر، حزن واندوه من به خاطر آخرت است . اى جابر، كسى كه حقيقت خالص ايمان در
دلش داخـل شـود، آن ايـمـان قـلبـش را از دنـيـا و آنـچـه درآن اسـت بـه خـود مشغول
مى دارد، زيرا (از نظر او) زينت پرزرق و برق دنيا در حقيقت لهو ولعب است .
|