بخش شهید آوینی حرف دل موبایل شعر و سبک اوقات شرعی کتابخانه گالری عکس  صوتی فیلم و کلیپ لینکستان استخاره دانلود نرم افزار بازی آنلاین
خرابی لینک Instagram

 

 
 

 

1601

الدّنيا متاع و خير متاعها المرأة الصّالحة.

دنيا متاعى است و بهترين متاع آن زن پارساست.

1602

الدّنيا ملعونة ملعون ما فيها إلّا أمرا بالمعروف أو نهيا عن منكر أو ذكر اللَّه.

دنيا ملعون است و هر چه در آنست ملعون است جز امر بمعروف و نهى از منكر يا ذكر خدا.

1603

الدّنيا ملعونة ملعون ما فيها إلّا ذكر اللَّه و ما والاه و عالما أو متعلّما.

دنيا ملعون است و هر چه در آنست ملعون است مگر ذكر خدا و متعلقات آن و دانشمند يا دانش آموز.

1604

الدّنيا ملعونة ملعون ما فيها إلّا ما كان منها للَّه عزّ و جلّ.

دنيا ملعون است و هر چه در آنست ملعون است مگر آنچه براى خداوند باشد.

1605

الدّنيا ملعونة ملعون ما فيها إلّا ما ابتغي به وجه اللَّه عزّ و جلّ.

دنيا ملعون است و هر چه در آنست ملعونست مگر چيزى كه رضاى خدا بدان جويند.

1606

الدّواء من القدر و قد ينفع بإذن اللَّه تعالى.

دوا از وسائل تقدير است و به فرمان خدا فايده ميدهد.

1607

ألدّواوين ثلاثة: فديوان لا يغفر اللَّه منه شيئا و ديوان لا يعبؤ اللَّه به شيئا و ديوان لا يترك اللَّه منه شيئا فأمّا الدّيوان الّذي لا يغفر اللَّه منه شيئا فالإشراك باللَّه و أمّا الدّيوان الّذي لا يعبؤ اللَّهبه شيئا فظلم العبد نفسه فيما بينه و بين ربّه: من صوم يوم تركه أو صلاة تركها فإنّ اللَّه يغفر ذلك إن شاء و يتجاوز و أمّا الدّيوان الّذي لا يترك اللَّه منه شيئا فمظالم العباد بينهم، القصاص لا محالة.

براى اعمال بندگان سه دفتر هست دفترى كه خدا چيزى از آن را نمى آمرزد و دفترى كه خدا بدان اهميت نميدهد و دفترى كه خدا از هيچ چيز آن نميگذرد. دفترى كه خدا چيزى از آن را نمى آمرزد، شرك بخداست و دفترى كه خدا بدان اهميت نميدهد ستمى است كه بنده ميان خود و خدا بخويشتن كرده است مانند روزه اى كه خورده يا نمازى كه ترك كرده است و خداوند اگر بخواهد آن را ببخشد و از آن درگذرد، دفترى كه خداوند از هيچ چيز آن نميگذرد ستمهائى كه بندگان بيكديگر كرده اند و ناچار بايد تلافى شود.

1608

الدّين النّصيحة.

كمال دين خير خواهى است.

1609

الدّين دينان: فمن مات و هو ينوي قضاءه فأنا وليّه و من مات و لا ينوي قضاءه فذاك الّذي يؤخذ من حسناته ليس يومئذ دينار و لا درهم.

دو جور قرض هست هر كه بميرد و در دل دارد كه قرض خود را بپردازد من ولى او هستم و هر كه بميرد و در دل دارد قرض خود را ندهد، در مقابل آن از اعمال نيك وى بردارند زيرا در آن روز دينار و درهمى نيست.

1610

الدّين راية اللَّه في الأرض فإذا أراد أن يذلّ عبدا وضعها في عنقه.

قرض پرچم خدا در روى زمين است و هر كه را خواهد ذليل كند آن را بگردنش مى گذارد.

1611

الدّين شين الدّين.

قرض مايه خوارى دين است.

1612

الدّين همّ باللّيل و مذلّة بالنّهار.

قرض غم شب و ذلت روز است.

1613

الدّين ينقص من الدّين و الحسب.

قرض دين و بزرگى را بكاهد.

1614

ذاكر اللَّه في الغافلين بمنزلة الصّابر في الفارّين.

آنكه در ميان غافلان ياد خدا كند چنانست كه در ميان فراريان جنگ ثبات ورزد.

1615

ذاكر اللَّه في الغافلين مثل الّذي يقاتل عن الفارّين و ذاكر اللَّه في الغافلين كالمصباح في البيت المظلم و ذاكر اللَّه في الغافلين كمثل الشّجرة الخضراء في وسط الشّجر الّذي قد تحاتّ من الصّريد و ذاكر اللَّه في الغافلين يعرّفه اللَّه مقعده من الجنّة و ذاكر اللَّه في الغافلين يغفر اللَّه له بعدد كلّ فصيح و أعجم.

آنكه در ميان غافلان ياد خدا كند چون آن كس است كه از فراريان جنگ دفاع كند و آنكه در ميان غافلان ياد خدا كند چون چراغ در خانه تاريك است و آنكه در ميان غافلان ياد خدا كند چون درخت سبز است در ميان درختانى كه از سرما بر گريزان كرده و آنكه در ميان غافلان ياد خدا كند خدا جايگاهش را در بهشت باو بنماياند و آنكه در ميان غافلان ياد خدا كند خدا بشماره هر زباندار و گنگ او را بيامرزد.

1616

ذبّوا عن أعراضكم بأموالكم.

با اموالتان از آبرويتان دفاع كنيد.

1617

ذبح الرّجل أن تزكّيه في وجهه.

سر بريدن مرد آنست كه در حضورش تمجيد وى كنى.

1618

ذروا الحسناء العقيم و عليكم بالسّوداء الولود.

زن خوبروى نازا را واگذاريد و سياهى كه فرزند بسيار آرد برگزينيد.

1619

ذروة سنام الإسلام الجهاد في سبيل اللَّه لا يناله إلّا أفضلهم.

اوج مسلمانى جهاد در راه خدا است كه جز مسلمانان برجسته بدان نرسند.

1620

ذكر اللَّه شفاء القلوب.

ياد كردن خدا شفاى دلهاست.

1621

الذّكر خير من الصّدقة.

ياد كردن خدا از صدقه دادن بهتر است.

1622

ذنب العالم ذنب واحد و ذنب الجاهل ذنبان.

گناه دانا يك گناه است و گناه نادان دو گناه.

1623

الذّنب شؤم على غير فاعله إن عيّره ابتلي به و إن اغتابه أثم و إن رضي به شاركه.

گناه براى غير گنهكار نيز شوم است كه اگر او را عيب كند بدان مبتلا شود و اگر غيبت او كند گنهكار شود و اگر بدان رضا دهد شريك وى باشد.

1624

ذنب لا يغفر و ذنب لا يترك و ذنب يغفر فأمّا الّذي لا يغفر فالشّرك باللَّه و أمّا الّذي يغفر فذنب العبد بينه و بين اللَّه عزّ و جلّ و أمّا الّذي لا يترك فظلم العباد بعضهم بعضا.

گناهى هست كه بخشيدنى نيست و گناهى هست كه از آن چشم نپوشند و گناهى هست كه بخشيده تواند شد آنچه بخشيدنى نيست شرك بخدا است و آنچه بخشيده تواند شد گناه بنده ميان خود و خداى عز و جل است اما آنچه از آن چشم نپوشند ستم كردن بنده گان به يك ديگر است.

1626

ذنب يغفر و ذنب لا يغفر و ذنب يجازى به فأمّا الذّنب الّذي لا يغفر فالشّرك باللَّه و أمّا الذّنب الّذي يغفر فعملك بينك و بين ربّك و أمّا الذّنب الّذي يجازى به فظلمك أخاك.

گناهى هست كه بخشيده تواند شد و گناهى هست كه بخشيدنى نيست و گناهى هست كه سزاى آن دهند اما گناهى كه بخشيدنى نيست شرك بخداست اما گناهى كه بخشيده تواند شد عملى است كه ميان خود و خدا كرده اى اما گناهى كه سزاى آن دهند ستمى است كه ببرادر خويش كنى.

1627

ذو الدّرهمين أشدّ حسابا من ذي الدّرهم و ذو الدّينارين أشدّ حسابا من ذي الدّينار.

آنكه دو درهم دارد حساب وى از صاحب يكدرهم سختتر است. و آنكه دو دينار دارد حساب وى از صاحب يك دينار سختتر است.

1628

ذو الوجهين في الدّنيا يأتي يوم القيامة و له وجهان من نار.

هر كه در دنيا دورو باشد روز قيامت بيايد و دو رو از آتش داشته باشد.

1629

ذو الوجهين لا يكون وجيها.

دو رو آبرومند نخواهد بود.

1630

ذهبت النّبوّة فلا نبوّة بعدي إلّا المبشّرات: الرّؤيا الصّالحة يراها الرّجل أو ترى له.

پيمبرى بپايان رسيد و پس از من پيمبرى نيست. مگر مژده رسانها و آن خوابهاى نيكوست كه مرد بيند يا براى او ببينند.

1631

رأس الحكمة مخافة اللَّه.

اساس حكمت ترس خداست.

1632

رأس الحكمة معرفة اللَّه.

اساس حكمت خداشناسى است.

1633

رأس الدّين الورع.

اساس دين پرهيزكارى است.

1634

رأس الدّين النّصيحة للَّه و لدينه و لرسوله و لكتابه و لأئمّة المسلمين و للمسلمين عامّة.

اساس دين خير خواهى براى خدا و دين خدا و پيغمبر خدا و كتاب خدا و پيشوايان مسلمانان و همه مسلمانانست.

1635

رأس العقل المداراة و أهل المعروف في الدّنيا أهل المعروف في الآخرة.

اساس عقل مداراست و نيكوكاران دنيا نيكوكاران آخرتند.

1636

رأس العقل بعد الإيمان باللَّه التّودّد إلى النّاس و اصطناع المعروف إلى كلّ برّ و فاجر.

اساس عقل پس از ايمان بخدا دوستى با مردم و نيكوكارى با نيك و بد است.

1637

رأس العقل بعد الإيمان باللَّه التّودّد إلى النّاس و ما يستغني رجل عن مشورة و إنّ أهل المعروف في الدّنيا هم أهل المعروف في الآخرة و إنّ أهل المنكر في الدّنيا هم أهل المنكر في الآخرة.

اساس عقل پس از ايمان بخدا دوستى با مردم است هيچ كس از مشورت بى نياز نيست: نيكوكاران اين جهان نيكوكاران آن جهانند و بدكاران اين جهان بدكاران آن جهانند.

1638

رأس العقل بعد الإيمان باللَّه الحياء و حسن الخلق.

اساس عقل پس از ايمان بخدا حيا و نيكخوئى است.

1639

رأى عيسى بن مريم رجلا يسرق فقال له: أ سرقت؟ قال: كلّا و الّذي لا إله إلّا هو و قال عيسى: آمنت باللَّه و كذبت عيني.

عيسى بن مريم مردى را ديد كه دزدى ميكند، بدو گفت آيا تو دزدى كرده اى؟ گفت بخدائى كه جز او خدائى نيست نه، عيسى گفت من بخدا ايمان دارم و چشم من خطا كرده است.

1640

رؤيا المؤمن جزء من أربعين جزء من النّبوّة و هي على رجل طائر ما لم يحدّث بها فإذا تحدّث بها سقطت و لا تحدّث بها إلّا لبيبا أو حبيبا.

رؤياى مؤمن يكجزء از چهل جزء پيغمبرى است رؤيا تا موقعى كه از آن سخن نگويند به پاى مرغى بسته است و وقتى از آن سخن گويند خواهد افتاد، بنا بر اين خواب خود را جز بمرد خردمند يا دوست صميمى مگوى.

1641

رؤيا المؤمن جزء من ستّة و أربعين جزء من النّبوّة.

رؤياى مؤمن يك جزء از چهل و شش جزء پيغمبرى است.

1642

رؤيا المؤمن كلام يكلّم به العبد ربّه في المنام.

رؤياى مؤمن سخنى است كه خداوند در خواب با بنده خود گويد.

1643

ربّ أشعث أغبر ذي طمرين تنبو عنه أعين النّاس لو أقسم على اللَّه لأبرّه.

چه بسا ژوليده گرد آلود كه دو لباس كهنه دارد و چشم مردم از او بيزار است اگر از جانب خدا تعهدى كند خداوند انجام دهد.

1644

ربّ حامل فقه غير فقيه و من لم ينفعه علمه ضرّه جهله اقرأ القرآن ما نهاك فإن لم ينهك فلست تقرؤه.

بسا كسان كه حامل دانشند اما دانا نيستند هر كه علمش سودش ندهد جهلش زيانش رساند. قرآن تا موقعى خوان كه ترا از بدى جلوگيرى كند و اگر جلوگيرى نكند قرآن نمى خوانى.

1645

ربّ صائم ليس له من صيامه إلّا الجوع و ربّ قائم ليس له من قيامه إلّا السّهر.

بسا روزه دار كه از روزه خود جز گرسنگى ثمرى نبرد و بسا نماز شب گزار كه از نماز خود جز بيدارى سودى نگيرد.

1646

ربّ طاعم شاكر أعظم أجرا من صائم صابر.

بسا كسان كه غذا خورند و شكر كنند و پاداششان از روزه دار صابر بيشتر باشد.

1647

ربّ عابد جاهل و ربّ عالم فاجر فاحذروا الجهّال من العباد و الفجّار من العلماء.

بسا عابد نادان و بسا دانشمند بد كار كه هست از جاهلان عابد و بدكاران علما حذر كنيد.

1648

ربّ قائم حظّه من قيامه السّهر و ربّ صائم حظّه من صيامه الجوع و العطش.

بسا نماز شب گزار كه نصيبش از نماز فقط بيدارى است و بسا روزه دار كه سودش از روزه فقط گرسنگى و تشنگى است.

1649

رحماء أمّتي أوساطها.

رحيمان امت من متوسطانند.

1650

رحم اللَّه المتخلّلين من أمّتي في الوضوء و الطّعام.

خداوند از امت من آنها را كه هنگام وضو و غذا مسواك مى كنند رحمت كند.

1651

رحم اللَّه امرءا أصلح من لسانه.

خدا رحمت كند كسى را كه زبان خود را اصلاح كند.

1652

رحم اللَّه امرءا اكتسب طيّبا و انفق قصدا و قدّم فضلا ليوم فقره و حاجته.

خدا رحمت كند كسى را كه كسب حلال كند و باعتدال خرج كند و ما زاد آن را براى روز تنگ دستى و حاجت از پيش فرستد.

1653

رحم اللَّه امرءا أمسك الفضل من قوله و أنفق الفضل من ماله.

خدا رحمت كند كسى را كه ما زاد گفتار خود را نگهدارد و ما زاد مال خود را خرج كند.

1654

رحم اللَّه امرءا سمع منّا حديثا فوعاه ثمّ بلّغه من هو أوعى منه.

خدا رحمت كند كسى را كه سخنى از ما بشنود و حفظ كند و بكسى كه بهتر از او حفظ تواند كرد برساند.

1655

رحم اللَّه عبدا سمحا إذا باع سمحا إذا اشترى سمحا إذا قضى سمحا إذا اقتضى.

خدا رحمت كند كسى را كه هنگام فروش سهل انگار باشد و هنگام خريد سهل انگار باشد و هنگام پرداخت سهل انگار باشد و هنگام طلب سهل انگار باشد.

1656

رحم اللَّه عبدا قال خيرا فغنم أو سكت عن سوء فسلم.

خدا رحمت كند بنده اى را كه سخن نيك گويد و غنيمت برد يا از بد گوئى سكوت كند و سالم ماند.

1657

رحم اللَّه عبدا كانت لأخيه عنده مظلمة في عرض أو مال فجاءه فاستحلّه قبل أن يؤخذ و ليس ثمّ دينار و لا درهم فإن كانت له حسنات أخذ من حسناته و إن لم تكن له حسنات حملوا عليه من سيّئاته.

خدا رحمت كند بنده اى را كه به آبرو يا مال برادر خود تجاوزى كرده باشد و از وى حلال بود طلبد پيش از آنكه از او بازخواست كنند و دينار و درهمى نباشد اگر كارهاى نيكى داشته باشد ازآن به گيرند و اگر نداشته باشد از گناهان ستم ديده بر گناهان او بيفزايند.

1658

رحم اللَّه عينا بكت من خشية اللَّه و رحم اللَّه عينا سهرت في سبيل اللَّه.

خدا رحمت كند ديده اى را كه از ترس خدا بگريد و رحمت كند ديده اى را كه در راه خدا بيدار ماند.

1659

رحم اللَّه من حفظ لسانه و عرف زمانه و استقامت طريقته.

خدا رحمت كند آن كس را كه زبان خود را حفظ كند و روزگار خود را بشناسد و روش او راست باشد.

1660

رحم اللَّه والدا أعان ولده على برّه.

خدا رحمت كند پدرى را كه فرزند خود را كمك كند تا با پدر نيكى تواند كرد.

1661

ردّ جواب الكتاب حقّ كردّ السّلام.

جواب نامه نيز مانند جواب سلام لازمست.

1662

ردّوا السّلام و غضّوا البصر و أحسنوا الكلام.

سلام را جواب بدهيد و از محارم چشم بپوشيد و سخن نيك گوئيد.

1663

ردّوا المخيط و الخياط من غلّ مخيطا أو خياطا كلّف يوم القيامة أن يجي ء به و ليس بجاء.

باقى مانده نخ و پارچه را پس بدهيد، هر كه در پارچه و نخ خيانت كند روز قيامت بدو گويند نظير آن را بياورد و او نتواند آورد.

1664

رضا الرّبّ في رضا الوالد و سخط الرّبّ في سخط الوالد.

خشنودى خدا در خشنودى پدر است و آزردگى خدا در آزردگى پدر است.

1665

رضا الرّبّ في رضا الوالدين و سخطه في سخطهما.

خشنودى خدا در خشنودى پدر و مادر است و دلگيرى وى در دل گيرى آنها است.

1666

رغم أنفه، ثمّ رغم أنفه، ثمّ رغم أنفه من أدرك أبويه عنده الكبر أحدهما أو كليهما ثمّ لم يدخل الجنّة.

خاك بر سرش، خاك بر سرش خاك بر سرش كه پدر و مادرش يكى يا هر دو پيش او به پيرى رسند و او بهشتى نشود.

1667

رفع العلم عن ثلاثة: عن المجنون المغلوب على عقله حتّى يبرء و عن النّائم حتّى يستيقظ و عن الصّبيّ حتّى يحتلم.

قلم از سه كس برداشته اند مجنونى كه اختيار عقل خود را ندارد تا شفا يابد و خفته تا بيدار شود و طفل تا بالغ شود.

1668

رفع عن أمّتي الخطاء و النّسيان و ما استكرهوا عليه.

خطا و فراموشى و اضطرار را بر امت من نمى گيرند.

1669

ركعتان بسواك أفضل من سبعين ركعة بغير سواك و دعوة في السّرّ أفضل من سبعين دعوة في العلانية و صدقة في السّرّ أفضل من سبعين صدقة في العلانية.

دو ركعت نماز با مسواك بهتر از هفتاد ركعت بدون مسواك است و يك دعاى نهان بهتر از هفتاد دعاى آشكار است و يك صدقه نهان بهتر از هفتاد صدقه آشكار است.

1670

ركعتان من المتأهّل خير من اثنتين و ثمانين ركعة من العزب.

دو ركعت نماز كسى كه زن دارد بهتر از هشتاد و دو ركعت نماز عزب است.

1671

ركعتان من المتزوّج أفضل من سبعين ركعة من الأعزب.

دو ركعت نماز شخص زن دار بهتر از هفتاد ركعت نماز عزبست.

1672

ركعتان من رجل ورع أفضل من ألف ركعة من مخلط.

دو ركعت نماز شخص پرهيزكار بهتر از هزار ركعت لاابالى است.

1673

ركعتان من عالم أفضل من سبعين ركعة من غير عالم.

دو ركعت نماز دانشمند بهتر از هفتاد ركعت غير دانشمند است.

1674

ركعة من عالم باللَّه خير من ألف ركعة من متجاهل باللَّه.

دو ركعت نماز كسى كه متوجه خدا باشد بهتر از هزار ركعت كسى است كه از خدا غافل باشد.

1675

رميا بني إسماعيل فإنّ أباكم كان راميا.

فرزندان اسماعيل تيراندازى كنيد كه پدرتان تيرانداز بود.

1676

رهان الخيل طلق.

شرط بندى روى اسب مباح است.

1676

رواح الجمعة واجب على كلّ محتلم.

آمدن بنماز جمعه بر هر بالغى واجب است.

1677

روّحوا القلوب ساعة بساعة.

دلها را ساعت بساعت استراحت دهيد.

1678

ريح الجنّة يوجد من مسيرة خمسمائة عام و لا يجدها من طلب الدّنيا بعمل الآخرة.

بوى بهشت را از پانصد سال راه توان يافت ولى هر كه دنيا را به عمل آخرت جويد از آن بى نصيب ماند.

1679

الرّاحمون يرحمهم الرّحمن تبارك و تعالى. ارحموا من في الأرض يرحمكم من في السّماء.

خداوند رحيمان را رحم ميكند با آنها كه در زمين اند رحم كنيد تا آن كه در آسمانست به شما رحم كند.

1680

الرّاشي و المرتشي في النّار.

رشوه دهنده و گيرنده در آتشند.

1681

الرّؤيا ثلاثة: فبشرى من اللَّه و حديث النّفس و تخويف من الشّيطان فإذا رأى أحدكم رؤيا تعجبه فليقصّها إن شاء و إن رأى شيئا يكرهه فلا يقصّه على أحد و ليقم يصلّي.

رؤيا سه قسمت، مژده خدا و حديث نفس است و تهديد شيطان وقتى يكى از شما خواب خوبى ديد اگر خواهد براى كسان نقل كند و اگر خواب بدى ديد براى هيچ كس نقل نكند، برخيزد و نماز گزارد.

1682

الرّؤيا ثلاثة: منها تهاويل من الشّيطان ليحزن ابن آدم و منها ما يهمّ به الرّجل في يقظته فيراه في منامه و منها جزء من ستّة و أربعين جزء من النّبوّة.

رؤيا سه قسم است: يك قسم تهديد شيطانست كه خواهد بوسيله آن آدميزاد را غمگين كند و قسم ديگر آرزوهاست كه شخص در بيدارى كند و بخواب ببيند و قسم ديگر يكجزء از چهل و شش جزء پيغمبرى است.

1683

الرّبا ثلاثة و سبعون بابا أيسرها مثل أن ينكح الرّجل أمّه و إنّ أربى الرّبا عرض الرّجل المسلم.

ربا هفتاد و سه قسم است و آسانتر از همه چنانست كه كسى با مادر خود زنا كند و بدتر از همه رباها تجاوز بآبروى مسلمان است.

1684

الرّبا و إن كثر فإن عاقبته تصير إلى قلّ.

ربا اگر چه بسيار باشد سرانجام آن به كمى است.

1685

الرّجال أربعة سخيّ و كريم و بخيل و لئيم، فالسّخيّ الّذي يأكل و يعطي و الكريم الّذي لا يأكل و يعطي و البخيل الّذي يأكل و لا يعطي و اللّئيم الّذي لا يأكل و لا يعطي.

مردان چهار قسمند بخشنده و جوانمرد و بخيل و فرومايه، بخشنده آنست كه بخورد و بخوراند جوان مرد آنست كه نخورد و بخوراند، بخيل آنست كه بخورد و نخوراند و فرومايه آنست كه نه بخورد و نه بخوراند.

1686

الرّجل الصّالح يأتي بالخبر الصّالح و الرّجل السّوء يأتي بالخبر السوء.

مرد خوب خبر خوب آرد و مرد بد خبر بد مى آرد.

1687

الرّجل على دين خليله فلينظر أحدكم من يخال.

مرد بر دين يار خويشتن است بنگريد باكى دوستى ميكنيد.

1688

الرّجل في ظلّ صدقته حتّى يقضى بين النّاس.

مرد در سايه صدقه خود بياسايد تا ميان مردم قضاوت كنند.

1689

الرّحمة عند اللَّه مائة جزء فقسّم بين الخلائق جزء و أخّر تسعا و تسعين إلى يوم القيامة.

رحمت خدا صد جزء است يك جزء را در ميان خلق تقسيم كرده و نود و نه را براى روز رستاخيز نگهداشته است.

1690

الرّحم شجنة من الرّحمن فمن وصلها وصله اللَّه و من قطعها قطعه اللَّه.

خويشاوندى رشته اى از طرف خداوند است هر كه آن را پيوند دهد خدا او را پيوند دهد و هر كه آن را ببرد خدا او را ببرد.

1691

الرّحم معلّقة بالعرش يقول: من وصلني وصله اللَّه و من قطعني قطعه اللَّه.

خويشاوندى بعرش آويخته است و گويد هر كه مرا پيوند دهد خدا او را پيوند دهد و هر كه مرا ببرد خدا او را ببرد.

1692

الرّزق أشدّ طلبا للعبد من أجله.

روزى بيشتر از مرگ در جستجوى بنده است.

1693

الرّزق إلى بيت فيه سخاء أسرع من الشّفرة إلى سنام البعير.

روزى بخانه اى كه بخشش در آن هست از كارد بكوهان و شتر نزديكتر است.

1694

الرّضاع يغيّر الطّباع.

رضاع طبايع را تغيير مى دهد

1695

الرّعد ملك من ملائكة اللَّه موكّل بالسّحاب معه مخاريق من نار يسوق بها السّحاب حيث شاء اللَّه.

رعد فرشته اى از فرشتگان خداست كه موكل ابرهاست و تازيانه هائى از آتش همراه دارد كه ابرها را هر جا خدا خواهد ميراند.

1695

الرّغبة في الدّنيا تكثّر الهمّ و الحزن و البطانة تقسي القلب.

علاقه بدنيا غم و اندوه را زياد مى كند و شكم پرستى دل را سخت ميكند.

1697

الرّفق به الزّيادة و البركة و من يحرم الرّفق يحرم الخير.

مدارا قرين فزونى و بركت است و هر كه از مدارا بى بهره باشد از خوبى بى بهره است.

1697

الرّفق رأس الحكمة.

مدارا اساس حكمت است.

1698

الرّفق يمن و الخرق شؤم و إذا أراد اللَّه بأهل بيت خيرا أدخل عليهم باب الرّفق فإنّ الرّفق لم يكن في شي ء إلّا زانه و إنّ الخرق لم يكن في شي ء إلّا شانه.

ملايمت مايه ميمنت است و خشونت مايه شئامت و همين كه خداوند براى اهل خانه اى نيكى خواهد آنها را با ملايمت قرين كند زيرا ملايمت در هر چه باشد آن را زينت دهد و خشونت در هر چه باشد آن را خوار كند.

1699

الرّمي خير ما لهوتم به.

تير اندازى بهترين تفريحهاى شماست.

1700

زار رجل أخا له في قرية فأرصد اللَّه له ملكا على مدرجته فقال: أين تريد؟ قال: أخا لي في هذه القرية، فقال: هل له عليك من نعمة تربّها؟ قال: لا إلّا أنّي أحبّه في اللَّه، قال: فإنّي رسول اللَّه إليك إنّ اللَّه أحبّك كما أحببته.

مردى بديدن برادر دينى خود بدهكده اى رفت، خداوند ملكى در گذرگاه او گماشت و بدو گفت كجا ميروى جواب داد: برادرى در اين دهكده دارم. گفت آيا نعمتى بنزد تو دارد كه ميخواهى آن را افزون كنى جواب داد نه، او را براى خدا دوست دارم، گفت من فرستاده خدا هستم همان طور كه او را دوست دارى خدا ترا دوست دارد.

 

 
 

 
 Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved