بخش شهید آوینی حرف دل موبایل شعر و سبک اوقات شرعی کتابخانه گالری عکس صوتی فیلم و کلیپ لینکستان استخاره دانلود نرم افزار بازی آنلاین
خرابی لینک
 
 
 



جهت خواب ديدن پيامبران يا امامان عليهم السلام يا والدين و يا يكى از مردگان
شانزدهم شيخ كفعمى در مصباح و محدّث فيض در خلاصة الا ذكار فرموده كه ديدم در بعض كتب اصحاب اماميّه كه هر كس خواسته باشد در خواب ببيند يكى از پيغمبران و امامان عليهم السلام را يا يكى از مردمان يا والدين خود را بخواند سوره شمس و لَيْل و قَدْر و قُلْ يا اَيُّهَا الْكافِرونَ و سوره اخلاص و مُعوّذتين را پس بخواند صد مرتبه سوره اخلاص و صلوات بفرستد بر پيغمبر و آل او صد مرتبه و بخوابد با وضو به جانب راست خواهد ديد هر كه را اراده كرده انشاءاللَّه و تكلّم خواهد كرد با او انشاءاللَّه هر چه بخواهد و در نسخه ديگر ديدم كه اين عمل را بجا آورد در

هفت شب ***بعد از آنكه اين دعا را بخواند: اَللّهُمَّ اَنْتَ الْحَىُّ الَّذى لايُوصَفُ وَالاْيمانُ

* * * * * * * * * * * * * * * * * خدايا تويى زنده كه وصفت نشود و ايمان از او

يُعْرَفُ مِنْهُ مِنْكَ بَدَتِ الاَْشْياءُ وَ اِلَيْكَ تَعُودُ فَما اَقْبَلَ مِنْها كُنْتَ مَلْجَاَهُ وَ

شناخته شود از تو شروع شود چيزها و بسوى تو بازگردد پس هريك به تو رو كنند تويى ملجاء و

مَنْجاهُ وَ ما اَدْبَرَ مِنْها لَمْ يَكُنْ لَهُ مَلْجَاءٌ وَلامَنْجامِنْكَ اِلاّ اِلَيْكَ فَاَسْئَلُكَ بِلا اِلهَ

پناهگاهش و هركدام پشت كنند ملجاء و پناهى از تو نيست جز بسوى خودت پس از تو خواهم به كلمه ((لااله

اِلاّ اَنْتَ وَ اَسْئَلُكَ بِبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ وَ بِحَقِّ حبيبِكَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ

الاّ انت )) و از تو خواهم به ((بسم اللَّه الرحمن الرحيم )) و به حق حبيب تو محمّد صلى اللَّه

عَلَيْهِ وَ آلِهِ سَيِّدِ النَّبِيّينَ وَ بِحَقِّ عَلىٍّ خَيْرِ الْوَصِيّينَ وَ بِحَقِّ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ

عليه و آله آقاى پيمبران و به حق على بهترين اوصياء و به حق فاطمة بانوى

نِسآءِ الْعالَمينَ وَ بِحَقِّ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ اللَّذَيْنِ جَعَلْتَهُما سَيِّدَىْ شَبابِ اَهْلِ

زنان جهانيان و به حق حسن و حسين كه قرارشان دادى آقاى جوانان اهل

الْجَنَّةِ عَلَيْهِمْ اَجْمَعينَ السَّلامُ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تُرِيَنى

بهشت بر همه شان سلام باد كه درود فرستى بر محمّد و آل محمّد و سپس

مَيِّتى فِى الْحالِ الَّتى هُوَ فيها

مرده ام را در همان حالى كه دارد به من نشان دهى * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دعاء هنگام اندوهگين شدن
هفدهم و نيز در خلاصه است نقلاًعن بعض الكتب
كه يافتم در كتاب آداب الحميدة تاءليف محمّد بن جرير طبرى از حارث بن روح از پدر از جدش نقل كرده كه گفت به فرزندان خويش هرگاه اندوهگين ساخت شما را امرى پس شب را بسر نياورد احدى از شماها مگر در حالى كه طاهر باشد و در فراش و لحاف طاهر باشد و با او نباشد زنى پس بخواند هفت مرتبه والشّمس و هفت مرتبه وَاللّيْلِ پس بگويد:

اَللّهُمَّ اجْعَلْ لى مِنْ اَمْرى هذا فَرَجاً وَ مَخْرَجاً هر گاه اين عمل را بجا آورد بيايد در

خدايا قرار ده براى من در كارم گشايش و برآيشى * * * * * * * * * * *

خواب او شخصى در همان شب يا شب سيّم يا پنجم و گمان مى كنم گفت يا در شب هفتم و بگويد براى او طريق بيرون شدن از آن غصّه و اندوه را فقير گويد: كه بعضى گفته اند كه سوره والضّحُى و اَلَمْ نَشْرَحْ را نيز بخواند
براى خواب ديدن مطلب خود
و در جواهر المنثوره است كه كسى كه بخواهد در خواب بيند مطلب خود را بخواند وقت خوابيدن هر يك از اين سوره ها را هفت مرتبه والشمّس و اللّيل و التّين و اخلاص و قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ، قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ النّاسِ و بخوابد با طهارت در مكان پاكى در جامه پاكى رو به قبله بر دست راست خود يعنى به هيئت مرده كه در لحد گذاشته مى شود بخوابد و نيّت كند مطلب خود را اگر در شب اوّل نديد در شبهاى بعد و از هفت شب تجاوز نمى كند گفته شده مجرّبست .
تعليم پيامبر صلى الله عليه و آله به حضرت زهراء سلام الله عليها هنگام خواب
هيجدهم و نيز در خلاصة الا ذكار است كه از حضرت زهراء صلوات اللَّه عليها روايت است كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله بر من وارد شد در وقتى كه رختخواب خود را پهن كرده بودم و مى خواستم بخوابم فرمود اى فاطمه مخواب مگر آنكه چهار عمل بجاى آورى ، ختم قرآن كنى و پيغمبران را شفيع خود گردانى و مؤ منين را از خود خوشنود گردانى و حجّ و عمره بكنى اين را فرمود و داخل نماز شد من توقّف كردم تا نماز خود را تمام كرد گفتم يا رسول اللَّه امر فرمودى به چهار چيز كه من قدرت ندارم در اين وقت آنها را بجا آورم آن حضرت تبسّم كرد و فرمود هرگاه بخوانى قُلْ هُوَ اللَّهُ اَحَد را سه مرتبه پس گويا ختم قرآن كرده اى و هرگاه صلوات بفرستى بر من و بر پيغمبران قبل از من ما شفيعان تو خواهيم بود در روزقيامت وهرگاه استغفاركنى ازبراى مؤ منين پس تمامى ايشان از تو خوشنود شوند و هر گاه بگوئى سُبْحانَ اللَّهِ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لا اِلهَ اِلاّ اللَّهُ وَاللَّهُ اَكْبَرُ پس حج و عمره كرده اى . مؤ لف گويد: كه كفعمى روايتى نقل كرده كه هر كس در وقت خواب بگويد سه مرتبه :

يَفْعَلُ اللَّهُ ما يَشاءُ بِقُدْرَتِهِ وَ يَحْكُمُ ما يُريدُ بِعِزَّتِهِ مثل آن است كه هزار ركعت نماز

انجام دهد خدا هر چه را خواهد به قدرتش ، وحكم كند هر چه خواهد به عزتش * * * * * * * * * * * * * *

كرده .

دعاى پيش از مطالعه

نوزدهم و نيز در خلاصة الا ذكار است كه در وقت مطالعه بخواند: اَللّهُمَّ اَخْرِجْنى مِنْ

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * خدايا برونم آر از

ظُلُماتِ الْوَهْمِ وَ اَكْرِمْنى بِنُورِ الْفَهْمِ اَللّهُمَّ افْتَحْ عَلَيْنا اَبْوابَ رَحْمَتِكَ وَانْشُرْ

تاريكيهاى وهم و گراميم دار به نور فهم خدايا بگشا برويم درهاى رحمتت را و ببار بر

عَلَيْنا خَزائِنَ عُلُومِكَ بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ

سر ما خزينه هاى دانشت را به مهرت اى مهربانترين مهربانان * * * * * * * * * *

دعاء بجهت قرض
بيستم روايت شده كه شخصى به خدمت حضرت امام محمّد تقى عليه السلام نوشت كه قرض بسيار دارم حضرت نوشتند كه استغفار بسيار بكن و زبانت را تَر بدار بخواندن سوره اِنّا اَنْزَلْناهُ.
بجهت تنگى نفس
بيست و يكم در حديث است كه مفضّل به خدمت حضرت صادق عليه السلام شكايت كرد از تنگى نفس و گفت اندك راهى كه مى روم نفسم تنگ مى گيرد و مى نشينم فرمود كه بول شتر بخور تا ساكن شود. و در حديث ديگر است كه شخصى به آن حضرت شكايت كرد از سرفه فرمود كه قدرى از انجدان رومى با همان قدر از نبات سفوف كن و يك روز يا دو روز بخور آن شخص گفت كه يك مرتبه خوردم و برطرف شد.
دستور العمل حضرت عيسى عليه السلام
بيست و دوّم از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام منقول است كه حضرت عيسى عليه السلام به شهرى گذشتند ديدند كه مردم آن شهر روهاى ايشان زرد و چشمهاى ايشان كبود است و از بسيارى مرض به آن حضرت شكايت كردند فرمود كه شما گوشت را نشسته مى پزيد و هيچ حيوانى از دنيا بدر نمى رود مگر آنكه جنابتى با او هست بعد از آن گوشت را پيش از پختن شستند بيماريشان برطرف شد و حضرت عيسى عليه السلام به شهر ديگر گذشتند دندانهاى ايشان ريخته بود و روهايشان باد كرده بود فرمود كه در وقت خواب دهان را باز كنيد وبرهم مگذاريد چنان كردند آن علّتها از ايشان زايل شد.
دعاى ديدن اهل بلا
بيست و سوّم از حضرت امام محمّد باقر عليه السلام منقول است كه چون كسى از صاحبان بلا را ببينى سه مرتبه آهسته بگو كه او نشنود:

اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى عافانى مِمَّا ابْتَلاكَ بِهِ وَ لَوْ شاءَ فَعَلَ كه هر كه چنين كند هرگز آن

ستايش خدايى را كه بهبوديم بخشيد از آنچه تو را بدان گرفتار كرده و اگر مى خواست كرده بود * * * * * * * * *

بلا به او نرسد و در روايت ديگر است كه بگو: اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى عافانى مِمَّا ابْتَلاكَ بِهِ

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * ستايش خدايى را كه بهبودى داد مرا از آنچه تو را بدان مبتلا كرده

وَفَضَّلَنى عَلَيْكَ وَ عَلى كَثيرٍ مِمَّنْ خَلَقَ و آهسته بگو كه او نشود.

و برتريم داد بر تو و بر بسيارى از آفريدگانش * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

براى پسر شدن حمل
بيست و چهارم از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام منقول است كه هرگاه زنى را حملى باشد و چهار ماه بر او بگذرد

روى او را به قبله كن و آية الكرسى بخوان و دست بر پهلوى او بزن و بگو: اَللّهُمَّ قَدْسَمَّيْتُهُ

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

مُحَمَّداً يعنى خدايا من او را محمّد نام كردم چون چنين كند خدا آن فرزند را پسر گرداند پس

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

او را اگر محمّد نام كند مبارك باشد و اگر نام نكند خدا اگر خواهد از او بگيرد و اگر خواهد به او ببخشد
دعاى عقيقه
بيست و پنجم مروى است كه در وقت كشتن گوسفند عقيقه اين دعا را بخواند:

بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ اَللّهُمَّ عَقيقَةٌ عَنْ فُلانٍ (و نام او را بگويد) لَحْمُها بِلَحْمِهِ وَ دَمُها

بنام خدا و به يارى خدا، خدايا اين عقيقه از طرف فلانى است * * * * * * گوشتش بجاى گوشت او و خونش

بِدَمِهِ وَ عَظْمُها بِعَظْمِهِ اَللّهُمَّ اجْعَلْها وَِقاءً لاِلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ وَ آلِهِ السَّلامُ و در

به خون او و استخوانش به استخوان او خدايا قرارش ده نگهدار آل محمّد عليه و آله السلام * * * *

حديث ديگر فرمود كه اين دعا بخواند: يا قَوْمِ اِنّى بَرىٌ مِمّا تُشْرِكُونَ اِنّى وَجَّهْتُ

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * اى مردم من بيزارم از آنچه شما شريك خدا سازيد من روكنم

وَجْهِىَ لِلَّذى فَطَرَ السَّمواتِ وَالاَْرْضَ حَنيفاً مُسْلِماً وَ ما اَنَا مِنَ الْمُشْرِكينَ

بسوى كسى كه آفريد آسمانها و زمين را يك دل در حال تسليم و نيستم من از مشركان

اِنَّ صَلوتى وَ نُسُكى وَ مَحْياىَ وَ مَماتى لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ لا شَريكَ لَهُ وَ

همانا نماز و عبادتم و زندگى و مرگم از آن خدا پروردگار جهانيان است كه شريك ندارد و

بِذلِكَ اُمِرْتُ وَ اَنَا مِنَ الْمُسْلِمينَ اَللّهُمَّ مِنْكَ وَ لَكَ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَاللَّهُ اَكْبَرُ

به همين دستور دارم و از مسلمانانم خدايا از تو و براى توست بنام خدا و بيارى خدا و خدا بزرگتر است

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَقَبَّلْ مِنْ فُلانِ بْنِ فُلانٍ و نام فرزند را ببرد

خدايا درود فرست بر محمّد و آل محمّد و بپذير از فلانى * * * * * * * * * * * *

پس آن را بكُشد
در بيان عقيقه
علامه مجلسى در حليه فرموده بدانكه عقيقه فرزند سُنّت مؤ كّد است براى كسى كه قادر بر آن باشد و بعضى از علماء واجب مى دانند و بهتر آن است كه در روز هفتم واقع شود و اگر تاءخير كند تا بلوغ طفل بر پدر سنّت است و بعد از بلوغ تا آخر عمر بر خودش سنّت است و در احاديث معتبره بسيار وارد شده است كه عقيقه واجب است بر كسى كه او را فرزندى به هم رسد و در احاديث بسيار منقول است كه هر فرزندى در گرو عقيقه است يعنى اگر نكند او در معرض مُردن و انواع بلاها است و از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه عقيقه لازمست بر كسى كه غنى باشد و كسى كه فقير باشد بعد از آنكه به هم رساند بكند اگر به هم نرساند بر او چيزى نيست و اگر عقيقه براى او نكنند تا وقتى كه قربانى براى او بكنند قربانى از عقيقه مجزى است و در حديث ديگر منقول است كه از آن حضرت پرسيدند كه ما طلب كرديم گوسفندى براى عقيقه و بدست نيامد چه مى فرمائيد تصدّق كنيم قيمتش را فرمود كه طلب كنيد تا بيابيد خدا دوست مى دارد خورانيدن طعام و ريختن خون را و در حديث ديگر پرسيدند كه فرزندى كه در روز هفتم بميرد عقيقه اش مى بايد كرد فرمود كه اگر پيش از ظهر بميرد عقيقه ندارد و اگر بعد از ظهر بميرد عقيقه بكنند و در حديث معتبر از عمر بن يزيد منقول است كه به خدمت آن حضرت عرض كرد كه نمى دانم كه پدرم براى من عقيقه كرده است يا نه فرمود كه عقيقه بكن پس او در پيرى خود را عقيقه كرد و در حديث حسن از آن حضرت منقول است كه فرزند را در روز هفتم نام مى گذارند و عقيقه مى كنند و سر مى تراشند و موى سرش را با نقره مى كشند وآن نقره را تصدّق مى كنند و پا و ران عقيقه را براى قابله كه مدد كرده در زائيدن مى فرستند و باقى را بخورد مردم مى دهند و تصدّق مى كنند و در حديث موثّق ديگر فرمود كه هرگاه پسرى يا دخترى براى تو متولّد شود عقيقه مى كنى در روز هفتم گوسفند يا شترى و نام بگذار و سرش را بتراش ‍ در روز هفتم و به وزن موى سرش طلا يا نقره تصدّق كن و در حديث ديگر وارد شده است كه رُبع گوسفند را به قابله مى دهد و اگر بى قابله زائيده باشد آن را به مادر مى دهد كه به هر كه خواهد بدهد و اقّلاً بخورد ده كس از مسلمانان مى دهد و هر چند زياده باشند بهتر است و خود از گوشت عقيقه نمى خورد و اگر قابله زن يهوديّه باشد قيمت رُبع گوسفند به او مى دهد و در روايت ديگر وارد شده است كه به قابله ثلث گوسفند را مى دهند و مشهور ميان علماء آن است كه عقيقه يا شتر يا گوسفند يا بز مى بايد باشد و از حضرت امام محمد باقر عليه السلام منقول است كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله در روز ولادت اذان در گوش حسَنين صلوات اللَّه عليهِما گفتند و حضرت فاطمه سلام الله عليها در روز هفتم از ايشان عقيقه كردند و به قابله پاى گوسفند را دادند با يك اشرفى و بايد كه اگر شتر باشد پنج ساله يا در شش باشد يا بيشتر و اگر بز باشد يك سال يا در دو باشد يا بيشتر و اگر گوسفند باشد اقّلاً شش ماهه يا در هفت باشد و اگر هفت ماه تمام باشد بهتر است و مى بايد كه خُصيه اش را نكشيده باشند و بهتر آن است كه نماليده باشند و مغز شاخش نشكسته باشد و گوشش نبريده باشد و بسيار لاغر نباشد و كور نباشد و لنگ بسيار لنگ نباشد كه بر آن راه رفتن دشوار باشد. امّا در حديث معتبر از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه عقيقه از باب قربانى نيست هر گوسفندى كه باشد خوبست غرض گوشت است هر چند فربه تر باشد بهتر است و مشهور ميان علماء آن است كه سنّت است كه عقيقه پسر نر باشد و عقيقه دختر ماده باشد و گمان فقير اين است كه از براى هر دو گوسفند نر بهتر است موافق احاديث معتبره بسيار و از براى هر دو گوسفند ماده هم خوب است و سنّت است كه پدر و مادر از گوشت عقيقه نخورند بلكه بهتر آن است كه از طعامى كه در آن پخته باشد نخورند و خوردن مادر كراهيّتش بيشتر است و بهتر آن است كه عيال پدر و مادر هم كه در خانه ايشان مى باشند از آن گوشت و طعام نخورند و سنّت است كه بپزند و خام تصدّق نكنند و اقلّش آن است كه با آب نمك بپزند بلكه محتمل است كه اين بهتر باشد و اگر خام تصدّق كنند هم خوبست و اگر حيوان عقيقه به هم نرسد قيمتش را تصدّق كردن فايده ندارد بلكه بايد صبر كنند تا به هم رسد و
شرط نيست كه جماعتى كه به خوردن عقيقه حاضر مى شوند فقير باشند امّا صلحاء و فقراء را طلبيدن بهتر است انتهى . فقير گويد كه مشهور كراهت شكستن استخوانهاى

عقيقه است و روايت : يُكْسَرُ عَظْمُها وَ يُقْطَعُ لَحْمُها وَ تَصْنَعُ بِها بَعْدَ الذِّبْحِ ما

* * * * * * * * بشكند استخوانش را و تكه كند گوشتش را و پس از كشتن با آن هرچه

شِئْتَ منافات با كراهت ندارد و صاحب جواهر فرموده امّا آنچه مشهور شده بين مردم عراق از

خواهى بكن * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

استحباب پيچيدن استخوانهاى آن را در خرقه سفيد و دفن كردن آن واقف نشدم بر نصّى در آن واللَّه العالم .
آداب ختنه
بيست و ششم از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام منقول است كه در وقت ختنه كردن پسر اين دعا بخوانند و اگر در آن وقت ميسّر نشود تا بالغ شدن طفل هر وقت كه ميسّر شود برآن طفل بخوانند كه از او حرارت آهن را از كُشتن و غير آن رفع مى كند، دعا اين است :

اَللّهُمَّ هذِهِ سُنَّتُكَ وَ سُنَّةُ نَبِيِّكَ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَاتِّباعٌ مِنّا لَكَ وَ لِنَبِّيِكَ

خدايا اين روش تو و روش پيامبر تو(ص ) است و پيروى ما است از تو و از پيامبرت

بِمَشِيَّتِكَ وَ بِاِرادَتِكَ وَ قَضاَّئِكَ لاَِمْرٍ اَرَدْتَهُ وَ قَضاَّءٍ حَتَمْتَهُ وَ اَمْرٍ اَنْفَذْتَهُ وَ

بخواست و اراده و فرمان مسلّم تو براى كارى كه اراده فرموده و فرمانى كه مسلّم داشتى و دستورى كه اجرا داشتى و

اَذَقْتَهُ حَرَّ الْحَديدِ فى خِتانِهِ وَ حِجامَتِهِ بِاَمْرٍ اَنْتَ اَعْرَفُ بِهِ مِنّى اَللّهُمَّ فَطَهِّرْهُ

چشاندى به او سوز آهن را در جاى ختنه و حجامتش به كارى كه تو بدان داناتر از منى خدايا او را

مِنَ الذُّنُوبِ وَزِدْ فى عُمْرِهِ وَادْفَعِ الاْفاتِ عَنْ بَدَنِهِ وَالاَْوْجاعَ عَنْ جِسْمِهِ وَ

از گناهان پاك گردان و در عمرش بيفزا و آفات را از بدنش و دردها را از جسمش دور گردان

زِدْهُ مِنَ الْغِنى وَ ادْفَعْ عَنْهُ الْفَقْرَ فَاِنَّكَ تَعْلَمُ وَلانَعْلَمُ

و داراييش را زياد و ندارى را از او دور گردان چونكه تو مى دانى و ما نمى دانيم * * * * * * * * *

تفاءل به قرآن
بيست و هفتم سيد
بن طاوس ازدعوات خطيب مستغفرى نقل كرده كه او از حضرت رسول صلى الله عليه و آله نقل كرده كه فرمود هرگاه خواستى تفاءّل بزنى به كتاب اللَّه عزّوجلّ پس بخوان سوره اخلاص سه مرتبه پس

صلوات بفرست بر پيغمبر و آل آن حضرت سه مرتبه پس بگو: اَللّهُمَّ اِنّى تَفَاءَّلْتُ بِكِتابِكَ وَ

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * خدايا من تفاءل زدم به كتاب تو و

تَوَكَّلْتُ عَلَيْكَ فَاَرِنى مِنْ كِتابِكَ ما هُوَ مَكْتُومٌ مِنْ سِرِّكَ الْمَكْنُونِ فى غَيْبِكَ

بر تو توكل كردم به من بنما از كتاب خود آنچه را پنهان است از راز نهان در غيب تو

پس باز كن جامع را يعنى قرآنى كه جامع تمام سُورَ آيات باشد و بگير فال را از خطّ اوّل از جانب اوّل بدون آنكه بشمرى اوراق و سطور
استخاره به قرآن
و بدانكه علاّمه مجلسى از بعض مؤ لّفات اصحاب از خطّ شيخ يوسف قطيفى نقل كرده و او از خطّ آية اللَّه علامه كه روايت شده از حضرت صادق عليه السلام كه فرمود هرگاه اراده كردى كه استخاره كنى از كتاب عزيز بگو بعد از بسمله :

اِنْ كانَ فى قَضائِكَ وَقَدَرِكَ اَنْتَمُنَّ عَلى شيعَةِ آلِمُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ السَّلامُ بِفَرَجِ

اگر در قضا و قدر تو است كه منّت نهى بر شيعيان آل محمّد عليهم السلام به ظهور

وَلِيِّكَ وَ حُجَّتِكَ عَلى خَلْقِكَ فَاَخْرِجْ اِلَيْنا آيَةً مِنْ كِتابِكَ نَسْتَدِّلُ بِها عَلى ذلِكَ

ولىّ و حجّتت بر خلق خود پس برون آر براى ما آيه اى از كتاب خود كه بدان راه يابيم بر اين كار

پس مى گشائى مصحف شريف را و مى شمرى شش ورق و از ورق هفتم مى شمرى شش سطر و نظر مى كنى در آن و مطلب را از آن بيرون مى آورى
استخاره به عدد
و شيخ شهيد(ره ) در ذِكْرى فرموده و از جمله استخاره ها استخاره به عدد است و اين مشهور نبوده در عصرهاى گذشته پيش از زمان سيّد كبير عابد رضىّالدّين محمّد بن محمّد الاوِّىِ الحسينى مجاور مشهد غروىّ رضى اللَّه عَنْهُ وما روايت مى كنيم اين استخاره را با جميع مرويّات او را از جماعتى از مشايخ خودمان از شيخ كبير فاضل جمال الدّين بن المطهّر از والدش رضى اللَّه عَنْهُما از سيّد رضى الدين مذكور از حضرت صاحب الامر عَلَيْهِ الصَّلوة وَالسَّلامُ مى خوانى فاتحه را ده مرتبه و اقلّش سه مرتبه و كمتر از آن يك مرتبه پس مى خوانى سوره قدر را ده مرتبه پس مى خوانى

اين دعا را سه مرتبه : اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَخيرُكَ لِعِلْمِكَ بِعاقِبَةِ الاُْمُورِ وَ اَسْتَشيرُكَ

* * * * * * * * * * * * خدايا من خيرجويى كنم از تو به خاطر دانشت به سرانجام كارها و با تو مشورت كنم

لِحُسْنِ ظَنّى بِكَ فِى الْمَاْمُولِ وَالْمَحْذُورِ اَللّهُمَّ اِنْ كانَ الاَْمْرُ الْفُلانى مِمّا

به خاطر خوش گمانيم به تو در آنچه مورد آرزو و بيم است خدايا اگر فلان كار از آنهايى است كه

قَدْنيطَتْ بِالْبَرَكَةِ اَعْجازُهُ وَ بَواديهِ وَ حُفَّتْ بِالْكَرامَةِ اَيّامُهُ وَ لَياليهِ فَخِرْلى

انجام و آغازش به بركت بسته شده و روز و شبش سرتاسر كرامت است پس بَرگزين برايم

اَللّهُمَّ فيهِ خِيَرَةً تَرُدُّ شُمُوسَهُ ذَلُولاً وَ تَقْعَضُ اَيّامَهُ سُرُوراً اَللّهُمَّ اِمّا اَمْرٌ

خدايا آن خيرى را كه چموشش رام و روزگارش شادمان گردد خدايا اگر دستور است

فَاَئْتَمِرُ وَ اِمّا نَهْىٌ فَاَنْتَهى اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَخيرُكَ بِرَحْمَتِكَ خِيَرَةً فى عافِيَةٍ

انجام دهم و اگر قدغن است خوددارى كنم خدايا خيرجويى كنم به رحمت تو خيرى را در تندرستى

پس مى گيرى يك قبضه از تسبيح را و نيّت مى گيرى حاجت را اگر عدد آن قبضه جفت است پس آن اِفْعَلْ است يعنى بجا آور و اگر طاق است لاتَفْعَلْ است يعنى مكن آن كار را يا بعكس يعنى طاق خوب است و جفت بد و اين بسته است به قصد استخاره كننده فقير گويد: تَقْعَضُ بِضاد معجمه است به معنى تَرُدُّ وَ تَعْطُفُ و ما در باب نمازها استخاره ذات الرّقاع و بعضى از اقسام استخاره و ساعات آن را ذكر كرديم بدانجا رجوع شود
استخاره براى غير
و بدانكه سيّد بن طاوس فرموده كلامى كه حاصلش اين است كه من نيافتم حديث صريحى در آنكه انسان استخاره كند براى غير خود و لكن يافتم احاديث بسيار كه امر شده در آن بر قضاء حاجات اخوان به دعوات و ساير توسّلات بلكه در اخبار از فوائد دعا بر اخوان چندان ذكر شده كه محتاج به ذكر نيست و استخاره نيز از جمله حاجات و از جمله دعوات است زيرا كه انسان را كه تكليف كرد شخصى به استخاره كردن براى او پس حاجتى براى او وارد كرده پس آن شخصى كه مباشر استخاره مى شود مى خواهد استخاره براى خود كند كه آيا صلاح است كه بگويد بكن يا نه و مى خواهد براى آن شخص كه به او گفته استخاره كند كه آيا مصلحت است در فعل يا در ترك و اين از چيزهائى است كه داخل است در تحت عموم روايات به استخارات و به قضاء حاجات . علامه مجلسى (ره ) فرموده كه كلام سيّد در جوازاستخاره براى غيرخالى از قوّت نيست بجهت عمومات خصوص در وقتى كه قصد كند نائب از براى خود كه بگويد به شخص مستخير بكن يا مكن چنانكه سيّد به آن اشاره فرموده و اين حيله اى است براى داخل كردن استخاره را در تحت اخبار خاصّه لكن اولى و احوط آن است كه صاحب حاجت خودش استخاره كند براى خود زيرا كه ما نديديم خبرى كه وارد شده باشد در جواز وكالت در استخاره و اگر اين جايز يا راجح بود اصحاب سؤ ال مى كردند از ائمّه عليهم السلام و اگر سؤ ال كرده بودند نقل مى شد براى ما لااَقلّ در يك روايتى بعلاوه آنكه مُضْطَرّ اولى است به اجابت و دعاى او اقرب است به خلوص نيّت انتهى .
دعاى رؤ يت جهود و ترسا و گبر
بيست و هشتم از حضرت رسول صلى الله عليه و آله منقول است كه هر كس يهود يا ترسا يا گبرى را ببيند و بگويد:

اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى فَضَّلَنى عَلَيْكَ بِالاِْسْلامِ ديناً وَ بِالْقُرْآنِ كِتاباً وَ بِمُحَمَّدٍ نَبِيّاً وَ

ستايش خدايى را كه برتريم داد بر تو به دينم اسلام و به كتابم قرآن به پيامبرم محمّد و

بِعَلِىٍّ اِماماً وَ بِالْمُؤْمِنينَ اِخْواناً وَ بِالْكَعْبَةِ قِبْلَةً خدا ميان او و آن كافر در جهنّم

به امامم على و به مؤ منين دربرادرى و به خانه كعبه قبله ام * * * * * * * * * * * * * * *

جمع نكند.
ذمّ تشبّه به كفّار و ميل به آنها
مؤ لّف گويد كه از آيات و اخبار بسيار استفاده مى شود كه مسلمان بايد از دوستى كفّار و محبّت و ميل به ايشان و تشبّه به ايشان اجتناب كند و بر مسلك آنها سلوك نكند.

قالَ اللَّه تعالى قَدْ كانَتْ لَكُمْ اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فى اِبْرهيمَ وَالَّذينَ مَعَهُ اِذْ قالُوا

* * * * * * براستى براى شما مقتداى خوبى است ابراهيم و كسانى كه با وى بودند وقتى

لِقَوْمِهِمْ اِنّا بُرَءآؤُ مِنْكُمْ وَ مِمّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ بَدا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ

به قومشان گفتند ما از شما و از آنچه جز خدا مى پرستيد بيزاريم و هميشه ميان ما و شما

الْعَداوَةُ وَالْبَغْضاءُ اَبَداً شيخ صدوق روايت كرده از حضرت صادق عليه السلام كه فرمود وحى

دشمنى و كينه توزى برقرار است * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

فرستاد حق تعالى بسوى پيغمبرى از پيغمبران خود كه بگو به مؤ منين نپوشيد لباس دشمنان مرا و نخوريد مطاعِم دشمنان مرا و نرويد بر مسلكها يعنى راههاى دشمنان من پس دشمنان من خواهيد بود همچنانكه ايشان دشمنان منند
در مذمت تراشيدن ريش
و لِهذا در بسيارى از خبرها وارد شده كه فلان عمل را بجا آوريد و خود را به كفّار شبيه نگردانيد مانند روايتى كه از حضرت رسول صلى الله عليه و آله منقول است كه فرمود شارب را از تَهْ بگيريد و ريش را بلند بگذاريد و به يهودان و گبران خود را شبيه مگردانيد و نيز فرمود گبران ريشهاى خود را چيدند و سبيلان خود را زياد كردند و ماها شارب خود را مى چينيم و ريش را مى گذاريم و چون نامه دعوت آن جناب به ملوك رسيد كَسْرى به باذان كه عامل يَمَن بود نوشت كه آن حضرت را نزد او فرستد و او كاتب خود بانويه و مردى كه او را خرخسك مى گفتند به مدينه فرستاد و آن دو ريشها را تراشيده و شارب را گذاشته بودند پس آن جناب را ناخوش آمد كه به ايشان نظر كند و فرمود واى بر شما كه امر كرده شما را به اين گفتند رَبّ ما يعنى كَسْرى فرمود لكن پروردگار من امر كرده مرا به گذاشتن ريش و چيدن شارب و بدانكه حق تعالى در سوره هود فرموده :

وَلاتَرْكَنُوا اِلَى الَّذينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النّارُ وَ مالَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ اَوْلِيآءَ

متمايل نشويد بسوى كسانى كه ستم كردند كه جهنمى شويد و جز خدا دوستانى نداريد و

ثُمَّ لاتُنْصَروُنَ مفسّرين در معنى آن فرموده اند كه يعنى ميل اندك نكنيد چه جاى بسيار

يارى نمى شويد * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بسوى آنانكه ستم كردند پس برسد به شما آتش جهنّم و بعضى گفته اند كه رُكُونِ مَنْهِىُّ عَنْهُ دخول با ايشان است درظلم ايشان و اظهار رضايت به كار ايشان و اظهار موالات ايشان و در روايت اهلبيت عليهم السلام است كه رُكُون مودّت و نصيحت و طاعت ايشان است
دعاى فرج از آفات
بيست و نهم نوزده حرفست كه اسباب فرج است براى داعى آن از آفات تعليم كرده آن را حضرت رسول خدا به اميرالمؤ منين صلوات اللَّهِ عَليهما و آلهِما و نقل كرده آن را شيخ صدوق در كتاب خصال در ابواب تسعة عَشَر فرموده مى گوئى :

يا عِمادَ مَنْ لاعِمادَلَهُ وَ يا ذُخْرَ مَنْ لاذُخْرَلَهُ وَ يا سَنَدَ مَنْ لاسَنَدَ لَهُ وَ يا حِرْزَ

اى تكيه گاه كسى كه تكيه گاه ندارد و اى ذخيره كسى كه ذخيره ندارد و اى پشت

مَنْ لاحِرْزَ لَهُ وَ يا غِياثَ مَنْ لاغِياثَ لَهُ وَ يا كَريمَ الْعَفْوِ وَ يا حَسَنَ الْبَلاءِ وَ

كسى كه پشتى ندارد و اى فريادرس كسى كه فريادرسى ندارد اى بزرگوار گذشت اى خوش آزمايش

يا عَظيمَ الرَّجاءِ وَ يا عِزَّ الضُّعَفاءِ وَ يا مُنْقِذَ الْغَرْقى وَ يا مُنْجِىَ الْهَلْكى يا

اى بزرگ اميد و اى عزت ناتوانان واى نجات بخش غريقان نابود شده اى

مُحْسِنُ يا مُجْمِلُ يا مُنْعِمُ يا مُفْضِلُ اَنْتَ الَّذى سَجَدَ لَكَ سَوادُ اللَّيْلِ وَ نُورُ

نيك ده اى زيبا اى نعمت بخش اى فزونبخش تويى كه سجده كند برايت سياهى شب و روشنى

النَّهارِ وَضَوْءُ الْقَمَرِ وَ شُعاعُ الشَّمْسِ وَ دَوِىُّ الْماءِ وَ حَفيفُ الشَّجَرِ يا اَللَّهُ يا

روز و پرتو ماه و شعاع خورشيد و صداى آب و صداى درخت اى خدا اى

اَللَّهُ يا اَللَّهُ اَنْتَ وَحْدَكَ لاشَريكَ لَكَ پس مى گوئى : اَللّهُمَّ افْعَلْ بى كَذا وَ كَذا

خدا اى خدا تويى يگانه اى كه شريك ندارى * * * * * خدايا با من چنين و چنان كن

بجاى اين حاجت خود را ذكر مى كنى پس بدرستى كه از جاى خود برنخواهى خاست كه مستجاب مى شود انشاءاللَّه تعالى .
نوشتن بسمله بر در خانه
سى ام شيخ كفعمى از مفاتح الغيب نقل كرده كه هر كه بنويسد لفظ بسم اللَّهِ را بر دَرِ بيرون از منزل خود ايمن از هلاك خواهد گشت و اگر چه كافر باشد و گفته كه فرعون را خداوند زود هلاك نكرد و مهلت داد او را با ادّعاى او ربوبيّت را بجهت آنكه نوشته بود بر دَرِ منزل خود بِسْم اللَّه را و حق تعالى وحى فرمود به موسى وقتى كه از خدا خواست سرعت هلاك او را تو نظر مى كنى به كفر او و من نظر مى كنم به آنچه نوشته بر دَرِ خود.



 
 
 
 Copyright © 2003-2013 - AVINY.COM - All Rights Reserved