بخش شهید آوینی حرف دل موبایل شعر و سبک اوقات شرعی کتابخانه گالری عکس صوتی فیلم و کلیپ لینکستان استخاره دانلود نرم افزار بازی آنلاین
خرابی لینک
 
 
 



اِبْراهيمَ اِنَّكَ حَميدٌ مَجيدٌ اللّهُمَّ عَذِّبْ كَفَرَةَ اَهْلِ الْكِتابِ الَّذينَ

ابراهيم كه براستى تو ستوده و بزرگوار هستى خدايا عذاب كن كافران اهل كتاب را آنان كه

يَصُدُّونَ عَنْ سَبيلِكَ وَيَجْحَدُونَ آياتِكَ وَيُكَذِّبُونَ رُسُلَكَ اَللّهُمَّ

مردم را از راه تو باز دارند و آيات تو را انكار كنند و پيامبرانت را دروغگو پندارند خدايا

خالِفْ بَيْنَ كَلِمَتِهِمْ وَاَلْقِ الرُّعْبَ فى قُلُوبِهِمْ وَاَنْزِلْ عَلَيْهِمْ رِجْزَكَ

در ميان آنان اختلاف كلمه ايجاد كن و رعب و ترس در دلهاشان بينداز و عذاب و انتقام و بلاى

وَنَقِْمَتَكَ وَبَاْسَكَ الَّذى لا تَرُدُّهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمينَ اَللّهُمَّ انْصُرْ

سختت را بر آنان نازل گردان آن عذابى را كه بازنگردانى از مردم بدكار و مجرم خدايا يارى كن

جُيُوشَ الْمُسْلِمينَ وَسَراياهُمْ وَمُرابِطيهِمْ فى مَشارِقِ الاَْرْضِ

لشگرهاى مسلمانان و سپاههاى ايشان و مرزبانانشان را در شرقها

وَمَغارِبِها اِنَّكَ عَلى كُلِّشَى ءٍ قَديرٌ اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنينَ

و غربهاى زمين كه براستى تو بر هر چيز توانائى خدايا بيامرز مردان با ايمان

وَالْمُؤْمِناتِ وَالْمُسْلِمينَ وَالْمُسْلِماتِ اَللّهُمَّ اجْعَلِ التَّقْوى زادَهُمْ

و زنان با ايمان را و مردان و زنان مسلمان را خدايا تقوى را توشه آنها قرار ده

وَالاْيمانَ وَالْحِكْمَةَ فى قُلُوبِهِمْ وَاَوْزِعْهُمْ اَنْ يَشْكُرُوا نِعْمَتَكَ الَّتى

و ايمان و حكمت را در دلهاشان بنه و به آنان بياموز كه سپاسگزارى كنند از نعمتى كه به ايشان

اَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ وَاَنْ يُوفُوا بِعَهْدِكَ الَّذى عاهَدْتَهُمْ عَلَيْهِ اِلهَ الْحَقِّ

داده اى و وفا كنند به آن پيمانى كه تو از ايشان گرفتى اى معبود بحق

وَخالِقَ الْخَلْقِ اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِمَنْ تُوُفِّىَ مِنَ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ

و اى آفريدگار خلق ، خدايا بيامرز هر كه از اين جهان رفته از مردان و زنان با ايمان

وَالْمُسْلِمينَ وَالْمُسْلِماتِ وَلِمَنْ هُوَ لاحِقٌ بِهِمْ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْهُمْ اِنَّكَ

و مردان و زنان مسلمان را و هر كه از آنها كه از اين پس بديشان ملحق گردد كه براستى

اَنْتَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ اِنَّ اللَّهَ يَاْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالاِْحْسانِ وَايتآءِ

تو نيرومند و فرزانه اى ، همانا خداوند دستور دهد به عدالت و نيكى كردن و بخشش

ذِى الْقُرْبى وَيَنْهى عَنِ الْفَحْشآءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْىِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ

به خويشان و منع كند از كار بد و ناروا و ستم ، پندتان مى دهد تا شايد پند گيريد

تَذَكَّرُونَ اُذْكُرُوا اللَّهَ يَذْكُرْكُمْ فَاِنَّهُ ذاكِرٌ لِمَنْ ذَكَرَهُ وَاسْئَلُوا اللَّهَ مِنْ

ياد خدا كنيد تا خدا هم ياد شما كند زيرا كه او ياد كند كسى را كه يادش كند و از

رَحْمَتِهِ وَفَضْلِهِ فَاِنَّهُ لا يَخيبُ عَلَيْهِ داعٍ دَعاهُ رَبَّنا آتِنا فِى الدُّنْيا

رحمت و فضل او درخواست كنيد كه از او نوميد نشود هر كه او را بخواند پروردگارا عطا كن به ما در دنيا

حَسَنَةً وَفِى الاْخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنا عَذابَ النّارِ

نعمت (و نيكى ) و در آخرت نعمت و نگاهمان دار از عذاب دوزخ

زيارت جامعه اءئمّة المؤ منين عليهم السلام
سوّم زيارت جامعه ائمّة المؤ منين است كه هر امامى را در هر وقت از شهور و ايّام به آن زيارت مى توان كرد و اين زيارت را سيّد بن طاوس در مصباح الزّائر از ائمّه عليهم السلام روايت كرده با مقدّماتى از دعاء و نماز در وقت رفتن به سفر زيارت پس فرموده چون خواستى غُسل

زيارت كنى بگو در وقتى كه غسل مى كنى : بِسْمِ اللَّهِ وَبِاللَّهِ وَفى سَبيلِ اللَّهِ

* * * * * * * * * * * * * * * * * به نام خدا و بيارى خدا و در راه خدا

وَعَلى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ اَللّهُمَّ اغْسِلْ عَنّى دَرَنَ الذُّنُوبِ وَوَسَخَ

و بر كيش رسول خدا، خدايا بشوى از من چركى گناهان و آلودگى

الْعُيُوبِ وَطَهِّرْنى بِمآءِ التَّوْبَةِ وَاَلْبِسْنى رِدآءَ الْعِصْمَةِ وَاَيِّدْنى

عيوب را و پاكيزه ام كن به آب توبه و بر تنم كن جامه خوددارى (از گناه ) را و كمكم كن

بِلُطْفٍ مِنْكَ يُوَفِّقُنى لِصالِحِ الاَْعْمالِ اِنَّكَ ذُوالْفَضْلِ الْعَظيمِ # پس

به لطفى از جانب خود كه مرا موفق دارد به كارهاى شايسته كه براستى تو داراى فضل عظيمى هستى * * *

هرگاه نزديك در حرم مطهّر شدى بگو: اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى وَفَّقَنى لِقَصْدِ وَلِيِّهِ

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * ستايش خاص خدائى است كه مرا موفق داشت به آهنگ كردن بسوى

وَزِيارَةِ حُجَّتِهِ وَاَوْرَدَنى حَرَمَهُ وَلَمْ يَبْخَسْنى حَظّى مِنْ زِيارَةِ

نماينده اش و زيارت حجتش و در حرمش واردم كرد و نكاست بهره ام را از زيارت

قَبْرِهِ وَالنُّزوُلِ بِعَقْوَةِ مُغَيَّبِهِ وَساحَةِ تُرْبَتِهِ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى لَمْ يَسْمِنى

قبرش و از فرود آمدن به آستانش كه در آن از انظار دور گشته و ورود به كنار تربت پاكش ، ستايش خدائى را كه داغدارم نكرد

بِحِرْمانِ ما اَمَّلْتُهُ وَلا صَرَفَ عَنّى ما رَجَوْتُهُ وَلا قَطَعَ رَجآئى فيما

به محروميت از آنچه آرزو داشتم و بازنگردانيد از من آنچه را اميدوار به آن بودم و قطع نكرد اميدم را در آنچه

تَوَقَّعْتُهُ بَلْ اَلْبَسَنى عافِيَتَهُ وَاَفادَنى نِعْمَتَهُ وَآتانى كَرامَتَهُ پس هرگاه

متوقع بودم بلكه (جامه ) عافيت خود را در برم كرد و از نعمتش بهره مندم ساخت و از كرامتش به من عنايت فرمود* * *

وارد حرم شدى بايست برابر ضريح مقدّس و بگو: اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ اَئِمَّةَ الْمُؤْمِنينَ

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * سلام بر شما اى پيشوايان مؤ منان

وَسادَةَ الْمُتَّقينَ وَكُبَرآءَ الصِّدّيقينَ وَاُمَرآءَ الصّالِحينَ وَقادَةَ

و آقايان پرهيزكاران و بزرگان مردم راستى پيشه و زمامداران مردمان شايسته و رهبران

الْمُحْسِنينَ وَاَعْلامَ الْمُهْتَدينَ وَاَنْوارَ الْعارِفينَ وَوَرَثَةَ الاَْنْبِيآءِ

نيكوكاران و پرچمداران راه يافتگان و چراغهاى روشن عارفان و وارثان پيمبران

وَصَفْوَةَ الاَْوْصِيآءِ وَشُمُوسَ الاَْتْقِيآءِ وَبُدُورَ الْخُلَفآءِ وَعِبادَ

و برگزيده اوصياء و خورشيدهاى تابان مردمان با تقوى و ماههاى فروزان جانشينان و بندگان (خاص )

الرَّحْمنِ وَشُرَكآءَ الْقُرْآنِ وَمَنْهَجَ الاْيمانِ وَمَعادِنَ الْحَقآئِقِ وَشُفَعآءَ

خداى رحمان و شريكان قرآن و راه روشن ايمان و معادن حقائق و شفيعان

الْخَلائِقِ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ اَشْهَدُ اَنَّكُمْ اَبْوابُ اللَّهِ وَمَفاتيحُ

خلايق و رحمت خدا و بركاتش نيز بر شما باد، گواهى دهم كه براستى شما وسائط خدا و كليدهاى

رَحْمَتِهِ وَمَقاليدُ مَغْفِرَتِهِ وَسَحآئِبُ رِضْوانِهِ وَمَصابيحُ جِنانِهِ

رحمت او و وسائل آمرزشش و ابرهاى پرآب خوشنوديش و چراغهاى بهشتش

وَحَمَلَةُ فُرْقانِهِ وَخَزَنَةُ عِلْمِهِ وَحَفَظَةُ سِرِّهِ وَمَهْبِطُ وَحْيِهِ وَعِنْدَكُمْ

و حاملان قرآنش و خزينه داران علمش و نگهبانان رازش و فرودگاه وحى او هستيد و در پيش شما است

اَماناتُ النُّبُوَّةِ وَوَدايِعُ الرِّسالَةِ اَنْتُمْ اُمَنآءُ اللَّهِ وَاَحِبّآئُهُ وَعِبادُهُ

امانتهاى (گرانبهاى ) نبوت و سپرده هاى مقام رسالت ، شمائيد امينهاى خدا و دوستانش و بندگانش

وَاَصْفِيآؤُهُ وَاَنْصارُ تَوْحيدِهِ وَاَرْكانُ تَمْجيدِهِ وَدُعاتُهُ اِلى كُتُبِهِ

و برگزيدگانش و ياران يگانه پرستيش و پايه هاى تمجيد (و به بزرگى ستودن ) او و خوانندگان بسوى كتابهايش

وَحَرَسَةُ خَلاَّئِقِهِ وَحَفَظَةُ وَد آئِعِهِ لا يَسْبِقُكُمْ ثَن آءُ الْمَلاَّئِكَةِ فِى

و پاسداران خلائقش و نگهبانان ودايعش ، فرشتگان از نظر اخلاص و خشوع در ثناى الهى بر شما

الاِْخْلاصِ وَالْخُشُوعِ وَلا يُضآدُّكُمْ ذُوابْتِهالٍ وَخُضُوعٍ اَ نّى وَلَكُمُ

سبقت نگرفته اند و هيچ زارى كننده و فروتنى در اين باره با شما برابرى نتواند، كجا توانند؟ با اينكه تنها شمائيد

الْقُلُوبُ الَّتى تَوَلَّى اللَّهُ رِياضَتَها بِالْخَوْفِ وَالرَّجآءِ وَجَعَلَها اَوْعِيَةً

كه دارا هستيد دلهائى را كه خداوند عهده دار تربيت و تزكيه آنها به خوف و رجاء گشته و آنها را جايگاههائى

لِلشُّكْرِ وَالثَّنآءِ وَآمَنَها مِنْ عَوارِضِ الْغَفْلَةِ وَصَفّاها مِنْ سُوَّءِ الْفَتْرَةِ

براى سپاسگزارى و ثناى خويش قرار داده و از عوارض غفلت و بيخبرى ايمنشان ساخته و از بديهاى سستى و درماندگى

بَلْ يَتَقَرَّبُ اَهْلُ السَّمآءِ بِحُبِّكُمْ وَبِالْبَرآئَةِ مِنْ اَعْدآئِكُمْ وَتَواتُرِ

پاك و مصفايش كرده بلكه تقرب اهل آسمان به خداوند بوسيله دوستى شما و بيزارى جستن از دشمنان شما و پى درپى

الْبُكآءِ عَلى مُصابِكُمْ وَالاِْسْتِغْفارِ لِشيعَتِكُمْ وَمُحِبّيكُمْ فَاَ نَا اُشْهِدُ

گريستن بر مصيبتهاى شما و آمرزش خواهى براى شيعيان و دوستان شما است و من گواه مى گيرم

اللَّهَ خالِقى وَاُشْهِدُ مَلاَّئِكَتَهُ وَاَنْبِي آئَهُ وَاُشْهِدُكُمْ ي ا مَو الِىَّ اَنّى مُؤْمِنٌ

خدائى كه خالق من است و گواه گيرم فرشتگان و پيمبرانش را و هم چنين شما را گواه گيرم اى سروران من كه به ولايت

بِوِلايَتِكُمْ مُعْتَقِدٌ لاِِمامَتِكُمْ مُقِرُّ بِخِلافَتِكُمْ عارِفٌ بِمَنْزِلَتِكُمْ مُوقِنٌ

و زمامداراى شما ايمان دارم و به پيشوائى و امامتتان معتقدم و به خلافت و جانشينيتان اقرار دارم و به منزلت و مقامتان عارفم

بِعِصْمَتِكُمْ خاضِعٌ لِوِلايَتِكُمْ مُتَقَرِّبٌ اِلَى اللَّهِ بِحُبِّكُمْ وَبِالْبَرآئَةِ مِنْ

و معصوم بودنتان را يقين دارم و در برابر زمامدارى شما خاضع و فروتنم و بوسيله دوستى شما و بيزارى جستن از

اَعْدآئِكُمْ عالِمٌ بِاَنَّ اللَّهَ قَدْ طَهَّرَكُمْ مِنَ الْفَواحِشِ ما ظَهَرَ مِنْها وَما

دشمنانتان بدرگاه خدا تقرب جويم و دانايم به اينكه بطور مسلم خداوند شما را از كارهاى زشت پاك كرده چه آشكارش و

بَطَنَ وَمِنْ كُلِّ رَيبَةٍ وَنَجاسَةٍ وَدَنِيَّةٍ وَرَجاسَةٍ وَمَنَحَكُمْ رايَةَ الْحَقِّ

چه پنهانش و از هر شك و شبهه و آلودگى و پستى و پليدى و به شما عطا كرده آن پرچم حقى را كه

الَّتى مَنْ تَقَدَّمَها ضَلَّ وَمَنْ تَاَخَّرَ عَنْها زَلَّ وَفَرَضَ طاعَتَكُمْ عَلى

هر كه بر آن پيشى گيرد گمراه است و هر كه از آن عقب كشد (در راه سعادت ) بلغزد و واجب فرمود فرمانبردارى

كُلِّ اَسْوَدَ وَاَبْيَضَ وَاَشْهَدُ اَنَّكُمْ قَدْ وَفَيْتُمْ بِعَهْدِ اللَّهِ وَذِمَّتِهِ وِبِكُلِّ مَا

شما را بر هر سياه و سفيدى و گواهى دهم كه شما بخوبى وفا كرديد به عهد و پيمان خدا و به هر چه

اشْتَرَطَ عَلَيْكُمْ فى كِتابِهِ وَدَعَوْتُمْ اِلى سَبيلِهِ وَاَنْفَذْتُمْ طاقَتَكُمْ فى

شرط كرده بود بر شما در كتاب خود و شمائيد كه مردم را براه خدا خوانديد و نيروى خود را در راه

مَرْضاتِهِ وَحَمَلْتُمُ الْخَلاَّئِقَ عَلى مِنْه اجِ النُّبُوَّةِ وَمَس الِكِ الرِّس الَةِ

خوشنوديش صرف كرديد و مردم را به طريقه نبوت و راههاى رسالت واداشتيد

وَسِرْتُمْ فيهِ بِسيرَةِ الاَْنْبِياءِ وَمَذاهِبِ الاَْوْصِيآءِ فَلَمْ يُطَعْ لَكُمْ اَمْرٌ

و در اين راه به سيره پيمبران و در راههاى اوصياء گام برداشتيد ولى از دستور شما پيروى نكردند

وَلَمْ تُصْغَ اِلَيْكُمْ اُذُنٌ فَصَلَواتُ اللَّهِ عَلى اَرْواحِكُمْ وَاَجْسادِكُمْ پس خود

و به سخن شما گوش ندادند درودهاى خدا بر روانهاى شما و بر اجساد شما باد * * * *

را به قبر مُنَوَّر مى چسبانى و مى گوئى : بِاَبى اَنْتَ وَاُمّى يا حُجَّةَ اللَّهِ لَقَدْ

* * * * * * * * * * * * * * * * * * پدر و مادرم به قربانت اى حجت خدا كه براستى

اُرْضِعْتَ بِثَدْىِ الاْيمانِ وَفُطِمْتَ بِنُورِ الاِْسْلامِ وَغُذّيتَ بِبَرْدِ الْيَقينِ

تو از پستان ايمان شيرخوردى و با نور اسلام از شيرت باز گرفتند و از غذاى گواراى يقين غذا خوردى

وَاُلْبِسْتَ حُلَلَ الْعِصْمَةِ وَاصْطُفيتَ وَ وُرِّثْتَ عِلْمَ الْكِتابِ وَلُقِّنْتَ

و جامه هاى عصمت در برت كردند و برگزيده شده و علم قرآن را به ارث بردى و طريقه داورى

فَصْلَ الْخِطابِ وَاُوْضِحَ بِمَكانِكَ مَعارِفُ التَّنْزيلِ وَغَوامِضُ

و جدا ساختن ميان حق و باطل به تو الهام و تلقين شد و روشن شد بواسطه مكانت و منزلتت معارف قرآن و مشكلات

التَّاْويلِ وَسُلِّمَتْ اِلَيْكَ رايَةُ الْحَقِّ وَكُلِّفْتَ هِدايَةَ الْخَلْقِ وَنُبِذَ اِلَيْكَ

تاءويل و پرچم حق بدست تو داده شد و هدايت و راهنمائى خلق به تو تكليف شد

عَهْدُ الاِْمامَةِ وَاُلْزِمْتَ حِفْظَ الشَّريعَةِ وَاَشْهَدُ يا مَوْلاىَ اَنَّكَ وَفَيْتَ

و عهد و فرمان امامت به تو رسيد و به حفظ شريعت ملزم گشتى و گواهى دهم اى سرور من كه تو بخوبى وفا كردى

بِشَرآئِطِ الْوَصِيَّةِ وَقَضَيْتَ ما لَزِمَكَ مِنْ حَدِّ الطّاعَةِ وَنَهَضْتَ

به شرايط وصيت و هر حدى از اطاعت را كه به انجام آن ملزم بودى انجام دادى و به مسئوليتهاى

بِاَعْبآءِ الاِْمامَةِ وَاحْتَذَيْتَ مِثالَ النُّبُوَّةِ فِى الصَّبْرِ وَالاِْجْتِهادِ

سنگين امامت قيام كردى و بر طبق الگوى نبوت در اين راه گام برداشتى در شكيبائى و كوشش

وَالنَّصيحَةِ لِلْعِبادِ وَكَظْمِ الْغَيْظِ وَالْعَفْوِ عَنِ النّاسِ وَعَزَمْتَ عَلَى

و خيرخواهى بندگان و فرو بردن خشم و گذشت از مردم ، و مصمم بودى بر

الْعَدْلِ فِى الْبَرِيَّةِ وَالنَّصَفَةِ فِى الْقَضِيَّةِ وَوَكَّدْتَ الْحُجَجَ عَلَى الاُْمَّةِ

عدل و داد در ميان مردم و انصاف در قضاوت و حكم و محكم كردى حجتهاى خود را بر امت (اسلامى )

بِالدَّلاَّئِلِ الصّ ادِقَةِ وَالشَّريعَةِ النّ اطِقَةِ وَدَعَوْتَ اِلَى اللَّهِ بِالْحِكْمَةِ

بوسيله دليلهاى راست و درست و زبان گوياى شريعت و دعوت كردى (مردم را) بسوى خدا بوسيله حكمت

الْبالِغَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ فَمُنِعْتَ مِنْ تَقْويمِ الزَّيْغِ وَسَدِّ الثُّلَمِ

رسا و پند نيكو ولى نگذاردند كجيها را راست كنى و شكستگيها را پر كنى

وَاِصْلاحِ الْفاسِدِ وَكَسْرِ الْمُعانِدِ وَاِحْيآءِ السُّنَنِ وَاِماتَةِ الْبِدَعِ حَتّى

و مفاسد را اصلاح و دشمنان ستيزه جو را در هم شكنى و سنتها را زنده و بدعتها را بميرانى تا اينكه

فارَقْتَ الدُّنْيا وَاَنْتَ شَهيدٌ وَلَقيتَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ

از اين جهان بصورت شهادت برفتى و در حالى رسول خدا صلى اللّه عليه و آله را

وَاَنْتَ حَميدٌ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَيْكَ تَتَرادَفُ وَتَزيدُ بعد برو بطرف پايين پاى

ديدار كردى كه ستوده (و پسنديده ) بودى درودهاى خدا بر تو باد بطور پياپى و فزونى * * * * * * * * * *

مبارك و بگو: يا سادَتى يا آلَ رَسُولِ اللَّهِ اِنّى بِكُمْ اَتَقَرَّبُ اِلَى اللَّهِ جَلَّ

* * * * * * اى آقايان من اى خاندان رسول خدا من بوسيله شما تقرب جويم بدرگاه خداى جل

وَعَلا بِالْخِلافِ عَلَى الَّذينَ غَدَرُوا بِكُمْ وَنَكَثُوا بَيْعَتَكُمْ وَجَحَدُوا

و علا به اينكه مخالفم با كسانى كه نيرنگ زدند به شما و بيعت شما را شكستند

وِلايَتَكُمْ وَاَنْكَرُوا مَنْزِلَتَكُمْ وَخَلَعُوا رِبْقَةَ طاعَتِكُمْ وَهَجَرُوا اَسْبابَ

و زمامدارى شما و همچنين منزلت و مقام شما را انكار كردند و رشته پيروى شما را از گردن خود باز كردند و وسائل دوستى

مَوَدَّتِكُمْ وَتَقَرَّبُوا اِلى فَراعِنَتِهِمْ بِالْبَرآئَةِ مِنْكُمْ وَالاِْعْراضِ عَنْكُمْ

شما را به دور افكندند و به دربار زمامداران ناحق و فرعون مسلك خود تقرب جستند بوسيله بيزارى جستن و روگرداندن از شما

وَمَنَعُوكُمْ مِنْ اِقامَةِ الْحُدُودِ وَاِسْتيصالِ الْجُحُودِ وَشَعْبِ الصَّدْعِ

و جلوگيرى كردند شما را از برپاداشتن حدود الهى و ريشه كن كردن انكار (حق تعالى ) و گرفتن شكافهاى دين ،

وَلَمِّ الشَّعَثِ وَسَدِّ الْخَلَلِ وَتَثْقيفِ الاَْوَدِ وَاِمْضآءِ الاَْحْكامِ وَتَهْذيبِ

و رفع پريشانى ، و بستن رخنه ها و برطرف كردن كجى ، و اجراى احكام ، و تهذيب (قوانين )

الاِْسْلامِ وَقَمْعِ الاْ ثامِ وَاَرْهَجُوا عَلَيْكُمْ نَقْعَ الْحُرُوبِ وَالْفِتَنِ وَاَنْحَوْا

اسلام ، و از بين بردن گناهان ، و برانگيختند بر ضد شما (طوفانها) و غبار جنگها و آشوبها را و زدند

عَلَيْكُمْ سُيُوفَ الاَْحْقادِ وَهَتَكُوا مِنْكُمُ السُّتُورَ وَابْتاعُوا بِخُمْسِكُمُ

به شما شمشيرهاى كينه را و پرده هاى حرمت شما را بدريدند و با پول خمس شما

الْخُمُورَ وَصَرَفُوا صَدَقاتِ الْمَساكينَ اِلَى الْمُضْحِكينَ وَالسّاخِرينَ

شرابها خريدند و صدقات (و حقوق ) مساكين و بيچاره ها را به دلقكها و مسخره چيان دادند

وَذلِكَ بِما طَرَّقَتْ لَهُمُ الْفَسَقَةُ الْغُواةُ وَالْحَسَدَةُ الْبُغاةُ اَهْلُ النَّكْثِ

و اين (خلافكاريها) بدان جهت شد كه راه را باز كردند براى آنها فاسقان گمراه و حسودان ستم پيشه و مردمان پيمان شكن

وَالْغَدْرِ وَالْخِلافِ وَالْمَكْرِ وَالْقُلُوبِ الْمُنْتِنَةِ مِنْ قَذَرِ الشِّرْكِ

و دغل و اهل خلاف و نيرنگ و دلهائى كه از كثافت شرك بدبو گشته

وَالاَْجْسادِ الْمُشْحَنَةِ مِنْ دَرَنِ الْكُفْرِ الَّذينَ اَضَبُّوا عَلَى النِّفاقِ

و اجسادى كه از چركى كفر آكنده شده بود آنانكه به نفاق و دوروئى گرويدند

وَاَكَبُّوا عَلى عَلائِقِ الشِّقاقِ فَلَمّا مَضَى الْمُصْطَفى صَلَواتُ اللَّهِ عَلَيْهِ

و بطرف وسائل و رشته هاى تفرقه هجوم بردند، چون پيامبر مصطفى صلوات اللّه عليه

وَآلِهِ اِخْتَطَفُوا الْغِرَّةَ وَانْتَهَزُوا الْفُرْصَةَ وَانْتَهَكُوا الْحُرْمَةَ وَغادَرُوهُ

و آله از اين جهان درگذشت (اهل اسلام را) غافلگير كردند و فرصت را غنيمت شمردند و حرمت (اهل بيت ) را دريدند

عَلى فِراشِ الْوَفاةِ وَاَسْرَعُوا لِنَقْضِ الْبَيْعَةِ وَمُخالَفَةِ الْمَواثيقِ

و آن حضرت را در بستر مرگ گذارده و شتافتند براى شكستن بيعت و مخالفت پيمانهاى محكمى

الْمُؤَكَّدَةِ وَخِيانَةِ الاَْمانَةِ الْمَعْرُوضَةِ عَلَى الْجِبالِ الرّاسِيَةِ وَاَبَتْ اَنْ

كه بسته بودند و خيانت كردن نسبت به آن امانتى كه عرضه شد بر كوههاى محكم و آنها از حملش خوددارى كردند

تَحْمِلَها وَحَمَلَهَا الاِْنْسانُ الظَّلوُمُ الْجَهُولُ ذُو الشِّقاقِ وَالْعِزَّةِ

و برداشت آن را اين انسان ستمگر نادان تفرقه اندازى كه مباهات مى كردند

بِالاْثامِ الْمُولِمَةِ وَالاَْنَفَةِ عَنِ الاِْنْقِيادِ لِحَميدِ الْعاقِبَةِ فَحُشِرَ سِفْلَةُ

به گناهان دردناك و ننگ داشتن از گردن نهادن براى كار انجام ستوده پس كار بدانجا كشيد كه گرآدمدند فرومايگان

الاَْعْرابِ وَبَقايَا الاَْحْزابِ اِلى دارِ النُّبُوَّةِ وَالرِّسالَةِ وَمَهْبِطِ الْوَحْىِ

از عربهاى بيابان و باقيماندگان احزاب (قريش ) به در خانه نبوت و رسالت و محل هبوط وحى الهى

وَالْمَلئِكَةِ وَمُسْتَقَرِّ سُلْطانِ الْوِلايَةِ وَمَعْدِنِ الْوَصِيَّةِ وَالْخِلافَةِ

و فرشتگان ، و مركز سلطنت حكومت اسلام و معدن وصيت و جانشينى (رسول گرامى )

وَالاِْمامَةِ حَتّى نَقَضُوا عَهْدَ الْمُصْطَفى فى اَخيهِ عَلَمِ الْهُدى

و امامت تا اينكه شكستند پيمان حضرت مصطفى را درباره برادرش پرچم هدايت

وَالْمُبَيِّنِ طَريقَ النَّجاةِ مِنْ طُرُقِ الرَّدى وَجَرَحُوا كَبِدَ خَيْرِ الْوَرى

و آشكار كننده راه رستگارى از راههاى هلاكت و نابودى و مجروح كردند جگر بهترين خلق خدا را

فى ظُلْمِ ابْنَتِهِ وَاضْطِهادِ حَبيبَتِهِ وَاهْتِضامِ عَزيزَتِهِ بَضْعَةِ لَحْمِهِ

باآن ستمى كه به دخترش كردند و محبوبه اش را لگدكوب نمودند و عزيزش را پايمال ظلم و ستم ساختند همانكه پاره تنش

وَفِلْذَةِ كَبِدِهِ وَخَذَلُوا بَعْلَها وَصَغَّرُوا قَدْرَهُ وَاسْتَحَلُّوا مَحارِمَهُ

و جگر گوشه اش بود، و شوهرش را تنها و بيكس گذاردند و قدر و منزلتش را خوار شمردند و حرمتش را هتك نمودند

وَقَطَعُوا رَحِمَهُ وَاَنْكَرُوا اُخُوَّتَهُ وَهَجَرُوا مَوَدَّتَهُ وَنَقَضُوا طاعَتَهُ

و رحم او را قطع كردند و برادريش را (با رسول خدا) انكار نمودند و دوستيش را رها كردند و (دستور) فرمانبرداريش

وَجَحَدُوا وِلايَتَهُ وَاَطْمَعُوا الْعَبيدَ فى خِلافَتِهِ وَقادُوهُ اِلى بَيْعَتِهِمْ

را شكستند و زمامداريش را انكار كردند و بردگان را در خلافت او به طمع انداختند و او را بسوى بيعت با آنها كشيدند

مُصْلِتَةً سُيُوفَها مُقْذِعَةً اَسِنَّتَها وَهُوَ ساخِطُ الْقَلْبِ هائِجُ الْغَضَبِ

در زير شمشيرهاى آخته نيزه هاى برهنه و در آن حالى كه آن جناب دلش نسبت به آنان خشمگين شد و خشمش تحريك گشته

شَديدُ الصَّبْرِ كاظِمُ الْغَيْظِ يَدْعُونَهُ اِلى بَيْعَتِهِمُ الَّتى عَمَّ شُؤ مُهَا

و سخت شكيبائى كرد و خشم خود را فرو برد، او را دعوت مى كردند به بيعتى كه شومى آن

الاِْسْلامَ وَزَرَعَتْ فى قُلُوبِ اَهْلِهَا الاَّْثامَ وَعَقَّتْ سَلْمانَها وَطَرَدَتْ

اسلام را فراگرفت و تخم گناهها را در دل اهل آن كاشت و سلمان فارسى را كنار زده و مقداد

مِقْدادَها وَنَفَتْ جُنْدُبَها وَفَتَقَتْ بَطْنَ عَمّارِها وَحَرَّفَتِ الْقُرْآنَ

را طرد نمودند و ابوذر را تبعيد كردند و درون شكم عمار را پاره كرده و قرآن را تحريف كردند

وَبَدَّلَتِ الاَْحْكامَ وَغَيَّرَتِ الْمَقامَ وَاَباحَتِ الْخُمْسَ لِلطُّلَقآءِ وَسَلَّطَتْ

و احكام را جابجا كرده و مقام (خلافت ) را تغيير دادند و خمس را براى آزادشدگان (در فتح مكه ) مباح ساختند

اَوْلادَ اللُّعَنآءِ عَلَى الْفُرُوجِ وَالدِّمآءِ وَخَلَطَتِ الْحَلالَ بِالْحَرامِ

و فرزندان لعنت شدگان را بر نواميس و خون مردم مسلط كردند و حلال را با حرام مخلوط ساخته

وَاسْتَخَفَّتْ بِالاِْيمانِ وَالاِْسْلامِ وَهَدَمَتِ الْكَعْبَةَ وَاَغارَتْ عَلى دارِ

و ايمان و اسلام را خوار و خفيف نمودند و خانه كعبه را ويران ساختند و در جنگ ((حرة ))

الْهِجْرَةِ يَوْمَ الْحَرَّةِ وَاَبْرَزَتْ بَناتِ الْمُهاجِرينَ وَالاَْنْصارِ لِلنَّكالِ

هجرتگاه رسول خدا را غارت كرده و دختران مهاجر و انصار را براى شكنجه و بيدادگرى از پرده

وَالسَّوْرَةِ وَاَلْبَسَتْهُنَّ ثَوْبَ الْعارِ وَالْفَضيحَةِ وَرَخَّصَتْ لاَِهْلِ

بيرون كشيدند و جامه ننگ و رسوائى در برشان كرده و به اهل شبهه و نفاق رخصت و آزادى

الشُّبْهَةِ فى قَتْلِ اَهْلِ بَيْتِ الصَّفْوَةِ وَاِبادَةِ نَسْلِهِ وَاِسْتيصالِ شافَتِهِ

دادند براى كشتار اهل بيت برگزيده حق و نابود كردن نسل پاكش و ريشه كن كردن آنها

وَسَبْىِ حَرَمِهِ وَقَتْلِ اَنْصارِهِ وَكَسْرِ مِنْبَرِهِ وَقَلْبِ مَفْخَرِهِ وَاِخْفآءِ دينِهِ

و اسير كردن حرمش و كشتن يارانش و شكستن منبرش و وارونه كردن مفاخرش و پنهان كردن دينش

وَقَطْعِ ذِكْرِهِ يا مَوالِىَّ فَلَوْ عايَنَكُمُ الْمُصْطَفى وَسِهامُ الاُْمَّةِ مُغْرَقَةٌ

و از بين بردن نامش ! اى سروران من پس چه حالى داشت پيامبر مصطفى اگر شما را مشاهده مى كرد در آن حالى كه

فى اَكْبادِكُمْ وَرِماحُهُمْ مُشْرَعَةٌ فى نُحُورِكُمْ وَسُيُوفُها مُولَغَةٌ فى

تيرهاى (ستم ) امت (او) در (خون ) جگرهاى شما غرق گشته و نيزه هاشان در گلوى شريف شما فرو رفته و شمشيرهاشان خون پاك

دِمائِكُمْ يَشْفى اَبْناءُ الْعَواهِرِ غَليلَ الْفِسْقِ مِنْ وَرَعِكُمْ وَغَيْظَ الْكُفْرِ

شما را آشاميده و زنازادگان عطش فسق و خشم و كفر خود را از پارسائى و ايمان شما فرو نشاندند (و از دولت سر شما و ايمان شما

مِنْ ايمانِكُمْ وَاَنْتُمْ بَيْنَ صَريعٍ فِى الْمِحْرابِ قَدْ فَلَقَ السَّيْفُ هامَتَهُ

دست به كارهاى ناشايست زدند) با اينكه شما در آن حال يا در محراب عبادت با فرق شكافته افتاده بوديد

وَشَهيدٍ فَوْقَ الْجَنازَةِ قَدْ شُكَّتْ اَكْفانُهُ بِالسِّهامِ وَقَتيلٍ بِالْعَرآءِ قَدْ

و يا شهيد گشته و جنازه تان در تابوت هدف تيرها قرار گرفته و كفنتان سوراخ سوراخ گشته و يا كشته در بيابان افتاده

رُفِعَ فَوْقَ الْقَناةِ رَاْسُهُ وَمُكَبَّلٍ فِى السِّجْنِ قَدْ رُضَّتْ بِالْحَديدِ

و سر مقدسش بالاى نيزه ها رفته و يا به زنجير بسته در ميان زندان كه فشار زنجير گِران

اَعْضآئُهُ وَمَسْمُومٍ قَدْ قُطِّعَتْ بِجُرَعِ السَّمِّ اَمْعآئُهُ وَشَمْلُكُمْ عَباديدُ

اعضاى شريفش را درهم كوفته و يا مسمومى كه از جرعه هاى زهر امعاء شريفش قطعه قطعه شده و جمع شما پريشان گشته

تُفْنيهِمُ الْعَبيدُ وَاَبْنآءُ الْعَبيدِ فَهَلِ الْمِحَنُ يا سادَتى اِلا الَّتى لَزِمَتْكُمْ

و بردگان و برده زادگان آنها را نابود مى كردند! پس اى بزرگان و سروران من آيا محنت و بلا جز آنها بود كه بر شما فرو ريخت

وَالْمَصائِبُ اِلا الَّتى عَمَّتْكُمْ وَالْفَجائِعُ اِلا الَّتى خَصَّتْكُمْ وَالْقَوارِعُ

و مصيبت جز آنهائى بود كه شما را فرا گرفت و فجايع دردناك جز آنهائى بود كه مخصوص شما گرديد و حوادث كوبنده

اِلا الَّتى طَرَقَتْكُمْ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَعَلى اَرْواحِكُمْ وَاَجْسادِكُمْ

جز آنهائى بود كه به شمار وارد شد؟! درودهاى خدا بر شما و بر روانتان و پيكرتان

وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ بعد قبر منوّر را ببوس و بگو: بِاَبى اَنْتُمْ وَاُمّى يا آلَ

و رحمت خدا و بركاتش بر شما باد * * * * * * * * * * * * * * * * * پدر و مادرم به فداى شما اى خاندان

الْمُصْطَفى اِنّا لا نَمْلِكُ اِلا اَنْ نَطُوفَ حَوْلَ مَشاهِدِكُمْ وَنُعَزِّىَ فيها

مصطفى ما (فعلاً) كارى از دستمان ساخته نيست جز آنكه گرد زيارتگاههاى شما بگرديم و ارواح مقدسه شما

اَرْواحَكُمْ عَلى هذِهِ الْمَصآئِبِ الْعَظيمَةِ الْحآلَّةِ بِفَنآئِكُمْ وَالرَّزايَا

را تسلى دهيم بر اين مصيبتهاى بزرگى كه به آستان مقدس شما رسيده و اين پيش آمدهاى ناگوار

الْجَليلَةِ النّازِلَةِ بِساحَتِكُمُ الَّتى اَثْبَتَتْ فى قُلُوبِ شيعَتِكُمُ الْقُرُوحَ

و گرانى كه به ساحت شما فرود آمده و دلهاى شيعيان شما را جريحه دار كرده

وَاَوْرَثَتْ اَكْبادَهُمُ الْجُرُوحَ وَزَرَعَتْ فى صُدُورِهِمُ الْغُصَصَ فَنَحْنُ

و جگرهاى آنان را ريش كرده ! و در سينه هاشان غصه و اندوه كاشته است و ما

نُشْهِدُ اللَّهَ اَنّا قَدْ شارَكْنا اَوْلِيآئَكُمْ وَاَنْصارَكُمُ الْمُتَقَدِّمينَ فى اِراقَةِ

خداى را گواه مى گيريم كه شريك هستيم با دوستان و ياران گذشته شما در ريختن

دِمآءِ النّاكِثينَ وَالْقاسِطينَ وَالْمارِقينَ وَقَتَلَةِ اَبيعَبْدِاللَّهِ سَيِّدِ شَبابِ

خون پيمان شكنان و تجاوزكاران و از دين بيرون رفتگان و كشندگان ابى عبداللّه الحسين آقاى جوانان



 
 
 
 Copyright © 2003-2013 - AVINY.COM - All Rights Reserved