ش (تبریز): با استناد به آیه « وَ
لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ» که
چهار بار در قرآن تکرار شده است میگویند: خداوند خود فهم قرآن را برای
همگان آسان کرده و نیازی به تفسیر و مفسر نیست.
اگر چه فهم ظاهر قرآن نیز صعب و دشوار نیست و هر کسی میتواند
بالاخره اگر چه اندک از آن بهرهای ببرد، اما باید دقت نمود که چرا در
اینجا «ذکر» را «فهم» معنی کرده و نتیجه گرفتهاند که خداوند فرموده
فهم قرآن را برای همه آسان نمودهام؟ معنای آیهی فوق چنین است:
ترجمه: و با اين كه ما قرآن را براى تذكر آسان كردهايم آيا كسى هست
متذكر شود؟
دقت شود که ضرورت معلم و مفسر، به خاطر ضرورت همان تعلیم و تفسیر است.
از همان ابتدا بسیار سعی کردهاند که به هر طریق ممکن، قرآن را از
معلمش جدا سازند تا اگر کسی به سراغ معلم رفت، خود را از رجوع به قرآن
بینیاز بیند و اگر کسی به سراغ قرآن آمد، لزومی برای معلم و مفسر
نیابد. و حال آن که همین کتابی که خداوند آن را برای ذکر آسان نموده و
آنها با سوء تفسیر میگویند که برای فهم آسان شده است، میفرماید که
خداوند رسول، کتاب و میزان را با هم ارسال نموده است، یعنی وجود هر سه
لازم است:
«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ
الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط ...» (الحدید –
25)
ترجمه: به تحقیق که ما رسولان خود را با بینهها (دلایل و معجزات روشن)
فرستادیم و به همراه آنان کتاب و میزان (الگویی که خود را با آن
بسنجند) فرو فرستادیم تا مردم قیام به قسط (عدل) نمایند.
و همین کتابی که برای ذکر آسان شده و آنان فهمش را آسان میانگارند،
میفرماید که برای تعلیم کتاب و هم چنین تزکیه و خودسازی که صرفاً با
کتاب حاصل نمیگردد و تعلیم حکمت، رسول فرستادم:
«لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنينَ إِذْ بَعَثَ فيهِمْ
رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ
يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ
كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ» (ٱل عمران - 164)
ترجمه: خدا بر اهل ايمان منت گذاشت كه رسولى از خودشان در ميان آنان بر
انگيخت كه بر آنها آيات خدا را تلاوت كند و نفوسشان را از هر نقص و
آلايش پاك گرداند و به آنها احكام شريعت و حقايق حكمت بياموزد هر چند
قبلا گمراهى آنان آشكار بود.
حال به نکات ذیل دقت شود:
الف – به فرض که فهم ظاهر و باطن قرآن کریم برای همگان آسان باشد، تا
کنون کدام کتاب بیمعلمی قابل فهم بوده که قرآن باشد؟! آیا جز این است
که حتی کتاب الفبا نیز معلم میخواهد؟ آیا جز این است که حتی اگر
معلمانی از قبل آن را آسانتر بیان و تفسیر کرده باشند، باز معلمان
جدیدی برای مخاطبین جدید لازم است تا همان آسان شدهها را تعلیم دهد؟
چرا به قرآن که میرسد، سریعاً نیاز به معلم و مفسرش را تکذیب
میکنند؟!
ب – اگر فهم قرآن نیازی به معلم و مفسر نداشت، در هیچ آیه یا موضوعی،
حتی همین موضوع مورد بحث، هیچ اختلافی بین قرائت کنندگان قرآن پیش
نمیآمد و همین اختلافات نشان از تفاوت فهم دارد و فهم ظاهر یا باطن
حقایق زیاد هم آسان نیست. بلکه ذکر و یادآوری آسان شده و از جمله
ذکرهای آسان شده این است که خداوند میفرماید: «شما نیاز به معلم،
مفسر، پیامبر و امام دارید». پس چرا متذکر نمیشوند؟
«هُوَ الَّذي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ
هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذينَ في
قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ
الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْويلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ إِلاَّ
اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ
مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ» (آل
عمران - 7)
ترجمه: و او كسى است كه كتاب را بر تو نازل كرد، بعضى از آيات آن، آيات
محكم است كه اصل كتابند، و بعضى ديگر آيات متشابهند، اما آن كسانى كه
در دلهايشان انحراف است تنها آيات متشابه را پيروى مىكنند تا به اين
وسيله فتنه به پا كنند و به همين منظور آن آيات را به دلخواه خود تاويل
مىكنند، در حالى كه تاويل آن را نمىدانند مگر خدا و راسخين در علم،
مىگويند به همه قرآن ايمان داريم كه همهاش از ناحيه پروردگار ما است
و به جز خردمندان از آن آيات پند نمىگيرند.
ج – حال اگر عدهای گفتند: فهم قرآن آسان است و خداوند کریم راجع به
نماز در قرآن کریم فرموده «وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْري - برای یاد
من نماز به پا کنید»، اما نفرموده که نماز صبح دو رکعت و ظهر چهار رکعت
است و نفرموده که قرائت سوره حمد واجب است و رکوع و سجود چگونه است
...، پس من هر طور که
میخواهم نماز میخوانم! پاسخش چیست؟!
اگر کسی مانند سلفیها و وهابیها گفت: فهم قرآن برای همه آسان است و
خداوند در قرآن خودش را «سمیع و بصیر» معرفی نموده، پس لابد چشم و گوش
دارد و فرموده «یدالله فوق ایدیهم» پس لابد دست دارد و ...، پاسخش چیست
و تفسیرش کدام است؟
به فرض که فهم قرآن راحت باشد، انسانها که همه معصوم نیستند، حال اگر
ظالمی برای زیر یوق کشیدن مسلمانان (مانند: بنی امیه، بنی العباس،
وهابیت امروزی و ...) گفت: خداوند فرموده از خدا و رسول و
اولیالامرتان اطاعت کنید و ما چون حاکم شدیم، خلیفةالله و اولیالامر
هستیم و شما باید به امر خدا از ما اطاعت کنید، پاسخش چیست و تفسیر این
آیه کدام است؟
د – اگر قرآن کریم همین ظاهر بود و هر گونه که هر کس دلش بخواهد قابل
فهم بود، دیگر معجزه نبود. اگر چه ظاهر قرآن نیز معجزه است. اما مثل
این میماند که کسی سطح ظاهری اقیانونس را ببیند و بگوید من کاملاً آن
را شناختم و درک کردم!
پس قرآن ظاهر و باطنش معجزه، برکت و هدایت است و برای ذکر و یادآوری
نیز آسان شده است و هر عامی بیغرضی نیز با رجوع به همین ظاهر قرآن
کریم میفهمد که باید به معلمین و مفسرین و راسخین در علم و اهل علم و
ایمان و عمل صالح که سرآمد آنها اهل عصمت (ع) هستند مراجعه کند.
آیا غیر از این است که امیرالمؤمنین، فاطمهی زهراء، امام حسن، امام
حسین و سایر ائمهی اطهار علیهم السلام را با تفسیر به رأی و به حکم
قرآن کشتند؟!
ھ – بدون تردید چارهای از معلم و مفسر و الگو نیست، و آنان که تکذیب
میکنند در صدد هستند که اولاً بین مسلمان و کتاب و معلم و مفسر (اهل
عصمت علیهمالسلام) تفرقه ایجاد کنند و در ثانی خود به جای آنان نشسته
و همگان را به نام اسلام به بردگی و بندگی خود بکشانند. آیا همین که با
تغییر در ترجمه و تفسیر با استناد به یک آیهی قرآن کریم مدعی میشوند
که فهم قرآن برای همه آسان و ممکن است و نیازی به معلم و مفسر نیست،
خود نوعی تفسیر و آن هم تفسیر به رأی و سوء برداشت نیست. پس معلم و
مفسر هیچ گاه حذف نمیشوند، بلکه بدل میخورند و بدلی و تقلبی به جای
اصلی مینشیند و اسلام را تحریف و مسلمین را به نابودی میکشاند.
x-shobhe.com |
بازگشت به صفحه ی شبهات قرآنی