متفرقه/شبهه138

 ش: جایگاه دمکراسی در اسلام چیست؟ (به نظر می‌رسد مردود است). مثل قضیه‌ی سقیفه. و آیا مردم در زمان حکومت حضرت ولی عصر (عج) حق رأی و انتخاب دارند؟ پس آیه « َ أَمرُهُم شُورى‏ بَينَهُم‏» چه می‌شود؟

قبل از هر نکته‌ای باید دقت شود که «دمکراسی» به مفهوم آزادی مطلق که غرب به ما (به ویژه جهان اسلام) دیکته و القاء می‌کند، در هیچ کجای عالم وجود نداشته و نخواهد داشت. چرا که آزادی در هر موضوعی و حتی هر موقعیتی از تعاریف و چارچوب‌هایی برخوردار است و آزادی به مفهوم کنار گذاشتن هر گونه قید، چارچوب و قانون، همان فاشیسم است و بدیهی است که فاشیسم نیز به «دیکتاتوری» می‌انجامد، چرا که در نظام فاشیستی، هر شخص یا حزبی که زورش بیشتر بود، سلطه می‌افکند و با چارچوب‌های خود را حاکم می‌کند.

اما دمکراسی به معنای «آزادی تعریف شده» در اسلام بیش از هر دین و مکتب دیگری به صورت تئوری تعریف و به صورت عملی اجرا می‌شود. چنان چه وقتی تیم «بازرگان» و سایر روشنفکران از امام خمینی (ره) خواستند که نام حکومت را «جمهوری دمکراتیک اسلامی» بگذارند، ایشان مخالفت نمودند و بدین مضمون فرمودند که این نام به مثابه‌ی آن است که در اسلام دمکراسی نیست و شما به آن افزوده‌اید، در حالی که اسلام عین دمکراسی است.

منتهی همان‌طور که بیان شد، دمکراسی نیز تعریف و چارچوب‌هایی دارد. حال یا باید تعاریف و چارچوب‌های الهی را پذیرفت و یا تعاریف و چارچوب‌های بشری را گردن نهاد، که پذیرفتن چارچوب‌های بشری، نه تنها غیر علمی و غیر عاقلانه است، بلکه نتیجه‌ای جز دیکتاتوری ندارد. چنان چه امروزه آمریکا می‌گوید: دمکراسی آن است که من می‌گویم. و بر اساس تعریف خود، کشورهایی را در لیست سیاه قرار داده و خارج از دمکراسی معرفی می‌نماید.

در تعریف آمریکایی یا غربی دمکراسی (که البته آن هم برای خودشان و دیگران فرق دارد)، هیچ کس حق ندارد از حدودی که [در هر موضوعی، اعم از سیاست، تجارت، روابط اجتماعی، آزادی‌های شغلی و مدنی و ...] آنها تعیین کرده‌اند خارج شود و اگر خارج شود توبیخ و مجازات می‌‌گردد.

در دمکراسی اسلامی نیز هیچ کس حق ندارد از حدودی که خداوند متعال تعیین کرده است و از قوانینی که او وضع نموده است تخطی نماید و اگر تخطی نماید، مجرم است و در دنیا و آخرت عقوبت می‌بیند.

چه کسی گفته است که اگر حدود، احکام، باید‌ها، نبایدها، قوانین و فرهنگ آمریکا (به ویژه آن چه خودشان ندارند و به ما دیکته می‌کنند) رعایت شود، دمکراسی رعایت شده است و اگر حدود و احکام الهی حاکم و رعایت شود، دمکراسی وجود ندارد؟!

آیا در آمریکا این دمکراسی وجود دارد که مردم اگر دلشان نخواست مالیات ندهند، با سیاست‌های حکومتی به ویژه جنگ مخالفت کنند، به هر دینی که دلشان خواست بگروند و احکام آن را رعایت کنند و ...؟ مگر نه این است که در اروپا و آمریکا به هر تظاهراتی که بر علیه جنگ، بی‌کاری ... [و تازه نه براندازی حکومت] به صورت قانونی برگزار می‌شود، می‌تازند؟ (به عکس‌های تظاهرات میامی در امریکا، فرانسه، آلمان، انگلیس و ... در بخش گالری مراجعه نمایید).

الف – نکته‌ی مهم دیگر در مبحث جایگاه دمکراسی و مشاوره در اسلام که به عنوان نمونه از سقیفه نام برده شد و به آیه‌ی مبارکه «أَمْرُهُمْ شُورى» اشاره شد، این است که اولاً توصیه به مشاوره‌ی مردم در امور خودشان شده است و نه اوامر الهی و ثانیاً مشاوره نیز به مثابه‌ی حاکمیت رأی اکثریت نیست.

متن کامل آیه به شرح ذیل است:

«وَ الَّذينَ استَجابُوا لِرَبِّهِم وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَمرُهُم شُورى‏ بَينَهُم وَ مِمَّا رَزَقناهُم يُنفِقُونَ» (الشوری – 38)

و كسانى كه دعوت پروردگار خود را اجابت نموده، و نماز بپا مى‏دارند، و امورشان در بينشان به مشورت نهاده مى‏شود، و از آنچه روزيشان كرده‏ايم انفاق مى‏كنند.

ب – اینک در آیه‌ی مبارکه [که اهل سنت نیز برای سندیت سقیفه بدان استناد می‌نمایند] تأمل و تفکر نماییم:

اولاً: مشخصات مؤمنین را معرفی می‌نماید‌ و با این جمله شروع می‌کند «کسانی که دعوت پروردگار خود را اجابت می کنند). همین معنا یعنی کسانی که خداوند را عبادت و اوامر او را اطاعت می‌کنند. و معنایش این نیست «کسانی که اوامر الهی را به مشورت گذاشته و بر اساس رأی مشورتی شورا عمل می‌کنند».

ثانیاً: فرمود در امور خودشان مشورت می‌کنند و نه در امور خداوند متعال. دقت شود که مشورت برای معلوم کردن گزینه‌ی بهتر است و خداوند متعال نیازی به این مشورت ندارد. اسلام نیز دین رشد است و می‌فرماید که مؤمنین در امورشان تک روی نکرده و با یک دیگر مشورت می‌کنند. البته نفرموده که حتماً رأی‌‌گیری هم می‌کنند و تابع اکثریت نیز می‌شوند، بلکه فرموده در امورشان با یک دیگر مشورت می‌کنند. اما مسئله‌ی ولایت و امامت، از امور الهی است و بندگان در امر هدایت و تعیین نبی، ولی، امام و هادی کاره‌ای نیستند که مشورت کرده و انتخاب کنند. به فرموده‌ی امام رضا علیه‌السلام: عقل بشر کجا و انتخاب امام؟ واقعاً هم نه تنها غیر معقول، بلکه مسخره‌ است عده‌ای دور هم جمع شوند و از طرف خدا برای خودشان و بر اساس مشورتشان امام و جانشین پیامبر (ص) انتخاب کنند!

د – پس دمکراسی در اسلام نیز مانند همه ادیان، مکاتب و حکومت‌های دیگر، تعریف و حدودی دارد که این حدود هیچ‌گاه از چارچوب‌های اصلی خارج نمی‌شود. به عنوان مثال: یک کشور و یک امت رهبر می‌خواهد. در اصل رهبر یا «ولی امر» را خداوند معین نموده است، اما اکنون یا دور از دسترس است (مثل این که حضرت علی علیه‌السلام مالک اشتر را به عنوان ولی امر مسلمین به مصر فرستاد) و یا در غیبت است. چه باید کرد؟ در اینجا عقلا، فقها، کارشناسان جمع می‌شوند، با یک دیگر مشورت می‌کنند و با رعایت چارچوب‌های فقه اسلامی (اوامر الهی) یک نفر را انتخاب می‌کنند. و یا یک کشور اسلامی رئیس جمهوری می‌خواهد. حال چه باید کرد؟ جایگاه دمکراسی کجاست و تعریفش چیست؟ این است که مردم جمع می‌شوند و در بین نامزدها یکی را انتخاب می‌کنند و البته منتخب و نحوه‌ی انتخاب نباید از چارچوب‌های اصلی خارج شده باشد و یا بشود.

ھ – در حکومت امام زمان (عج) نیز همین‌طور است. معنای دمکراسی این نیست که مردم هر چه دلشان خواست بکنند و چنان چه بیان گردید این «آنارشیسم و فاشیسم» است و نه دمکراسی. بلکه در چارچوب‌های تعریف شده، رأی مردم در امور خودشان و نه در امر الهی، تا حدی که مغایر با قوانین الهی نباشد لحاظ می‌گردد.

اگر قرار باشد که مردم در امر الهی مشورت کرده و رأی بدهند، اصلاً خلقت بی‌معنا خواهد بود. اگر قرار باشد مردم در امور الهی تصمیم‌گیر باشند، چرا بر سر ولایت چانه بزنند، بهتر است با یک دیگر مشورت کنند و با اکثریت قاطع رأی دهند که اساساً معاد، سؤال و جواب و پاداش و عقابی در کار نباشد.

آیا بشر متوقع است که با تعاریف‌ من‌درآوردی از دمکراسی و مبتنی بر هوای نفس و خواسته‌های نفسانی، و نیز با شعارهای ژورنالیستی و جنجال‌های فرافکنانه، خداوند را [العیاذ بالله] مقهور خود کنند و به جای او تصمیم بگیرند؟!

x-shobhhe.com

بازگشت به صفحه ی شبهات متفرقه

 
 Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved