آیا در فقه اهل سنت فتوایی برای کشتن شیعیان
وجود دارد؟ در وهابیت چطور؟ آیا اساساً برای این که اگر هفت شیعه را
بکشند به بهشت میروند فتوا دارند؟
ابتدا باید چه در عرصهی مباحث اعتقادی و
نظری و چه در عرصهی فقه و احکام، بین «وهابیت» و «اهل سنّت» تفکیک
قایل شد، چرا که وهابیت اصلاً یک مذهب نیست، بلکه یک فرقه، یک حزب یا
بهتر بگوییم یک تشکیلاتی است که توسط انگلیس و فراماسون، به سرکردگی
محمد بن عبدالوهاب بن سلیمان نجدی (1115 – 1206) پایهگزاری شد و با
ایجاد اتحاد بین این تشکیلات و حکومت سعودی و کشتارهای بسیار وحشتناک
از شیعه و سنّی، (درست مثل سلفیها، تکفیریها، داعشیهای امروز)، بر
شبه جزیره عربستان سلطه یافت. و این نحوهی سلطه کاملاً شبیه و منطبق
با شیوه عملکرد و نحوهی سلطه صهیونیسم در فلسطین و پایهگزاری اسرائیل
غاصب میباشد. یعنی یک الگوی واحد انگلیسی است که در هر زمان و هر کجا
که لازم باشد، به اجرا در میآید.
الف - وهابیها به لحاظ مباحث اعتقادی خود را پیرو نظرات ابن تیمیه
میدانند، نظراتی که بیشتر شبیه نظرات یهود و نصاری (به ویژه در توحید)
است و از دیدگاه تشیع و تسنن مردود اعلام شده است. به لحاظ فقهی نیز
خود را تابع مذهب حنبلی میدانند، هر چند که مذاهب دیگر را رد نمیکنند
و البته از فتاوای او نیز کاملاً پیروی نمیکنند، بلکه هر چه سیاستشان
حکم کند و یا انگلیس دستور دهد را به نام دین بیان میکنند. چنان چه
برای نگهداشتن تروریستها در اردوگاهها و میادین عملیاتی، حتی فتوای
ازدواج با محارم را صادر کردند.
ب – در تشیع و تسنن، احکام فقهی از منابع مشخصی استنباط و استخراج و
بیان میگردند. این منابع در تشیع عبارت است از «قرآن - سنت (که عبارت
است از قول و فعل پیامبر اکرم و معصومین صلوات الله علیهم اجمعین) -
عقل و اجماع»؛ در میان مذاهب اهل سنت، عقل حجیت ندارد، و ابوحنیفه که
ملقب به «امام اعظم» است، «قیاس» را نیز حجّت دانسته که مالکیها و
حنبلیها اهمیتی برای آن قایل نیستند و شافعیها بینا بین میباشند.
پ – پس، نه تنها در هیچ یک از منابع فقهی تشیع و تسنن، قتل عمد [چه
مسلمان و چه غیر مسلمان]، آن هم به دلایلی چون اختلاف مذاهب و حتی
ادیان جایز شمرده نشده است، بلکه به شدت تقبیح شده است. و البته احکامی
چون جنگ، قصاص، ریشهکن کردن سران و اصحاب فتنه، شدت با کفار و
منافقین، مجازات حربی (کسی که مسلحانه امنیت جامعه را به مخاطره
اندازد) و ...، که هر کدام تعاریف و قوانین خود را دارد، احکام قضا و
حکومتی است، نه این که هر کسی بتواند هر کسی را که دلش خواست بکشد.
ج – در مذهب حنبلی و حتی تشکیلات وهابیت نیز حکم، فتوا و قانونی تحت
عنوان شیعه کُشی وجود ندارد، و اگر چه میل باطنی اغلب به اصطلاح
مفتیهای وهابی بر شیعه کُشی است، اما جرأت صدور چنین فتوایی ندارند.
لذا انحرافات ددمنشانهای چون استحباب شیعهکُشی – هر کس هفت شیعه را
بکشد، یا با پوست سرش کفش درست کند و ...، وارد بهشت میشود و یا خدا
بیمارش را شفا داده یا نذرش را ادا میکند و ...، را به صورت شایعات و
خرافات بسیار محکم در میان آنها رواج میدهند.
مهم:
مسلمانان نباید به این راحتی فریب امریکا را بخورند. مسلمان کُشی و به
ویژه شیعه کشی، فقط فتوای فراماسون شیطانپرست و صهیونیسم جنایتکار
است. یک استراتژی در سیاست کلان امریکا و انگلیس است که به شیوههای
متفاوت و توسط گروههای سازمانیافته و تعلیم دیده انجام میپذیرد.
مذهب اصلی این مزدوران در سرتاسر جهان که به نامهای متفاوت القاعده،
سلفی، تکفیری، داعشی و ... ظهور یافته و خواهند یافت، فقط «مذهب دلار»
است که آن هم از نفت مسلمانان و جیب سعودیهای و حکام عرب تأمین و
هزینه میشود و نه خزانهی امریکا، انگیس یا اسرائیل.
نامش را از تکفیری سوریه گرفته تا داعش «عراق و سوریه» تا بوکوحرامدر
آفریقا و ...، مسلمان گذاشتند تا اولاً اسلام را که پس از انقلاب
اسلامی ایران و استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران و مواضعش در مقابل
استکبار و ظلم و جنایت و دفاعش از فلسطین و ...، در اذهان عمومی
جهانیان جلوه کرده است و سبب بیداری مسلمین شده است را خراب کنند و
ثانیاً مسلمانان را به جان هم بیاندازند و برای سلطه از بودجه و
سربازان خود استفاده نکنند و ثالثاً اسلامهراسی را در میان غربیها
رواج دهند.
x-shobhe |