احکام و حقوق/شبهه86

عده‌ای منکر عباداتی مانند نماز و روزه و غیره می‌شوند و می‌گویند ما با مردم خوش‌رفتاری می‌کنیم، دست محرومان را می‌گیریم ... و می‌گویند «عبادت به جز خدمت خلق نیست به تسبح و سجاده و دلق نیست»؟ (مترجمی زبان/تهران)

راه و طریق عبادت را باید معبود نشان دهد و نه عبد. عبادت آن است که معبود بگوید، نه آن که عبد بگوید.

یک موقع کسی منکر خدا و قیامت است، اما مدعی است که برخی از کارها و رفتارهای خوب را می‌شناسد و انجام می‌دهد؛ بدیهی است که کار خوب او، صرفاً کار خوب است و نه «عبادت».

عبادت یعنی وابستگی، هدف قرار دادن و بندگی کردن حق، که در اطاعت تجلی یافته و محقق می‌گردد. پس اگر کسی گفت: «عبادت این است که من می‌گویم»، یا «من دلم می‌خواهد این گونه عبادت کنم»، یا گفت: «به نظر من، این عبادت نیست، بلکه آن عبادت است»؛ او در واقع خودش را عبادت می‌کند، هواهی نفسش را عبادت می‌کند، امیال خودش را عبادت و بندگی می‌کند و نه خداوند متعال را.

الف – دستورات الهی، گاه مطابق میل آدمی و در جهت معروفیت، مشهوریت، تعریف، تمجید، عزت ... و یا دست کم کاستن از عذاب وجدان آدمی است. بدیهی است که انسان وقتی این دستورات را انجام می‌دهد، گمان می‌کند که دیگر خیلی عابد شده است و حال آن که کاملاً مشغول به عبادت و بندگی خود است؛ اما ناگاه به دستوری بر می‌خورد که مطابق میل و هوای نفس او و یا به ظاهر در جهت عزّت او نیست، آن وقت شروع می‌کند به بهانه‌تراشی و در نهایت به «به نظر من» و عبادت خود می‌رسد و بدینگونه نشان می‌دهد که مابقی اطاعاتش نیز در جهت بندگی او نبوده است.

به عنوان مثال: به فقیری کمک می‌کند، صله ارحام و دید و بازدید انجام می‌دهد، حتی به یتیمان کمک می‌کند و ...، اما همین که دستور آمد حالا نماز بخوان، روزه بگیر، حجابت را رعایت کن، دوست دختر یا پسر نگیر و ...؛ شروع می‌کند به بهانه‌گیری و نظریه‌پردازی. اما چون در عین حال نمی‌خواهد نام خود را از فهرست بندگی خارج کند، می‌گوید: «به نظر من عبادت به این چیزها نیست و به آن چیزها هست»!

ب – ابلیس، از عبّاد بود، نمازهای چند هزار ساله (به زمان ما) داشت، تا آنجا که ملکوتش اوج گرفت و در صف ملائک قرار گرفت. خب هر چه بیشتر عبادت می‌کرد، بیشتر در آن جمع مشهور می‌شد. ناگاه به او دستوری رسید که اگر آن را نیز اطاعت می‌کرد، به عزّتش و مقامش افزوده می‌شد، اما گردنکشی کرد! امر رسید «به آدم سجده کن»؛ این با نفسش و عزّت ظاهری‌اش و میل‌اش منافات داشت و نپذیرفت. گفت: خدایا این عبادت را از من بردار، من نمازی بخوانم و عبادی کنم که احدی نکرده باشد. اما گویی فرموده باشد: اطاعت و بندگی من، آن است که من می‌گویم، نه آن که تو می‌گویی. آن که تو می‌گویی، عبادت خودت است. لذا خداوند متعال از او نپذیرفت و فرمود: تو در مقابل من، استکبار کردی، پس از این مقام فرو رو.

ج – «عبادت به جز خدمت خلق نیست»، یک شعار سوسیالیستی است و نه یک شعار اسلامی. از یک جهان‌بینی مادی سخن دارد، نه یک جهان‌بینی توحیدی و نگاه ترجیحی معده به تمامی ارزش‌های انسانی دارد، نه نگاه توحیدی به انسان و جامعه.

د – انسان خودش برای خودش اولین نماد خلق است، پس اگر کسی به فکر کمک به خلق و به جامعه است، باید ابتدا در خودسازی و بندگی خدا تلاش نماید. به سیر تکاملی انسان در آیه ذیل دقت نمایید. حرکت انسان والا، ابتدا از توبه و بازگشت به سوی او شروع می‌شود و وقتی انسان در مقابل معبود به خاک افتاد، بلند می‌شود، قیام می‌کند و به اصلاح جامعه می‌پردازد:

«التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدونَ الآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ» (التوبه، 112)

ترجمه: [آن مؤمنان] همان توبه‏كنندگان، پرستندگان، سپاسگزاران، روزه‏داران، ركوع‏كنندگان، سجده‏كنندگان، وادارندگان به كارهاى پسنديده، بازدارندگان از كارهاى ناپسند و پاسداران مقررات خدايند و مؤمنان را بشارت ده.

نشانه‌های حماقت:

امیرالمؤمنین امام علی علیه‌السلام می‌فرمایند: «آدم احمق یا افراط می‌کند و یا تفریط».

برخی گمان کردند که «عبادت» یعنی مکرر نماز خواندن، مرتب روزه گرفتن و بسیار تسبیح فرستادن و خلاصه رابطه خود با خدا را خلاصه کردند به محدوده‌ی سجاده‌ی شخصی خودشان. برای اینان، دین از فرهنگ، اقتصاد، سیاست، روابط اجتماعی ... و خلاصه از زندگی جداست. اینها اهل افراط هستند.

متقابلاً برخی دیگر سجاده را بستند، نماز و روزه را کنار گذاشتند و به دنبال زندگی دنیوی خود رفتند و گاهی هم به دیگران کمکی کردند و گفتند: عبادت همین است و به نماز و روزه نیست. اینها نیز اهل تفریط هستند.

دین مبین اسلام، دین ساختار شخصیت فردی و اجتماعی است و محدود به «خودنگری» و یا «دگر نگری» نمی‌باشد، بلکه کاملاً جامعیت دارد، چرا که دین انسان‌ساز است و انسان نه در نگاه و مکتب اومانیستی انسان می‌شود و نه در نگاه و مکتب سوسیالیستی. بلکه فقط در نگاه و مکتب الهی و عبادت حق تعالی ساخته شده و به رشد و کمال می‌رسد.

سعدی:

اگر سعدی در این بیت گفت: «عبادت به جز خدمت خلق نیست – به تسبیح و سجاده و دلق نیست»، به آن گروه اول اشاره دارد و نگاه آنها به عبادت را مورد انتقاد قرار داده است و الا ابیات عاشقانه و عارفانه و عابدانه‌ی بسیاری دارد، چرا که خود مرد عارف و عابدی بود.

چنان فتنه بر حسن صورت نگار

که با حسن صورت ندارند کار

شب و روز در بحر سودا و سوز

ندانند ز آشفتگی شب ز روز

ندارند صاحبدلان دل بپوست

وگرنه ابلهی داد، بی مغز او است

مِی صرف وحدت کسی نوش کرد

که دنیا و عقبی فراموش کرد

 

منبع:x-Shobhe

بازگشت به صفحه ی شبهات احکامی و حقوقی

 
 
https://old.aviny.com/shobhe/ahkamVaHoghugh/86.aspx?&mode=print
Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved