بخش شهید آوینی حرف دل موبایل شعر و سبک اوقات شرعی کتابخانه گالری عکس  صوتی فیلم و کلیپ لینکستان استخاره دانلود نرم افزار بازی آنلاین
خرابی لینک Instagram

 

 احکام وحقوق/شبهه3


ش (شیراز): منبع فقهی و رسمی دال بر نجس بودن سگ و خوک و نیز علت این نجاست چیست؟

الف - ابتدا باید تصریح نمود که معتبر‌ترین و رسمی‌ترین منابع فقهی برای «مقلدین»،‌ همین رساله‌های عملیه‌ است که توسط مجتهدین جامع الشرایط و مراجع عظما ارائه شده است. چرا که فهم و استخراج احکام (فقه)، (مانند: حقوق، پزشکی، داروشناسی و ...) یک رشته‌ی تخصصی است که مستلزم سال‌ها تحصیلات مقدماتی و تخصصی می‌باشد. لذا:

باید دقت شود که اخیراً در حملات سایبری و جوسازی‌ها بسیار سعی می‌شود که با سوء استفاده از ایمان مردم به اسلام، قرآن و احادیث، آنها را از مبانی و راه‌های عملی که «تقلید» یکی از اساسی‌ترین و علمی‌ترین آنهاست سوق دهند، چنان چه گویا می‌توانند با قرائت یک آیه یا یک حدیث، حکم فقهی آن را بیان دارند.

اسلام (به ویژه تشیع)، باب تفقه و اجتهاد را باز گذاشته است، راه برای هیچ کسی که می‌خواهد و می‌تواند بسته نیست. اما بدیهی است که تحصیل تخصصی در یک رشته از همگان بر نمی‌آید، لذا دستور این است که اگر نمی‌توانید خود فقیه و مجتهد شوید، در احکام (و البته نه در اصول) به فقیه و مجتهد رجوع کنید. چنان چه چون همگان نمی‌توانیم در پزشکی تحصیل نموده و متخصص شویم، به هنگام نیاز و ضرورت به پزشک رجوع می‌کنیم و نسخه‌ی پزشک نیز جهت عمل ارائه می‌شود و اگر از پزشکی سؤال شود که چرا فلان دارو برای فلان بیماری، فلان تأثیر را دارد، یا چرا آن را تجویز کردید، خواهد گفت: لطفاً دست کم 10 الی 15 سال در رشته‌های داروشناسی یا پزشکی تحصیل نمایید تا بفهمید چرا؟

فقه هم این گونه است. پس معتبرترین و رسمی‌ترین سند برای نجاست خوک و سگ، همان احکام مندرج در رساله‌ها می‌باشد که بر اساس فهم و استخراج از قرآن، حدیث و ...، بیان گردیده است.

ب – پس از توجه به نکته‌ی مهم فوق، دانستن معنای «نجس» در اصطلاح فقهی حایز اهمیت است. دقت شود که «نجس» با کثیف یا میکروب متفاوت است. چنان چه آب روانی که رنگ و بوی آن تغییر نکرده باشد، پاک است، اما تمیز نیست و نوشیدن آن به لحاظ بهداشت و سلامت جایز نمی‌باشد. و یا الکل خود از بین برنده‌ی میکروب است، ولی پاک نیست.

«نجس» که گاهی با واژه‌ی «رجس» به معنای پلیدی از آن یاد می‌شود، در اصطلاح فقهی به چیزی می‌گویند که به لحاظ ظاهر و نیز باطن زیانبار و خطر ساز است، خواه ضرر آن متوجه ظاهر انسان (بدن) گردد و یا متوجه امور و جبنه‌ی غیر مادی، مانند: روحی، روانی، اخلاقی و ... و یا هر دو. لذا حکم نجاست و اطلاق آن به چیزی، سبب می‌شود که انسان در ارتباط و تماس با آن جوانب لازم احتیاط و چارچوب‌های خاصی را رعایت نماید. چنان چه خداوند متعال در قرآن کریم مشرکین را نیز «نجس» قلمداد می‌نماید و نزدیک شدن آنان به مسجدالحرام (کعبه) را ممنوع اعلام می‌دارد:

«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرامَ بَعْدَ عامِهِمْ هذا وَ إِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شاءَ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ حَكيمٌ» (28)

ترجمه: اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! مشركان نجس‌اند و بعد از امسال ديگر نبايد به مسجد الحرام نزديك شوند، و اگر از فقر مى‏ترسيد زود باشد كه خدا اگر بخواهد از كرم خويش شما را توانگر كند كه خدا دانا و شايسته‏كار است.

ج – اما درباره نجس بودن خوک و سگ روایات مستند و صحیح بسیاری که منبع فقه می‌باشند وجود دارد که به عنوان نمونه به ذکر چند روایت بسنده می‌گردد:

ج/1: «أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنِ الْكَلْبِ فَقَالَ رِجْسٌ نِجْسٌ لَا يُتَوَضَّأْ بِفَضْلِهِ وَ اصْبُبْ ذَلِكَ الْمَاءَ وَ اغْسِلْهُ بِالتُّرَابِ أَوَّلَ مَرَّةٍ ثُمَّ بِالْمَاءِ»

از امام صادق (ع) دربارۀ سگ سؤال شد. آن حضرت فرمودند: نجس است. آب نیم خوردۀ سگ را دور بریزید و با آن وضو نگیرید، ظرف آب را ابتدا با خاک و سپس با آب بشویید. (وسائل الشیعة، ج 3، باب نجاست کلب، ص 415 – 418 و باب نجاست خنزیر، ص 418- 419)

ج/2: «أَسْأَلُهُ عَنِ الثَّوْبِ يُصِيبُهُ الْخَمْرُ وَ لَحْمُ الْخِنْزِيرِ أَ يُصَلَّى فِيهِ أَمْ لَا فَإِنَّ أَصْحَابَنَا قَدِ اخْتَلَفُوا فِيهِ فَقَالَ بَعْضُهُمْ صَلِّ فِيهِ فَإِنَّ اللَّهَ إِنَّمَا حَرَّمَ شُرْبَهَا وَ قَالَ بَعْضُهُمْ لَا تُصَلِّ فِيهِ فَكَتَبَ (ع) لَا تُصَلِّ فِيهِ فَإِنَّهُ رِجْسٌ».

از امام (ع) دربارۀ حکم لباسی که به شراب و گوشت خوک برخوردکرده سؤال کردم، آیا می شود در این لباس نماز خواند...، حضرت در جواب پاسخ فرمودند، خیر. با این لباس نماز نخوان، چراکه نجس (پلید) است. (همان مدرک)

ج/3: «في خبر ابي سهيل عن ابي عبدالله(ع) سألته عن لحم الکلب؟ فقال: هو مسخ، قلت: هو حرام؟ قال هو نجس ... يقولها ثلاثاً»

از امام صادق(ع) درباره گوشت سگ سؤال شد، فرمودند از حيوانات مسخ شده است، عرضه داشتم حرام است، فرمود: نجس است و اين کلمه را سه بار تکرار فرمود.»

در روايت ديگر نيز از آن حضرت وارد شده است که فرمودند: «إنه رجس نجس، سگ پليد و نجس مي باشد.»

(وسائل الشيعه، حر عاملی، قم، مؤسسه آل البيت، چاپ دوم، 1414هـ . ق، ج 3، باب 12، ح 2، 6)

ج/4: در روايتي از امام رضا عليه السلام در مورد خوک آمده است:

«أنه مشوه جعله الله تعالى عظة للخلق و عبرة و تخويفا و دليلا على ما مسخ على خلقته و لأن غذاؤه أقذر الأقذار مع علل كثيرة».

علت حرمت گوشت خوک آن است که خوک حيوانی مشوه (زشت صورت و زشت سيرت و زشت رفتار و زشت خلق) است. خداوند خوک را برای عبرت گيری انسان ها و ترساندن آنها از اعمال زشت آفريد (خوک جز حيوانات مسخ شده و نشان دهنده سيرت انسان هاي گنهکار است) و علت ديگر آنکه غذاي او کثيف ترين غذاهاست و علل بسيار ديگر که در خو ک وجود دارد».

(علل‏الشرائع 2 484 237- باب العلة التي من أجلها حرم الخنزير)

د – اما در مورد علل نجاست سگ و خوک و هر نجس یا حرام دیگری که در احکام بیان شده است، ابتدا دقت شود که چون احکام از منبع علم و حکمت الهی که حد و نهایتی ندارد و انسان و همه چیز را او خلق نموده و به تأثیر و تأثر هر ارتباطی آگاه می‌باشد صادر شده است، چرایی یا علت یک حکم به یک یا دو موضوع بر نمی‌گردد که اگر انسان آن را کشف کرد، بگوید همه‌ی علل را فهمیدم و اگر احیاناً آن را برطرف نمود، مدعی شود که پس دیگر این حکم جایگاه و ضرورتی ندارد.

به عنوان مثال: شاید در هزار سال پیش، علم آن قدر پیشرفت نکرده بود که به لحاظ فیزیکی مضرات خوک را کشف کند و مردم چون با عقل و استدلال خدا، پیامبر (ص)، قرآن و ... را پذیرفته بودند، احکام را نیز تابع بودند. پس از مدتی علم به وجود نوعی کرم در گوشت خوک پی‌برد. بسیاری گفتند: لابد علت حرام و نجس بودند همین بوده است، پس از مدتی به یمن پیشرفت تکنولوژی توانستند آن کرم را از بین ببرند. آیا خوک حلال و پاک شد؟! خیر. دوباره قرن یا قرونی گذشت تا علم به مضرات دیگری پی‌برد و برخی گفتند: لابد علت همین است. و دوباره پیشرفت تکنولوژی انسان را قادر ساخت تا آنها را نیز از بین ببرد. آیا حلال و پاک شد؟ باز هم خیر. چرا که بیان این حرمت و نجاست، مشروط به چیزی نبود که اگر آن حذف شود یا از بین برود، حکم تعلق نگیرد. بلکه به طور کلی حرام و نجس اعلام شده بود.

اکنون دانشمندان ضمن آن که «خوک» را ناقل بیماری‌هایی چون: مرض لادرری در کشورهائی که (مثل آلمان و آمریکا) گوشت خوک زیاد مصرف می‌شود مبتلای بسیاری دارد – بیماری‌های معدوی به خاطر دیر هضم بودن – وجود سمی که در اصطلاح علمی آنرا بوتولیسم می‌نامند - مرضی که از کرم تریکین حاصل میگردد و به نام تریکیوز مشهور است (این مرض در کشورهایی چون آلمان بسیار و در کشورهای اسلامی اصلاً دیده نشده است) – مرض دشواری مضغ، بلع و تنفس – روماتیسم، کوفتگی عضلات و نوعی بیماری عضلانی که موجب مرگ ظرف مدت 5 روز می‌گردد و ...، به کشف جدیدی دست یافته‌اند که هیچ پیشرفت علمی نمی‌تواند آن را از بین ببرد.

این دانشمندان (به ویژه انگلیسی) با انجام آزمایشات فراوان (و به ویژه با گوشت مرغ) دریافتند که «گوشت هر حیوانی، طینت آن حیوان را به خورنده منتقل می‌نماید». و بدیهی است که طینت حیوان قابل از بین بردن نیست، چرا که خلقتش بر این اساس است و نقش آن نیز در عالم خلقت و اکوسیستم و آن چه می‌کند نیز بر اساس همین طینت است.

لذا توجه می‌کنیم به حدیث پیامبر اکرم (ص) که به رغم منع اسلام از ترک خوردن گوشت، حتی درباره‌ی گوشت حلال نیز می‌فرماید: «شکم خود را قبرستان لاشه‌ی حیوانات نکنید». و امروزه علم پزشکی و تغذیه نیز ضمن آن که ترک خوردن گوشت را جایز نمی‌داند، زیاده روی در آن را نیز مضر بر شمرده است.

در مورد سگ نیز ضمن تثبیت موجبات بیماری‌هایی چون: جرب ، کچلی و امراض جلدی که در اثر قارچ‌ها به وجود می آید ، هاری و بالاتر از همه مرض کرم کدوی سگ ، انتقال انواع شپش‌ها از سگ به انسان ، سرایت سل و غیره، ثابت شده است که حتی بیماری‌های سگ به انسان منتقل می‌گردد. حتی در آب دهان سگ میکروب‌هایی وجود دارد که (چنان چه در احکام اسلامی بیان شده است) به جز با خاک مال کردن از بین نمی‌رود.

ھ – آن چه بیان شد، فقط مضرات فیزیکی یا جسمی حیوانات حرام یا نجسی مانند سگ و خوک بود و با دقت به آن چه در ابتدا بیان گردید، معلوم می‌شود که فرض به از بین رفتن تمامی این بیماری‌ها (اگر چه طینت قابل تغییر نیست)، سبب امید به حلیت و پاکی آنها نمی‌شود، چرا بشر پس از قرن‌ها به این مضرات پی‌برده و قطعاً مضرات دیگری هم هست که بشر قرن‌ها بعد پی‌خواهد برد، اما مضرات روحی، روانی، اخلاقی و ... به مراتب بیشتر است.

اولین ضرر و زیان بزرگ و مهلک روحی، روانی و معنوی، از ناحیه‌ی سبک شمردن و یا نادیده گرفتن حکم خدا و ترجیح محبت غیر و آن هم محبت «سگ و خوک» به محبت عبادت و اطاعت پروردگار منان متوجه انسان می‌شود.

ضرر مهلک بعدی، ریشه در حقارت روحی و تعلقات و به ویژه محبت آدمی که شاکله‌ی او را می‌سازد، به خاطر انس با یک حیوان، آن هم حیوان پلید و نجس دارد.

به عنوان مثال: در سگ، صفات خوبی وجود دارد (خداوند هیچ چیز بدی نیافریده است، بلکه چگونگی ارتباط و نحوه‌ی بهروری به خوب و بد تقسیم می‌گردد). در سگ حتی صفاتی وجود دارد که برای انسان حسنه محسوب می‌گردد. مانند: وفاداری، منعم شناسی، شاکر بودن و ... .

همین صفات سبب مساعدت زمینه برای انس می‌گردد و این انس و صمیمت، انسان را خوار می‌کند. جالب بدانید در آلمان که بیشتر از سایر ملل اروپایی انس با سگ وجود دارد و معمولاً کودکان از همان ابتدا با سگ‌شان مأنوس و بزرگ می‌شوند، رذیله‌ی اخلاقی بسیار مخرب و مهلکی بروز یافته است. بسیاری از آلمانی‌ها می گویند: «ما سگ‌مان را بیشتر از خانواده‌ی خود دوست داریم، چرا که آنها می‌روند، اما این می‌ماند!» لذا، تنها مونس، همدم، همراز، یار وفادار و محبوب یک آلمانی (و بسیاری دیگر در آمریکا و اورپا)، یک سگ است! حال از چنین انسانی در زمینه‌ی رشد و بروز استعدادهای انسانی، اخلاقی، اجتماعی و ... چه انتظاری می‌رود؟!

البته ناگفته نماند که هم خوابی با سگ که قابل تعلیم و انس نیز می‌باشد (به ویژه در جامعه‌ی زنان و دختران اروپایی) از حد اتفاق نادر گذشته و به یک رفتار طبیعی مبدل شده است. و جالب است که از بدترین فحش‌ها در همان آلمان – به خاطر رذیلت‌هایی که از این دو حیوان می‌شناسند، « Hund - سگ» و «Schwein – خوک» می‌باشد.

و – در خاتمه باید دقت کنیم که اگر نسبت به چیزی که حرام، معصیت، نجس و اعلام شده و به دوری یا پرهیز آن توصیه شده‌ایم علاقه‌ای در خود احساس کردیم، نباید به دنبال راه‌کاری باشیم که به نوعی آن را حلال نماییم و یا چون راه‌کاری پیدا نکردیم، آیات، احادیث، روایات و احکام را مردود یا مشتبه بخوانیم. ریشه‌ی همه‌ی انحرافات از همین محبت‌های ساده و بی‌ارزش و راه‌کارهای اشتباه آغاز می‌گردد.

همه‌ی امتحان خدا، نسبت به چیزهایی است که ما به آن علاقه پیدا می‌کنیم، نه آن چه ذاتاً بدمان می‌آید و یا از آن متنفریم. لذا اگر حکم خدا را ترجیح دادیم، یک درجه رشد می‌کنیم و به کمال و انسانیت تمام نزدیک‌تر می‌شویم.

مهم این است که می‌توانیم امر خدا را ترجیح دهیم و در ارتباط با آن چه به آن علاقه داریم، چارچوب‌های را رعایت کنیم، یا خیر، بلکه نفس بر ما غلبه دارد.

x-shobhe.com

بازگشت به صفحه ی شبهات احکامی و حقوقی

 

 
 Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved