چرا دیه زن و ارث دختر نصف مرد است؟ چرا
برخي از اعمال مانند شرابخواري حد دارد ولي برخي ديگر مانند دروغ حد
ندارند؟
اولین پاسخ این است که چون: این احکام را خداوند علیم و حکیم که انسان و
جهان را خلق نموده و به خیر و شرّ آنان علم دارد وضع نموده است و حکمت
نهایی همهی احکام الهی نیز رشد فرد و جامعه به سوی کمال و تقرب به کمال
مطلق «الله جل جلاله» است.
اما بعد، بدیهی است که اسلام دین کاملی است، لذا به اندازهی تمامی اعمال
بالقوه و بالفعل بشر احکام (چه باید کرد و چه نباید کرد) دارد. حال اگر کسی
بخواهد به احکام و فلسفهی احکام عالم شود، لازم است در رشتهی «فقه» تحصیل
نماید و چون این تحصیل برای همگان ممکن نیست، فرمودهاند که یا «مجتهد»
شوید و خود بفهمید که حکم شرعی چیست و چرا؟ و یا آن که «مقلد» شوید و از
مجتهدی که میداند تقلید نمایید. درست مثل این است که میگویند: برای حفظ
سلامتی و حصول بهبودی سلامتی مجدد به هنگام بیماری، یا پزشک باشید و یا به
پزشک مراجعه نمایید.
فرض بفرمایید اگر بیمار (به عنوان غیر متخصص) از پزشک خود بپرسد: چرا این
مسکّن را برای سر درد بنده تجویز نمودید؟ سر درد چیست؟ چگونه عارض میشود؟
این دارو چیست و ترکیبات آن کدام است و بر اثر چه تأثیراتی موجب تسکین یا
بهبود میگردد و ...؟ پزشک چه پاسخی میتواند بدهد، جز آن که بگوید: اگر
مایل به کسب این دسته از علوم هستید، لطفاً یا در رشتهی پزشکی و یا در
رشتهی دارو سازی تحصیل بفرمایید!
امروزه حتی بازی منطقی با یک توپ (مثل فوتبال یا بسکتبال) را مستلزم سپری
نمودن دورههای آموزشی از مقدماتی تا حتی عالیه میدانند، اما نوبت به
احکام اسلامی که میرسد، اذهان عمومی دوست دارند در یک جمله سؤال خود راجع
به فلسفهی احکام را بپرسند و در یک یا چند جملهی کوتاه نیز پاسخ بگیرند!
در حالی که شناخت احکام، طریقه وصول به آنها و علم به چرایی یا همان
فلسفهی احکام، مستلزم سالیان طولانی تحصیل فشرده در یک رشته خاص از علوم
اسلامی به نام «فقه» است. که آن نیز مانند رشتههای دیگر علوم، زیر
شاخههای فراوانی دارد.
واقعاً اگر از یک فیزیکدان راجع به تأثیر و تأثر قوانین فیزیکی یا از
شیمیدان راجع به و چگونگی و چرایی تأثیر و تأثرات شیمیایی سؤال کنیم چه
پاسخی میتوانند بدهند؟ جز آن که بگویند: اولاً چون شما مقدمات فیزیک و
شیمی را تحصیل ننمودهاید، نمیتوانید این مرحله را فهم نمایید و ثانیاً
پاسخ آن به این راحتی ممکن نیست، بلکه باید سالیان لازم را در این زمینه
تحصیل و کتب مربوطه را مطالعه نمایید.
لذا پیشنهاد منطقی آن است، چنان چه دین مبین اسلام (تشیع) فرموده است:
«اصول دین تحقیقی است و تقلید در آن جایز نیست»، سعی و تلاش خود را بر
شناخت اصول استوار نماییم و سپس اگر احساس علاقه، استعداد و ضرورتی به
شناخت فلسفهی احکام در خود احساس کردیم [مانند کسی که مایل است در حقوق،
علوم سیاسی، ادبیات، نقاشی و ...] تحصیل کند و متخصص و خبره شود، به حوزهی
علمیه رفته و با جدیت تمام، پس از گذران مقدمات، در رشتهی تخصصی فقه و باب
مورد نظر، مانند: حدود – قصاص – ارث - بیع – دیه یا ... تحصیل نماییم.
در غیر این صورت دسترسی به فلسفهی احکام، آن هم در مجال محدود یک سؤال و
جواب [در یک ایمیل، یک ستون روزنامه و حتی یک کتاب] به هیچ وجه میسر نیست و
به فرض که توضیح مختصری ارائه شود، نه تنها مجاب کننده نیست، بلکه هنوز
سؤالهای فراوان دیگری در همان مورد و هزاران مورد دیگر باقی میماند. چرا
که دربارهی هر حکم و فتوایی میتوان سؤال نمود: چرا؟
ملاحظه:
توجه به این نکتهی مهم لازم است که امروزه کسانی که میخواهند در دین مردم
شبهه ایجاد کنند، به همین روش متوسل میشوند و از اذهان عمومی در خصوص
چرایی یا همان فلسفهی احکام سؤال میکنند(؟!) مثلاً چرا دیهی زن نصف مرد
است، چرا تقسیم ارث این گونه است؟ چرا مرد محاسن خود را از ته نتراشد؟ چرا
حضانت اولاد با پدر است؟ چرا قصاص وجود دارد؟ چرا حد در جاهایی وجود ندارد؟
و میلیونها چرای دیگری که میتوان طرح نمود؟ آیا این افراد در دیگر امور
زندگی خود نیز به دنبال چراها هستند و اگر ندانند یا عمل نمیکنند و یا
تکذیب نیز میکنند؟!
احکام و حدود در همهی جوامع، فرهنگها و ادیان وجود دارد و منحصر به اسلام
نیست. فرض کنید که در آمریکا یا اروپا زندگی میکنید و برای مصرف برق، قبض
هزینهای (احکام و حدود) برای شما میآید. اینک اگر سؤال کنید که چرا این
رقم فی (پایه برای یک واحد) را محاسبه کردهاید و رقم دیگری در نظر
نگرفتید، آیا کسی میتواند پاسخ دهد؟ مگر آن که همهی اقتصاد، شرایط
اقتصادی، هزینهها، درآمدها و ... را برای شما توضیح دهد. که میشود یک
رشتهی خاص تحصیلی و سالها به طول میانجامد.
آیا همگان در همهی امور زندگی خود «متخصص یا مجتهد» شدهاند و در همهی
رفتارهای خود عالم به فلسفهی آن شدهاند، یا آن که هر کس در رشتهی خاصی
تخصصی کم یا زیاد دارد، اما در بقیهی امور زندگی خود، از متخصصین تقلید
میکند؟ مثلاً آیا هر کس که تلویزیونی میخرد، سؤال میکند که چگونه این
جعبه صوت و تصویر را از امواج گرفته و منتقل میکند؟ یا هر کس نانی میخرد،
سؤال میکند: کشت گندم، ساخت سیلو، حمل و نقل، ساخت تنور دستی یا ماشینی،
ترکیبات نان ... و مهمتر از همه تأثیر آن بر بدن چگونه است؟!
چه میشود نوبت به احکام اسلامی که میرسد، هزاران سؤال را در اذهان عمومی
مطرح میکنند و سعی دارند با تحریک احساسات آنان را به خاطر این حکم (یا در
واقع به علت عدم اطلاع از چرایی آن) با اسلام مخالف کنند؟!
در خاتمه مجدد توصیه این است که اصلاً به فلسفهی احکام فکر نکنیم و مقلد
باشیم، ولی اصول دین را با تحقیق بشناسیم. همان طور که در سایر امور زندگی،
شناخت اصول اولیه برای هر انسانی، اگر چه بیسواد باشد شرط است. مثل آن که
انسان باید بداند اگر سر یا قلبش درد گرفت، این طبیعی و خوب نیست و باید به
پزشک مراجعه و با اطاعت از تجویزات او خود را معالجه کند (به این میگویند
اصول). اما این که چرا سر یا فلبش درد گرفته، چه اتفاقاتی در فیزیک بدن رخ
داده و آنها چه تأثیراتی را پیش آوردهاند و اکنون این دارو چگونه ساخته
شده و چه تأثیری دارد و چرا؟ دیگر فروع است و غیر متخصصان در این گونه امور
کاملاً مقلد هستند و باید هم این گونه باشند.
پس از شناخت لازم و کافی از اصول دین خود، اگر علاقه و امکانی داشتیم،
میتوانیم برویم و در این رشته خاص (فقه) تحصیل نموده و در یک یا چند زیر
مجموعهی آن نیز متخصص و خبره شویم.
x-shobhe.com