شهید آوینی

 
عدالت در اندیشه علی

اهمیت حفظ توازن و تعادل در تمام امور از مطالبی است كه در قرآن كریم و احادیث و سخنان فرزانگان دین و دانش جلب نظر می كند. واژه هایی از قبیل: وسط، عدل، اقتصاد، وزن، استقامت، قسط یا مشتقاتی از این گونه لغات، مفهوم و معنای مشابهی را ارائه می نماید.

الگوهای بارز عدالت
نام مقدس مولای متقیان آن چنان با عدالت در آمیخته كه علی، عدالت را تداعی می كند و عدالت علی را، و عدالت همواره آمیزه زندگی علی(ع) بود و در فرجام نیز در راه اجرای عدالت و گسترش قسط، شهد شهادت نوشید (1) تا آن جا كه گفته اند: «و قتل فی محرابه لشده عدله، در محراب عبادتش به خاطر عدالت شدیدش كشته شد» البته باید به این نكته اشاره كرد كه از نظر امام، معیار تشخیص عدالت افراد، مطابقت درون با بیرون و عمل با گفتار می باشد. (2)

عدالت در بیان علوی
امام(ع) عدل را با معانی ای نظیر، انصاف (3)، مراعات حق (4)، میزان (5)، هماهنگی و راستی (6)، قرار دادن هر چیز در جای خود (7)، نام می برد.

ارزش عدالت
امیرمؤمنان(ع) در مقام تبیین ارزش و جایگاه عدالت در پاسخ پرسشی درباره این كه آیا ارزش عدالت برتر است یا ارزش بخشش؟ بر این باور است كه ارزش عدالت بیشتر است و دو دلیل برای آن ذكر می كنند: .1 «عدالت هر چیزی را در جای خود می نهد، در حالی كه بخشش آن را از جای خود خارج می سازد.» (8) در عدل استحقاق های طبیعی و واقعی در نظر گرفته می شود، برخلاف جود كه سبب می شود جامعه مانند بدن مریض كه یك عضو آن درست كار نمی كند اعضای دیگر، فعالیت های خود را متوجه اصلاح او كنند و بهتر این است كه جامعه چنین حالتی را نداشته باشد، «عدالت تدبیر عمومی مردم است در حالی كه بخشش، گروه خاصی را شامل می شود»، عدالت قانونی عام همانند چهار راهی است كه همواره باید از آن بروند برخلاف جود كه حالتی است استثنایی و نمی شود برای آن حساب باز كرد(9)
«فالعدل اشرفهما و افضلهما» پس عدالت شریفتر و برتر از جود است.
علامت این نوع تفكر این است كه مسایل اجتماعی بر مسایل فردی تقدم دارد و اصالت با اجتماع است نه فرد، به عبارت دیگر، همیشه باید به مسائل اجتماعی نگاه كلان داشت نه نگاه جزیی و فردی.

عدالت در قانونگذاری
عدالت در بعد حقوق و قانونگذاری در حكومت علوی به معنای جلوگیری از استنباط تبعیض آمیز از قانون بود، زیرا اگر این جریان در اسلام رشد می كرد و وجهه شرعی به خود می گرفت خطری بس بزرگ بود. از جمله مواردی كه در این رابطه می توان برشمرد، اقدام خوارج بود كه با سوءاستنباط از آیات قرآنی، نظامی حقوقی را ترسیم كردند كه اشخاص گناهكار در زمره كافران قرار گرفته و براساس آن از حقوق اجتماعی خود محروم شوند. و امام علی(ع) در برابر چنین استنباط های ناروایی ایستاد و در رد خوارج به سیره نبوی استدلال كرد. (10)

عدالت قضایی و قانونگذاری
عدالت قضایی به این معناست كه بعضی از انسان ها حقوق دیگر افراد جامعه را زیر پای می گذارند، در نتیجه نیاز به داوری عادلانه و ممانعت از تضییع حقوق انسان ها در جامعه پدید می آید. این نیاز تنها با نیروی عدالت حقوقی و قضایی مرتفع می شود. (11)
یكی از مصادیق آن، عدالت در كیفر و پاداش است، مقصود از اجرای عدالت آن است كه از آن جا كه جرم، نوعی ظلم و جفا به حقوق مردم و خارج ساختن مسیر عادی و طبیعی امور و نقض حقوق فردی و اجتماعی به حساب می آید بایستی كسانی را كه به خود جرات می دهند و حقوق دیگران را پایمال می كنند به مجازات رساند و متنبه ساخت و حقوق پایمال شده افراد را به آنان بازگرداند.(12)

عدالت اقتصادی
عدالت اقتصادی با مباحث توزیع، گره خورده و هر جا سخن از عدالت اقتصادی است ذهن ما متوجه روش های عادلانه در توزیع درآمدها می شود. سخنان امام علی(ع) نیز ناظر بر این مساله است: «من و تبعیض؟ من و پایمال كردن عدالت؟ اگرهمه اموال عمومی كه در اختیارم است مال شخصی خودم بود و می خواستم آن را تقسیم كنم، هرگز تبعیض روا نمی داشتم تا چه رسد كه مال، مال خداست و من امانتدار خدایم.» (خطبه 621)
در حكومت علوی عدالت در اخذ مالیات (مانند زكات)، اجرای صحیح آن می باشد. اعتماد به مردم و جلب مشاركت آنان از طریق اتخاذ روش خود ارزیابی و خود تشخیصی در كنار اخلاق و رفتار پسندیده عاملان زكات و رعایت دقیق قوانین توسط آنان، از موارد عدالت در اخذ مالیات می باشد. (نامه، 35)

آثار عدالت از نگاه امام
تقسیم عادلانه قدرت بین طبقات مردم و توزیع عادلانه ثروت بین اقشار متفاوت انسان ها و اعطا و اعتبار منزلت و موقعیت اجتماعی مناسب به طبقات توده ها، سبب پایداری و استحكام بنیه وجودی جامعه است «عدالت باعث استواری مردم است.(13) به وسیله عدالت بین اجزاء و افراد اجتماع صلح و دوستی رواج می یابد. «عدالت اجتماعی، عامل اصلاح مردم است.»(41)
كاركرد عدالت در جامعه ایجاد الفت و همسازی است. یك گروه را با گروه دیگر همساز و هماهنگ می كند، یك بخش را با بخش دیگر الفت می دهد، یك صنعت را با صنعت دیگر هم مقصد می سازد و بالاخره یك قشر را برای قشر دیگر قابل تحمل می نماید: «عدالت دلپذیر و عامل الفت است.» (51)
و دولت ها در سایه دادگری است كه می توانند پایدار باشند: «دوام دولت ها به برپایی سنت های عدالت است.» (16) و بالاخره عدالت اجتماعی داروی شفابخش و عمرافزای حیات جامعه می باشد. «عدالت زندگی است.» (17) آثار ارزشمند عدالت در تنظیم جامعه موجب می شود كه امام از مؤمنان بخواهد كه به دشمن خود ستم نكنند و نسبت به آن كه دوست دارند به گناه آلوده نشوند. (خطبه/ 391)
عدالت با حد خوردگان: امام بر این باور است كه باید حقیقت اسلام عملی شود اگر كسی گناه كرده باید به همان مقدار مجازات شود ولی این مجازات و گناه سبب محروم شدن او از حقوق شهروندی و سهمیه اش از بیت المال نمی شود.
اجرای عدالت در مورد حیوانات: نه تنها امام عدالت را درباره انسان ها مورد تأكید قرار داده است بلكه در مورد حیوانات نیز از رعایت عدالت غفلت نكرده است. «در رساندن حیواناتی كه به عنوان مالیات و زكات اخذ شده به مركز مقر حكومتی، آن را به دست چوپانی كه خیرخواه و مهربان و امین و حافظ بسپار، نه فردی سخت گیر و نه ستمكار كه تند براند و نه حیوانات را خسته كند.» (نامه 26)

آموزه های دستوری امام درباره عدالت
تأمل در سیره و روش علی(ع) در پنج سال حكومتش به روشنی نشان می دهد كه آن حضرت چون مولایش رسول خدا(ص) در اجرای قانون و پاسداری از حكومت اسلام دقتی بسیار داشته و با تمام توان كارگزاران را به اجرای عدالت و قانونگرایی فرا می خوانده است. از جمله فراخوانی های امام برای اجرای عدالت می توان موارد زیر را نام برد:

1. رعایت انصاف با خدا، مردم و خویشان
امام علی(ع) در نامه به مالك اشتر درباره لزوم رعایت عدالت فرمودند: «با خدا و مردم و با خویشان نزدیك و افرادی از رعیت خود كه آنان را دوست داری انصاف را رعایت كن كه اگر چنین نكنی، ستم روا داشته ای و كسی كه به بندگان خدا ستم روا دارد خدا به جای بندگانش دشمن او خواهد بود... دوست داشتنی ترین چیزها در نزد تو در حق میانه ترین و در عدل فراگیرترین و در جلب خشنودی مردم گسترده ترین باشد.»
علامه حسن زاده آملی در شرح این قسمت نوشته است: «حضرت علی(ع) مالك را به انصاف با خدا و خلق او چه نسبت به خودش و چه نسبت به اعضای خانواده و چه نسبت به رعیت توصیه كرده است. زیرا رعایت نكردن انصاف موجب ظلم است و شخص ظالم دشمن خدا و ]این دشمنی[ نوعی جنگیدن با اوست و ستم موجب زوال حكومت خواهد شد.
حضرت سپس مالك را به انجام آنچه در تأمین و اجرای عدالت تأثیر دارد توصیه كرده هرچند موجب ناراحتی نزدیكان و علی گردد؛ زیرا ناراحتی توده مردم سبب انفجار و تحقق شورش می شود و نزدیكان و صاحب منصبان هرچه هم ارادتمند باشند توان خاموش كردن آن را ندارند، مانند آن چه در زمان عثمان خلیفه سوم رخ داد.
امام(ع) به «مالك» عدالت فردی و عدالت اجتماعی را توصیه می نماید كه نكته درخور اهمیت ارتباط این دو نوع عدالت می باشد. در این راستا به رابطه علی میان عدالت فردی (انفسی) و عدالت اجتماعی (آفاقی) از زبان امام علی(ع) نظر می افكنیم. حضرت می فرماید: «چگونه در برابر دیگران دادگری پیشه خواهد كرد آن كس كه بر خود ستم كرده است.» (18)
و نكته دیگری كه در توصیه به عدالت در كلام امام(ع) حایز اهمیت می باشد این كه هرچند در حكومت علوی به تأمین خواسته های مردم و جلب خشنودی عامه اهمیت داده می شود و از تأثیر مثبت آن بر مشاركت و همراهی مردم با حكومت غافل نیست؛ ولی این ارزش ها همطراز با عدالت نیست. از این رو، در تعارض این دو، نمی توان خشنودی مردم را برتر از عدالت نشاند؛ زیرا خواست ملت تنها در صورتی كه به ناسازگاری با عدل نینجامد از احترام برخوردار است؛ و در غیر این صورت هیچ چیز با عدالت رقابت نمی كند.

2. ثبات قدم در اجرای عدالت
عدالت اصل تقید ناپذیر است و در هنگام سنجش ارزش های دیگر باید آن را مقیاس قرار داد و هیچ چیز دیگر را جایگزین آن نكرد؛ از این رو، امام در پیمودن سیر عدل، از كمی همراهان هراس و تردیدی به خود راه نمی دهد. به دیگران نیز می فرمود: پناهندگی یاران به دشمن در برنامه اجرای عدالت خللی نباید ایجاد نماید.
امام(ع) در نامه ای به سهل بن حنیف انصاری فرماندار مدینه در سال 73 هجری آنگاه كه گروهی، از مدینه گریخته و به معاویه پیوستند نوشتند: به من خبر رسیده كه گروهی از مردم مدینه به سوی معاویه گریختند مبادا برای از دست دادن آنان و قطع شدن كمك و یاری شان افسوس بخوری... آنان عدالت را شناختند و دیدند و شنیدند و به خاطر سپردند و دانستند كه همه مردم در نزد ما در حق یكسان هستند پس به سوی انحصارطلبی گریختند، دور باشند از رحمت حق، و لعنت بر آنان باد.» (نامه- 07)
امام(ع) از افرادی كه عدالت را شناختند و در مقام عمل آن را نادیده گرفتند، اعلام بیزاری نموده اند. تنفر و بیزاری كه از مراحل نخستین نهی از منكر است می تواند از مهم ترین عوامل بازدارنده به شمار آید. این مطلب نشانگر حیات و احساس جامعه قانون مدار خواهد بود.
و د رعین حال امام به كارگزار خود تذكر می دهد كه پناهندگی به دشمن و یا مقابله مسلحانه آنان نباید در سلوك وی و برنامه و هدف كارگزار كه برقراری عدالت است تغییری ایجاد كند.
پیام دیگری كه در نامه به كارگزار امام وجود دارد نهی از پیروی از هوی وهوس است، پیروی از هوی وهوس مانع زیربار عدالت رفتن می گردد: زیرا كسانی كه به سوی معاویه شتافتند عدالت را شناختند و با دیدن و شنیدن و فهمیدن متوجه مفهوم عدالت گشتند. به این معنا كه مردم در میزان عدالت در حق یكسانند و علت گریختن آنها این بود كه تنها خود به نوایی برسند. همین هشدار را در نامه امام به اسود بن قطیبه می بینیم.

3- رعایت تساوی حتی در نگاه كردن به افراد
امام(ع) به یكی از فرماندارانشان در سال 38هـ نوشته اند: «در نگاه و اشاره چشم، در سلام كردن و اشاره كردن با همگان یكسان باش تا زورمندان در ستم تو طمع نكنند و ناتوانان ازعدالت تو مأیوس نگردند.»
در نامه ای كه به محمدابن ابی بكر نوشتند نیز دقیقاً همین جملات دیده می شود. در این نامه ها امام از كارگزارانشان می خواهند مبادا با تبعیض به مردم بنگرند و آنان را ازحق مساوات محروم سازند زیرا در صورت مشاهده چنین تبعیضی هم ناتوانان (گروههای ضعیف و آسیب پذیر جامعه) آن را رفتاری غیرعادلانه می انگارند و هم ثروتمندان و نورچشمان امكان ستم و بی عدالتی در حق ناتوانان را فراهم می بینند.

4- فرق گذاشتن میان نیكوكار و بدكار
آن حضرت می فرماید: «هرگز نیكوكار و بدكار در نظرت یكسان نباشند.»
امام، مالك را از این كه تفاوتی بین فرد نیكوكار و بدكار قایل نباشد نهی می كند: زیرا این عمل موجب پایمال شدن حقوق افراد و برانگیخته شدن احساسات و عواطف آنها و برهم خوردن نظام اجتماعی می شود.

5- تلاش، معیاری برای قدردانی از كار
امام علی(ع) در این باره می فرماید: «رنج و زحمات هر یك از آنان را شناسایی كن و هرگز تلاش و رنج كسی را به حساب دیگری مگذار»
امام مالك را نهی كرده است از این كه زحمت و تلاش كسی را به حساب دیگری بگذارد. بلكه باید موقعیت افراد را با توجه به رنج و زحمتی كه كشیده اند بشناسد.

6- تقدم عدالت بر كارآیی اقتصادی(19)
حضرت در نامه ای به مالك اشتر می فرماید: «سپس سفارش مرا به بازرگانان و صاحبان صنایع بپذیر و آنها را به نیكوكاری سفارش كن، بازرگانانی كه در شهرها ساكنند، یا آنان كه همواره در سیر و كوچ كردن می باشند و بازرگانانی كه با نیروی جسمانی كار می كنند: چرا كه آنان منابع اصلی منفعتند و پدیدآورندگان وسایل زندگی و آسایش.
این را هم بدان كه در میان بازرگانان، كسانی هم هستند كه تنگ نظر و بدمعامله و بخیل و احتكاركننده اند كه تنها با زورگویی به سود خود می اندیشند: و كالا را به هرقیمتی كه می خواهند می فروشند.
باید خرید و فروش در جامعه اسلامی، به سادگی و با موازین عدالت انجام گیرد با نرخ هائی كه بر فروشنده و خریدار زیانی نرساند.»(نامه/53)
از بیان حضرت استفاده می شود كه با توجه به این كه اهداف افراد در بخش بازرگانی و صنعت متفاوت و گوناگون است و بعضی برای حفظ منافع شخصی خود به اقداماتی دست می زنند كه جامعه زیان می بیند، از این رو امیر مؤمنان قیمت های اجحاف آمیز را به طور كلی نفی كرده بلكه وقوع چنین امری در جامعه اسلامی را برای حاكم اسلامی نقض و ضعف می شمارد: زیرا اجحاف در قیمت ها خلاف عدالت است.
شاید از كلام حضرت بتوان این چنین استنباط نمود كه اگر مسأله كارایی با عدالت اقتصادی در تزاحم و ناسازگاری قرار گیرد عدالت بر كارآیی مقدم است. بنابراین رفتار عادلانه در عرصه اقتصادی اگر با كارایی منافاتی نداشته باشد شرایط عالی اقتصادی فراهم می آید: و در صورتی كه بین كارآیی و عدالت در عرصه ای از اقتصاد منافاتی پدید آید مسلماً عدالت مقدم خواهد بود.

7- اجرای عدالت، روشنی چشم زمامدار
امام در عهدنامه مالك اشتر نسبت به اجرای عدالت از سوی رهبران فرمودند: «برترین روشنی چشم زمامداران، برقراری عدالت در شهرها و آشكار شدن محبت مردم نسبت به رهبر است كه محبت دل های رعیت جز با پاكی قلب ها پدید نمی آید.»

پی نوشتها
1- محمدی ری شهری، محمد، سیاست نامه امام علی(ع)، مترجم مهدی مهریزی، چاپ اول، زمستان 1379، ص.59
2- غررالحكم، ح8656
3- محمدی ری شهری، میزان الحكمه، عنوان العدل، روایت .11991
4- غررالحكم، ح.3014
5- همان، ح .3464
6- نهج البلاغه، حكمت .476
7 و 8- همان، حكمت .437
9- مطهری، سیری در نهج البلاغه، ص 112، چاپ چهارم، تهران، انتشارات صدرا.
10- جمالی، نصرت الله، عوامل سقوط حكومت ها در قرآن و نهج البلاغه، (چاپ اول، نهاوندی، قم 1377ش) ص.84
11- محمدی ری شهری، محمد، موسوعه الامام علی بن ابی طالب، ج4 صص251 و .265
12- ر.ك: اردبیلی، محمدعلی، حقوق جزای عمومی، (انتشارات میزان، تهران، 1380) ج.2
13تا17- غرر و دررآمدی ج.1
18- خوانساری، جمال الدین محمد، شرح غررالحكم و دررالكلم، ج4، ص 564 ح.6996
19- در علم اقتصاد كارآیی اقتصاد در موقعیتی به دست می آید كه اولاً منابع تولیدی از بین نرود، ثانیاً تولید با كم ترین هزینه ممكن انجام پذیرد و ثالثاً مصرف كنندگان بیش ترین مطلوبیت ممكن را از تولید به دست آورند به عبارتی دیگر رفاه مصرف كنندگان افزایش یابد. (عبادی، جعفر، مباحثی در اقتصاد فرد، مبحث كارایی و رفاه).

نویسنده:مهرناز دنبلی
منبع:روزنامه کیهان 12/8/1383

Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved
logo