شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:  
ایمیل:  اختیاری
شهر:    
درج مطلب
 
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
77141
نام: محمد حمله وری
شهر: کردستان
تاریخ: 11/2/2010 10:41:27 AM
کاربر مهمان
  بنده به نوبه خودم از دستنکاران این سایت تشکر میکنم که چنین سایتی رابرنامه ریزی کردن که مردم به راحتی حرف دل خودرا باز گو کنند ((اجرکم عندالله ))خداون اجرتون بده
77140
نام: رها
شهر: مشهد
تاریخ: 11/2/2010 10:39:48 AM
کاربر مهمان
  اگر تا امروز می گفتیم شما را به خدا فکری به حال اسلامی شدن دانشگاهها بکنید ظاهرا از امروز باید بگوییم شما را بخدا جلوی ضد اسلامی شدن دانشگاه را بگیرید!

چرا؟

عرض می کنم بنظر شما رفتار یک استاد در دانشکده الهیات چگونه باید باشد؟

صبر کنید قبل از اینکه فکر کنید و نتیجه این فکر ،تصویری زیبا و ایده آل باشد خودم برایتان شرح خواهم داد .

روزی روزگاری بود در دانشکده الهیات شهید مطهری دانشگاه فردوسی مشهد در کلاس درس فارسی عمومی دانشجویی محجبه قدری دیر به کلاس می رسد در می زند و وارد می شود. استاد با تندی نگاه می کند و به او می گوید: این چه طرز وارد شدن است و ... تازه قصه آغاز می شود(شاید هم غصه آغاز می شود!) .


استاد کتش را از تنش در مي آورد و بر روی سرش می اندازد دو لبه آن را به صورتش نزدیک می کند همه می فهمند که قصدش چیست ؟

اما خود استاد در ضمن اجرا کردن این تئاتر! می گوید : شما چادری ها که این شکلی صورتتون رو می پوشونید تا دیده نشید هر کار می خواین می کنیدهمتون که مثل هم چادر سرتون می کنیداینطوری هم صورتتون رو می گیرید که وقتی دیر میاید کسی نشناسدتون و...

غم انگیز است تمام کلاس گویی شاهد اجرای طنز بودند همه می خندیدند، دختران و پسران!

کسی اعتراض نکرد!

حتی همان دانشجوی محجبه رفت و سرجایش نشست!


**
وقتی آن دانشجوی محجبه داشت برایم تعریف می کرد دلم میخواست گریه کنم .(این اتفاق هفته پیش رخ داد)

غم انگیزتر اینکه وقتی به او گفتم چرا اعتراض نکردی چرا کلاس را ترک نکردی ؟ گفت : من فکر می کردم دانشگاه کلا همینطوری است!
بگذارید راحت بگویم و البته از همه عذر می خواهم خاک بر سر من که دانشجوی ارزشی ترم یک باید چنین تصوری از دانشگاه اسلامی داشته باشد. من مقصرم یا مسئولین؟

ناراحتم از اینکه با منِ بچه مسلمان بخاطر داشته هایم بخاطر اعتقاداتم در دانشگاه اسلامی! بگونه ای رفتار می شود که گویی من ناهنجاری هستم اگر از جدایی دختر و پسر می گوییم پاسخش ناسزاست و توهین اگر چادر به سر کنیم پاسخش...

ناراحتم از بی غیرتی پسرانی که در آن کلاس بودند و... از بی توجهی دخترانی که در آن کلاس بودند و... از دختری که به او توهین شد و ... من اگر بودم...

حیف نام استاد برای آن بی شخصیت . اگر یکی از اساتیدی که ادعای ارزشی بودن داشت به یک دختر بی قید در مورد حجابش تذکر می داد ( ونه توهین و تمسخر) با او چه می کردند؟

به دوستان خودم عرض می کنم حتما نباید سیلی بخوریم حتما نباید کتکمان بزنند تا صدایمان را به نشانه اعتراض بلند کنیم اگر در مقابل توهین به داشته هایمان سکوت کنیم کتک خوردن هم قابل پیش بینی است!

77139
نام: سهیلا
شهر: اهر
تاریخ: 11/2/2010 9:04:40 AM
کاربر مهمان
  سلام خوبید من که دلم خیلی گرفته از این که تو این دنیا به هیچ کس نمیشه اعتماد کرد حتی به کسانی که دم از خدا و پیغمبر میزنن و دختری مثل من باید چشمش رو از این دنیا ببنده چرا که نمیزارن زندگیشو بکنه و به خواسته هاش برسه و حتی جلوی تلاشش رو هم میگیرن
77138
نام: حسرت به دل
شهر: تیرون تهرون
تاریخ: 11/2/2010 2:03:41 AM
کاربر مهمان
  سلام برای رفع مشکل به شهدای گمنام .کریمه اهل بیت. امام رضاعلیهم صلوات الله وصل شید .ذر مفاتیح قبل از دعای روز یک شنبه اعمالی را گفته که یکیش یافتاح گفتن است البته سه تا کار رو باهم انجام بدید انشاالله حل میشود ضمنا این حرفهای شیطانی را نزنید اینها خواسته شیطان است تا خدا روزی هرکسی را ندهد دفتر عمرش را نمیبندد
77137
نام: سید شهاب الدین سیف السادات موسوی
شهر: شیراز
تاریخ: 11/2/2010 12:09:02 AM
کاربر مهمان
  دلم واسه امام زمان تنک شده هرکسی ه ایشان را دیدند سلام منو به اقا برسونه.یا علی بن موسی الرضا
77136
نام: س
شهر: سیستآ««
تاریخ: 11/1/2010 11:52:17 PM
کاربر مهمان
  پرسید چقدر مرا دوست داری ؟
سکوتی کردم . چند لحظه به چشم هایش خیره شدم ...
گفتم : دوستت دارم به آن اندازه ای که عاشقتم . عاشق یک عشق واقعی . عاشق تو ...
عاشقی که برای رسیدن به تو لحظه شماری می کند .
به عشق این لحظه های انتظار * دوستت دارم * .
به اندازه ی تمام لحظات زندگیم تا آخر عمر عاشقتم ...
به عشق اینکه تو را تا آخرین نفس دارم * دوستت دارم * .
به عشق اینکه گاهی با تو و گهگاهی به یاد تو . در زیر باران قدم میزنم . عاشق بارانم
به عشق آمدن باران و به اندازه ی تمام قطره های باران * دوستت دارم * .
به عشق تو به آسمان پر ستاره خیره می شوم .
به اندازه ی تمام ستاره های آسمان * دوستت دارم * .
به عشق دیدنت بی قرارم . حالا که تو را دارم هیچ غمی جز غم دلتنگی ات در دل ندارم .
به اندازه ی تمام لحظات بی قراری و دلتنگی * دوستت دارم * . . .
من که عاشق چشم هایت هستم . عاشق گرفتن دست های مهربانت هستم
به عشق آن چشم های زیبایت * دوستت دارم * .
لحظه های عاشقی با تو چقدر شیرین است .
آن گاه که با تو هستم یک لحظه تنها ماندن نفس گیر است ...
به شیرینی لحظه های عاشقی * دوستت دارم * .
من که تنها تو را دارم . از تمام دار دنیا فقط تو را می خواهم . تو تنها آرزویم هستی ...
به اندازه ی تمام آرزو هایم که تنها تویی .
به اندازه ی دنیا که می خواهم دنیا نباشد و تنها تو برای من باشی
به اندازه ی همان تنهایی که یا تنها با تو هستم و یا تنها به یاد تو هستم . ای عشق من
ای بهترینم ... به عشق تمام این عشق ها * دوستت دارم * .
پرسیدم : به جواب این سوال رسیدی ؟
و این بار او با چشم های خیسش به چشم هایم خیره شد ...
اشک هایش را پاک کردم و این سکوت عاشقانه هم چنان ادامه داشت ...
و من باز هم گفتم : به اندازه ی وسعت این سکوت عاشقانه که بین ما برپاست
77135
نام: دلخسته
شهر: اميد
تاریخ: 11/1/2010 9:30:35 PM
کاربر مهمان
  بنام خدا
سلام
تهمينه خانم باز هم التماس دعا خيلي
77134
نام: مهناز
شهر: زیر اسمون خدا
تاریخ: 11/1/2010 8:25:42 PM
کاربر مهمان
  سلام به حرف دلیهای عزیز میخوام به دوست خوبم ژ بگم خیلی از دخترای خوب ما این مشکل را دارن به این فکر کن که خود خدا داره برای تو و خواهرت بهترین ها را رقم می زنه بسپار به خودش و توکل کن تو میتونی انرژی مثبت بدی ومنتظر باش تا جوابش را ببینی به امام جواد توسل کن و سوره فتح را با نیت بخون برای منم دعا کن
77133
نام: شهاب
شهر: اميد به رحمت خدا
تاریخ: 11/1/2010 7:45:03 PM
کاربر مهمان
  .:: يَاذَالجَلالِ وَ الاِکرام ::.

بخشيده از زمين ، سلام و درود.

اوّل از همه ازت عذر مي خوام که اسمتو عوض کردم هويجوري واسه خودم!

قسمت زيادي از مطلبي رو که مي خواستم خدمتت عرض کنم دلخسته ي گرامي از شهر اميد {سلام و درود ، بر عکس اسم شهرتون ، خيلي اسم خوشگل و اميدبخشي نداريد شما يکم مثل نابخشوده! که زدم تو پرش اسمشو عوض کردم (حذف نا به قرينه ي دلم خواست! :-) ) البته به فلسفه ي و دليل انتخابتون احترام مي گذارم امّا معتقدم ما با تمام وجود بايد فلشي باشيم به سمت خدا حتّي با نام کاربريمون ، کسي که اسم شما رو مي خونه هم مي تونه بگه ايشون دلخسته از خداست و هم مي تونه بگه دلخسته از خودشه يا دلخسته از ... }

مضافاً ، اين که اون هستي اي که شما تصويرش کردي تو ذهنت يه بلبشو بازاريه که هيچکس حتّي خدا به فرض ايمان به آفرينندگيش نمي تونه(نعوذبالله) به هم ريختگيش رو سروسامون بده و رتق و فتق امور کنه. هر چقدر که شعر آخر پيامت باربط به نوع فکر کردنته و بي ربط به آنچه که بايد باشه ، اون قسمت آخرش که گفته:

آه خدا
تو به اندازه ی تنهایی من زیبایی
من به اندازه ی زیبایی تو غمگینم

مي شه گفت قشنگه البته با کمي تغييرات!

با اين تفاوت که در نوع تفکّر شما به کار بردن لفظ بي معني تنهايي حلال مشکلاته و به نوعي پاک کردن صورت مساله و برگشتن به ابتداي راه دور باطله ، امّا در نوع تفکّر الهي تنهايي صرفاً مختصّ ذات اقدس الهي ست و گاهي بعضي از انسان ها به دليل ندانستن به جاي عباراتي مثل : سرگرداني ، بي کسي ، بي سرپناهي ، بي پشتيبان بودن و ... که باعث و باني همش هم خودشون هستن با به بکار بردن عبارات تنها و تنهايي پناه مي برن و خودشونو راحت مي کنن.

من در اين يه بيت به جاي عبارت تنهايي ، عبارت مناسب تر سرگرداني رو مي ذارم و دعوت مي کنم که بخونيد و ببينيد مناسب تر نيست؟!

آه خدا
تو به اندازه ی سرگرداني من زیبایی
من به اندازه ی زیبایی تو غمگینم

البته شک ندارم که اگه ما به زيبايي و توانايي و ... (تمامي صفات حضرت حقّ) ايمان داشتيم با تمام وجود غم فراغش رو حسّ مي کرديم و از غم هاي ديگه معاف مي شديم که متاسّفانه جز اولياء الهي(منظورم اهل بيت عصمت و طهارت و پيامبران الهي -عليهم السّلام- و دوستان نزديک آن هاست) به اين مقام نرسيده اند اما اين نبايد باعث نااميدي و سستي ما بشه و تلاشي براي رسيدن به اين مقام بلند نکنيم.

حسّ مي کنم جناب عالي کمي دچار سوء تفاهم هستيد همين . سوء تفاهم نسبت به هستي و هستي بخش و سوء تفاهم نسبت به خودتون و اطرفيانتون.

بنده هر گز ادّعا نکرده و نخواهم کرد مستجاب الدّعوه و ... هستم ، اين از برداشت غلط شماست.

ما وقتي حرکت کرده ايم که هر آنچه از موجودي به نام خدا تا حالا تو ذهنمون متصوّر هستيم بهش کافر بشيم و از ذهنمون پاک کنيم و خداي واقعي و علّت العلل همه چيز و حکيم ترين حکيمان و مهربانترين مهربانان و تواناترين توانايان و ... رو بشناسيم و بهش ايمان بياريم. اينجاست که ديگه مي تونيم ادّعا کنيم مسلمون شناسنامه اي نيستيم و به انسانيت خودمون مي رسيم. آخه گاهي ما ادّعا مي کنيم انسانيم امّا خوب که دقّت کنيم مي بينيم ما حتّي انسان هم که نيستيم هيچ بويي هم از انسانيّت نبرده ايم و از زمين و زمان و امام رضا(ع) و ... هم شاکي نمي شيم!

وقتي جملاتي رو شبيه به اين که گفتيد:
...می دونم واسه این حرفایی که از دلم می گذره و...
77132
نام: مینا
شهر: متکان
تاریخ: 11/1/2010 4:05:33 PM
کاربر مهمان
  خرداد
<<ابتدا <قبلی 7720 7719 7718 7717 7716 7715 7714 7713 7712 7711 7710 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved